تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837595994
نظر مهمانپرست درباره رهبرانقلاب، احمدينژاد و متكي
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: نظر مهمانپرست درباره رهبرانقلاب، احمدينژاد و متكي خبرگزاري فارس: ششمين سخنگوي دستگاه ديپلماسي كشور كه به گفته خود آمال و آرزويي جز پيشرفت و سربلندي ايران اسلامي ندارد، ميگويد: چون كارم و كار با رسانهها را دوست دارم، هيچ وقت احساس خستگي نميكنم. نام رامين، شهرت مهمانپرست و متولد 1339 تهران. در تاريخ نهم آبانماه 1388 طي مراسمي به عنوان ششمين سخنگوي دستگاه ديپلماسي كشور معرفي شد. وي فارغالتحصيل مهندسي نرم افزار از دانشگاه صنعتي شريف و كارشناسي ارشد مديريت دولتي است، پيش از اينكه به عنوان ششمين سخنگوي دستگاه ديپلماسي عهدهدار اين سمت شود، سفير جمهوري اسلامي ايران در قزاقستان، معاون مديركل اداره اطلاعات و مطبوعات وزارت خارجه، نماينده وزارت امور خارجه در امور مدارس خارج از كشور، سفير ايران در تايلند و ... بوده است. در دفتر سخنگويي كه پيش از اين آصفي، حسيني و قشقاوي را به خود ديده بود حاضر شدم تا گپ و گفتي با ششمين سخنگوي دستگاه ديپلماسي داشته باشم. وي كه آمال و آرزويي جز پيشرفت و سربلندي ايران اسلامي ندارد به دليل علاقهاي كه به كارش و به ويژه كار با رسانهها دارد، ميگويد كه هيچ وقت احساس خستگي نميكند و البته خيلي كم عصباني ميشود و خبرنگاراني كه در اين حوزه با وي كار ميكنند نيز به اين نكته اذعان دارند كه هميشه با رويي گشاده به سؤالات خبرنگاران پاسخ ميدهد. مهمانپرست در اين باره عنوان ميكند: كارم را خيلي با علاقه انجام ميدهم. فردي كه اين كار را ميپذيرد، بايد خودش را آماده كند، يعني 24 ساعت در جريان خبر و در تماس با خبرنگاران باشد. از اطرافيان كه در خصوص مهمانپرست ميپرسي وي را شخصي منضبط و مقرراتي مينامند. خودش هم در اين باره ميگويد: سعي ميكنم آدم منضبطي باشم. مهمانپرست كه خودش ميگويد يادم نميآيد پدر بد اخلاقي باشم، با فرزندانش ارتباط رفاقتي دارد. سخنگوي كنوني دستگاه ديپلماسي در اين گفتوگو مقام معظم رهبري را به لحاظ سياسي شايستهترين فرد براي ادامه راه امام (ره) ميداند و ميگويد: هر چه بيشتر ميگذرد به اين اعتقادم بيشتر باور ميكنم. حرف ايشان را به عنوان بالاترين مرجع سياسي و ديني حرف آخر و تعيين كننده ميدانم. به لحاظ شخصيت انساني و فرهنگي، ايشان را يكي از دوست داشتنيترين شخصيتهايي ميدانم كه با بيان خودشان و رفتار فرهنگي و اخلاقي و دقتي كه در امور شخصي و خانوادگي دارند، در دل مردم ايران جايگاه ويژهاي دارند و براي همه ما يك الگوي تمام عيار اخلاقي هستند. وي درباره برخي افراد ديگر نيز نظراتي دارد كه در اين گفتوگو ميخوانيد. مهمانپرست همچنين در توصيهاي به رسانهها از آنها ميخواهد كه رفتار حرفهاي داشته باشند. ششمين سخنگوي دستگاه سياست خارجي كشور همچنين بر اين اعتقاد است كه دستگاه سياست خارجي در حال حاضر در حال سپري كردن دوران بسيار فعالي است. و اما گفتوگوي خبرنگار سياست خارجي خبرگزاري فارس با رامين مهمانپرست سخنگو و دستيار ويژه وزير امور خارجه؛ فارس: چه شد وارد وزارت خارجه شديد؟ تحصيلات شما كه در اين زمينه نيست. مهمانپرست: در سال 1355 زماني كه 16 ساله بودم، وارد دانشگاه صنعتي شريف شدم. جو دانشگاه در آن سال كاملاً سياسي بود و اين دانشگاه يكي از مراكز اصلي جريانات سياسي عليه رژيم شاه قلمداد ميشد. تا اينكه سال 1357 شد و من كه در آن زمان در سال سوم دانشگاه مشغول به تحصيل بودم و به عنوان يكي از بچههاي دوران انقلاب، خود را موظف دانستم كه در هر جايي كاري از دستم برميآيد انجام بدهم. به خاطر اينكه فكر ميكردم اساس كار در آموزش و پرورش بعد از پيروزي انقلاب بايد اصلاح شود و براي داشتن افرادي كه آينده مملكت را بسازند، بايد از آموزش و پرورش شروع كنيم به همين خاطر با تعدادي از دوستان وارد آموزش و پرورش شدم و در آن دوره يك كار ويژه انجام داديم. فارس: چه كاري؟ مهمانپرست: به عنوان مثال چند عنوان درس را خارج از دروس آموزش و پرورش جزو دروس مدرسه اعلام كرديم. البته اين كار ما با اعتراض آموزش و پرورش روبرو شد و ميگفتند شما جدا از آموزش و پرورش براي خودتان برنامه طراحي و اجرا ميكنيد. درس علوم قرآني را تعريف كرديم كه تدريس ميشد و دانشآموزان بايد امتحان ميدادند. درس فلسفه را اضافه كرديم و فلسفه ملاصدرا را به بچهها درس ميداديم و درس عربي را نيز جزو دروس اصلي دانشآموزان قرار داديم و جامع المقدمات نيز تدريس ميشد. فارس: نحوه مديريت به چه صورتي بود؟ مهمانپرست: مديريت بين تيمي كه تشكيل داده بوديم، ميچرخيد. هم درس ميداديم و هم مديريت ميكرديم. عنوان رشته دانشگاهي من در سال 1355 رياضي و علوم كامپيوتر بود كه بعد از انقلاب فرهنگي نام اين رشته به مهندسي نرمافزار كامپيوتر تغيير يافت. همه دروس رياضيات، فيزيك، زبان و عربي را درس ميدادم تا اينكه انقلاب فرهنگي شد و دانشگاهها تعطيل و به همين خاطر من بيشتر وقتم را در دبيرستان و آموزش و پرورش متمركز كردم. تا اينكه دانشگاهها مجدداً باز شد و مشغول ادامه تحصيل شدم. اعلام شد چون انقلاب فرهنگي صورت گرفته شما بايد درسهاي تخصصي بيشتري را بگذرانيد و به همين خاطر اكثر دروس كارشناسي ارشد كامپيوتر را جزو دروس كارشناسي قرار دادند و من براي دوره كارشناسي به جاي 138 و يا 140 واحد 163 واحد و در واقع اكثر دروس كارشناسي ارشد را نيز گذراندم. بعد از خاتمه اين دوران اعلام كردند كه امكان ارائه دروس جديد براي دوره كارشناسي ارشد نيست و بايد صبر كنيد تا دروس جديدي را براي كارشناسي ارشد معرفي كنيم، من هم ديدم بهترين فرصت است كه خدمت وظيفه را انجام بدهم تا تكليف دانشگاهها نيز مشخص شود. از سال 1364 تا 1366 خدمت وظيفه را انجام دادم و در طول خدمت به خاطر اينكه افسر وظيفه بودم فعاليتهاي فرهنگي، مطبوعاتي و كارهاي آموزشي را بر عهده داشتم و با آموزش و پرورش و وزارت ارشاد نيز همكاري ميكردم. بعد از پايان خدمت به دعوت بعضي از دوستان به وزارت خارجه آمدم و به دليل افزايش حجم كار كمكم مجبور شدم ساير كارهاي ديگر را كنار بگذارم و تمام وقتم را در اين وزارتخانه سپري كنم. از آن زمان تاكنون نيز سمتهاي مختلف مديريتي را در مركز و در نمايندگيهاي سياسي جمهوري اسلامي ايران در خارج از كشور طي كردم. فارس: چطور شد 16 سالگي وارد دانشگاه شديد؟ مهمانپرست: من آدم بيحوصلهاي بودم و 3 كلاس را در يك سال خواندم. زماني كه كلاس چهارم دبستان را تمام كردم در تابستان همان سال پنجم و ششم را هم خواندم و مهرماه كه كلاسها باز شد، وارد اول دبيرستان قديم شدم، به همين خاطر از همكلاسيهاي خودم دو سال كوچكتر بودم. فارس: آيا به خاطر كم سن و سالتر بودن، اذيت نميشديد؟ مهمانپرست: خيلي معلوم نميشد، بخصوص در دانشگاه زياد مشخص نبود. ولي براي خودم جالب بود كه سريعتر بتوانم وارد دانشگاه شوم. آن زمان كنكور بود و رتبه دانشگاهيام هم بد نبود. تا كلاس 11 قديم در يكي از مدارس معمولي منطقه خودمان در نارمك درس ميخواندم. زماني كه خواستم به كلاس 12 بروم مدرسه ما كلاس 12 را نداشت و من مجبور شدم مدرسه را عوض كنم و كلاس 12 را در مدرسه خوارزمي گذراندم، البته ثبتنام به سختي صورت گرفت، چون ميگفتند به دليل اينكه شما از مدارس معمولي هستيد امكان ورود به اين مدرسه را نداريد. بالاخره ثبتنام شدم و بعد از سپري كردن اين دوران و شركت در كنكور، وارد دانشگاه شريف شدم و البته به ياري خدا و تلاش زياد جزو اولين دانشجوياني بودم كه عليرغم گذراندن يك ترم بيشتر، يك ترم زودتر فارغ التحصيل شدم. فارس: فرزند چندم خانواده هستيد؟ مهمانپرست: ما 6 خواهر و برادر هستيم 2 خواهرم از من بزرگترند و 4 پسر هستيم كه من پسر بزرگترم. فارس: اهل كجاييد؟ تهراني هستيد؟ چند فرزند داريد؟ مهمانپرست: بله؛ دو فرزند دارم يك دختر و يك پسر. در سن 22 سالگي هم ازدواج كردم. فارس: آيا معلم كلاس اول خودتان را به ياد داريد؟ مهمانپرست: بله؛ فكر ميكنم خانم انوشه. فارس: در دورهاي كه در دانشگاه شريف بوديد چه كارهايي انجام ميداديد. مهمانپرست: جو دانشگاهها قبل از انقلاب جو خاصي بود و دانشگاهها خيلي همراه جامعه نبودند. البته در برخي زمينهها دانشجويان در مباحث سياسي موضوعاتي را دنبال ميكردند كه شايد عموم مردم خيلي مطلع نبودند. بيشتر گرايشات چپ در دانشگاههاي فني حاكم بود كه شاخههاي مختلفي داشتند. برخي جرياناتي هم كه ادعاي مبارزات اسلامي داشتند گرايش التقاطي داشتند و گروهي از دانشجويان نيز گرايش اسلامي سالم داشتند كه متصل به روحانيت بود و مطالب مربوط به حضرت امام (ره) را پيگيري ميكردند. شايد اين دانشجويان اكثريت را در دانشگاهها تشكيل نميدادند و در اقليت بودند. بيشتر فعاليتي كه انجام ميشد يك حركت سياسي براي تعطيل كردن دانشگاهها، رساندن اعتراض به گوش مردم و ...بود. چون احساس ميكردند كه افراد اصلي طراح تظاهرات و اعتصابات در دانشگاه شريف هستند، اين دانشگاه بيشتر مورد توجه گارد شاهنشاهي بود و گارد در دانشگاه مركز داشت و هميشه چند كاميون تكاور حضور داشتند و زماني كه تظاهرات آغاز ميشد به فاصله يكي دو دقيقه دوستان ميرسيدند و از همه مفصل پذيرايي ميكردند! هر چه به انقلاب و سال 1357 نزديكتر ميشديم جريان اسلامي قويتر شده و بچهها منسجمتر ميشدند و تعدادشان افزايش مييافت. ارتباطي كه از طريق بيانيهها و يا رابطين حضرت امام (ره) صورت ميگرفت آنها را بهتر در مسير قرار ميداد تا اينكه سال 1356 جريان انقلاب به تودههاي مردم كشيده شد و حضرت امام (ره) مستقيماً مردم را هدايت ميكردند و كساني كه با امام (ره) در ارتباط بودند به ويژه شهيد بهشتي، شهيد مطهري، حضرت آيتالله خامنهاي و... مردم را سازماندهي ميكردند. آنچنان جو انقلاب در بين مردم قوي شد و حركتهاي مردمي اوج گرفت كه دانشگاهها به دنبال اين حركت گسترده مجبور به همراهي شدند. البته در همان زمان گروههاي وابسته به كمونيستها و چپها سعي ميكردند راه خودشان را جدا كرده و خودشان را پيشگام ملت جلوه دهند و اشتباهشان نيز همين بود و انحرافشان هم از همين جا شروع شد. فكر ميكردند كه چون دانشجو هستند و در دانشگاهها فعاليت ميكنند حتما بايد جلوتر از بقيه راه بيفتند و خودشان را از روحانيت جدا ميكردند. دانشجوياني كه در دانشگاهها گرايشات اسلامي سالم داشتند، خيلي تلاش كردند فضاي دانشگاه را با فضاي بيرون كه تبعيت كامل از حضرت امام داشت، تطبيق دهند. هر چقدر به سال 1357 نزديكتر شديم اين فعاليتها بيشتر شد. فارس: آيا در دوران دانشجويي و فعاليتهايي كه انجام ميداديد از پذيرايي ساواك و باتوم و... بهرهمند شديد؟ مهمانپرست: نميشد كتك و باتوم نخورد. گارد شاهنشاهي در دانشگاه ما مستقر بود. در آن زمان اكثر اعتصابات و تظاهرات دانشجويان تقريبا هر روز ساعت 10 صبح برگزار ميشد و كلاسها تعطيل و دانشجويان معترض در ساختمان مجتهدي (ساختمان مركزي) تجمع ميكردند و شعار ميدادند و شيشهها ميشكست و گارد حضور مييافت و كلاسها هم تعطيل ميشد. يك روز ساعت 9 صبح بعد از اينكه كلاس قبلي تمام شد با دو تن از دوستان كه آن دو هم يكي در سن 15 سالگي و ديگري در سن 17 سالگي وارد دانشگاه شده بودند، وارد ساختمان مجتهدي شديم كه ببينيم چه خبر است. ولي آن روز ساعت 9 صبح تظاهرات شروع شد، ديديم بچهها جمع شدند و اعتصاب شروع شد و شيشهها شكسته ميشد و بر زمين ميريخت. گارد هجوم آورد و من را گرفتند و حسابي با باتوم از من پذيرايي كردند، ولي به هر نحوي بود از دستشان فرار كردم. فارس: آيا خاطرهاي از پيروزي انقلاب داريد؟ مهمانپرست: آن زمان من سال سوم دانشگاه بودم و با دوستان بر اين باور بوديم كه ميتوانيم مردم را در نقاط مختلف هدايت كنيم. در محلي كه زندگي ميكرديم بچهها را جمع كرده و كمك ميكرديم كه از مناطق خود دفاع كنند. با بچهها جمع شديم و رفتيم پادگان حشمتيه. 21 بهمن 1357 بود، برخي از سربازان تيراندازي ميكردند و رگههايي از تير از بالاي سر بچهها رد ميشد. يكسري اسلحه آورديم و در محل، سنگر درست كرده و از حوزه خودمان دفاع كرديم. فارس: شما در طي فعاليتتان در وزارت خارجه عهدهدار دو سفارتخانه در تايلند و قزاقستان بوديد. ارزيابي شخصيتان در خصوص فعاليتتان در اين دو سفارتخانه چيست؟ مهمان پرست: شروع كارم در وزارت خارجه با كارهاي فرهنگي بود. من بيشتر شخصيت فرهنگي داشتم، قبل از ورود به وزارت خارجه همان گونه كه عنوان كردم در آموزش و پرورش و وزارت ارشاد فعاليت ميكردم .زماني كه وارد وزارت خارجه شدم، كارهاي مختلفي را در سطح رئيس اداره، معاون و مديركل فرهنگي عهدهدار بودم. زماني كه قرار شد براي تصدي پست سفارت عزيمت كنم، از بين چند كشوري كه مطرح بود تايلند را به دلايل مختلف انتخاب كردم. خيلي براي من جالب بود، كشوري با سابقه تمدني طولاني و اشتراكات زياد از لحاظ جمعيتي و تركيب سني؛ جمعيت اين كشور شباهت زيادي به ايران داشت. به نظر ميآمد ميتوان كار فرهنگي خوبي انجام داد. حدود 10 ميليون مسلمان و حدود 10 الي20 هزار شيعه داشت و محلي مناسب براي فعاليت اقتصادي. آن زمان كه صادرات غيرنفتي ما حدود 4 ميليارد دلار بود همان زمان صادرات تايلنديها 60 ميليارد دلار بود. فكر ميكردم ميتوانيم در كار اقتصادي و تجاري همكاري خوبي صورت دهيم. در زمينه سياسي نيز جنوب شرق آسيا منطقه خيلي خوبي بود و اگر ميتوانستيم رابطه خوبي داشته باشيم، فرصت مناسبي براي كشور و مردم ايجاد ميشد. هر چقدر بيشتر در تايلند كار ميكردم، احساس رضايت بيشتري به من دست ميداد. مردم خيلي خوبي داشت، حتي غيرمسلمانها و بوداييها به دليل اعتقاداتشان مردمي آرام بودند. جريان رشد اسلامي در اين كشور جرياني قوي بود و به مذاهب مختلف از جمله مسلمانان احترام ميگذاشتند. در زمينه كار سياسي، اقتصادي و فرهنگي دوره خوبي را گذرانديم. فارس: مطالبي در خصوص وضعيت اخلاقي در تايلند در آن زمان مطرح ميشد و اكنون نيز مطرح است. مهمانپرست: تايلند دورانهاي متفاوتي را طي كرده است. در دوران جنگ ويتنام، از جمله ظلمهايي كه نيروهاي آمريكايي نسبت به مردم منطقه انجام دادند اين بود كه تايلند را به عنوان محلي براي استقرار و بازسازي و استراحت نيروهايشان انتخاب كرده بودند. حضور نيروهاي آمريكايي يكي از دلايلي بود كه تايلند را به فساد كشاند. دليل دوم نيز فقر تايلنديها بود، در آن دوره زماني فقر بيداد ميكرد و تايلند كشوري عقبمانده بود. فقر، حضور آمريكاييها و بيبند و باري كه توسط آمريكاييها دامن زده شد، وضعيت بدي را در تايلند ايجاد كرد كه به همين خاطر در اوايل انقلاب بخشنامهاي از سوي نخستوزير وقت صادر شد مبني بر ممانعت از سفر اتباع ايراني به تايلند كه البته اين قضيه موجب ناراحتي تايلنديها شد و احساس ميكردند به ملتشان بي احترامي شده است. به مرور زمان فضاي تايلند به لحاظ رشد اقتصادي تغيير يافت و ظواهر فساد كمتر شد و ما هم براي رابطه سياسي با تايلند برنامهريزي دقيقتري كرديم و اين فضا كاملا تغيير يافت و روابط سياسي تهران و بانكوك شكل بهتري گرفت. فساد علني در تايلند كاهش يافت و در حال حاضر نيز همينگونه است. فساد به صورت پنهان وجود دارد و متاسفانه هنوز خيلي از اتباع آمريكا و اروپا براي خوشگذراني و فساد به تايلند سفر ميكنند، ولي نبايد تايلند را از اين جنبه نگريست. تايلند كشوري مهم و بزرگ با مردمي بسيار خوب و زمينههاي مناسب براي كار فرهنگي، اقتصادي و سياسي است و ازظرفيتهاي خوبي نيز برخوردار ميباشد. فارس: قزاقستان چطور بود؟ مهمانپرست: شرايط قزاقستان كاملا متفاوت بود. شرايط آب و هوايي آن كاملا متغير بود. زماني كه در تايلند پرسيده ميشد چند فصل وجود دارد؟ همه عنوان ميكردند 3 فصل، گرم، گرمتر و گرمترين و غير از گرما چيزي نبود. اگر هوا به حدود 20 درجه بالاي صفر ميرسيد، همه ميگفتند هوا سرد شده و كاپشن ميپوشيدند و عده زيادي هم سرما ميخوردند! ولي قزاقستان به لحاظ آب و هوايي خيلي متفاوت بود. يك بار به همراه آقاي متكي كه به منظور شركت در مراسم تحليف آقاي نظربايف رئيس جمهور قزاقستان در اواخر آذر و اوايل ديماه به آلماتي سفر كرده بودند، دماي 40 درجه زير صفر را تجربه كرديم. البته گاهي اوقات دما به 50 درجه زير صفر نيز ميرسيد. هنگامي كه هواي قزاقستان در زمستان حدود 20 درجه زير صفر بود، همه ميگفتند هوا خوب است و ميتوان براي انجام كارها بيرون رفت. علاوه بر شرايط آب و هوايي متفاوت، خصوصيات مردم قزاقستان با تايلند نيز فرق داشت. قزاقستان يكي از همسايگان ما در خزر بود و زمينه زيادي براي كار وجود داشت. مردم دو كشور داراي اشتراكات فرهنگي و تاريخي زيادي هستند. سه هزار كلمه فارسي در زبان قزاقي وجود دارد و اسامي افراد و بخصوص اسامي اكثر زنان فارسي است و مهمترين شخصيتي كه در قزاقستان به آن ميبالند، فارابي است. همه فردوسي و شخصيتهاي ادبي ما را ميشناسند، كه اينها ايجاب ميكرد ما در آنجا يك فعاليت همه جانبه داشته باشيم. از لحاظ سياسي قزاقستان يك كشور باثبات در آسياي مركزي است و بعد از استقلال توانسته به خوبي در منطقه فعاليت كند و روابط خوبي با كشورهاي مختلف داشته است. به لحاظ وسعت يكي از سرزمينهاي وسيع دنيا و نهمين كشور دنيا به لحاظ وسعت است. از نظر جمعيتي 15.5 ميليون نفر جمعيت دارد و كشوري ثروتمند به لحاظ منابع زيرزميني محسوب ميشود. وسعت زياد و جمعيت كم نشان ميدهد كه چقدر با هم ميتوانيم همكاري داشته باشيم و اقتصادمان مكمل همديگر است. آنها منابع و ما نيز نيروي انساني متخصص داريم. موقعيت جغرافيايي 2 كشور به نحوي است كه به لحاظ ترانزيتي ميتوانيم به خوبي با هم كار كنيم. بحثهاي گستردهاي را در بخش اقتصادي با هم شروع كرديم. همكاري مربوط به انرژي، ترانزيت، خدمات فني و مهندسي و فعاليتهاي تجاري و در كنار آن بحثهاي فرهنگي خيلي گسترده و به لحاظ سياسي شايد به يكي از بهترين سطح روابط با كشورها در بين همسايگان و به يك نمونه تبديل شده بود. البته روابط بسيار خوب بين آقايان احمدينژاد و نظربايف اين مسئله را به اوج خود رساند. سفر روساي جمهور و سفر مقامات عاليرتبه همه كمك ميكرد كه روابط گستردهتر و كارهاي زيربنايي انجام شود و توافقات اصلي شكل بگيرد. از كارم در قزاقستان خيلي راضي بودم، احساس ميكردم ميتوانم مفيد باشم و اقداماتي كه انجام داديم ميتواند زمينه را براي همكاري خوب بين شركتهاي فني و مهندسي و تجار 2 كشور آماده كند. مردم قزاقستان هم فوقالعاده به نظام جمهوري اسلامي و ايران علاقه دارند. از اينكه احساس ميكردند ايران به عنوان يك كشور مستقل جلوي زيادهخواهي آمريكاييها و ديگر كشورهاي غربي ايستاده، احساس غرور ميكردند و آن را به زبان ميآوردند. مقامات آنها در مناسبتهاي مختلف خوشحاليشان را از اينكه ايران به سرعت در حال رشد است، پنهان نميكردند. ما فكر ميكرديم ميتوانيم با قزاقستان يك طراحي بلندمدت را براي همكاريهاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي داشته باشيم. فارس: به نظر ميآيد شما يكي از سفراي موفق در قزاقستان بوديد؟ مهمانپرست: در همه دورهها همه سفرا فعال هستند. منتها فكر ميكنم به تناسب ظرفيتهايي كه در آنجا بود، تلاش خود را انجام دادم، البته همه سفراي قبلي خيلي فعال بودند. سفراي بعدي هم انشاءالله اينگونه باشند. فارس: آيا خاطرهاي در طي مدت فعاليتتان در اين دو سفارتخانه داريد؟ مهمانپرست: در سال 75 كه به عنوان سفير ايران در تايلند منصوب شدم همزمان با دادگاه ميكونوس بود و برخوردهاي تندي عليه كشورمان صورت ميگرفت. همه فعاليتهاي سياسي و اقتصادي ما محدود شده بود و در آن زمان يك جوان ايراني به نام «حسين دستگيري» در تايلند دستگير شده بود كه عنوان ميشد در تلاش بوده با كاميون حامل مواد منفجره، سفارت رژيم صهيونيستي در بانكوك را منفجر كند و به دليل اين اتهام واهي، حكم اعدام نيز برايش صادر شده بود. جو روزنامهها در تايلند نيز در آن زمان كاملا عليه ما بود و موضوع دستگيري اين تبعه ايراني به پرونده C4 معروف شده بود. من در اين زمينه تيمي حقوقي و مسلط را كه در دادگاه لاهه نيز داراي سوابقي بودند با اختيار تام رئيس قوه قضائيه وقت به تايلند آوردم. پروندهاي سنگين با 800 صفحه برايش تهيه كرده بودند و اين فرد را به مدت چهار سال و نيم در سلول انفرادي با 20 كيلوگرم غل و زنجير به دست و پايش زنداني كرده بودند. وكلاي ايراني با مطالعه اين پرونده توانستند 50 مورد نقض حقوقي پيدا كنند از جمله اينكه اين فرد يك هفته پس از اين واقعه از طريق مالزي وارد تايلند شده بود. همان زمان از مسئولان دولت وقت مالزي خواستم كه براي دفاع از حقوق اين تبعه ايراني كه به ناحق محكوم به مرگ شده، مهر كنسولي گذرنامه اين فرد كه از مالزي عازم تايلند بوده را تاييد كنند كه اين كار نيز صورت گرفت. بعد از 6 ماه تلاشهاي شبانهروزي نهايتاً دادگاه دلايل قوي ارائه شده را بررسي و حكم بيگناهي و آزادي وي را اعلام كرد و من شخصا وي را از زندان به سفارت منتقل و بعد از حدود يك هفته به كشورمان بازگشت. اين يكي از شيرينترين خاطرات من در طي اين مدت بود. فارس: يك دوره سابقه مطبوعاتي هم داشتيد. مهمانپرست: يك دوره كار مطبوعاتي كرده و در هيئت تحريريه يكي از روزنامهها به عنوان مسئول بخش سياسي فعاليت كردم. فارس: چه شد كه به عنوان ششمين سخنگوي دستگاه ديپلماسي انتخاب شديد؟ در آن زمان گزينههاي ديگري مطرح بود، اما نامي از شما برده نشده بود. مهمانپرست: طبق معمول زماني كه سفرا از ماموريت برميگردند، دورهاي را با اداره كل اسناد و آرشيو وزارت خارجه همكاري دارند و مطالب و تجربيات خود در مورد روابط 2 كشور را براي نگهداري در آرشيو تهيه سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 177]
-
گوناگون
پربازدیدترینها