محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845998492
مديركل دفتر مطالعات سياسي و بين المللي وزارت امور خارجه : آمريكا قادر به مديريت صحنه افغانستان نيست
واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: مديركل دفتر مطالعات سياسي و بين المللي وزارت امور خارجه : آمريكا قادر به مديريت صحنه افغانستان نيست
اشاره : « سيد رسول موسوي » مديركل دفتر مطالعات سياسي و بين المللي وزارت امور خارجه كشورمان در گفتگويي مفصل با خبرنگار سياست خارجي خبرگزاري فارس به تشريح اوضاع كنوني افغانستان پرداخت . سفير اسبق ايران در تاجيكستان در بخشي از اين گفتگو عنوان كرد كه آمريكا قادر به مديريت صحنه افغانستان نيست . اين كارشناس مسائل افغانستان همچنين تاكيد كرد كه جهان اسلام بايد بحران افغانستان را در دستور كار خود قرار دهد. مشروح اين گفتگو را در زير مي خوانيد. آمريكايي ها ديگر از پيروزي در افغانستان سخن نمي گويند ارزيابي شما از اوضاع كنوني افغانستان چيست به نظر مي رسد آمريكايي ها در حال مديريت صحنه افغانستان هستند تا فضاي عمومي اين كشور را در آستانه انتخابات رياست جمهوري براي مطرح كردن و در نهايت روي كار آمدن فردي از طالبان يا از سمپات هاي طالبان فراهم كنند تا بر عكس حامد كرزاي كه ذاتا با ايران دشمني ندارد بتوانند غير مستقيم از دشمني چنان فردي عليه ايران استفاده ببرند ـ فكر نمي كنم آمريكا در حال حاضر آنقدر توانمندي مديريت صحنه افغانستان را داشته باشد. چندين گزارش خبري و تحليلي توسط چند مركز اساسي و بنيادي در خصوص افغانستان تهيه شده كه از آن جمله گزارش مفصل 80 صفحه اي است كه كانادايي ها توسط يك گروه زبده تحليلگر براي نخست وزير كانادا تهيه كردند. از وضعيت افغانستان تهيه شده و گزارشي هم به سفارش سناي آمريكا توسط مركزي كه ICG گزارشي نيز توسط گروه بين المللي بحران به رياست جمهوري آمريكا مشورت مي دهد تهيه شده است . گزارشي نيز توسط « جيمز جونز » و « توماس پيكرينگ » (شبيه گزارش بيكرـ هميلتون در مورد عراق ) در مورد افغانستان تهيه و گزارشي هم توسط شوراي روابط خارجي اتحاديه اروپا تهيه شده كه اين گزارش ها در رسانه هاي ما مطرح نشد. زماني كه اين چند گزارش را در كنار هم مي گذاريم همه آنها يك مطلب اساسي را مطرح مي كنند و آن اينكه اوضاع افغانستان بسيار خراب است و طالبان تجديد سازمان يافته و اگر غرب استراتژي جديدي اتخاذ نكند افغانستان از دست خواهد رفت . تحليل مي كنند كه اگر غرب و ناتو در افغانستان شكست بخورند چه اتفاقي خواهد افتاد. اين گزارش ها عنوان مي كند كه اگر ناتو در افغانستان شكست بخورد چه اتفاقي در كل منطقه خواهد افتاد و غرب به چه وضعيتي دچار خواهد شد. مهم ترين نكته اي كه عنوان مي كنند اين است كه اگر اين بار طالبان و يا نيروهاي بنيادگرا در افغانستان به قدرت برسند مردم افغانستان را عليه غرب بسيج خواهند كرد چرا كه اين بار خواهند گفت تخريب افغانستان به خاطر حضور آمريكا و ناتو خواهد بود و اين بار غربي ها بايد در خيابان هاي اروپا با بنيادگراهاي افغان جنگ كنند نه در بيابان هاي افغانستان . آنها در اين گزارش ها با صراحت و روشن عنوان مي كنند كه در وضعيت بسيار نامطلوبي هستند و به هر طريقي شده نبايد در افغانستان شكست بخورند. نكته بسيار ظريفي وجود دارد و آن اينكه اينها حرف از پيروزي نمي زنند بلكه مي گويند نبايد شكست بخوريم . اين به چه معناست يعني اينكه وضع موجود ادامه يابد. تمامي توصيه هايي كه در اين گزارش ها مطرح شده اين است كه فعلا نبايد شكست بخورند و وضع موجود ادامه يابد. جمع بندي ها اين است كه پيروزي نظامي بر طالبان ميسر نيست . آمريكايي ها در خط مقدم طرح جنگ با ترور هستند و پيروزي نظامي را مطرح مي كردند ولي الان گزارش هايي كه از درون آمريكا بيرون مي آيد نسبت به پيروزي نظامي شك دارند. اينجا چند سناريو مطرح است . انگليسي ها به دنبال روي كار آوردن طالبان ميانه رو در افغانستان هستند و اما سناريوي اول ; يك عده اي كه به دولت كرزي نزديك هستند مي گويند پيروزي نظامي متصور نيست و وضع موجود را ادامه مي دهيم تا اينكه يك نوع گفتگوهايي بين افغاني ها انجام شود. اما لازمه آن اين است كه نيروهاي ائتلاف از دولت موجود كاملا حمايت كنند و نشان دهند كه طرف ديگر بايد با اين دولت مذاكره كند. يك كميسيون مصالحه ملي دارند و عنوان مي كنند كه طالبان ميانه رو از طريق اين كميسيون بيايد با اين دولت مذاكره كند. سناريوي دوم برمي گردد به اپوزيسيون قانوني داخل افغانستان و جالب اين است كه در راس آن يونس قانوني قرار دارد كه جبهه ملي هستند و مي گويند ظرفيت اين دولت نمي تواند اوضاع را جمع كند و بايد يك دولت فراگيرتري با حضور تعدادي از افراد جديد و خروج تعدادي ديگر به وجود آيد و اگر مي خواهد مذاكره اي انجام شود اين دولت فراگير قدرت مذاكره دارد نه دولت كرزي . سناريوي دوم هم سناريوي مذاكره است ولي سناريوي اول مي گويد همين دولت مذاكره كند اما سناريوي دوم عنوان مي كند كه يك دولت فراگيرتر به وجود آيد و مذاكره كند. سناريوي سوم افراد بيرون از حاكميت هستند. عده اي از بيرون هستند كه مي گويند اگر اوضاع افغانستان بخواهد شكل بگيرد بايد شكل جديدي از گفتگوهايي به وجود آيد كه بتوانيم شرايط را مجددا مطرح بكنيم و طيف جديدي از طالبان ميانه رو بتوانند به قدرت برسند. يكي از سوال هاي اساسي اين است كه منظور از طالبان ميانه رو كيست در سناريوهاي اول و دوم دولت يا دولت فراگير از موضع حاكميت با آنها مذاكره مي كنند ولي براساس سناريوي سوم در موضع مساوي بيايند صحبت كنند. زماني طرح هاي سياسي مطرح مي شود بدين معناست كه بن بست نظامي در حال شكل گيري است . يك فرمانده نظامي تا زماني در حال پيشروي است اجازه نمي دهد طرح هاي سياسي مطرح شود. به نظرم انگليسي ها دنبال اين سناريو هستند تحت عنوان طالبان ميانه رو ولي واقعيت قضيه اين است كه چيزي به نام طالب ميانه رو وجود ندارد. اينها در حقيقت مي گويند طالباني كه دست برتر غرب يا مثلا انگليس را بپذيرند طالب ميانه رو هستند. از نظر آنها اين نيست كه طالب ميانه رو فرد معتدلي باشد بلكه طالبي است كه به انگليس دست بدهد حالا هر كاري مي خواهد در داخل انجام بدهد مهم نيست مثل اتفاقي كه در موسي قلعه افتاد. موسي قلعه نمونه اي است از طالب ميانه رو يعني غرب مي گويد شما را مي پذيريم و ما برمي گرديم به همان سناريوي قبل از 2001 (11 سپتامبر) . يك شرط اساسي دارند و مي گويند طالبي كه خودش را از شبكه القاعده جدا كند قابل قبول است يعني طالبي كه پاكستاني ها از آن تعريف مي كنند. تفاوت اساسي طالب ميانه رو با طالب تندرو فقط در نوع وابستگي آن به شبكه القاعده است نه در رفتار سياسي نه اجتماعي نه در نوع حكومتداري و نه در نگاهش به اقليت ها. روي كار آوردن طالبان ميانه رو سناريوي خطرناكي است به نظر مي آيد يكي از خطرناك ترين سناريوها روي كار آوردن طالبان ميانه رو است منتها طالبان ميانه رو با تعريفي كه انگليسي ها و غربي ها از آن ارائه مي دهند يعني بازگشت به دوران گذشته . منتها اين وسط در درون طالبان هم اتفاقاتي رخ داده است . خود طالبان نسبت به اينكه چه هستند بحث دارند. شعار طالبان در شرايط فعلي يك شعار آزادي بخشي يعني آزادي افغانستان است و اولويت يك آنها اجراي شريعت نيست اولويت اول آزادسازي افغانستان است منتها آزادي افغانستان نه از طريق آزادي سرزمين بلكه از طريق بيرون راندن نيروهاي نظامي . بنابراين شاهد نيستيد كه طالبان حركت كند منطقه اي را آزاد كند و در آنجا بايستد. البته در يك ماه گذشته اتفاقات جديدي در تاكتيك هاي نظامي شاهديم و فكر مي كنم هر چه به دوران انتخابات رياست جمهوري آمريكا نزديك مي شويم عمليات نظامي و تاكتيك هاي نظامي در افغانستان از سوي طالبان جدي تر خواهد شد. حمله طالبان به زندان قندهار مي تواند نقطه عطفي در تحولات اين كشور باشد در يك ماه گذشته اتفاق بسيار بزرگي رخ داد كه حمله به زندان قندهار بود . اين زندان را يك مسئله ساده نبينيد . در زندان قندهار بين 300 تا 400 نفر از فرماندهان طالبان بودند كه آزاد شدند و در درون كارهايشان قرار گرفتند . اين موضوع را دست كم نگيريد . « ولسوالي ها » و روستاهاي اطراف قندهار در اختيار طالبان است . طالبان به صورت خاصي در اين روستاها حضور دارند و زماني مي خواهد عمليات نظامي انجام شود به نوعي مردم مجبور مي شوند بروند داخل خانه هايشان . از يك طرف نيروهاي نظامي ائتلاف قادر به عمليات نظامي نيستند اگر عمليات هوايي انجام بدهند كه مي دهند غيرنظاميان كشته مي شوند. دولت افغانستان سر اين قضيه مانده چه كار كند. الان قندهار به وسيله روستاهايي در اختيار طالبان محاصره شده و در حال حاضر به هيچ عنوان از طريق زميني امكان رفتن به قندهار وجود ندارد. زماني قندهار به عنوان دومين شهر افغانستان ارتباط زميني اش را با پايتخت از دست بدهد ببينيد چه اتفاقي مي افتد. چند روز پيش خبري منتشر شد كه طالبان در مناطق در اختيار خودشان دادگاه هاي شريعت را مجددا راه اندازي كردند كه نشان مي دهد قدرت جدي تري گرفتند. حامد كرزاي چند بار از ملاعمر درخواست ديدار و مذاكره كرده است اخيرا با مساعدت آلمان ها كنفرانسي در مورد افغانستان و شرايط حاكم بر اين كشور در بيشكك برگزار شد كه من نيز در آن جا شركت داشتم . در اين كنفرانس طيف هاي مختلفي حضور داشتند. يكي از مقامات افغانستان كه در كنفرانس بيشكك حضور داشت عنوان كرد : طالب مذاكره نمي كند اگر مذاكره كند طالب نيست . يعني يا ما بايد با ملاعمر مذاكره كنيم يا غير از آن كسي نيست . كس ديگري وجود ندارد كه بخواهند با آن مذاكره كنند. آقاي كرزي چند نوبت براي ملاعمر پيام فرستاد كه مذاكره كنيم ولي ملاعمر نپذيرفت . آنچه كه غربي ها مي گويند مبني بر اينكه مي خواهيم يك طالب ميانه رو پيدا كنيم مثال شين فين را مطرح مي كنند. فعلا غرب مي گويد وضع موجود را ادامه دهيد شكست نخوريد به اميد اينكه طالب ميانه رو پيدا شود. اينكه آيا پيدا خواهد شد يا نشد بحثي عليحده است . به نظر مي آيد اگر اينها را كنار هم قرار دهيم غربي ها استراتژي ادامه وضع موجود را دنبال مي كنند. چه نفعي براي آنها دارد غرب در افغانستان به دنبال مهار انرژي نيروهاي راديكال اسلامي است مي گويند اگر جنگ افغانستان پايان پذيرد ما مجددا به دوران شبيه پايان جنگ افغانستان با شوروي خواهيم رسيد كه نيروهاي جهادي يا بنيادگرا كه با شوروي مي جنگيدند آزاد و در اروپا و ساير مناطق اسلامي متفرق شدند و منطقه و اروپا را متزلزل كردند. عنوان مي كنند در حال حاضر جنگ ما در افغانستان تمام انرژي نيروهاي راديكال را به افغانستان كشانده و اگر ما اين جنگ را فعلا در يك حالتي تمام كنيم اين انرژي مجددا به درون اروپا و ديگر كشورها سرازير خواهد شد. اينكه در خبرها مي خوانيد فلان كشور عربي ميلياردها دلار به جنگ افغانستان كمك مي كند و نيروهايي به افغانستان اعزام مي شوند تعجب نكنيد كه چرا جلوي اين كارها گرفته نمي شود. پشت اين قضيه يك تحليل وجود دارد و آن اينكه جنگ در افغانستان تحت لواي پرچم جنگ با ترور يعني جنگ با انرژي نيروهاي راديكال جهان اسلام . بنابراين شهرها و بيابان هاي افغانستان يعني صحنه جنگ با نيروهاي راديكال . استراتژي ادامه وضع موجود و هدف از بين بردن نيروهاي راديكال جهان اسلام در درون افغانستان است . گزارش هاي اروپا و آمريكا همه حاكي از اين است كه طالبان در كمپ هاي آموزشي پاكستان آموزش ديده تربيت و تجهيز و سپس وارد افغانستان مي شوند; مگر نمي توانند جلويش را بگيرند چرا نمي گيرند جهان اسلام بايد بحران افغانستان را در دستور كار خود قرار دهد اعتقاد من اين است كه متاسفانه غرب يك جنگ بزرگي را تحت پرچم مبارزه با تروريسم به جهان اسلام تحميل كرده و جهان اسلام منفعلانه با آن برخورد مي كند. جنگ افغانستان جنگ طالب و دولت آقاي كرزي نيست . جنگ افغانستان به نوعي جنگ غرب با جهان اسلام است . آنها دارند پتانسيل جهان اسلام را در افغانستان و يا عراق از بين مي برند اين جاست كه فكر مي كنم جهان اسلام بايد يك بار ديگر بحران افغانستان را از طريق سازمان كنفرانس اسلامي يا ... در دستور كار خود قرار دهد. آنچه در افغانستان مي گذرد جنگ با تروريسم نيست . الان خود غربي ها مي گويند جنگ با شورشيان است . اصطلاح تروريسم را برداشتند. تروريسم ديگر وجود ندارد بحث شورشيان است . القاعده تمام شد. اوضاع افغانستان بسيار بحراني است و همه به راه حل هاي سياسي فكر مي كنند و معتقدند راه حل نظامي پايان يافته منتها در اين مرحله غربي ها و ناتو با تمام نيروهايشان تلاش مي كنند وضع موجود را فعلا نگهدارند تا شرايط مذاكره فراهم شود. شرايط مذاكره با يك هويت خيالي است به نام طالبان ميانه رو. ولي پشت صحنه حفظ وضع موجود يك استراتژي خاصي است كه مي گويد به جاي اينكه پتانسيل انقلابي جهان اسلام در جاهاي ديگر متمركز شود آن را در افغانستان محاصره كنيد. به اعتقاد من بايد يك بازنگري اساسي در جهان اسلام نسبت به موضوع جنگ افغانستان اتفاق بيفتد. حتي اگر طالبان و شبكه القاعده به لحاظ نظامي باز قدرتمندتر شوند به زيان منطقه است . به نظر مي آيد پشت صحنه القاعده ادامه وضع موجود استراتژي خوبشان است . چرا چون القاعده مليت ندارد. طالبان شعار آزادي افغانستان را مطرح مي كند ولي براي القاعده افغانستان عراق سومالي سودان و هيچ جا مهم نيست آنها به دنبال يك كشور خاص نيستند بلكه القاعده يك مجموعه اي است كه مي گويد من در هرجايي از دنيا از يك قلعه گرفته تا يك كشور بتوانم مستقر شوم مستقر مي شوم و مبارزه من با غرب يك مبارزه بدون مرز است . اين هم يكي از مسائل خطرناك جهان اسلام است يعني بر هم زدن هر آنچه كه هست . تحركات غرب و القاعده هر دو به زيان جهان اسلام است چه استراتژي غرب و چه استراتژي القاعده هر دوي آنها براي جهان اسلام و از جمله امنيت ملي ما خطرناك است . بايد به طور جدي براي بحران افغانستان فكري كرد. مردم مسلمان افغانستان هستند كه در حال از بين رفتن هستند. چه القاعده اي ها بيايند مردم را در خانه هايشان نگهدارند كه غربي ها بمباران نكنند چه بمباران نكنند و چه بكنند خطرناك است . مردم بيگناه افغانستان كشته مي شوند و بار ديگر شرايط افغانستان رو به تخريب است . وضع بسيار خطرناكي است . هم ادامه وضع موجود و هم پيروزي القاعده و طالبان به زيان امنيت ملي ايران است . توافقي كه تحت عنوان طالبان ميان رو و ائتلاف غرب صورت بگيرد شبيه سناريوي موسي قلعه به زيان امنيت ملي ماست . تنها راه حلي كه به نظر مي آيد نوعي بازنگري و تلاش براي باثبات سازي افغانستان از طريق نوعي همكاري منطقه اي و كمك به مذاكرات واقعي بين افغان هاست . احمدشاه مسعود : جنگ افغانستان براي كنترل مواد مخدر و سنگ هاي قيمتي است توليد و قاچاق مواد مخدر يكي از منابع اصلي درآمد طالبان است . حال اين سوال مطرح مي شود كه چرا آمريكا با اين همه تجهيزات اقدام به سمپاشي مزارع كشت اين مواد نمي كند به نظر شما اين موضوع در قالب كدام يك از سناريوها مي گنجد . بحث جالبي است من چند مطلب در اين زمينه عرض مي كنم . يكي از مقامات افغانستان در گفتگويي به من گفت : اگر آمريكايي ها به عراق رفتند با پول نفت اين كشور مي جنگند ولي افغانستان كه نفت ندارد و آمريكايي ها هم پولشان را نمي آورند كه با آن در افغانستان بجنگند پس بايد با پول مواد مخدر افغانستان بجنگند. در سال 1380 و قبل از حمله ائتلاف در زماني كه ملاعمر بر سر كار بود توليد مواد مخدر افغانستان به 200 تن رسيده بود ولي الان در سال 1387 و بعد از 7 سال اين رقم به 9 هزار تن رسيده است . آمريكايي ها مسير ترانزيت مواد مخدر را تغيير داده اند يكي ديگر از مقامات افغانستان مي گفت كه در سال هاي قبل زماني كه محصول كشت شده مي خواست حمل شود درگيري هاي متعددي در همسايگان اتفاق مي افتاد و ... ولي در حال حاضر اوضاع آرام است . در واقع چه اتفاقي رخ داده و خودش نيز پاسخ مي داد در حال حاضر مسير كاروان از طريق همسايگان نيست بلكه از طريق هوايي اين مواد حمل و قاچاق مي شود. مسير مواد مخدر به سمت كابل است . در كابل 2 فرودگاه وجود دارد . يكي فرودگاه بگرام كه كاملا در اختيار آمريكايي هاست و ديگري فرودگاه بين المللي كابل . اين مقام افغان ادامه داد : چه خبر است به نظر مي آيد اين مواد از طريق هوايي خارج مي شود. از گردش مالي مواد مخدر هم به صورت قانوني و هم غيرقانوني همه در افغانستان منتفع مي شوند. مي پرسيد به صورت قانوني چگونه عنوان مي كنند مواد مخدري كه از افغانستان خارج مي شود در قبالش يكسري اقلام از جمله ارز اتومبيل مواد غذايي و .... به افغانستان وارد مي شود. به طور رسمي در وزارت اقتصاد افغانستان 30 تا 40 درصد درآمد مواد مخدر جز توليد ناخالص ملي تلقي و روي آن بودجه بندي صورت مي گيرد كه اين بخش قانوني قضيه است . در خصوص سمپاشي نيز عملا هم دولت افغانستان و هم نيروهاي خارجي مخالفند و عنوان مي كنند با سمپاشي اين مزارع افغانستان 40 درصد درآمد ملي خود را از دست خواهد داد . كمك هاي خارجي و توليد و قاچاق مواد مخدر 2 منبع درآمد افغانستان است . « بارنت روبين » متخصص ويژه افغانستان صراحتا زماني كه بحث سمپاشي مزارع مطرح شد به دولت بوش اعلام كرد كه چنين نكنيد چون اقتصاد افغانستان مي خوابد. منافع غيرقانوني كه همه از آن بهره برداري مي كنند در جاي خودش . فعاليت ها در افغانستان بين كشورهاي مختلف تقسيم شده انگليسي ها مسئول مبارزه با مواد مخدرند. ايتاليايي ها قوه قضاييه آلمان پليس و آمريكايي ها هم ارتش را سازماندهي مي كنند. انگليسي ها موسي قلعه را در اختيار نيروهاي محلي قرار داده بودند كه البته عنوان مي كردند نيروهاي محلي ولي در واقع در اختيار طالبان بود و بنا به دلايلي موضوع به بن بست رسيد و حمله كردند. براساس اخبار منتشر شده بعد از اينكه طالبان اين شهر را ترك كردند حدود هزار تن ترياك در اين شهر بود و انگليسي ها اعلام كردند مي خواهيم اين مواد را از بين ببريم كه مردم شهر گفتند اگر چنين كنيد ما نيز اسلحه مي گيريم و به طالبان مي پيونديم كه انگليسي ها نيز اين موضوع را رها كردند. در واقع موسي قلعه به منبع و انبار تمام ترياك منطقه تبديل شده بود. طالبان در قبال دريافت باج كشت خشخاش افغان ها را بيمه مي كند. طالبان از مزارع كشت خشخاش عشريه مي گيرد و عنوان مي كند 10 درصد را به من بدهيد من در قبال آن امنيت فرآوري شما را تامين مي كنم و تامين هم مي كند. زماني فرد 10 درصد را به طالبان مي دهد مطمئن است كه مزرعه اش را به كشت خواهد رساند و برداشت خواهد كرد . فقط مزارعي سوزانده مي شدند كه عشريه شان پرداخت نشده بود. اگر عشريه پرداخت شود حتي دولت قدرت از بين بردن آن مزرعه را ندارد. اين پديده عجيبي و غريبي در داخل افغانستان است نه دولت مي تواند آن را از بين ببرد نه كس ديگري . يكي از دلايلي كه الان نمي توان از كابل به قندهار زميني رفت به اين دليل است كه در كنار جاده خشخاش كاشته اند و كسي جرات رفتن ندارد. در حال حاضر آمريكايي ها طرح قانوني خشخاش را مطرح كردند كه براساس آن شركت هاي آمريكايي به طور قانوني محصول تمامي خشخاش دنيا را به دست بياورند. حالا شما تعجب مي كنيد كه چرا خشخاش از بين نرفته است ! مافياي توليد و ترانزيت مواد مخدر وابسته به چند كشور غربي است . زماني ترياك به هرويين تبديل مي شود نيازمند مواد اوليه اي است كه فقط در انحصار چند كشور پيشرفته از جمله ايتاليا فرانسه و آمريكاست و محافظت از اين ماده همانند مواد راديواكتيو است . اين ماده به راحتي وارد افغانستان مي شود. از كجا وارد مي شود گفته مي شود از هر 100 كيلوگرم ترياك يك كيلوگرم هرويين به دست مي آيد و اگر بخواهند اين ميزان ترياك را صادر كنند حجم زيادي مي شود به همين دليل ترياك در داخل افغانستان در وزن هاي كمتر به هرويين تبديل مي شود. احمدشاه مسعود در گفتگويي كه با من داشت بحث خيلي زيبايي را مطرح كرد گفت : آقاي موسوي جنگ افغانستان نه جنگ قوميت ها و نه جنگ مذهبي است جنگ افغانستان براي كنترل مواد مخدر و سنگ هاي قيمتي افغانستان است . شما ببينيد چه كسي مي خواهد مواد مخدر افغانستان را كنترل كند بدانيد آن است كه جنگ را ادامه مي دهد. ارتباط با طالبان جزو منافع ايران نيست اخيرا ادعاهايي مبني بر رابطه و همكاري ايران با طالبان مطرح شد شما طرح اين ادعاها را در چه راستايي ارزيابي مي كنيد . طالبان يعني چه اگر منظور از طالبان نيروهاي ميليشايي است كه مستقيما از طريق سلسله مراتب فرماندهي با ملاعمر و شبكه القاعده در ارتباطند به هيچ عنوان ايران با اين مجموعه ارتباطي ندارد جزو منافعش هم نيست . اصلا آنها ما را كافر مي دانند. آمريكايي ها خيلي از مناطق را در اختيار يك سلسله از فرماندهان نظامي منطقه سپردند و هر كدام از اين فرماندهان پول بيشتري به آنها بدهد آمريكايي ها با آن كار مي كنند. در دوران طالبان زماني كه طالبان در عرض مدت كوتاهي از قندهار به كابل رسيد جنگي اتفاق نيفتاد بلكه اين فرماندهان و والي هاي شهرها و ولسوالي هاي مختلف بودند كه پول بيشتري دريافت كردند و پرچم طالبان را برافراشتند. امروز نيز به اين فرماندهان پول داده مي شود و در عوض آنها نيز پرچم نيروهاي ائتلاف را برافراشته اند. آمريكايي ها به روح توافقات بن خيانت كردند آيا آمريكايي ها درصدد هستند فرد ديگري را جايگزين حامد كرزي كنند آمريكايي ها به روح توافقات بن خيانت كردند. توافقات بن توافقي متوازن و متعادل و در راستاي خلق هويت ملي افغان بود. قرار كدخدامنشي توافقات بن اين بود كه رئيس دولت به نوعي برآمده از اراده ملي مردم افغانستان باشد. براساس اين توافقات رئيس جمهور بايد براساس توافق و اجماع ملي افغانستان انتخاب شود. در حال حاضر بنا به دلايل مختلفي تفسير غير كدخدامنشي از توافقات بن صورت مي گيرد كه گويا توافق بن بايد به برتري يك قوميت ختم شود و اين تمام توافقات بن را متزلزل مي كند و بحث خطرناكي است . آمريكايي ها هم در خصوص مسائل افغانستان به روح توافقات بن خيانت كردند و هم آقاي بوش با طرح مسئله محور شرارت عليرغم روحيه بسيار سازنده اي كه ايران در افغانستان داشت اولين خيانت را در قبال افغانستان مرتكب شد كه اين موضوع تمام منطقه را بر هم زد و در حال حاضر همه اثر آن را ملاحظه مي كنند. الان هم آمريكايي ها به هيچ عنوان صادقانه به صحنه افغانستان نگاه نمي كنند. بازي مخصوص خودشان را دارند. براي آنها نه توافقات بن مهم است نه مسئله افغانستان . مهم اين است كه آمريكايي ها در چارچوب استراتژي بلندمدتشان چگونه عمل مي كنند و فعلا اروپا بازنده اصلي صحنه افغانستان است . اگر گزارشات اروپايي ها را مطالعه كنيد اعتراف مي كنند كه ما بدون اينكه بدانيم وارد جنگ افغانستان شديم و بدون اينكه بدانيم چرا درگير اين جنگ شديم و بدون اينكه بدانيم الان داريم پول مي دهيم و سرباز مي فرستيم و نمي دانيم آينده آن چيست . گزارش شوراي روابط خارجي اروپا را بخوانيد ماحصل اين گزارش اين است كه ما اصلا نمي دانيم در افغانستان چه كار مي كنيم . من با يكسري صاحبنظران آلماني صحبت مي كردم گفتند ما نمي دانيم آنجا چه كار مي كنيم و نمي دانيم فرداي ما چيست . آنها مي گويند بايد راه حلي براي اين قضيه پيدا كنيم . ما دنبال آمريكا پا شديم و رفتيم افغانستان اصلا ناتو آنجا چه كار مي كند ما نمي دانيم . معتقدم بازنده فعلي اروپاست . اروپا فكر مي كند كه چه كار مي كند و شايد يكي از راه حل هاي بحران افغانستان ديالوگ بين جهان اسلام و اروپا باشد. بن لادن تربيت يافته سازمان سيا است منابع مالي القاعده از كجا تامين مي شود اين يك بازي بسيار پيچيده اي است مي توان تحليل هاي زيادي را مطرح كرد. ولي تا زماني اطلاعات نباشد نمي توان حكم قطعي صادر كرد. اما يك موضوع مشخص است و آن اينكه بن لادن توسط سازمان سيا تربيت شده و هيچ شكي در آن نيست . بن لادن در دوران شوروي توسط سيا و براي مقابله با شوروي آموزش داده شد و آمريكا تمام تجهيزاتش را تامين كرد . همه مي دانند بعد از قضيه 11 سپتامبر كه حتي رئيس جمهور آمريكا نمي توانست سوار هواپيما شود و آسمان آمريكا بسته شد تنها يك هواپيما اجازه پرواز پيدا كرد و آن هواپيماي حامل خانواده و ايل و تبار بن لادن بود تا بتوانند از آمريكا خارج شوند. در اين كه بعد از 8 سال تمام انرژي آمريكا به كار رفته باشد و هنوز بن لادن باشد خودش جاي تامل دارد . متاسفانه در اينكه جنگ آمريكا با بن لادن و شبكه القاعده دارد به زيان منافع واقعي جهان اسلام تمام مي شود شكي نيست . من آثار را مي گويم . ادعا نمي كنم بن لادن از سيا دستور مي گيرد نمي دانم نه رد مي كنم و نه تاييد مي كنم . ولي يك چيزي را مي دانم جنگ آمريكا و القاعده به زيان منافع واقعي جهان اسلام و امنيت ملي ما دارد تمام مي شود. شكي در آن ندارم . بنابراين آن قسمت از سوال شما در خصوص منابع مالي القاعده اين منابع در ارقام كلان توسط كشورهاي عربي تامين مي شود. مي پرسيد چگونه هم از دولت ها و هم از بخش خصوصي . بخشي به عنوان زكات داده مي شود. بخش عمده اي از بودجه و درآمدهاي القاعده توسط كشورهاي عربي پولدار منطقه تامين مي شود براي اينكه القاعده دست به عمليات نظامي در اين كشورها نزند. به نوعي باج سبيل . البته قضيه باز پيچيده تر از اين حرفهاست صرفا باج سبيل نبينيد. طرح هاي خيلي تو در تويي وجود دارد. به نظرم بايد اين مسائل را گاهي اوقات در چارچوب هاي ديگري نگريست . در جهان اسلام جاهايي هستند كه به دنبال احياي خليفه گري مي باشند و در اين زمينه سرمايه گذاري مي كنند. اخواني ها سلفي ها و ... اينها را دست كم نگيريد. در درون تشكيلات طالبان به لحاظ ديسيپليني كه داشتند بحثي را تحت عنوان بيعت مطرح و تمامي فرماندهان نظامي و رهبران مذهبي طالبان با ملاعمر بيعت كردند. در اعتقادات فقه حنفي كه افغان ها از آن تبعيت مي كنند شكستن بيعت ارتداد است . اين است كه ملاعمر را نگهداشته است . ريشه جريان طالبان به هنري كسينجر برمي گردد آيا ملاعمر يك شخصيت مستقل است يا از جانب دستگاه هاي امنيتي اطلاعاتي و مذهبي كشورها حمايت مي شود شما يك موقع راجع به شخص صحبت مي كنيد يا راجع به جريان . زماني از بوتو سوال كردند كه چرا طالبان را به وجود آورديد گفت : طالبان يك پروژه انگليسي با پول عربستان كمك هاي آمريكا و پاكستان بود . ISI مديريت در صحنه حال اينكه طالبان در كجا به چه شكلي و در كجا تربيت يافت جاي بحث و تامل دارد. واقعيت قضيه اين است كه جريان طالبان هيچ وقت يك جريان مستقل نبود يك جريان وابسته بود. اگر بخواهيم عقب تر برگرديم ريشه جريان طالبان به هنري كيسينجر برمي گردد. شايد تعجب كنيد! بعد از پيروزي انقلاب اسلامي كيسينجر عنوان كرد كه راه حل متوقف كردن انقلاب شيعي به وجود آوردن يك جريان راديكال سني در مقابل انقلاب ايران است . از دو سو با انقلاب ايران مقابله شد يكي بعث عراق و ديگري طالبان افغانستان و اگر به ريشه قضايا بنگريد متاسفانه ريشه هاي غربي و آمريكايي در اين قضيه وجود دارد. آيا توافقنامه امنيتي مشابه توافقنامه امنيتي آمريكا با عراق در مورد افغانستان نيز مطرح است اين توافقنامه امضا شده و به مراتب سخت تر از آن است . هم يك موافقتنامه استراتژيك بين افغانستان و ناتو امضا شده و هم بين آمريكا و افغانستان . عليرغم اينكه عراق كشوري اشغال شده است ولي نيروهاي ملي عراق در مواجهه با اين موافقتنامه مقاومت مي كنند كه در نتيجه اين طرح مشخص مي شود ولي در افغانستان در حد صحبت هاي يونس قانوني فعلا متوقف شده و اعلام كرده كه هيچ توافقنامه اي تا زماني كه طبق قانون اساسي به تصويب پارلمان افغانستان نرسد مورد قبول نيست . بنابراين فعلا طرح ها در داخل پارلمان نيامده كه يك مقدار باز شود ولي اين طرح توافقات وجود دارد. آمريكايي ها در خط مقدم طرح جنگ با تروريسم هستند و پيروزي نظامي را مطرح مي كردند ولي الان گزارش هايي كه از درون آمريكا بيرون مي آيد نسبت به پيروزي نظامي شك دارند انگليسي ها دنبال اين سناريو هستند تحت عنوان طالبان ميانه رو ولي واقعيت قضيه اين است كه چيزي به نام طالب ميانه رو وجود ندارد.اينها در حقيقت مي گويند طالباني كه دست برتر غرب يا مثلا انگليس را بپذيرند طالب ميانه رو هستند. از نظر آنها اين نيست كه طالب ميانه رو فرد معتدلي باشد بلكه طالبي است كه به انگليس دست بدهد حالا هر كاري مي خواهد در داخل انجام بدهد در يك ماه گذشته اتفاق بسيار بزرگي رخ داد كه حمله به زندان قندهار بود. اين زندان را يك مسئله ساده نبينيد. در زندان قندهار بين 300 تا 400 نفر از فرماندهان طالبان بودند كه آزاد شدند و در درون كارهايشان قرار گرفتند . اين موضوع را دست كم نگيريد متاسفانه غرب يك جنگ بزرگي را تحت پرچم مبارزه با تروريسم به جهان اسلام تحميل كرده و جهان اسلام منفعلانه با آن برخورد مي كند اوضاع افغانستان بسيار بحراني است و همه به راه حل هاي سياسي فكر مي كنند و معتقدند راه حل نظامي پايان يافته منتها در اين مرحله غربي ها و ناتو با تمام نيروهايشان تلاش مي كنند وضع موجود را فعلا نگهدارند تا شرايط مذاكره فراهم شود در سال 1380 و قبل از حمله ائتلاف در زماني كه ملاعمر بر سر كار بود توليد مواد مخدر افغانستان به 200 تن رسيده بود ولي الان در سال 1387 و بعد از 7 سال اين رقم به 9 هزار تن رسيده است آمريكايي ها به هيچ عنوان صادقانه به صحنه افغانستان نگاه نمي كنند. بازي مخصوص خودشان را دارند. براي آنها نه توافقات بن مهم است نه مسئله افغانستان اگر گزارشات اروپايي ها را مطالعه كنيد اعتراف مي كنند كه ما بدون اينكه بدانيم وارد جنگ افغانستان شديم و بدون اينكه بدانيم چرا درگير اين جنگ شديم و بدون اينكه بدانيم الان داريم پول مي دهيم و سرباز مي فرستيم و نمي دانيم آينده آن چيست بخش عمده اي از بودجه و درآمدهاي القاعده توسط كشورهاي عربي پولدار منطقه تامين مي شود براي اينكه القاعده دست به عمليات نظامي در اين كشورها نزند
چهارشنبه 19 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 253]
-
گوناگون
پربازدیدترینها