واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: گفت وگو با رضا عطاران در کمال خونسردي - نويسنده : سحر طلوعي 40چراغ - هيچ اغراقي در کار نيست، ترش و شيرين عطاران در ميان هياهوي امواج ارسالي نوروز جام جم بي رقيب تاخت; ساده، شاد و بي هيچ بار خاطري. او مي تواند لحظات ناب و مفرحي براي مخاطبانش تدارک ببيند، بي آن که انگشت در چشم آن ها فرو کند. عطاران آرام آرام سايه مهران مديري را پس مي زند. او حالا ديگر شکل و شمايل يک نيروي مستقل و قابل اتکا به خود گرفته است. حضورش براي تلويزيون ايران غنيمت است. سال گذشته، همين روزها، ما (کريم نيکونظر و من) مهمان عطاران بوديم. (فيلم هوو به کارگرداني عليرضا داوودنژاد و با بازي رضا عطاران تازه اکران شده بود) او هيچ تغييري نکرده. عطاران همان آدم صد در صد خونسرد است که بود. باور کنيد. رضا عطاران براي آماده کردن قسمت هاي پاياني ترش و شيرين هنوز درگير است (روز گفت وگو) و فرصت براي گفت وگوي حضوري مهيا نمي شود. تلفني با هم صحبت کرده ايم; از ترش وشيرين، از ناصر، از خونسردي ها و ... نتيجه اش اين چيزي است که شما مي خوانيد. مدت هاست به مسئله اختلاف طبقاتي در کارهاي شما به طور مکرر اشاره مي شود. چرا اين موضوع اين قدر ذهن شما را درگير کرده است؟ به نظرم يکي از مشکل هاي اساسي ما که اتفاقا تبعات زيادي دارد، همين اختلاف طبقاتي است. يعني خيلي از مشکلات ايلي، قبيله اي، قومي، ريشه در همين تفاوت هاي مالي افراد در جامعه دارد. اين اختلاف خيلي فاحش است و هر روز هم بيشتر مي شود. درست است من روي اين مساله زوم کرده ام و حتما در قصه هاي بعدي ام هم دنبالش مي کنم. اين موضوع مورد علاقه من است. اين علاقه از کجا مي آيد؟ از جاي خاصي نيست! فقط چون اين ها را مي بينم، دنبال مي کنم. متاسفانه مشکلي است که وجود دارد. نکته جالب اين جاست که شما قصد داريد بين دو طبقه، نزديکي به وجود بياوريد. يعني اين که نه طبقه بالادست را هيولا نشان مي دهيد و نه سعي مي کنيد براي طبقه فرودست محبت دلالي کنيد... آره. کلا به آدم ها اين جوري نگاه مي کنم. همه مي دانيم هر آدمي، هر طبقه اي تنها سياه سياه يا سفيد سفيد نيست. بيشتر دنبال اين موضوع هستم که نشان بدهم بودن يا نبودن پول اين مشکلات را به وجود مي آورد وگرنه نمي خواهم بگويم آدم پولدار بد است يا آدم بي پول خوب. يا هر چيز ديگر. خب آن وقت فکر مي کنيد اين تلاش در جهت نزديکي دو طبقه چقدر مي تواند به واقعيت جامعه نزديک باشد؟ مثلا اين آدم هايي که متعلق به دو طبقه متفاوت هستند چقدر مي توانند کنار هم دوام بياورند؟ يعني به نظر شما در سريال اين آدم ها در کنار هم دوام مي آورند و هيچ مشکلي ندارند؟ پس اين همه جنجال و درگيري براي چيست؟ نه، منظورم اين است که اصلا در واقعيت چقدر مي شود اين دوتا جنس تقريبا متفاوت را به هم نزديک کرد؟ شايد بهتر است بگويم که من فقط دارم اينها را مي بينم و نشان مي دهم. قصد ندارم خيلي دست به نقد ببرم. اتفاقا فکر مي کنم با نمايش اين اختلافات افراد درگير مشکلات را از بيرون نگاه کنند و خودشان دست به نقد خودشان ببرند. آقاي عطاران شما بچه کدام محل هستيد؟ بچه پايين شهر مشهد! بچه پايينم (با خنده). پدرم هنوز در همان محل زندگي مي کند. من که ديگه آمدم تهران. گفتيد پايين. انگار طعنه زديد. چرا گاهي بچه هاي پايين شهر با اکراه از اين مسئله حرف مي زنند؟ نمي دانم. شايد چون ديد خوبي نسبت به آنها وجود ندارد... چرا؟ آخه وقتي تمام روابط اجتماعي ما دارد روي پول مي چرخد و مقدار پول در خانواده ها براي ما شخصيت مي آورد و ما بر اساس پول به هم نزديک مي شويم، اين اتفاق مي افتد ديگر. همان اختلاف طبقاتي. خب بچه هاي پايين از نظر عمومي بچه هايي هستند که کم درآمدترند، اما به نظر من اين جوري نيست. فقط پول؟ اختلاف فرهنگي مهم نيست؟ والله به نظرم نه خيلي، آخه من اين قدر آدم تحصيل کرده ديده ام که يک کارهايي مي کنند که همين جوري از آنها بعيد است! اما خوب و بد در همه وجود دارد. به نظرم الان مقدار پول موثرتر است. رضا عطاران در بازي و رفتار معمولي اش از يک خونسردي عجيبي استفاده مي کند. ذاتا خونسرد است يا يادگرفته خونسرد باشد؟ ياد گرفته ام. گرچه مادرم هم خونسرد است و مي گويند به او رفته ام. چطوري ياد گرفته ايد؟ تحت چه شرايطي؟ راستش از زماني که آمدم تهران ياد گرفتم. اول که آمده بودم مي ترسيدم. آنها با آن چيزهايي که من در شهرستان ديده بودم فرق داشتند. باور کنيد از پس سر که نگاه مي کردم (با خنده) انگار يک جور ديگر بودند، ريتم، نگاه و... وقتي ديدم اينجا زماني که از کنار هم رد مي شوند اصلا نگاه نمي کنند و به کار خودشون ادامه مي دهند، من هم خونسرد شدم. کاري به کار بقيه ندارم. فکر مي کنيد اين خصلت خوب است؟ بيشتر جالب است تا خوب يا بد. گاهي خوب است، گاهي بد... چه موقع بد مي شود؟ همين که آدم بدي رو نبينيد خوب است. چه جالب. شما پارادوکسيکال کار مي کنيد. به عنوان يک هنرمند که ديد اجتماعي دارد و مي خواهد روي بدي هاي جامعه زوم کند، خونسردي خوب نيست. من اما همه چي را مي بينم. آره براي کار کردن و به تصوير کشيدن بايد همه چي را ببينم. اما در مورد رفتار عادي خوب است که بدي هاي همديگر را نبينيم. اصلا تا حالا با اين و آن درگير شده ايد؟ مثلا همين درگيري هاي عادي روزمره. چه مي دانم تا حالا شده در رانندگي به کسي جدل کنيد؟ اصلا ماشين نگرفته ام که اين اتفاقات نيفتد. روحيه ام به روحيه آدم هاي ماشين سوار نمي خورد. چه جالب، چرا؟ يک مدت ماشين داشتم. راستش حوصله رانندگي نداشتم. بيشتر دوست دارم يکي ديگر رانندگي کند و من اطراف را نگاه کنم. خب اين از تنبلي شما است... آره، اساسي تنبلم. آقاي عطاران لطف کنيد پنج شخصيت خونسردتر از خودتان نام ببريد. سخت است. کمک کنيد. آهان مثلا کمال تبريزي. چرا؟ مگر تا حالا با هم کار کرده ايد؟ نه، همين جوري قيافه اي گفتم. فکر کنم...کمک کنيد. شهرام جزايري. (با خنده) خب شد دوتا، سه تاي ديگر نام ببريد حل است. خيلي سخت است. کوين اسپيسي! قيافه اي گفتيد يا به خاطر شخصيت هايي که بازي کرده؟ نه به نظرم کلا آدم خونسردي است. البته در آن فيلم زيبايي آمريکايي خيلي راحت و خونسرد بود. ديگه هيچي يادم نمي آيد. همين سه تا بس است ديگر. اشکالي ندارد. اين خونسردي شما اطرافيانتان را اذيت نمي کند؟ چرا، اتفاقا خانمم را خيلي اذيت مي کند. شما در مقابل چه کار مي کنيد؟ باز هم همان خونسردي را ادامه مي دهم! هيچ مشکلي پيش نمي آيد؟ نه. همه چي حل مي شود. اگر مي خواست حل بشود بنده خدا اصلا حرص نمي خورد... اتفاقا وقتي نقش ناصر را ديد گفت خيلي شبيه خودت است! به خاطر پررويي ناصر که نبوده؟ منظور خونسردي اش بوده؟ (خنده) آره. واقعا ناصر مابه ازا دارد؟ شما نديدين؟ به نظرم خيلي اغراق شده است، تا اين حد پررو نديده ام. مي دانيد در صبر اطرافيان ناصر هم البته اغراق شده. خب آره، درسته بزرگنمايي اش زياد است. براي طنز ماجرا و البته شايد براي جا افتادن نقش براي بيننده هم بد نباشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 515]