واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: عکس جدید و متفاوت از پژمان بازغی و همسر و فرزندش «پژمان بازغی» یکی از دوست داشتنیترین بازیگرانی است که در سینمای ایران فعالیت ميکند. پژمان که با «دریاییها» فعالیت خود را به طور حرفهای و در تلویزیون آغاز کرد حالا به عنوان یکی از بازیگران حرفهای و پخته سینمای ایران خود را مطرح کرده است. برای این شماره به سراغ او و خانواده محترمش رفتیم تا چند کلامی به گپ و گفت بنشینیم؛ گفتوگویی که با خوش صحبتی پژمان برایمان لذتی دو چندان داشت. محمود رضا بختیاریمن در فاز اول سریال «سرزمین کهن» با آقای تبریزی همکاری داشتم که در کنار بازیگرانی چون ميترا حجار، الهام حمیدی، امیر آقایی، ثریا قاسمی و... جلوی دوربین قرار گرفتم. در این سریال نقش «محمودرضا بختیاری» را برعهده داشتم؛ یک فرد حکومتی فاسد و ظالم که رابطههای نامشروع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی زیادی داشت. فکر ميکنم این نقش یکی از تجربههای خوب من در زمینه بازی در سریال بود که امیدوارم نتیجه کار، باب ميل مخاطبان عزیز باشد. تلویزیون گذرگاه استبه نظر من بازی در یک اثر پرمخاطب و مورد قبول تلویزیونی به مراتب بهتر از بازی در یک فیلم سینمایی ضعیف است. اثر سینمایی، ماندگار است و من تمام تلاشم را ميکنم تا از خودم در سینما اثر ضعیفی به جای نگذارم. در مقابل، تلویزیون یک گذرگاه محسوب ميشود که ماندگاری چندانی ندارد. اگر به کارنامه من در سالهای اخیر نگاه کنید ميبینید که در سال بیشتر از یکی، دو فیلم بازی نکردم. سال گذشته «ندارها» را بازی کردم، سال قبلش «مرگ، کسب و کار من است» تنها فیلمی بود که پذیرفتم. چند وقت پیش داشتم کارنامه بازیگریام را مرور ميکردم، دیدم در مدت نوزده سال در شانزده فیلم سینمایی بازی کردهام که فکر ميکنم برای یک بازیگر، آمار قابل قبولی باشد. به هرحال سعی کردهام گزیده کار باشم واگر دقت کنید ثمره این گزیده کاری این بوده که چند تا از فیلمهایی که در آن بازی کردهام جزو افتخارات سینمای ایران محسوب ميشود مثل: دوئل، سربازهای جمعه، مرگ، کسب و کار من است و... . از طرفی اغلب سریالهایم هم پرمخاطب بودند؛ دریاییها، سایه آفتاب، آژانس دوستی، تاوان و.... همگی توانستند با مخاطب رابطه خوبی برقرار کنند. رسانه آنقدر گسترده است که فکر ميکنم دیگر نباید اینگونه مرزبندیها مثلا بین سینما و تلویزیون انجام شود. فکر ميکنم کار اگر خوب باشد همیشه حرفی برای گفتن دارد و فرقی ندارد در تلویزیون تولید شده باشد یا در سینما. پلیس وظیفه شناس پایتختنقشی که در «پایتخت» بازی کردم از نظر طولی، بلند نبود و از طرفی تاثیر چندانی هم در روند کلی داستان نداشت اما برای من تجربه خوبی بود. فکر ميکنم نقش یک پلیس وظیفه شناس که در حین ماموریت درگیر روابط خانوادگیاش شد، تجربه خوبی بود. قرار نبود در مورد این نقش فکر خاصی انجام دهم یا خیلی هنری آن را بازی کنم. من پیش از این هم نقش پلیس را تجربه کرده بودم اما نقش این پلیس نسبت به بقیه نقشهایی که بازی کرده بودم به نظرم متفاوت و البته کمی طنز بود و دوست داشتم تجربهاش کنم. ناگفته نماند حضور آقای «مقدم» به عنوان کارگردان و «محسن تنابنده» به عنوان نویسنده در این کار از دیگر دلایلی بود که باعث شد این نقش کوتاه را بازی کنم. محل عرضه فیلمهای رسانه تصویری درست نیستفیلمهایی که به عنوان رسانههای تصویری در بازار عرضه ميشود به سینما ضرر چندانی وارد نمیکند اما فکر ميکنم محل عرضه این محصولات اشتباه است. بگذارید برایتان مثال بزنم، شما یک موبایل گران قیمت را هیچ وقت نميتوانید در یک سوپرمارکت پیدا کنید و باید بروید به نمایندگی و آن گوشی را تهیه کنید. فیلمهای رسانه تصویری برای این همه مخاطب هنر در کشور ما خیلی هم لازم و خوب است اما محل عرضه آن درست نیست. ای کاش مسئولان امر این پیش بینی را ميكردند تا شرکتهای فعال در حوزه رسانههای تصویری را موظف ميکرد كه محصولات خود را در فروشگاههای خاص عرضه كنند. در این صورت بازار این شرکتها نيز رونق بیشتری ميگرفت چون وقتی وارد آرشیو بزرگی از فیلمها ميشوید شاید به فیلمی برخورد کنید که مدتها دنبال آن ميگشتید و حالا آن را در این فروشگاه پیدا کردهاید. شاید سیاستی بود برای فروش هر دو فیلم....* پژمان! امسال در اکران نوروزی، دو فیلم به طور خواسته یا نا خواسته دچار تقابل با یکدیگر شدند، نظرت در مورد این تقابل چیست؟- شاید این یک سیاست بود برای فروش هر دو فیلم! من همیشه سعی ميکنم همه چیز را مثبت ببینم.* اما این موضوع باعث شد فروش اخراجیها در تهران کاهش پیدا کند.- البته فروش اخراجیها در مجموع بد نبود اما فکر ميکنم افت فروش آن نسبت به قسمت قبلیاش دلایلی غیر از این تقابل داشت، مثل خط کلی داستان، ساختار و... . من فیلم را ندیدهام اما معمولا تریلوژی در کشور ما جواب نداده است. همین که مجموعه سه قسمتی اخراجیها حدود 20 ميلیارد فروش داشته اتفاق بد و ناخوشایندی برای سینمای ایران به شمار نميرود. نفس گلتدوین فیلم «سفر قندهار» بر عهده همسرم (مستانه مهاجر) بود. در این فیلم، شخصیتی وجود داشت به نام «نفس گل» که خیلی با مزه بود. اسم دخترم «نفس» را از این اسم الهام گرفتیم. ضمن این که این اسم یک نام فارسی اصیل است و از زبان فارسی پشتو ميآید. نفس الان سه سال دارد و به خوبی هم صحبت ميکند. بچههای دوره ما با بچههای امروزی تفاوتهای زیادی دارند. فکر ميکنم بچههای امروزی به خاطر دسترسی به تمام نیازهایشان ضریب هوشی بالاتری نسبت به نسل ما دارند. مثلا اسباب بازیهایی که الان در اختیار نفس هست هیچ کدام در دوره کودکی ما حتی وجود خارجی هم نداشت. آن موقع اگر ما ميخواستیم یک ساز خریداری کنیم باید صبر ميکردیم تا هجده ساله شویم و با پس انداز خودمان آن را بخریم اما الان بچهها این سازها را به عنوان اسباب بازی استفاده ميکنند. برای هدف دیگری وارد سینما شدممن برای دستیابی به هدف دیگری وارد سینما شدم اما الان سینما دارد به سمت دیگری حرکت ميکند. در سینما به دنبال خلق یک اثر هنرمندانه و کسب افتخار برای هنر و فرهنگ کشورم بودم اما الان سینمای ما به سمت سینمای مادی گرا حرکت ميکند و وجه اقتصادی آن خیلی پررنگتر از قسمت هنری آن است. شرایط دوره ما با الان متفاوت بودمن دوست داشتم درکنکور هنر شرکت کنم اما چون دیپلم ریاضی- فیزیک داشتم این امکان برایم فراهم نبود. دوره ما یک سری محدودیت وجود داشت که الان دیگر وجود ندارد. مثلا الان شما ميتوانید با دیپلم ریاضی- فیزیک در هرکدام از شاخهها که دوست دارید کنکور دهید. به همین دلیل من در رشته ریاضی- فیزیک شرکت کردم، در دانشگاه پذیرفته شدم و ادامه تحصیل دادم. آن موقع ما آرزو داشتیم بتوانیم فقط یک بار به پشت صحنه یک فیلم برویم اما الان خیلی راحت ميشود گروههای فیلمبرداری را در خیابان دید. شرایط آن زمان بسیار متفاوت با الان بود. دستمزدهای مطرحی واقعی نیستیک رابطهای در ریاضیات وجود دارد به نام رابطه اگر و آنگاه! «اگر» بشود «آنگاه» اتفاق ميافتد. این رابطه در مورد دستمزدهای بازیگران سینمای ایران وجود ندارد. دستمزد شخصی هر بازيگري به خودش ارتباط دارد اما این را هم باید بگویم که دستمزد اهالی سینما آنطوری که در رسانهها مطرح ميشود واقعی نیست. یک روز آقای سرتیپی آمد و دستمزد واقعی بازیگران را افشا کرد، خیلیها هم از این بابت شاکی و ناراحت شدند چون برخی همه جا ميگفتند ما هفتاد ميلیون ميگیريم و بعد معلوم شد که دستمزد واقعی آنها 20 ميلیون تومان بوده است. این را باید قبول کنیم که سینمای ما کشش پرداخت چنین دستمزدهایی را ندارد. وقتی گردش مالی کل سینمای ایران در یک سال فقط پانزده ميلیارد تومان است هیچ وقت این دستمزدها پرداخت نخواهد شد. از طرفی شما باید ببینید دستمزد، حاصل چیست؟ حاصل فروش است؟ نه! حاصل شهرت است؟ نه! حاصل تجربه است؟ بله! یک سری بازيگرها بودند که پیش از ما سوپراستار سینما محسوب ميشدند اما الان دستمزدی که آن موقع ميگرفتند را دریافت نميکنند. قیاس باید یک مبدا داشته باشد. سوپراستار در سینمای ما تعریف درستی نداردسوپراستار در دنیا تعاریف مختلفی دارد. چون سینما اختراع ما نیست در نتیجه نميتوانیم تعاریف جهانی را داشته باشیم. سوپراستارهای ما در سنی وارد سینما ميشوند که سوپراستارهایهالیوود در حال بازنشستگی هستند.«لئوناردو دیکاپریو» بازیگری است که در سن 12 سالگی توسط «رابرت دنیرو» کشف ميشود و بعد از شش سال یعنی وقتی 18 ساله بود، با بازی در «تایتانیک» در مرتفعترین قله یک سوپر استار، قرار گرفت. نگاه اول به یک سوپر استار نگاه اقتصادی و بیزینس است. یک سوپر استار باید بتواند بار این مسئولیت را به دوش بکشد و باید اخلاق حرفهای یک سوپر استار را داشته باشد در نتیجه فکر ميکنم سوپراستار در سینمای ما تعریف درستی ندارد.* فكر ميكني در سينماي ايراني ردپاي باندبازي و رفاقت به چشم ميخورد؟- صددرصد و چندان با آن موافق نيستم. به نظرم باید در سینما آژانسهایی تشکیل شود که بازیگران به صورت شفاف با این آژانسها فعالیت کنند و در صورتی که از آژانسی که با آن همکاری دارند نا راضیاند آژانس خود را تغییر دهند. نميشود با چاکرم و نوکرم در سینما کار کرد. سینمای ما الان به گونهای است که اگر به کسی نه بگویی دیگر برای کارهای دیگر سراغ تو نميآیند و این خیلی غیرحرفهای و آماتور است. سینما یک محصول فرهنگی است و باید با آن درست برخورد کرد. مشکل خاصی نبود* سالهای زیادی بود که همه جا حرف از دوستی صمیمی تو با «کامبیز دیرباز» و «سام درخشانی» بود، اما چند وقت پیش شنیدم که ميانتان شکر آب شده، مشکل حل شد؟- مشکل خاصی نبود و خدا را شکر آشتی کردیم(خنده). الان هم با هم خیلی دوست هستیم اما تصمیم گرفتیم کمتر در دید باشیم و این دوستی، کمتر رسانهای شود. دفعه قبل در دید بودیم چشممان زدند. (خنده)
دیوار سفیدکاشکی همه آدمها قلبشان مثل دیوار سفید بود.ازلابه لای حرفها*من اصولا آدم حاشیهای نیستم. جشنواره، گذشت و دیپلم افتخار هم به من تعلق گرفت و از این بابت از هیئت داوران ممنونم! اما نتیجه کار، روی پرده سینما مشخص خواهد شد و امیدوارم مردم از کار راضی باشند.* ما سه پسر هستیم، پدرم افسر بازنشسته نیروی دریایی و مادرم هم کارمند بازنشسته وزارت کار هستند.من و برادر بزرگم متاهل هستیم و هرکدام یک فرزند داریم. خانه آرمانی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 7959]