محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845259287
جايگاه مفاهيم ديني در موج نو سينماي ايران / 36ديدگاه متفكرانه به دين در سينماي پس از انقلاب شكل گرفت
واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: جايگاه مفاهيم ديني در موج نو سينماي ايران / 36ديدگاه متفكرانه به دين در سينماي پس از انقلاب شكل گرفت
گروه هنر: آموزههاي ديني همواره به نوعي در سينماي ايران جاري بوده كه اين رويكرد در موج نو سينما در دهههاي 30 و 40 بيشتر در زمينههاي اجتماعي، اخلاقيات و اعتراض به حاكميت شكل گرفت و در سينماي پس از انقلاب با اسلاميشدن فضاي جامعه سينماگران نيز نگاهي متفكرانهتر به دين داشتهاند.
با طرح مساله موج نو سينماي ايران بيشتر ذهن مخاطب به سمت فيلمهاي دهه چهل و پنجاه سوق پيدا ميكند؛ سينمايي كه در آن سالها سعي كرد به مدد فيلمسازاني همچون ابراهيم گلستان، شهيد ثالث، غفاري و... راهي نو پيش گيرد و مسيري را طي كند كه از اصول رايج در فيلمهاي فارسي فاصله گرفته و مسايل را از زاويه ديدي جديد بنگرد.
البته در موج نو سينماي ايران بحثي كه مطرح است، تشابه اين حركت با موج نو سينماي فرانسه است، اما اينكه اين ادعا تا چه حد صحيح است جاي بحث دارد. در يك مقايسه گذرا بين موج نو سينماي ايران و موج نو سينماي فرانسه پي ميبريم كه تفوتهاي فاحشي در اين دو گرايش سينمايي وجود دارد. زيرا موج نو سينماي فرانسه با افرادي همچون آندره بازن، گدار، تروفو، ريوت، شابرول و... شكل گرفت؛ جوانان تشنهاي كه در پي تعريف و ساخت سينمايي نو و متفاوت با سينماي رايج فرانسه و حتي هاليوود بودند كه اين كشش در سينماگران موج نو سينماي ايران هم تا حدي وجود داشت اما آنچه ماهيت اين دو موج را از يكديگر متمايز ميكرد گرايش به مسايلي بود كه در فرهنگ شرقي و ايراني ريشه داشت.
درباره زمان شكلگيري موج نو در سينماي ايران دو ديدگاه وجود دارد. عدهاي معتقدند همان دهههاي 30 و 40 زمان تولد اين موج بوده و عدهاي نيز ميگويند شكلگيري موج نو سينماي ايران بازميگردد به دهه اول پس از انقلاب اسلامي و اكثريت اين دسته سينماي دفاع مقدس را پرچمدار اين تحول ميدانند. حال اين گزارش سعي دارد با مروري بر اين دو نظريه كه تاريخ موج نو سينماي ايران را تبيين ميكند و همچنين كندوكاوي در ماهيت اين موج، جايگاه مفاهيم ديني را در اين حركت سينمايي مورد نقد و بررسي قرار دهد.
موج نو در سينماي ايران در دهه 40 به واسطه روشنفكران و تحصيلكردگان سينما شكل گرفت
«جمال شورجه» كارگردان سينما در گفتوگو با خبرگزاري قرآني ايران(ايكنا) درباره «جايگاه مفاهيم ديني در موج نو سينماي ايران» اظهار كرد: تا آنجا كه من به ياد دارم، موج نو در سينماي ايران در دهه 40 به واسطه روشنفكران و تحصيلكردگان سينما شكل گرفت؛ زماني كه هجوم فيلمهاي فارسي تمامي سينما را در بر گرفت. موج نو در سينماي ايران سعي داشت به آثار با نگاهي هنرمندانه بنگرد كه همين رويكرد در نهايت سبب درخشش فيلمهاي داخلي در جشنوارههاي خارجي شد كه براي اين توضيح فيلمسازاني چون فرخ غفاري، بيضايي، فرمانآرا و مهرجويي بهترين مثال هستند.
اين فيلمساز موج نو سينما ايران را از نظر شاخصههاي سينمايي به هيچ وجه مشابه سينماي فرانسه ندانست و تصريح كرد: فرهنگ سينماي ايران به هيچ وجه قابل مقايسه با سينماي اروپا نيست، زيرا موج نو سينماي ايران بيشتر معترض موقعيتهاي سياسي و اجتماعي بود. فيلمهايي همانند گاو، دايره مينا، مغولها، رگبار و... آثاري بودند كه مسائل سياسي و اجتماعي را مورد خطاب قرار ميداند.
سوال ما از اين فيلمساز اين بود كه، چرا در موج نو سينماي ايران دين به عنوان شاخصهي مهم مورد توجه قرار نميگرفت؟
اين كارگردان جواب داد: سعي حكومت در پيش از انقلاب بر اين اصل استوار بود كه اصولاً دين در مسائل سياسي و اجتماعي برجسته نشود، زيرا ميدانست كه اسلام براي منافع آنها مشكلساز است، حكومت از اين نكته غافل بود كه دين همچون خون در رگهاي مردم ايران جريان دارد و امام راحل (ره) نيز به پشتوانه دين بود كه انقلاب اسلامي را به پيروزي رساند.
در موج نو سينماي انقلاب دين دغدغه اصلي است
وي در تكميل توضيح خود متذكر شد: گرايشات نوگرايانه در سينماي ايران با پيروزي انقلاب به خواستههاي خود رسيد و در ادامه به سمتي سوق پيدا كرد كه علايق مردم به آن سو هدايت شد. اين گرايش سبب شد كه موجي نو در سينماي پس از انقلاب شكل گيرد كه دين دغدغه اصلي آن است.
«عباس رافعي» فيلمساز نيز با بيان اينكه موج نو در سينماي قبل از انقلاب نتوانست دوام پيدا كند، گفت: عدهاي از منتقدان سينمايي معتقدند كه موج نو سينماي ايران با فيلمهايي نظير «قيصر»، «گاو» و يا «يك اتفاق ساده» رخ داد، اما به عقيده من اينگونه آثار بيش از اينكه يك موج باشند جرقههايي بودند كه دوام پيدا نكردند.
به اعتقاد رافعي فيلمهايي با تفكري نظير قيصر توانست دوام پيدا كند ولي آنچه كه مسلم است اين فيلم را نميتوان سردمدار موج نو سينما ناميد، بلكه ميتوان گفت اينگونه توليدات معمولاً آثاري با پايان تلخ بودند.
وي ادامه داد: اگر بخواهيم جزييتر در موج نو سينماي ايران دقيق شويم بايد به «سينماگران پيشرو» اشاره كنيم، جرياني كه سعي داشت با ساخت فيلمهايي نو جرياني تازه را در سينما رقم زند. براي اين توضيح ميتوان از فيلمهايي نظير سايههاي بلند باد (بهمن فرمانآرا)، كلاغ (بهرام بيضايي) و نفرين (ناصر تقوايي) نام برد، البته نميتوان كتمان كرد كه سينماي ايران در زمان حال حيات خود را تا حدودي وامدار همانگونه توليدات (آثار فيلمسازان پيشرو) است.
آثار سينماگران پيشرو پيش از انقلاب از مفهومي اجتماعي برخوردار بود
رافعي با بيان اينكه مفاهيم نهفته در آثار سينماگران پيشرو بيشتر وامدار گرايشات اجتماعي بود تا مفاهيم ديني تصريح كرد: بيشتر آثار سينماگران پيشرو در آن زمان از مفهومي اجتماعي برخوردار بود كه اين گرايش نيز به دليل فضاي سياسي موجود در آن زمان بود، البته در همان زمان نيز ميتوان آثاري را يافت كه در پي توجه به هويت انساني بود كه فيلم «كلاغ» بهترين مثال براي اين توضيح است.
رافعي در ادامه بحث، موج نو سينماي ايران را بعد از انقلاب اينچنين تشريح كرد و گفت: به عقيده من نميتوان از تاثير «عباس كيارستمي» در تربيت فيلمسازاني كه بعد از انقلاب موج نويي را در سينما شكل دادند غافل ماند. البته در اوايل دهه شصت نيز فيلمسازاني همچون سيد «محمد بهشتي»، «فخرالدين انوار» بودند كه سعي داشتند فيلمهاي ديني با الگوهاي نو خلق كنند؛ سينمايي كه به عقيده آنان ميبايست حمايتي يا هدايتي ميبود و حتي براي اثبات ادعايشان نيز فيلمهايي همانند «آن سوي مه»ساختند.
رافعي يادآور شد: رويكرد فيلمسازان زمان حال به دين را نبايد با گذشته مقايسه كرد، چراكه موج نو سينماي ايران فقط فيلم ديني نساخته است، بلكه سينماگران دينمدار نيز در آن به شكلي مطلوب پرورش يافتهاند كه ميتواند نويددهنده دوام اين موج باشند. البته گرايش فيلمسازان به دين تنها به سينماي ايران ختم نميشود، بلكه كليت جامعه جهاني را در بر ميگيرد.
نميتوان فيلم «گاو» را پرچمدار موج نو سينما ايران ناميد
«عبدالله اسفندياري» مسوول حوزه «معناگرا» در بنياد سينمايي فارابي و تهيهكننده سينما نيز درباره موضوع مورد نظر اين گزارش گفت: به عقيده من بر خلاف تصور رايج نميتوان فيلم «گاو» را پرچمدار موج نو سينما ايران ناميد، زيرا از مدتها قبل بودند سينماگراني كه سعي داشتند با آثار خود نگاهي جديد را در سينما حاكم كنند. البته بيشتر اينگونه آثار نيز وامدار سينماي اروپا بود چون سينماگرانش در همان مكتب پرورش يافته بودند. در ادامه فيلمسازاني همانند «فريدون گله»، «فرخ غفاري» و... پرورش يافتند كه با آثار خود نگاهي نو را به سينما حاكم كردند و در ادامه همين روند بود كه فيلمسازاني مثل «كيميايي» و «مهرجويي» پرورش يافتند.
وي درباره مفاهيم ديني در سينماي فيلمفارسي تصريح كرد: بيشتر ارزشهاي حاكم بر فيلمهاي فارسي مبتني بر اخلاق بود، اما پرداخت به اين ارزشها به شدت مطلق بود. حتي در برخي موارد رفتارهاي زشت نيز در اينگونه آثار وجاهت پيدا ميكرد. به همين دليل معتقدم پرداختن به اخلاق و دين در اينگونه آثار به شدت ناشيانه بود.
اين تهيهكننده افزود: توجه به دين در موج نو سينماي ايران (قبل از انقلاب) را در دو پرداخت ميتوان توضيح داد. روش اول نگاهي بود كه سعي داشت به هر وسيلهاي كه شده انديشههاي ديني را زير سوال برد. البته اين نوع نگاه بيشتر وامدار تفكرات چپ ماركسيستي بود و نگاه دوم نيز آثاريست كه به ارزشها نگاهي مثبت داشت كه فيلمهاي مرحوم «علي حاتمي» نمود بارز اينگونه توليدات است كه به عقيده من نگاه به دين در اينگونه آثار تا حدودي وامدار انديشههاي انقلابي بود.
موج نو سينماي ايران در بعد از انقلاب ديگر به انديشههاي غربي وابسته نبود
مسوول حوزه «معناگرا» بنياد سينمايي فارابي در اين بخش از گفتوگو، توضيحات خود را به سمت سينماي بعد از انقلاب سوق داد و توضيح داد: موج نو سينماي ايران در بعد از انقلاب ديگر به انديشههاي غربي وابسته نبود، بلكه الگوهاي اسلامي منبع فيلمسازان بودند، البته شرط اصلي نيز در اينگونه آثار توجه به مفهوم در سايه واقعيتهاي اجتماعي بود كه در ادامه چنين فضايي فيلمسازاني همچون «مجيدي» رشد يافتند.
وي در ادامه ويژگي موج نو سينماي ايران بعد از انقلاب را اينگونه تحليل كرد: در ابتداي انقلاب حركت سينما تابع توجهات حكومتي بود كه همين روش سبب شد گرايشات ديني در فيلمها بيشتر شود، البته اين توجه فقط در حد زمينهسازي بود، اما در ادامه فضاي ايجاد شده در آن زمان سبب شد فيلمهاي ديني بتوانند بر گيشه نيز تاثيرگذار باشند كه «از كرخه تا راين» و «ليلي با من است» نمونه بارز اينگونه آثار است.
سينماي انقلاب در سه دهه شاهد سه موج متفاوت بوده است
«احمدرضا اخوت» به عنوان پژوهشگر و كارشناس علوم قرآني در اين گزارش خاطرنشان كرد: در مورد جايگاه مفاهيم ديني در موج نو سينماي ايران من فقط ميتوانم سينماي پس از انقلاب را بررسي كنم، چراكه با آثار قبل از انقلاب آشنايي چنداني ندارم، اما در مورد سينماي بعد از انقلاب بايد بگويم كه سينماي ما در سه دهه شاهد سه موج متفاوت بود كه هر كدام به گونهاي مفاهيم ديني را مورد توجه داشتند.
وي ادامه داد: اولين دهه پس از انقلاب به واسطه فضاي آن زمان در خود آثاري را جاي داده كه بيشتر تحتتاثير حال و هواي انقلابي آن دوران است كه نمونه بارز آن فيلمهاي مخملباف است كه نگاهي انقلابي به مفاهيم ديني داشت كه از «توبه نصوح» ميتوان به عنوان بارزترين نمونه نام برد.
اين استاد دانشگاه در ادامه دهه هفتاد را سينماي عاري از مفاهيم ديني دانست و اظهار داشت: در اين دهه موجي در سينما شكل گرفت كه بيشتر آثار را به سمت توليدات گيشه سوق داد كه نشاني از مفاهيم ديني به شكل متفكرانه در آن يافت نميشد، البته بودند معدود آثاري كه تفكر ديني در آنها لحاظ شده بود اما تعدادشان به اندازهاي اندك بود كه در مقايسه با كل به حساب نميآمد.
وي در خاتمه توضيحات خود اعلام كرد: با بيانات رهبر انقلاب در جمع سينماگران مسلماً نگاه به سينما تا حدودي تغيير يافت، اما آنچه مسلم است هنوز هم كليت آثار رنگي جدي از دين در خود ندارد و اگر گهگاهي هم شاهد فيلمهايي شاخص در حوزه معناگرا هستيم جرقههايي است كه به واسطه علايق شخصي حاصل شده است.
در سينماي ايران يك موج بيشتر وجود نداشت آنهم در فواصل سالهاي 47 تا 57 شكل گرفت
«رضا درستكار» منتقد سينما درباره موضوعه مطروحه گفت: به عقيده من در سينماي ايران يك موج بيشتر وجود نداشت كه آن هم در فواصل سالهاي 47 تا 57 شكل گرفت. در اين سالها هنر هفتم از آن قالب نئورئاليسم سينمايي جدا شد و به عنوان سينما تعريفي مناسب پيدا كرد كه همين رويكرد سبب شده بدان واژه «موج نو» اطلاق شود. موج نويي كه ما در اين گفتوگو درباره آن صحبت ميكنيم تلفيقي از تئوريهاي سينمايي در موج نو سينماي فرانسه و جريان نئورئاليسم سينماي ايتاليا است، حتي معتقدم بر خلاف تصور بسياري موج نو سينماي ايران بيش از سينماي فرانسه، وامدار سينماي نئورئاليسم ايتاليا است.
وي افزود: فرهنگ ديني و دينباوري در موج نو سينماي ايران در زيرساختها و رفتار قهرمانها بلوغ پيدا ميكند. به عنوان نمونه در فيلمهاي كيميايي رفتارها رسماً برگرفته از توصيههاي مذهبي است به شكلي كه در فيلم «گوزنها» به زيبايي شاهديم كه بحث آن داستان تاريخي كه حضرت علي (ع) براي دفع خطر به جاي پيامبر (ص) در بستر ايشان ميخوابند به ظرافت به تصوير كشيده شده است.
درستكار تصريح كرد: نكته مهم در پرداختن به آثار ديني قبل از انقلاب اين است كه ما نبايد در آثار آن دوره فريب شكل و ظاهر را بخوريم و آن آثار را در گرايش به دين ناديده بگيريم، چراكه كنشمندي كه در شخصيتهاي آنگونه آثار وجود دارد برگرفته و برخواسته از باورهاي ديني و فرهنگ شيعي است.
ارجاعات ديني در سينماي قبل از انقلاب به هيچ وجه به روشني آثار بعد از انقلاب نيست
درستكار ارجاعات ديني را در سينماي ديني پس از انقلاب روشنتر توصيف كرد و متذكر شد: بايد توجه داشت كه ارجاعات ديني در سينماي قبل از انقلاب به هيچ وجه به روشني آثار بعد از انقلاب نيست، چراكه به عقيده من تفكر آثار آن زمانه بيشتر از نگاهي عارفانه و سوفيانه سود ميبرد، البته در سينماي بعد از انقلاب جريان ديگري رخ داد كه داراي مختصات ديگريست كه اگر بخواهيم در مورد آن بحث كنيم به اين نتيجه ميرسيم كه اين حركت بر اثر شرايط اجتماعي به وجود آمده است.
اين منتقد وجود فيلمسازان برخاسته از شرايط انقلاب را دليل ديگر براي شيوع فيلمهاي ديني ذكر كرد و توضيح داد: پس از انقلاب نيروهايي وارد سينما شدند كه در دامن انقلاب و جنگ بزرگ شده بودند و همين امر باعث شد در قالب مسايل اجتماعي مفاهيم ديني، نمود بسياري پيدا كند. از آن افراد ميتوان به ملاقليپور، حاتميكيا، مخملباف، حميدنژاد و بعدها مجيدي نمونه شاخص اين جريان اشاره كرد.
وي در جواب سوال پاياني مبني بر اينكه آيا دهه هشتاد را ميتوان خاستگاه آثار روشنفكرانه در حوزه دين دانست و آيا از آثاري همچون «خيلي دور خيلي نزديك»، «زير نور ماه» و «پا برهنه در بهشت» ميتوان به عنوان موجي نو در سينماي ديني نام برد؟ اظهار داشت: «من به شخصه خيلي موافق اينگونه آثار به عنوان يك فيلم ديني نيستم، زيرا به نظر من برخي فيلمها كه نام ديني هم دارند آثاري «پروپاگاندا» هستند.
وي ادامه داد: به نظر من برخي از فيلمسازان ما سعي دارند در شرايط امروز نسبتهاي خودشان را خوب تعريف كنند تا بتوانند در واقع سهم بيشتري از بودجههايي كه به سينما اختصاص پيدا ميكند، ببرند. دليل رويكرد ضعيف سينماي ما به دين نداشتن وحدت تعريف در مورد موضوع مورد نظر است و تا زماني كه اين رويكرد بر سينماي ديني ما حاكم باشد، نتايج حاصله دلخواه نخواهد بود.
آنچه از بخش نخست اين گزارش ميتوان نتيجه گرفت اين است كه انگارههاي ديني در سينماي قبل از انقلاب بيشتر وامدار اخلاقيات حاكم بر جامعه و در سطح و رويه مفاهيم دين بود، اما پس از انقلاب به دليل نياز جامعه پرداختن به مفاهيم ديني شكلي متفكرانهتر به خود گرفت.
چهارشنبه 19 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 145]
-
گوناگون
پربازدیدترینها