محبوبترینها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1855670796
حس میکنم به آخر خط رسیدم
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: malaki_mall05-02-2010, 07:00 PMجوانی هستم بیست و چند ساله ، فارغ التحصیل یکی از رشته های مهندسی که متاسفانه مثل خیلی ها به رشته تحصیلی ام علاقه ندارم و از اون بدتر اغلب فرصتهای شغلی موجود نیازمند یک سری فاکتورهای شخصیتی و فیزیکی هستند که بنده فاقد این شرایط هستم. :41: تصور کنید تو این وانفسا شاید از هر 5 فرصت شغلی توان و روحیه انجام یکی را داشته باشی(البته اگه همون هم گیر بیاد) در چند مقطع قصد تغییر رشته داشته ام که مخالفت اطرافیان (البته نه به شکل تحکم) مواجه شدم. همیشه از جمله همین حالا در اوج نا امیدی و تصمیم به عوض کردن راه با اتفاقی از جمله قبولی در یک مقطع تحصیلی بالاتر مواجه شدم. :41: فردی هستم ذاتا گوشه گیر که اتفاقات زندگی این امر رو تشدید کرده. خیلی وقتها جرات بیان تصمیمات بزرگ زندگی رو حتی پیش نزدیکترین بستگانم نداشتم و مدتها تبدیل به غمباد شده. به همه اینها یک شکست عاطفی هم اضافه کنید ببینید چه معجونی خواهد شد. هرچند عضو یک خانواده نسبتا مذهبی هستم اما مثل خیلی های از جوونای امروزی دچار ضعف شدید ایمانی شدم بطوری که صرفا واجبات غیر قابل جبران رو از جمله روزه داری هنوز از یاد نبردم. از چند روز دیگه هم باید تحصیل در مقطع ارشد همون رشته (البته در دانشگاه آزاد) شروع کنم، که اصلا روحیه اش رو ندارم و تنها با امید به آینده ای تیره تر از امروز و فرار از وضع فعلی تصمیم به ادامه گرفته ام. با تمام این تفاصیل دیگه نه راه پس دارم و راه پیش هم بعید میدونم تهش موفقیتی باشه. پس در نتیجه من یه ورشکسته ام که تنها زندگی نباتی دارم، خیلی آدم شجاعی نیستم که قصد.... ولی بارها آروزی یه مرگ راحت رو داشتم(هرچند که میدونم دستم واسه اونجا هم خالیه) ببخشید که قصه سرایی کردم، اینها صرفا سرگذشت کسیه که شجاعت بیان حرف دلش رو نداشته و عاقبتش این شده، هیچ وقت نزارین به روزگار من دچار شین. :11: hoomanb05-02-2010, 07:12 PMمن با این نوع شخصیت آشنایی دارم . تو هیچ چاره ای نداری جز این که شروع کنی به مطالعات غیر درسی و کم کم با مطالعه خودت رو پیدا کنی و ببینی برای چه چیزی ساخته شئی و به خدا نزدیک بشی و مطمئن باش با توکل بر خدا همه چیز حل میشه amir_rahmani05-02-2010, 07:15 PMبه نظر من سفر کردن بهترین راه حله! سعی کن همیشه به مهمانی بری! MehranVB05-02-2010, 07:20 PMبه نظر منم نیاز به یکم خوشگذرونی داری. دوستای جدید پیدا کن، ولی دوستایی که مثل خودت نباشن و هزار تا مصیبت دیگه بیارن واست! با کسی بگرد که شاد و اکتیو باشه، اکیپی بیرون برید و بگین و بخندین و یه کم از گوشه گیری بیا بیرون. اولش ممکنه دیپرس باشی بین اونا، ولی یه مدت که گذشت از اونا شادتر میشی!! همینطور اگه تونستی با یه جنس مخالف هم دوست شو و نیاز نیست رابطت خیلی هم love باشه! و بازم کسی نباشه که مشکلاتت رو بیشتر کنه، یکی که بتونه تو رو شاد نگه داره! فیلم ببین، برو بیرون بچرخ و ...... خلاصه بگم هر بیشتر گوشه گیری کنی، بیشتر میشینی واسه خودت خیال بافی میکنی و به مشکلاتت فکر میکنی و هزار تا چیز مخرب میاد تو سرت، ولی اگه بخندی و شاد باشی و فراموش کنی، همه چیز درست میشه بعد از یه مدت! موفق باشی :46: mahdis_apex05-02-2010, 07:25 PMدوست عزیز سفر شدیدا توصیه میشه! و اینکه "سخت نگیر" چون "این نیز بگذرد" :دی malaki_mall05-02-2010, 07:33 PMضمن تشکر از شما دوست عزیز. مدتی در شرکتی به شغلی مشغول بودم که تقریبا از خیلی نظرها ایده ال بود و به خاطر قول و قراری که با صاحبکارم داشتم و البته محیط و جنس متفاوت کارم یک پیشنهاد شغلی به مراتب بهتر رو رد کردم. پیشنهاد کاری دومم با کاری که در اون مشغول بودم به ظاهر برابر بود ولی جنس کارش یه مقدار متفاوت بود(البته اونم زیاد بد نبود). اینقدر به کارم علاقه داشتم که تا 3 ماه تقاضای مکتوب کردن قرار داد نکردم، اما این تقاضا خیلی چیزها رو عوض کرد و صاحبکارم اون روی زشت زندگی رو بهم نشون داد و حقوق و مزایایی رو که پیشنهاد کرد از نصف شرکت دوم کمتر بود و به نوعی در برابر همکارانم که از روز اول نهیبم دادن تحقیر شدم. تصمیم به ترک اونجا و یافتن جایی دیگر شدم تا حداقل نشون بدم ارزشم بیشتر از اینهاست که از روز بد یا خوب اولین جا پذیرفته شدم. متاسفانه صاحبکار جدید ابتدا استقبال خوبی از من کرد، اما بعد از گذشت چند روز با نهیبی که از صاحبکارم قبلی ام دریافت کرده بود منو اخراج کرد.(نمیدونم چه نقطه ضعفی دست اون داشت؟) دیگه نمی تونستم در این تیپ کارها بمونم چون لابی صاحبکار اولم بسیار قوی بود و کسی دیگه من کار نمی داد. مدتی که مشغول به کار بودم روحیه خیلی داشتم، احساس مفید بودن میکردم، اما بیچاره آدم بدشانسی مثل من هیچ موقع نمیتونه دنبال دلش بره. الانم کارم از صبح تا شب شده بیام نت، تو این فروم و یکی دو فروم دیگه که همین هم قطعا خودش باعث تشدید مشکلات خواهد شد. malaki_mall05-02-2010, 07:42 PMدوست عزیز سفر شدیدا توصیه میشه! و اینکه "سخت نگیر" چون "این نیز بگذرد" :دی اینی که میگین میگذره اسمش جوونی نیست؟ هر چند که الان دیگه دارم جوونی رو به میانسالی میرسونم (هر چند بیبی فیس هستم و خیلی ها فکر می کنن 20 ساله هستم). اتفاقا خودم به گردش و مسافرت هم فکر کردم، اما وقتی ببینم من یه فرقی با بقیه دارم احساس سر خوردگی و پوچی بهم دست میده. خب با تمام این تفاصیل ناراحتی من بیشتر از آینده ای هست که مطمئنم بهتر از امروزم نیست و گرنه مسکن(تفریح) به چه دردم میخوره؟ vahid_civil05-02-2010, 07:54 PMمنم مثل تو هستم دوست عزیز دنبال خوشی های زودگذر نباش که من امتحانشون کردم یکم . دوستان الکی خوش هم بیشتر منو ناراحت کردن چون بینشون که میری احساس میکنی تو از جنسشون نیستی منم دقیقا تو رشته ای درس خوندم و وارد بازار کارش شدم که بهش علاقه ای نداشتم و ندارم ! شما باید فقط تحقیق کنی ببینی به چه چیزی علاقه داری . علاقه رو باید پیدا کنی . نه اینکه اون شما رو پیدا کنه . کار اگه با علاقه باشه مهم هم نیست چقدر مزایای مادی براتون داره به شما امید به زندگی میده . اتفاقی که در من نیفتاد . به این هم فکر نکن که بعدا ممکنه همه چی درست بشه یا همچین چیزی . ما خودمون آینده خودمون رو میسازیم . malaki_mall05-02-2010, 08:06 PMکار اگه با علاقه باشه مهم هم نیست چقدر مزایای مادی براتون داره به شما امید به زندگی میده . نمیخوام شعار بدم ولی آینده شما رو همین شغلی که میگین نمیسازه؟ وقتی جایی کار کنی که نه امنیت شغلی و نه درآمد خوبی که پس اندازی داشته باشی فرقش با همون خوشی زودگذر چیه؟ به نظر خودم افرادی تو کارشون به موفقیت میرسن که یا شدیدا به کارشون علاقه دارن یا اصولا موفقیت رو صرفا در کسب پول بیشتر جستجو می کنن. من برای یادگیری شغلی که داشتم خیلی زحمت کشیده بودم و وقت زیادی گذاشته بودم، اما وقتی واردش شدم دیدم تخصص حرف آخر رو میزنه، همین باعث میشه تا شما رمقی برای شروع دوباره نداشته باشین. danial_84805-02-2010, 08:22 PMسلام خودمونی میگم، شاید مشکلاتت زیاد باشه، ولی خودت هم داری زیادی داری به مشکلات فکرمیکنی که این خودش بزرگترین مشکلته والبته از همه راحتتر حل میشه مصائب زندگی همش امتحانه خوبه که ایمانتو ازدست ندادی توکلت به خدا بشه همه چی خودش راست و ریس میشه شک نکن nits05-02-2010, 08:34 PMحالا شما بگو که رشته ی دانشگاهیت چی بوده ؟؟ بله دیگه . انتظار نداشته باش که در همون وهله ی اول مشکلاتت رو بزنی کنار سعی کن با بعضی هاشون کنار بیای و به تفاهم برسی . فکر نکن که ماهایی که بهت جواب میدیم و پست میزنیم بدون مشکل و دردسر داریم زندگی میکنیم اگر یک میدانی باشه که همه ی افراد دنیا بیان مشکلاتشون رو اونجا بریزند همه از دوباره مشکلات خودشون رو بر میدارن . متوجه هستی که چی میگم . زیاد فکر کردن در مورد چیزی آدم رو به همون سمت و سو میکشه . Old_Chater05-02-2010, 08:38 PMشما افسرده هستين و نياز دارين به يه پزشك مراجعه كنين احتمالا با داروهاي خانواده ssri همراه با روان درماني بهترين نتيجه رو ميده malaki_mall05-02-2010, 09:07 PMروم نمیشه بگم چی خوندم، چون ممکنه بیاین بگین این رشته عالیه و فلان. منم نخواستم که الان برم سر کار بنز بندازن زیر پام، ولی وقتی قراره بری جایی که اصلا براش ساخته نشدی، از خیلی نظرات، هر دقیقه اش برات میشه یکسال. قبول دارم خودم هم هم مقصر هستم ولی برآیند همه مشکلات شده معجونی بنام من. اینم بگم 2 بار تا آستانه استخدام(حتی یه بار بعد از موفقیت در مصاحبه) در ادارجات دولتی با مزایای نسبتا خوب و البته محیطی نسبتا ایده ال پیش رفتم که با کار شکنی بعضی ها این امر محقق نشد.(اینی که میگم واسه اینه که اونجا کمتر با رشته ات سر کار داری.) فرض کنید شما پزشکی خوندین و نسبت بوی خون آلرژی دارین، خب کسی که اینطور مشکلی با رشته اش داره نه میتونه شروع کنه و نه ادامه بده، کسی هم که کار نداره یعنی هیچی نداره. (البته صرفا یه مثاله) بازم اضافه میکنم دلیل اصلی عدم علاقه من در واقع از جایی نشات میگیره که اصلا من مناسب همچین رشته ایی نیستم. همونطور که گفتم این رشته نیاز به یه سری فاکتورهایی داره که من ندارم و تقریبا هم اکتسابی نیستن. dsa dsa05-02-2010, 09:36 PMدوست عزیز.. برو به سفر و با دوستات حال کن .. موسیقی گوش کن .. ورزش کن .. فیلم ببین .. به چیزای خوب فکر کن و چیزایی که می خواهی را بدست بیار.. نشاط در خود بوجود بیار.. زندگی همینه .. باید ساخت... امیدوارم هر چه زودتر مشکلت حل شه .. dramirali02105-02-2010, 09:41 PMخوب كه وضعيت خودم نگاه مي كنم .دقيقا وضعيت الان شما همان وضعيتي خواهد بود كه من در آينده دچار ان خواهم شد . nits06-02-2010, 12:43 AMخب مگه شما قبل از اینکه وارد این رشته بشین تحقیقی چیزی انجام ندادین . بالاخره یه سرس رشته ها هستن که شرایطی رو میطلبه برای ورود بهش . مثال میزنم تا یکم روحیه بگیری : مثلا" مهماندار هواپیما باید خوشگل و تمیز و خوشتیپ و خوش اندام و مهربون باشه تا آدم رغبت کنه که بهش بگه خانم یه قهوه ای چایی ای کوفتی چیزی بیار یا باهم بریم ... اون جریان :31::31: من خودم مهندسی هوافضا میخوام برم . Beny-Nvidia06-02-2010, 01:07 AMنمیخوام شعار بدم ولی آینده شما رو همین شغلی که میگین نمیسازه؟ وقتی جایی کار کنی که نه امنیت شغلی و نه درآمد خوبی که پس اندازی داشته باشی فرقش با همون خوشی زودگذر چیه؟ مشکل شما به نظر من اینه که شما بین گزینه ای که در نظر شما درسته و واقعیت گیر افتادید ! واقعیت رو میدونید ولی هنوز هم توی قوانین اشتباه ذهنی خودتون که جامعه و اطرافیان براتون ساخته گیر کردید ! نمیتونید اونها رو رها کنید .. دقیقا عینه اینه که یک بچه میترسه از مادرش جدا بشه ! خطری نیست ! ولی بچه فکر میکنه اگه جدا بشه چی میشه ! این حس توش باعث میشه که نتونه جدا بشه و البته شما رو ضعیف تر میکنه ! شما باید برید دنبال واقعیتی که خودتون میدونید ولی نمیتونید برید سراغش ! شما باید از این قالب های ذهنی رها بشید ! کلا باید آزادانه فکر کنید ! شب ها وقتی میخواهید سرتون رو روی بالش بذارید آخرین نفری که باهاش صحبت میکنید خودتون هستید ! اگه نمیخواهید اونجا ناراحت بشید و نتونید جواب خودتون رو بدید خودتون رو رها کنید ! panther9906-02-2010, 01:17 AMدوست عزیز ایراد شما اینه که فکر میکنی با بقیه فرق داری !!!!! اعتماد به نفست رو از دست دادی !!!! در صورتی که اگه دور و بر تو رو نگاه کنی میبینی از هر 5 نفر 2 نفر اینجورین الان و تو این مملکت کوفتی !!!!! به کاری که علاقه داری فکر کن نه رشته ای که میخونی و به گفته خودت الان عذاب آور شده !!! من هم همینطورم رشته تحصیلیم خوبه اما به کاری که واقعا عاشقش هستم فکر میکنم هر چند دردسرش بیشتر باشه !! حتما سعی کن با جنس مخالف ( در حد دوستی ) معاشرت داشته باشی ، حداقل یه دغدغه فکری برای خودت ( نه خیلی زیاد ) ایجاد میکنه که از این حالت بیرون میای . موسیقی رو هرگز فراموش نکن . همیشه سعی کن با خدای خودت ارتباط داشته باشی ( تو خلوت خودت ) ، ایرادت اینه که یه سری واجبات رو روتین و طوطی وار و از روی عادت انجام میدی بدون اینکه ببینی واقعا تاثیری داره واست یا نه !! ببین علاقه مندیهات کدومها هستن و در حد معقول برو دنبال همونا . مهم اینه که دیدت رو نسبت به زندگیت تغییر بدی که هیچ کس بغیر از خودت نمیتونه این کار رو انجام بده . اینو مطمئن باش . امضا و آوتار من هم نشان دهنده همینهاست که گفتم !!!!:31: malaki_mall06-02-2010, 01:28 AMخب مگه شما قبل از اینکه وارد این رشته بشین تحقیقی چیزی انجام ندادین . بالاخره یه سرس رشته ها هستن که شرایطی رو میطلبه برای ورود بهش . مثال میزنم تا یکم روحیه بگیری : مثلا" مهماندار هواپیما باید خوشگل و تمیز و خوشتیپ و خوش اندام و مهربون باشه تا آدم رغبت کنه که بهش بگه خانم یه قهوه ای چایی ای کوفتی چیزی بیار یا باهم بریم ... اون جریان اول که تحقیق نکردم ، بعدشم زیاد تو فاز کار و اینا نبودم که واقعا ببینم اون چیزی نیست که تصورش رو میکردم. مثال تون هم بسیار بجا و جالب بود. البته همونطور که گفتم تو رشته من مشاغلی هست که با روحیه وشرایط من سازگاری کامل رو داره ولی شامل یه درصد پایینی میشه که معمولا در انحصار هستش(یعنی اینکه صرفا داشتن توانایی علمی کفایت نمیکنه) رفتن یه مقطع بالاتر صرفا برای نزدیک شدن به اون تیپ کار هستش. (که البته روی کاغذ فرض درستیه) malaki_mall06-02-2010, 01:33 AMامضا و آوتار من هم نشان دهنده همینهاست که گفتم !!!! ما رو باش رو دیوار کی یادگاری می نویسیم :27: vahidgame06-02-2010, 01:40 AMدوست عزیز همین آواتار و امضای خودت باید بهت روحیه بده نه:20: کلا به نظرم جامعه رو بی خیال شو چون تا صد سال آینده درست نمیشه Reza Razor06-02-2010, 01:47 AMیه چیزی هست که درعین اینکه میدونم شعاره و یا حتی خودم هم بعضی وقتا فراموشش میکنم ولی دونستنش لازمه . زندگی هیچ کسی اساسا نمیتونه خوب یا بد باشه . این ذهن من و شماس که اونو در شرایط مختلف خوب یا بد میبینه . من خودم رشتم حسابداریه و از همون روز اول ازش متنفر بودم . حتی بااینکه دارم درسشو میخونم ولی هیچی ازش سردرنمیارم ولی یجا دارم حسابداری میکنم . اول برام سخت بود که چطور میخوام کاری رو که دوست ندارم و براش ساخته نشدم انجام بدم ولی بالاخره عادت کردم والان اصلا اونقدر سخت نیست . کافیه به اون جمله ای که گفتم ایمان واقعی پیدا کنی اونوقت توی زندگیت جدای این مشکلت با خیلی از مشکلات دیگت راحت کنار میای . فقط بدون هیچ مشکلی واقعا مشکل نیست و هیچ لذتی هم واقعا لذت نیست راحت میتونی یه مشکل رو لذت و یه لذت رو مشکل فرض کنی . این قابلیت ذهن همه ی آدماس . فقط خوش بین باش و نیمه ی پر لیوان رو برای خودت تصور کن . سخته ولی مطمئن باش میشه . malaki_mall06-02-2010, 01:51 AMمن خودم رشتم حسابداریه و از همون روز اول ازش متنفر بودم مشکلی شما با رشته ات داری فقط گوشه ای از مشکلیه که من با رشته ام دارم. Reza Razor06-02-2010, 01:56 AMخب چرا بیشتر درباره ی رشتت و مشکلت توضیح نمیدی که ماهم متوجه بشیم ؟! اینجا محیط مجازیه و خوبیش اینه کسی هم شمارو نمیشناسه که بخوای خجالت بکشی برادر . پس بیشتر برو تو جزییات:31: درهرحال هرمشکلی باشه چیزی که گفتم میتونه راه چارش باشه! سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 584]
-
گوناگون
پربازدیدترینها