تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هركس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، بايد سخن خير بگويد يا سكوت نمايد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821138715




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

رمز و اشارهدر سروده‌هاى حضرت امام خميني(ره)


واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: رمز و اشارهدر سروده‌هاى حضرت امام خميني(ره)
رضا فلاح- مدرس دانشگاه

ساقى به روى من، در ميخانه باز كن

از درس و بحث و زهد و ريا، بى‌نياز كن

تارى ززلف خم خم خود، در رهم بنه

فارغ زعلم و مسجد و درس و نماز كن

داودوار، نغمه‌زنان، ساغرى بيار

غافل ز درد جاه و نشيب و فراز كن

برچين حجاب از رخ زيبا و زلف يار

بيگانه‌ام زكعبه و ملك حجاز كن

لبريز كن از آن مى صافي، سبوى من

دل از صفا، به سوى بت تركتاز كن

بيچاره گشته‌ام زغم هجر روى دوست

دعوت مرا به جام مى چاره‌ساز كن(1)

يكى از سوالاتى كه همگان دارند، اين است كه امام(ره) با آن مقام فقاهت و اجتهاد و تقوا، چرا در سروده‌هايشان كلماتى چون “ساقي، ميخانه، زلف، ساغر حجاب، رخ، مي، سبو، جام، بت و...” آورده است؟ در حالى كه با مراجعه به رساله عمليه معظم‌له به نظرياتى برمى‌خوريم كه معرف ديدگاه اوست. شراب و هر مسكر را نجس مى‌دانند(2) كه البته برگرفته از قرآن است(3) نماز را مهمترين اعمال دينى مى‌دانند، چه قبولى تمامى عبادات در كنف پذيرش آن است نور چشمان پيامبر(ص)‌است و ستون دين و قربانى پرهيزكاران.(4) در قرآن برپايى نماز، از صفات مومن و متقى شمرده شده(5) و حج را به شرط واجب به حساب مى‌آورند.(6)

امام درباره حرمت نگاه كردن به نامحرمان نظرياتى ابراز داشته‌اند(7) كه باز برگرفته از قرآن(8) و فرمايش مولاعلي(ع) مى‌باشد و از صفات افراد باتقوا به حساب مى‌آيد.

امام به حفظ پوشش بدن و موى سر زن از ديد نامحرم تاكيد دارند(9) تا سبب فساد نگردد.(10) مسجدها را سنگر مى‌دانند و به امت سفارش مى‌فرمايند كه سنگرها را رها نسازند.

پس سائقه ذكر آن‌گونه كلمات در سروده‌هاى ايشان چيست؟

با اندكى دقت در سروده‌هاى شاعران بدين‌نتيجه مى‌رسيم كه سابقه ايراد اين‌گونه واژه‌ها به قرن چهارم برمى‌گردد. اما در آن عصر، معانى منظور مطابقه با خود الفاظ داشت. مثلا عنصرى در قصيده ذيل، رخ و زل و شراب را به همان معانى پسند افتاده جامعه آورده است:

گفتم كه تاب دارد بس با رخ تو زلف

گفتا كه دود دارد با تف خويش تاب

گفتم كه از دلم بنشان تو، شرار غم

گفتا كه شرار غم كه نشاند به جز شراب؟(11)

اما به مرور اين نوع كلمات در سروده‌هاى گروهى از شاعران معناى جديد و ملكوتى يافته. لازم به توضيح مى‌باشد كه زبان يا به عبارت است كه روشن و گوياست و اسم و مسمى با هم مطابقه دارند و يا به اشارت؛ يعنى القاى معاني، بدون گفتن آنها ميسور مى‌گردد.

“گفتن در عين نگفتن و نگفتن در عين گفتن”(12) آنچه در معانى عرفانى آمده، با واژه‌ها بيان نمى‌شود، زيرا الفاظ رايج براى آن دسته از معانى وضع شده كه بشر از راه حواس با آنها آشنا گرديده و به خاطر همين است كه شيخ محمود شبسترى گفته:

معانى هرگز اندر حرف نايد

كه بحر بيكران در ظرف نايد(13)

بنابراين زبان برخاسته از نيازهاى محدود عقل و انديشه، در انتقال مفاهيم اين حوزه كارايى لازم را داشته، ا ما در شرح و تفسير تجارب عرفانى ناتوان است؛ زيرا اصلى‌ترين تفاوت اين دو زبان، تفاوت ماهويى حقايق آن دو است.

هر زبانى قطعا براساس نيازهاى زندگى روزمره مردم به وجود آمده است. بنابراين كارايى اصلى آن نيز در رفع اين‌گونه نيازها خواهد بود. در عالم براى انتقال مفاهيم و تفهيم و تفاهم، چيزى جز زبان معمولى و روزمره وجود ندارد. ما نخست تصورى از يك شى خارجى در انديشه خود داريم. آنگاه در صورت لزوم، با لفظ خاصى كه در مقابل آن معنى وضع كرده‌ايم، به تعبير از آن مى‌پردازيم. اما در حوزه معارف، مشكل ما علاوه بر نداشتن لفظ ايجاد ارتباط مابين لفظ و معنى است زيرا تجارب عرفانى از نوع مسائل روزمره زندگى ما نبوده و اساسا حوزه عقل و انديشه ما، توان درك آن را ندارد.

تجربه‌هاى عرفانى در قلمرو و راى عقل و انديشه معمولى ما تحقق مى‌پذيرد. حقايق عرفانى حقايقى هستند كه به‌طور صريح و مستقيم قابل بيان نمى‌باشند و جز با الفاظ متشابه قابل تعبير نيستند. از نظر استاد مطهرى رمز گفتن‌ها يا به خاطر بهتر رساندن پيام‌‌ها بوده و يا به خاطر كوتاهى الفاظ بشر از افاده معانى موردنظر.(14) صاحب شرح التصرف هم مى‌نويسد: هر گروهى از خلق كه در صناعتى حذافت دارند به رموز در آن صناعت سخن گويند كه ديگران به بيان بسيارآن را فهم نكنند.(15) در زبان عرفاني، بيان حقايق تنها از طريق رمز و تمثيل صورت مى‌پذيرد. عين القضات همدانى مى‌گويد:” تو چه دانى اى عزيز كه اين شاهد كدام است و زلف شاهد چيست و خط و خال كدام است؟‌مرد رونده را مقام‌ها و معانى‌هاست كه چون آن را در عالم صورت و جسمانيت عرض كنى و بدان خيال انس گيرى و يادگار كنى جز در كسوت حروف و عبارات، شاهد و خط و خال و زلف نتوان گفت:(16) يعنى بايد با زبان خاصشان آشنا شد تا پى به مقصودشان برد. زيرا زبان آنها سرشار از كنايات و رموز و استعارات پيچيده و مخصوص است.

مشكل فهميدن زبان آنان حتى براى سالكان طريقت هم بوده. اميرحسين حسينى هروى از شيخ محمود شبسترى مى‌پرسد كه:

چه خواهد مرد معنى زان عبارت

كه دارد سوى چشم و لب اشارت

چه جويد از رخ و زلف و خط و خال

كسى كاندر مقامات است و احوال(17)

و شيخ جواب مى‌دهد كه:

هر آن چيزى كه در عالم عيان است

چو عكسى زآفتاب آن جهان است

ندارد عالم معنى نهايت

كجا بيند مرو را چشم غايت

چو اهل دل كند تفسير معني

به مانندى كند تعبير معني

كه محسوسات از آن عالم چو سايه است

كه اين چون طفل و آن مانند دايه است

بگفتم وضع الفاظ و معاني

تو را سربسته گر خواهى بداني

نظركن در معانى سوى غايت

لوازم را يكايك كن رعايت

به وجه خاص از آن تشبيه مى‌كن

زديگر وجه‌ها تنزيه مى‌كن(18)

مولوى هم مى‌گويد:

چون صفيرى بشنوى از مرغ حق

ظاهرش را يادگيرى چون سبق

وآنگى از خود قياساتى كني

مر خيال محض را ذاتى كني

اصطلاحاتى است مر ابدال را

كه از آن نبود خبر غفال را(19)

هاتف اصفهانى نيز مى‌گويد:

هاتف از ارباب موقت كه گهي

مست خوانندشان و گه هشيار

از مى و بزم و ساقى و مطرب

وزمغ و دير و شاهد و زنار

قصد ايشان نهفته اسرارى است

كه به ايما كنند گاه اظهار(20)

بسيارى از بزرگان متقى ما از اين اصطلاحات براى بروز احساسات كنه و ضمير خود بهره‌ها گرفته‌اند. شيخ بهايى مى‌گويد:

... رخ بر رخ دلبران نهاديم

لحن خوش مطربان شنيديم

درباغ جمال ماهرويان

ريحان و گل و بنفشه چيديم...(21)

حاج ملاهادى سبزواري:

دهيد شيشه صهباى سالخورده به دستم

كنون كه شيشه تقواى چندساله شكستم

حضرت آيت‌الله حسن‌زاده آملي:

دهن آن است تو دارى كه چه شيرين دهن است

منبع آب حيات است و به نام دهن است

نرگس ديده روح قدس از شش جهتش

مات آن طره مشكين شكن در شكن است

و اينك با كفايت بحث مقدماتي، تنها تعدادى از واژگان عرفانى ديوان امام را كه در غزل آغازين اين مقاله آمده توضيح مى‌دهيم؛

-1 ساقي: فيض رساننده مطلق است. مولاعلي(ع) مرشد كامل

ساغرى از دست ساقى گير و دل بر كن زهستي

بر شود از قيد هستى آن كه فكر جان نبودي(22)

-2 ميخانه: باطن عارف كامل است كه در آن شوق و ذوق و عوارف الهيه بسيار باشد. عالم لاهوت.

اگر دل بسته‌اى بر عشق جانان، جاى خالى كن

كه اين ميخانه هرگز نيست جز ماواى بى‌دل‌ها(23)

-3 زلف: صفت قهريه حق. كنايه از مرتبت امكانيه از كليات و جزئيات و معقولات و محسوسات و ارواح و اجسام و جواهر و اعراض.

در صيد عارفان و زهستى رميدگان

زلف چو دام و خال لبت همچو دانه است(24)

-4 ساغر: دل عارف است كه آن را خمخانه و ميخانه و ميكده هم گويند. چيزى كه در آن مشاهده انوار غيبى شود.

در ميخانه به رويم بگشوده است حريف

ساغرى از كف خود بازده اى لاله عذار(25)

-5 مي: غلبات عشق: ذوقى كه از دل سالك برآيد و او را خوشوقت گرداند. فيض الهى كه شامل پوينده راه حق مى‌گردد و سكر معرفت است كه اهل طريق را دست دهد.

جرعه‌اى مى‌خواهم از جام تو تا بيهوش گردم

هوشمند از لذت اين جرعه مى بى‌نصيب است(26)

-6 بت: مطلوب و مقصود و معشوق را گويند كه خداى باشد يا مراد سالك.

جام مى ده كه در آغوش بتى جا دارم

كه از آن، جايزه به يوسف كنعان بدهم(27)

پى‌نوشتها:

-1 ديوان حضرت امام(ره)، صفحه 171

-2 رساله امام، مسئله 111

-3 قرآن، سوره مائده آيه :90 يا ايها الذين امنوا انما الخمرو الميسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشيطان.

-4 الصلوه نور عين. الصلوه عمود الدين. الصلوه قربان كل تقي. نهج الفصاحه

-5 تلك آيات القرآن و كتاب مبين. هدى و بشرى للمومنين. الذين يقيمون الصلوه...نمل آيه -3 الم. ذلك الكتاب لاريب فيه هدى للمتقين. الذين يومنون بالغيب و يقيمون الصلوه...بقره آيه 3

-6 رساله امام، مسئله 2036

-7 رساله امام، مسئله 2434 و 2433

-8 قل للمومنين يغضوا من ابصارهم و... سوره نور آيه 30

فالمتقون فيها هم اهل الفضائل منطقهم الصواب و ملبسهم الاقتصاد و مسيهم التواضع، غضوا ابصارهم عما حرم الله عليهم، نهج‌البلاغه، خطبه 193

-9 رساله امام، مسئله 2435

-10 حضرت امام معتقد بودند كه پوشش زن نبايد مفسده‌انگيز باشد و نبايد برجستگى‌هاى بدن را نمايان كند. (پا به پاى آفتاب)

-11 گزيده اشعار از سرى شاهكارهاى ادب فارسي، اولين قصيده

-12 عرفان نظري، يحيى يثربي، ص 576

-13 گلشن راز، ص 15

-14 تماشاگه راز، چاپ اول، ص 128

-15 اسماعيل‌بن محمد مستملي، شرح التصرف، ج1، ص 104

-16 عين القضات همداني، تمهيدات، ص 29

-17 همان، ص 71

-18 همان، همان ص

-19 مثنوى معنوي، دفتر اول، از بيت 3479 به بعد

-20 هاتف اصفهاني، ديوان اشعار، ص 7

-21 كليات اشعار و آثار، شيخ بهايى ص 126

-22 ديوان، ص 180

-23 همان، ص 46

-24 همان، ص 61

-25 همان، ص 123

-26 همان، ص 51

-27 همان، ص 162
 سه شنبه 18 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: رسالت]
[مشاهده در: www.resalat-news.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 336]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن