محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845588561
18 تير، عبدالكريم سروش و طرح براندازي سازمان سيا
واضح آرشیو وب فارسی:شبكه خبر دانشجو: 18 تير، عبدالكريم سروش و طرح براندازي سازمان سيا
متن زير كه براي نخستين بار منتشر ميشود، چكيده و تنقيح شده سخنراني پيام فضلينژاد، پژوهشگر و عضو مركز پژوهشهاي موسسه كيهان، در جمع دانشجويان و طلاب شهر مقدس قم است كه در خردادماه 1387 ايراد شده است.
در اين سخنراني، فضلي نژاد ابتدا به فعاليتهاي سروش شامل مرجعيت ستيزي، نفي آموزه ولايي خودي و غير خودي، دفاع از حق ارتداد، دفاع از حق جهاد ابتدايي ديگر اديان در برابر مسلمانان، تحريف و توهين به ساحت قدسي امام خميني (ره) و... در هنگامه آشوبهاي 18 تير 1378 پرداخته است.
وي در اين گفتار با بازخواني يكي از مهمترين اسناد سازمان جاسوسي سيا، فعاليتهاي پدر معنوي حلقه كيان با طرح سيا براي براندازي تشيع را با يكديگر مقايسه تطبيقي و تحليلي ميكند.
در پايان، با نگاهي به رويدادهاي جاري، همراه با روايت كارنامه سروش، 9 سال پس از 18 تير 1378، نشان ميدهد كه اكنون نيز عبدالكريم سروش در نقشه راه نوين پروژه ناتوي فرهنگي در حركت است.
***
پيام فضلينژاد گفت: «پروژه عبدالكريم سروش براي آشوبهاي شبه دانشجويي 18 تير 1378 در جلسه شام غريبان حسيني در دفتر تحكيم وحدت در ارديبهشت 1378 كليد خورد.
سروش در آن جلسه سه طرح را مطرح كرد. اول؛ عقلانيت محض، دوم؛ نقد عملكرد ائمه اطهار و سوم اسطورهزدايي از ساحت جامعه ديني و قهرمان ستيزي. او در حالي كه در هنگامه آشوبهاي آن دوران در خارج از كشور به سر ميبرد، ناگهان به ايران بازگشت و «استراتژي عبور از خاتمي» را تبليغ كرد. البته تبليغ اين استراتژي، خود يك استراتژي بود براي اينكه هم گفتمانسازي و هم مطالبهسازي شود و آقاي خاتمي را نيز در معرض پاسخ به آن مطالبات قرار دهند.
سروش در جلسهاي كه چند روز پس از 18 تير در مشهد برگزار كرد گفت كه «عنقريب نيروهايي كه ميدان گرفتهاند گوي سبقت را از خاتمي خواهند ربود و همه آنها با خاتمي همفكر نخواهند بود.» اين سخنان در يك نشريه آلماني نيز در روز 24 تير منتشر شد و بازتاب رسانهاي وسيعي در ايران يافت.
آقاي خاتمي هم در پاسخ به آن مطالبات و براي اينكه نشان دهد كه با سروش همفكر است، در عاشوراي حسيني همين سال گفت كه انسان بر دين تقدم دارد. ميدانيد كه بحث تقدم جان بر عقيده به مثابه يك تئوري ماسوني در برابر بحث تقدم عقيده بر دين، به عنوان آموزهاي الهي، همواره نقطه نزاع توحش غرب با تمدن اسلامي بوده است و معياري است براي سنجش وابستگي افراد به زرادخانه معرفتي ماسوني در غرب.
البته برخي از شخصيتها ماسون هستند، به اين معني كه عضو رسمي يك لژ فراماسونري در جهان ميباشند و برخي هم ماسونزده هستند؛ يعني آگاهانه يا ناآگاهانه از تئوريهاي ماسوني پيروي ميكنند. بنده اكنون در مقام داوري حول اين موضوع نيستم كه بخواهم بگويم فلان شخص ماسون است يا ماسون زده، بلكه تنها در مقام نقد انديشه تعمد ميكنم.»
فضلينژاد در ادامه سخنان خود پيرامون پروژه سروش در 18 تير گفت: «بازگشت ناگهاني سروش در ميانه آشوبهاي شبه دانشجويي 18 تير به تهران، تاملبرانگيز بود. سروش دباغ (پسر ارشد سروش) آن هنگام در گفتوگويي خصوصي به يكي از دوستان نزديك خود گفت كه از ورود غيرمنتظره پدرش به ايران شگفت زده است. خانواده سروش از بازگشت وي در ميانه آشوبها به ايران بياطلاع بودند و وي به نحو ناگهاني وارد تهران شد.
در آن روزها، رابطه سروش دباغ با پدرش مكدر نيز بود. در هنگامه همين آشوبها است كه سروش در ادامه پروژه قديمي و ناكام روحانيت ستيزي خود، مدعي شد كه اطاعت از مراجع تقليد مستوجب عذاب است. او چند روز پس از 18 تير 1378، در جلسهاي در مشهد مدعي شد كه عموم احكام ديني كه فقها در باب مسائل اجتماعي و سياست مطرح ميكنند به دليل اين كه اين فقها در باب مسائلي چون حقوق بشر، عدالت، انسانشناسي، و تاريخ پايشان لنگ است، به قوت مشكوك است و مسلمانان روشنبين و تيزبين بايد مواظب باشند كه نكند با عمل به فتاوي مراجع تقليد معاصر مستوجب عقوبت الهي شوند، چون اين مراجع پايشان در انسان شناسي و فهم حقوق بشر لنگ است!
با اين همه، ميبينيم كه در دومين روز كنگره تبيين انقلاب اسلامي ايران به دعوت مسئولان ستاد بزرگداشت صدمين سال تولد امام خميني (ره)، سروش به عنوان سخنران دعوت ميشود و اين در حالي است كه در جلسه گذشته گفتم كه وي بيشترين تهمتها و اهانتها را عليه شخصيت يگانه امام خميني (ره) روا داشته است.»
پژوهشگر موسسه كيهان سپس با اشاره به سخناني از سروش در دانشگاه اميركبير كه پيش از برگزاري كنگره تبيين امام خميني (ره) ايراد شده بود، گفت: «نه تنها سروش در دانشگاه اميركبير گفته بود من از اول با تئوري حكومت اسلامي آقاي خميني موافق نبودم، بلكه او اهانتي بس بزرگتر را به امام راحلمان روا داشته كه در هراسم كه اگر به بازخواني آن اهانت بپردازم، طلاب و روحانيون ذوب در ولايت از باب دفاع غيورانه از دين، عرصه را بر روشنفكران ديني تنگ كنند.
البته من هر نوع برخوردي به شيوه برخوردهاي افراطيون را مردود ميدانم، چرا كه اولا سابقه اين برخوردهاي افراطي به عناصر مشكوك و بعضا جاهل ميرسد و ثانيا سبب ميشود تا امثال سروش به واسطه آن برخوردها در موضع مظلوميت قرار گيرند كه اين اتفاق در دهه هفتاد افتاد. سروش در جلسه پرسش و پاسخي در كانون توحيد لندن خاطرهاي را از ديدارش در هنگام عضويت در ستاد انقلاب فرهنگي با امام (ره) را نقل ميكند و ميگويد كه ديدم روزي آقاي خميني درباره علوم انساني اظهار نظري كرده است. چند نفري رفتيم به ملاقات ايشان و من توضيح دادم كه اين مسئلهاي كه گفتهايد به اين شكل نيست. امام پس از اين توضيحات به من گفت كه تا امروز فكر ميكردم رقاصي هم جزء علوم انساني است!»
فضلينژاد مي افزايد: «اين دروغ پردازيهاي سروش متاسفانه در كتابي هم با نام از شريعتي در سال 1385 منتشر شده است و دفتر نشر آثار حضرت امام(ره) در برابر اين تهمتهاي نارواي سروش به بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران سكوت كرد!
سروش در پي القاء آن است كه حضرت امام خميني (ره) فرق ميان رقاصي و علوم انساني را نميدانست و اين نه تنها تهمت و اهانتي بزرگ است كه يك جفا است. حضرت امام(ره) كه در زمينه حقوق و فلسفه مدرن غرب در سالهاي پيش از انقلاب اسلامي آراء هوشمندانه و ژرف دارد، آيا سزاوار چنين برخوردي هستند؟ چرا دفتر نشر آثار امام درباره اين تحريفات و تهمتهاي مكرر سروش به امام خميني (ره) نه تنها موضعي نگرفته است، بلكه سال 1378 از سروش در كنگره تبيين انقلاب اسلامي دعوت ميكند. در آن كنگره سروش در پي تقليل پروژه سلمان رشدي عليه قرآن و پيامبر اعظم (ص) برآمد و مسئولان كنگره به بهانه اينكه جلسه سروش، يك جلسه علمي است، ورود خبرنگاران را به جلسه سخنراني او ممنوع كردند.
پس از آن رخداد، يك انديشمند انگليسي بود كه در برابر مواضع سروش در آن كنگره اعتراض كرد، نه مسئولان دفتر نشر آثار امام(ره). البته خبري را شنيدم – كه خبري موثق است – مبني بر اين كه حجتالاسلام سيد حسن خميني با حضور سروش در اين كنگره مخالف بودند، اما متاسفانه در نهايت و بر خلاف نظر ايشان، اين رخداد اتفاق افتاد.»
پيام فضلينژاد در ادامه اظهار مي دارد: «در شماره 45 نشريه كيان سروش گفتوگويي را پيرامون قتلهاي زنجيرهاي انجام ميدهد و ميكوشد كه با انحراف ذهن مخاطب، شاگردان مرحوم احمد فرديد را متهم به زمينه سازي نظري براي قتلهاي زنجيرهاي كند.
من داورياي پيرامون انديشه و روش مرحوم فرديد نميكنم، اما جالب است كه بدانيد يكي از دعاوي اصلي سروش با مرحوم فرديد هم بر سر صهيونيسمستيزي فرديد بود. سروش انواع و اصناف فحاشيها را به فرديد منتسب ميكرد و او را همواره از تئوريسينهاي خشونت ميدانست. شاگردان فرديد در زمره افرادي بودند كه به نيكي پروژه اباحهگري سروش را دريافته بودند و هشدار ميدادند كه نميتوان با تكيه به سيستم فكري و آراء كارل ريموند پوپر، يك مسلمان مدرن خلق كرد و سرانجام اين كوشش، الحاد است.
پس از آن، سروش در تحليلي غريب ميگويد كه تئوريسينهاي خشونت در ايران براي اين دم از پست مدرن بودن ميزنند تا هم حقوق بشر را تضعيف كنند و هم جواز اعمال خشونت بگيرند و ادامه ميدهد كه ستاندن آزادي از مطبوعات به هر روشي عين خشونت است، بحث دخالت عقيده در انسانيت انسان، حقوق بشر از اكتشافات نوين بشر است، اجتهاد در اصول دين چون بخشهايي از آن خشونتآميز است.
سروش در اين مصاحبه حتي عصمت معصومين را مخدوش ميكند و ميگويد غير از پيامبر هركس هركاري ميكند بايد مستند به قانون و قاعده كلي باشد و نميتواند به شخصيت فردي خود اتكاء و اكتفاء كند و پس از پيامبر خاتم چنين شخصي نداريم! بعد از اين گفتارها، سروش آشوبگران 18 تير را محق ميداند كه به نقد كارنامه معصومين بنشينند، چه رسد به نقد كارنامه ولايت فقيه. اين مقدمهاي بود تا سروش وارد بحث ولايتستيزي خود به نحو آشكار شود..»
نويسنده كتاب «شواليههاي ناتوي فرهنگي» سپس به آراء سروش پيرامون نظريه «خودي و غيرخودي» پرداخت و با بازخواني دو مصاحبه سروش در 17 مرداد و 17 آبان 1378 در روزنامههاي نشاط و عصرآزادگان گفت: «در حالي كه چشم فتنه رويدادهاي 18 تير ميرفت تا به فرمايش مقام معظم رهبري كور شود و دقيقا در هنگامي كه رهبري معظم انقلاب پس از ماجراي 18 تير، نظريه هوشمندانه و راهگشاي خودي و غيرخودي را طرح كردند كه جامعه به مرزبندي و تمايزيابي آشكار ميان نيروهاي سياسي برسد، سروش ابتدا در روزنامه نشاط و سپس در روزنامه عصر آزادگان گفت كه اين نظريه ريشه در جاهليت دوران قبيلگي دارد.
جالب است كه شعبان شهيدي، معاون وقت مطبوعاتي وزير ارشاد، آن هنگام در مقام سخنگوي سروش ظاهر شد و گفت كه وي چنين نگفته است، اما سروش هيچگاه سخن خود را تكذيب نكرد و در دورههاي بعد، بر آن اصرار ورزيد.»
فضلينژاد سپس به دفاع سروش از اشخاص مرتد و نيز دفاع او از جهاد ابتدايي فرق و اقطاب شبه مذهبي عليه مسلمانان پرداخت و ادامه داد: «پروژه سروش در سال 1378 پروژه پيچيدهاي بود و او تنها به مبارزه با مرجعيت، رهبري نظام و حتي بحث عبور از خاتمي اكتفا نكرد، بلكه مقالهاي را در شماره 46 ماهنامه كيان نوشت با عنوان فقه در ترازو و در آن از حقوق افراد مرتد و اينكه افراد حق دارند اسلام را وانهند و دين ديگري برگزينند، سخن گفت. بالاتر از اين، شاهكليد بحث او اين بود كه اگر مسلمانان براي خود حق دعوت ديگران به اسلام يا گاهي جهاد ابتدايي را قائلند، ديگران هم ميتوانند چنان حقي را براي خود قائل باشند.
او تنها از اين راه در پي ذبح حقيقت جهانشمول اسلام نبود، بلكه به نوعي كوشيد تا به نبردهاي ايدئولوژيكي كه آمريكا از سال 2001 با نام جنگهاي صليبي نو با مسلمانان جهان آغاز كرد، با اين عنوان كه ديگران هم حق جهاد ابتدايي عليه اسلام را دارند، مشروعيت نظري دهد. بنابراين پروژه سروش در سال 1378 كه سال آشوبهاي شبه دانشجويي بود، پيچيده و مستلزم ارزيابيهاي امنيتي بسيار است. بايد عملكرد او نقد شود و اميدوارم روزي اسناد امنيتي منتشر گردد تا امكان چنين ارزيابياي فراهم آيد.»
عضو مركز پژوهشهاي موسسه كيهان سپس به طرح گزارههاي سازمان جاسوسي سيا توسط سروش در جامعه فكري ايران اشاره كرد و گفت: «در آمريكا در كتابي به نام A Plan to Devide and Desolate Theology مصاحبه مفصلي از دكتر مايكل برانت معاون ارشد رئيس سابق سيا و عضو مهم بخش شيعه شناسي سازمان سيا منتشر شده است. وي در اين مصاحبه از اسرار تكان دهنده اي پرده برداشته است و در جريان اتهام كاركنان سيا به فساد مالي بطور ناخودآگاه اعتراف كرده است كه در اين سازمان مبلغ 900 ميليون دلار براي سازمان دهي مبارزه با تشيع اختصاص يافته بوده است.
مايكل برانت مدتي طولاني در بخش مذكور فعاليت داشته ، ولي چندي پيش به خاطر فساد مالي از كار بركنار شده است و او نيز، ظاهرا از باب انتقام جويي خيلي از اسرار محرمانه را برملا كرده است كه امروز راه تحليل پروژه حلقه كيان و سروش را براي ما آسان ميكند.
در اين كتاب مبارزه با مرجعيت شيعه به عنوان سرچشمه اصلي قدرت تشيع و مبارزه با واقعه عاشورا و عزاداريهاي مذهبي مسلمين، از اصليترين پروژههاي سازمان اطلاعات مركزي آمريكا برشمرده شده است.
سيا به اين نتيجه رسيده بود كه بايد دو بال سرخ و سبز تشيع تا سال 2010 ميلادي نابود گردد و بايد افرادي كه با شيعه اختلاف اعتقادي دارند را بطور منظم و مستحكم عليه شيعه سازمان دهي كرد. به گفته معاون ارشد سازمان سيا، آمريكا اهداف خود را در اين طرح از طريق، اول؛ شناسايي و كمك مالي به افرادي از شيعه كه بتوانند توسط نوشتارهاي خود، عقايد و مراكز علمي شيعه را هدف قرار دهند و دوم؛ تحقيق و جمع آوري مطالب فراواني عليه مرجعيت و نشر اشاعه آنها توسط نويسنده هاي پول پرست و بينام پيش ببرد.
در سال 1378 كه آمريكا به خيال خام خود، به فروپاشي نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران دل بسته بود، سروش همه توان خود را به ميدان ميآورد. او پيش از اين براي زدن ريشه هويت شيعه گفته بود كه شيعه و سني دو قرائت تاريخي از اسلام هستند و هر دو به يك اندازه معتبر ميباشند. به قول خود، در پي منفك ساختن اسلام حقيقت از اسلام هويت بود كه امروز هم همين راي را در آراء آقاي سيد محمد خاتمي ميبينيم.
در سال 78، عوامل سيا يك به يك وارد ايران ميشوند تا پروژه براندازي را به نقطه عطف خود برسانند كه اوج آن در 18 تير متجلي است. سروش، دقيقا در نقشه راه طرح مايكل برانت كه آن هنگام معاون ارشد سازمان جاسوسي سيا بود، حركت كرد.»
فضلي نژاد به مقايسه تطبيقي فعاليتهاي سروش در آشوبهاي شبه دانشجويي 18 تير 1378 با طرح مايكل برانت پرداخت و گفت: «عبدالكريم سروش در شام غريبان حسيني سال 78، كارنامه ائمه را مستحق نقد دانست و بر زدودن اسطورههاي قدسي از عرصه جامعه ديني تاكيد كرد.
از ديگر سو، اطاعت از مراجع را مستوجب عقوبت الهي و رفتن به جهنم خواند. به ستيز با آموزه ولايي خودي و غيرخودي روي آورد كه روزنامه عصر آزادگان آن را تيتر صفحه نخست خود كرد. از ارتداد به مثابه يك حق دفاع كرد و حق جهاد پيروان ديگر فرقههاي ضاله و غيرضاله عليه مسلمان را در ماهنامه كيان طرح نمود. آيا طرح همه اين تئوريها كه باب ميل سازمان اطلاعات مركزي آمريكا است، در همان سالي كه ايالات متحده دل به فروپاشي جمهوري اسلامي بسته است، اتفاقي است؟!
روايت پسر سروش، هم در اين ميان تكان دهنده است. گفتم كه او براي يكي از اساتيد خود نقل كرد كه من متعجبم كه چرا پدرم ناگهان در ميان آشوبهاي 18 تير به ايران بازگشته است و اصلا بناي آمدن او به ايران نبود. سروش در سال 1379 نيز تبليغ براي گزارههاي سازمان جاسوسي سيا را پيگرفت. سخنراني او در همايش شريعتي و روشنفكري ديني در شهر شيراز نمونه بارز چنين رويكردي است. در آن همايش، او ميگويد من به شريعتي اداي احترام ميكنم، همچنان كه به امام حسين اداي احترام ميكنم، اما هميشه آرزو ميكنم اي كاش چنان نشود كه به حسين (ع) و فداكاري شهادتطلبانه او احتياج بيفتد.
اولا سروش در بدو امر، مقام امام حسين را در حد شريعتي پايين آورده است، ثانيا در برابر رهنمود امام خميني (ره) كه ميگويند تنها راه، حسيني ماندن است، سروش خاستگاه هاي مايكل برانت را بيان ميكند. بنابراين ميبينيم كه حسب طرح سيا براي براندازي تشيع كه به پروژه حسينزدايي آمريكا در ايران اشاره شده، سروش هم آرزومند آن است كه به شهادتطلبي امام حسين (ع) نيازي نداشته باشيم! البته اين جملات را بايد در كليت پروژه سروش و حركت خزنده او در ايران ديد و تجليل كرد.»
وي سپس با اشاره به اينكه در سال 1378 عملكرد سروش چنان بود كه مناظره با او ميتوانست از پروژه او رازگشايي كند، گفت: «آن هنگام آيتالله مصباح يزدي براي مناظره با سروش اعلام آمادگي كردند، اما سروش گفت چون آقاي مصباح درباره ديدگاه هاي وي كتابي ننوشته است، با ايشان مناظره نميكنم! آقاي حسين شريعتمداري در ديماه 1378 و در پاسخ به اين سوال كه چرا دكتر سروش از مناظره با آيتالله مصباح يزدي طفره ميرود، با اشاره به اين دليل غريب سروش گفتند كه استدلالهاي سروش فقط براي نقالي در قهوهخانهها مناسب است. آخر در كجاي دنيا و در كدام محفل علمي و منطقي فقط كساني بايد حق مناظره و انتقاد به ديدگاه هاي شخص ديگري را داشته باشند كه قبلا درباره آن ديدگاه ها كتاب نوشتهاند؟!»
فضلينژاد سپس با نتيجهگيري از گفتار خود پيرامون كارنامه سياسي عبدالكريم سروش در آشوبهاي 18 تير، به نقشه راه نوين پروژه ناتوي فرهنگي در غرب پرداخت و گفت: «از هنگامي كه طرحهاي براندازي آمريكا با مشاركت كشورهاي اروپايي و خصوصا با محوريت وزارت امور خارجه هلند (مشهور به پايتخت اروپايي اسرائيل) و وفق بودجه 15 ميليون يورويي پلوراليزم رسانهاي در ايران هدايت ميشود، سروش نيز در نقشه راه جديد پروژه ناتوي فرهنگي حركت ميكند.
هر جا كه غرب در مسئله مبارزه با اسلام سياسي تغيير استراتژي امنيتي ميدهد، سروش آنجا حضور دارد. هلند ابتدا با فيلم تسليم (تئو ونگوگ) و سپس با فيلم فتنه (ويلدرز) و اكنون با قرائت سكولار از قرآن توسط قادر عبدالله به ميدان مبارزه با اسلام آمده است و در سوي ديگر جبهه، نقاشي با نام مستعار به نام سوره حرا، شرمآورترين تصاوير از معصومين را در موزه دولتي لاهه به نمايش ميگذارد.
شاگردان سروش با تاسيس رسانهاي چون راديو زمانه با پول سرويس اطلاعات و امنيت هلند به تبليغ ايدئولوژي فحشاي سياه ميپردازند. آنها هنر برهنه را تبليغ ميكنند، افعال حرام جنسي چون استمناء را داراي فوايد جسمي و رواني معرفي ميكنند، اروتيكترين متون ادبي را انتشار ميدهند و مواردي بسيار از اين جنس كه گزارش مشروح و مستند آن در روزنامه كيهان منتشر شده است. در همين ميان است كه مي بينيد بخش عربي راديو هلند مصاحبه ميشل هوبينگ را با سروش تحت عنوان قرآن، كلام محمد منتشر ميكند و اتفاقا براي اولين بار در راديو زمانه به فارسي بازنشر ميگردد و وعده انتشار ترجمه هلندي كتاب بسط تجربه نبوي او نيز در مقدمه مصاحبه داده ميشود.
در اين مصاحبه، چنانكه ميدانيد وحيانيت قرآن با پديده الهام در شعر برابرگذاري شده و سروش ميگويد خطا و تاريخيت، احوال و حالات پيامبر اعظم (ص) در قرآن راه يافته است و بنابراين متن قرآن، آلوده به خطاست.
بخش مهمي از مشكل صهيونيسم اين است كه اسلام نص قدسي و بدون خدشه دارد و مسلمانان از سنديت، اصالت و مرجعيت متن ديني خود، به نحو مستند دفاع ميكنند و اكنون پروژه ناتوي فرهنگي با همه قدرتش ميكوشد تا نصوص و متون مقدس ما را مخدوش كند.
مايكل لدين (كارشناس ارشد CIA و نظريهپرداز يهودي – صهيونيست موسسه امريكن اينتر پرايز) از لزوم ارائه قرائتي سكولار از قرآن كريم سخن ميگويد، وزارت دفاع آمريكا (پنتاگون) نيز ترجمهاي از كتاب مقدس مسلمانان را منطبق بر خاستگاه هاي صهيونيستي روانه بازار كتاب ميكند، شخصي با نام سجاد قائم مقامي (عضو گروهك چريكهاي فدايي خلق) كه نام مستعار قادر عبدالله را براي خود برگزيده، در هلند ميگويد كه براي مبارزه با روحانيت اسلام، قرآني سكولار را به جهانيان معرفي خواهد كرد و عبدالكريم سروش نيز از كنار كاخ سفيد، اصالت و مرجعيت قرآن را مخدوش ميكند و وحي را به الهام و پيامبر را به شاعر تشبيه ميكند، در اين ميانه، آرش نراقي كه با نام احمد نراقي در ماهنامه كيان مينوشت و مشهور به تدوين پارهاي از مباني فكر اصلاحطلبي است و اكنون در انستيتو هوور حضور دارد، در قرائت نويني از قرآن كريم، همجنسگرايي را ناسازگار با دين مقدس اسلام نمييابد!
وي در مقاله اي مبسوط «درباره اقليتهاي جنسي» (25 نوامبر 2005) با استناد به ادبيات گسترده همجنسگرايي، آن را پديدهاي طبيعي و اخلاقي معرفي كرد. پس از آن هم طي يك سخنراني زير عنوان اسلام و مسأله اقليتهاي جنسي، در دانشگاه كاليفرنياي لسآنجلس، كوشش او مصروف آن شد تا قرائتي سازگار با قرآن از همجنسگرايي ارائه كند.
نراقي همچنان از نزديكترين شاگردان و محرمان عبدالكريم سروش به شمار ميرود. قرآنستيزي و مشروعيتدادن به همجنسگرايي، فرجام سياسي سروش و شاگردان اوست. شكستخوردگان 18 تير 1378 كه با نيروي سازمان جاسوسي سيا به ميدان آمده بودند، اكنون ديگر حتي پيامبر را داراي معصوميت و مصونيت نميدانند، بلكه حضرت محمد (ص) را آميخته به خيال و خطا و قرآن را سازگار با پديده سياه همجنسبازي معرفي ميكنند و از رهگذر، در زمين جديد بازي ناتوي فرهنگي غرب توپ ميزنند.»/انتهاي پيام/
سه شنبه 18 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبكه خبر دانشجو]
[مشاهده در: www.snn.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 191]
-
گوناگون
پربازدیدترینها