واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: جايزه انجمن قلم؛ جايزه به هنر يا هنرمند؟
جوايز- سميه رشيدي:
امسال نيز در آستانه 14 تير- روز قلم- پس از تغيير و تحولاتي كه در مديريت انجمن قلم رخ داد، با يك سال فاصله، شاهد برپايي «پنجمين جشنواره قلم زرين» بوديم كه بر همان روال سابق، در سه حوزه شعر، داستان و پژوهش ادبي، آثاري را بهعنوان برگزيده، انتخاب و معرفي كردند.
چنانكه علياكبر ولايتي، از اعضاي هيات مؤسس انجمن قلم در پنجمين جشنواره قلم زرين ميگويد، انجمن قلم يك نهاد غيردولتي است و (البته تحت حمايت مالي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي)، به فعاليت خود ادامه ميدهد و در عرصه فرهنگ و ادب فعاليت ميكند.
بر اساس گفته دبير پنجمين جشنواره قلم زرين، تمام كتابهاي منتشرشده در دو سال 85 و86 براساس فهرست خانه كتاب مورد داوري قرار گرفتهاند. اين امر كه كتابهايي كه مورد داوري قرار ميگيرند، نه با فراخوان، بلكه از طريق فهرست خانه كتاب انتخاب ميشوند و در نتيجه حجم بسيار بالايي از آثارِ منتشر شده، در حيطه داوري قرار ميگيرند، خود نقطه قوتي در داوري اين جشنواره است كه بهطور خودكار بسياري از آثار، بررسي شده و با موازين داوري جشنواره تطبيق داده ميشوند، برخلاف برخي ديگر از جشنوارههاي مشابه كه تعداد محدودي از آثار منتشر شده، مورد داوري قرار ميگيرند. با اين حال با توجه به ملاك اصلي هيات داوران، آثاري كه «توجه خاص به آرمانهاي انقلاب اسلامي ايران دارند» وزن بيشتري نسبت به ساير آثار دارند.
يكي از مهمترين ملاكهاي داوران جايزه انجمن قلم توجه به آرمانهاي انقلاب است كه اگرچه امري پسنديده به نظر ميرسد اما در مرحله اجرا كمي تأملبرانگيز است. چرا كه اگر داوران هر 3 بخش، با عينك «توجه به آرمانهاي انقلاب» به مطالب مطرح شده در كتاب بنگرند و اين مورد را اصليترين محور داوري خود قرار دهند، پس در بيشتر مواقع مطالب را از اين زاويه بررسي خواهند كرد.
اگر اينگونه باشد - كه حتماً هست - ميتوان نتيجه گرفت كه كارشناسانِ بخش داوري، بيشتر از نخبگاني هستند كه در امر داوري محتواي كتابها از نظر پايبندي به اصول انقلاب، خبره هستند و درست همينجاست كه اين سؤال مطرح ميشود كه آيا نگاه كارشناسانه و موشكافانه علمي، در اين گزينشها جايگاه والاتري بايد داشته باشد يا نگاه دقيق به طرح نظريات و اصول انقلاب؟ و اينكه آيا آثار برتر، از نظر علمي - و در مورد اين جشنواره، ادبي - جايگاهي حقيقي خواهند داشت؟ نكته كليدي آن است كه آرمانهاي انقلاب چه تعريفي دارند؟ آيا تعريف همه طيفهاي معتقد به انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي، از آرمانهاي انقلاب و به ويژه اولويتبندي آنها، تعريفي يكسان است؟ از طرف ديگر هر اثري كه متضمن دعوت به خير و نيكي و زيبايي باشد، قطعاً از دايره آرمانهاي انقلاب نميتواند بيرون باشد، پس بهتر نيست بگوييم كه: در داوري آثاري را كه به نظر متضاد با آرمانهاي انقلاب ميرسند، كنار ميگذاريم؟ سوم آنكه اگر منتظر رويكردي صريح در آثار ادبي نسبت به آرمانهاي انقلاب باشيم، از دايره ادبيت كه همانا بيان غيرمستقيم است، دور شدهايم؛ بنابراين ممكن است چنين نگاهي، ناخودآگاه شاعري، نويسندگي و پژوهشگري را به ابزاري براي در خدمتِ برخي مفاهيم قرار گرفتن، نازل كند.
آفت ماجرا اين است كه اين نگاه به هنرمند، كه روحي آزاد، سركش و ماجراجو، از لوازم اصلي ماهيت و وجود اوست، نگاه به هنر را نيز در جامعه دگرگون ميسازد و مخاطب را در بررسي آثار برتر چنين جشنوارههايي به آنجا ميرساند كه اين شخص هنرمند است كه جايزه را از آنِ خود كرده است نه اثر. چنانچه رحيم پورازغدي در همايش پنجمين جشنواره قلم زرين اصل صحبت خود را بر اين محور قرار داد كه: «نوع اعتقادات و آرمانهاي ايدئولوژيك ميتواند حتي هنر و هنرمندي را تقسيم كند.»
وي ميگويد: «در پاسخ به اينكه چطور ميشود در مورد هنر و هنرمندان داوري كرد و آيا داوري فلسفي و اخلاقي در مورد هنر و هنرمند، تقسيمبندي متعصبانه است يا معرفتي، ميتوان گفت كه به دو لحاظ ميتوان هنر و هنرمند را در عرصههاي مختلف هنر تقسيم كرد: 1- به لحاظ منشأ هنر، كه نفس هنرمند است و حكما و عرفاي ما در اين باب به تفصيل صحبت كردهاند، اما متأسفانه وارد فضاي روشنفكري ايراني نشده است. 2- به لحاظ نحوه تعامل آنها با انسان و جهان. ما معتقديم هنر و هنرمند بهطور واقعي و تاريخي و نظري قابل تقسيم در اين دو جبهه هستند.» وي در ادامه افزود: «امام خميني(ره) در جايي فرمود كه اگر متن مادي را به يك استاد الهي بدهند، او شاگردانش را الهي بار ميآورد و اگر قرآن را به استاد ماترياليست بدهند، او از طريق نص قرآن شاگردانش را ماترياليست بار خواهد آورد و اين نشاندهنده عمق اثر نفس مؤلف و در مورد مثال ما، نفس هنرمند است.»
وي در ادامه صحبتهاي خود، بهعنوان نمونه، دقيقي و فردوسي را با هم مقايسه كرده و بر اساس اين مطلب كه يك ماده واحد -شاهنامه - كه در خدمت دو شاعر قرار گرفت، هريك از آنها چگونه به آن پرداخته و نفس شاعر چگونه در سرايش اثر تأثيرگذار بوده است: «بدون درنظر گرفتن كميت اثر هريك از اين دو شاعر، كه يك ماده واحد را به چه صورت پرداخته و تا چه حد گسترش دادهاند، نوع رويكرد دو نفس و دو شخصيت با يك ماده، مثال بارزي براي حرف ما است. اينكه فردوسي همان مضامين ماقبل اسلامي كه هم ماهيت درباري -شاهنشاهي و هم ماهيت زرتشتي دارد را با روح شيعي و اسلامي صورتبندي ميكند و روح جديدي در همان بدن ميدمد و ادبيات ملي - مذهبي با روح شيعي در قالب يك جسم اساطيري، متولد ميشود و ديگر اين شاهنامه، همان شاهنامه دقيقي نيست و اين شاهنامه، قرائت شيعي - اسلامي فردوسي است از فرهنگ ايراني ماقبل اسلام كه ديگر ماهيت زرتشتي و ضداسلامي و شاهپرستانه ندارد و اين نشان ميدهد كه چطور نفس هنرمند در اثر او وارد ميشود.»
وي معتقد است :«نفس هنرمند براي ارزشگذاري هنر او، بسيار مؤثر است و از روي شخصيت هنرمند ميتوان تشخيص داد كه چه نوع هنري از وي صادر خواهد شد و اين دو، قابل تفكيك از يكديگر نيستند و نفس خلاق هنرمند اگر تحت سيطره خشونت، شهوت، اوهام ماليخوليا، تكبر و... باشد، يعني روح هنرمند در حال ديالوگ با شياطين بارور شده است و هنر او تجسم خارجي همان صفات او خواهد بود.»
سؤالي كه در ذهن ايجاد ميشد اين است كه در داوريهايي از اين نوع كه براي نمونه، ملاك و معياري خاص با عنوان «توجه به آرمانهاي انقلاب» در رأس كار قرار دارد نيز نفس هنرمند و سابقه و پيشينه او در اين زمينه، در انتخاب اثر دخيل است؟ مبناي آقاي رحيمپور قطعاً مبناي درستي است اما چه ميشود كرد كه در تاريخ ادبيات و هنر، آثار توحيدي درخشاني از ملحدان و آثار اخلاقي بزرگي از هنرمندان غوطهور در فسق داريم، بنابراين حكم ايشان نميتواند يك حكم كلي باشد، زيرا روح انسان مراتب و جلوههاي متنوع و بسيار پيچيدهاي دارد. برخي انتخابها و گزينههاي برتر كه در اين چند ساله انتخاب شدهاند، حاكي از آنند كه شخصيت هنرمند و منش و شناخت پيشينه او در گزينش اثر وي به عنوان اثر برتر، تأثير داشته است، كما اينكه ميبينيم برخي افراد كه خود در دورههاي پيش به عنوان داور در اين جشنواره حضور داشتهاند، اثرشان امروز بهعنوان اثر برتر معرفي ميشود كه اين خود اندكي شبهه در ذهن ايجاد ميكند.
همچنين در هياتهاي داوري هرسه بخش، نامهاي ثابتي به چشم ميخورند كه اگرچه عضويت آنها در انجمن قلم، توجيه مناسبي براي حضور مستمر آنها خواهد بود، اما اين نكته كه حضور پيدرپي اين افراد در هيات داوري، نوعي نگاه تكراري و سليقه ثابت در انتخاب آثار را در پي خواهد داشت، به ذهن متبادر ميكند. هرچند دبير جشنواره، گفته است: «ملاك انتخاب داوران براي داوري جشنواره قلم زرين، سابقه كارشناسي آنها در حوزه مربوط و تسلطشان بر حوزه نقد و نظريهپردازي ادبي و داشتن شرايط داوري است، كه از مهمترين آنها، انصاف و رعايت عدالت در داوريهاست.
محدوديتي هم براي انتخاب داوران از غيراعضاي انجمن قلم نبوده است و از غيرانجمن قلم هم داوراني به بررسي آثار پرداختهاند؛ چنانچه داوراني در دورههاي گذشته و دوره كنوني هستند كه از اعضاي انجمن قلم نبوده و در اين جشنواره داوري كردهاند.» اما كفه ترازو به نفع حضور اعضاي انجمن قلم سنگيني ميكند. به نظر ميرسد اگر هياتهاي داوري در هر سال متفاوت با دورههاي پيشين باشند و از افراد جديدتر و چهرههاي متخصص در هر حوزه بهره گرفته شود، اين نوع يكدستي در انتخاب آثار و ركودي كه بعد از 5 سال در داوري آثار به چشم ميخورد، از بين رفته و آثار بيشتري در گردونه انتخاب قرار گيرند. با اين حال فعاليت مؤسساتي از اين دست، بيشك در معرفي و شناسايي آثار برتر در هر حوزه بسيار مؤثر خواهد بود و همين امر، مسئوليت آنها را سنگينتر خواهد كرد.
تاريخ درج: 18 تير 1387 ساعت 08:33 تاريخ تاييد: 18 تير 1387 ساعت 11:23 تاريخ به روز رساني: 18 تير 1387 ساعت 11:22
سه شنبه 18 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 180]