واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: جهان - پايان دوره بوش؛ آغاز دوره جديد تحول سياسي در پاكستان
جهان - پايان دوره بوش؛ آغاز دوره جديد تحول سياسي در پاكستان
محمدحسين باقي: يكي از دغدغههاي جهان توسعه يافته ـ فارغ از مسائل بيشمار سياسي و اقتصاديـ همانا چگونگي و كنترل تسليحات هستهاي در برخي كشورهاي بحرانخيز است؛ كشورهايي كه هرچند فاقد پتانسيلهاي اقتصادي هستند و نرخ بيكاري و تورم در آنجا زبانه ميكشد اما در عين حال تسليحاتي دارند كه اسباب نگراني همسايگان و ساير كشورها را فراهم ساخته است. پاكستان يكي از اين كشورهاست كه مهد افراطگرايي و پايگاه طالبان است. دوره انتقال از نظاميگري به حكومت غيرنظامي كه در اواخر ماه فوريه (حدودا اواخر بهمن 86 ) در اين كشور به وقوع پيوست اما و اگرهايي را پيش آورد. اگر پرويز مشرف ـ چه به اختيار خود و چه با فشار دروني و بيروني ـ استعفا داد اما فرماندهي ارتش را به اشفق كياني، يكي از نزديكان خود سپرد؛ اگر مشرف خواهان برگزاري انتخابات نبود اما با فشارهاي داخلي و بينالمللي سرانجام انتخاباتي به وقوع پيوست كه مشرف «بازنده بزرگ» آن لقب گرفت. در هر حال، آنچه مبرهن است اين است كه هرگونه كنارهگيري مشرف بهمثابه آغاز رقابت ميان دو رقيب كهنهكار آصفعليزرداري و نواز شريف خواهد بود. اما فارغ از تمام اين مباحث، برخي تحليلها عمر حيات سياسي مشرف را پايانيافته ميدانند، بدين معنا كه تا زماني كه جورج بوش رئيسجمهور آمريكا بر سر كار است، مشرف نيز از حيات سياسي برخوردار است.
اين تحليل از آن جهت اهميت دارد كه بوش يكي از حاميان كليدي مشرف در فرآيند مبارزه با تروريسم است و از نقشي حياتي در تحولات افغانستان نيز برخوردار است. اين نظر در حالي است كه در كوران مبارزات انتخاباتي در پاكستان برخي از اعضاي هيات حاكمه آمريكا از بازبيني در سياست ايالات متحده در خصوص حمايت از مشرف سخن ميگفتند. رويترز در همين رابطه در گزارشي مينويسد: اگر با كنار رفتن بوش، مشرف نيز كنار رود اين احتمال وجود دارد كه اختلافات ميان زرداري ـ شريف تشديد شده و حتي پاكستان در آستانه درگيريهاي سنگين سياسي فرو رود؛ امري كه اگر اتفاق افتد زمينه نگراني بسياري از كشورها بر سر تسليحات هستهاي اين كشور را فراهم ميسازد.
بنابراين، احتمال وقوع چنين امري پاكستان را وارد مرحلهاي از حيات سياسي خود خواهد كرد كه مشخصه آن «بيثباتي سياسي» است و باعث ميشود توجه از موضوعات كليديتر به موضوعات حاشيهايتر معطوف شود و حتي زمينه يكهتازي طالبان و كنترل بر بخشهايي از مناطق قبيلهاي اين كشور را موجب ميشود. لذا ميتوان گفت «قدرت طالبان» از يكسو و «قدرت نيروهاي ائتلاف مستقر در افغانستان» و «دولت پاكستان» از سوي ديگر به مثابه ترازويي است كه افزايش قدرت در يكي، كاهش قدرت چانهزني در ديگري را فراهم ميسازد.
در عين حال، آنچه تاكنون در تحولات سياسي پاكستان و بالتبع مذاكره با طالبان ناديده گرفته شده است همانا نقش «ارتش» در اين كشور است. در پاكستان از همان اوان تاسيس، ارتش به مثابه ستون فقرات اين كشور عمل كرده است. تنها چندي پيش بود كه مشرف از فرماندهي نظامي استعفا داد و آن را به جانشين خود ژنرال اشفق كياني سپرد. برخلاف دوران قبل كه رهبران غيرنظامي (نخستوزير و رئيسجمهور) مطيع ارتش بودند، اين اولين بار است كه ارتش گوش به فرمان رهبران غيرنظامي است. رويترز در همين رابطه ميگويد: «اشفق كياني رهبران غيرنظامي را از ميزان تهديدات شبهنظاميان مطلع ساخته اما در عين حال اعلام كرده كه تنها از رهبران سياسي فرمان ميگيرد و آنها هستند كه اجازه، ميزان و مقياس زور بهكار گرفته شده را تعيين ميكنند» كه اين را ميتوان «بلوغ ارتش» پاكستان نام نهاد.
از سوي ديگر، سياستمداران كه مذاكره با طالبان و خلعسلاح آنها را شعار خود كردهاند از مداخله ارتش بيم دارند؛ بيم از اينكه هر گونه مداخله نظامي ارتش ميتواند سببساز «مسجد لالي ديگر» خواهد شد. البته بايد در نظر داشت كه دولت پاكستان با محدوديتهايي نيز مواجه است. اين محدوديتها همانا تورم 20 درصدي، ارزش پايين روبل در برابر دلار، ضعف شديد بورسهاي مالي، كمبود شديد برق، آب، بيكاري بالا و... است، لذا توجه به نيازهاي اساسي مردم و حل ناآراميهاي داخلي بر بحران در اين كشور افزوده است؛ بحرانهايي مثل مذاكره با طالبان و سپس حمله به مواضع آنها و قطع مذاكرات، تشديد حملات طالبان در پاكستان و افغانستان كه نتيجه آن حملات موشكي گاه و بيگاه نيروهاي آمريكايي به مناطق قبيلهاي پاكستان است. بهطور خلاصه، آنچه از برآيند تحولات سياسي پاكستان برميآيد را ميتوان در چند محور خلاصه كرد: 1 ـ برخي بر اين باورند كه پايان حكومت بوش برابر است با پايان حيات سياسي مشرف. در اين صورت حمايت يكي از مهمترين حاميان مشرف از او سلب ميشود و زمينه براي يكهتازي آصفعليزرداري (همسر بوتو و رئيس حزب مردم پاكستان) هموار خواهد شد. از سوي ديگر تحليلي بر اين نظر است كه دولت آينده آمريكا مشرف را تا زماني نگاه خواهد داشت تا دولت غيرنظامي نشان دهد كه ميتواند كشور را اداره كند، 2 ـ هر گونه كنارهگيري مشرف زمينه آغاز رقابت سخت نواز شريف ـ زرداري را فراهم خواهد كرد؛ رقابتي كه چه بسا اين كشور را به ناكجاآباد رهنمون ميشود، 3 ـ زرداري با ارائه بسته قانون اساسي خود در حال خريد زمان است. او قصد دارد تا تكليف جورج بوش روشن شود و به تبع آن تكليف مشرف نيز روشن خواهد شد، لذا پس از اين دوران است كه ميتوان سخن از ابقاي قضات، ابقاي چودري (رئيس ديوان عالي) و... به ميان آورد. دوره حيات جديد سياسي در پاكستان نزديك است. بايد صبر كرد و ديد پسلرزههاي پايان دوران حكومت بوش و تأثير آن بر پاكستان چيست.
سه شنبه 18 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 160]