واضح آرشیو وب فارسی:قدس: جاي خالي گل محمدي، پيرواني و ميناوند در تيم دوستان دايي؛ از استيل آذين دو نفر، از ابومسلم هيچي!
* پيام يونسي پور ليست مدعوين تيم ملي آن قدر عجيب هست كه باور كنيم علي دايي مي خواهد ثابت كند براي ادامه عمر مربيگري اش در تيم ملي نه فقط از عادتها و رفتارهاي لجوجانه اش دست برنمي دارد كه در حقيقت تمامي تلاش خود را براي سليقه اي و شخصي كردن تيم ملي مي كند. او نام نفراتي را در ليست تيم خود قرار مي دهد كه بيش از داشتن معيارهاي فني لازم براي حضور در تركيب تيم ملي، بيشتر و بيشتر از نظر رفاقتي به دايي نزديك هستند! به ابراهيم ميرزاپور نگاه كنيد... او بدترين گزينه اي بود كه مي توان براي كوچك كردن و پايين آوردن سطح ارزش ليست تيم ملي، دعوت كرد. دروازه باني كه فصلي تأسف بار را روي نيمكت و سكوهاي استيل آذين پشت سر گذاشت حالا به تيم ملي ايران دعوت مي شود تا باور كنيم علي دايي نه در رفتار خود تجديد نظر مي كند و نه علاقه اي به باور مسؤوليتهايش دارد. او نمي پذيرد كه امروز سرمربي تيم ملي ايران است و آن چه انجام مي دهد در چارت رفتارهاي حرفه اي نمي گنجد. آيا گردان و طالب لو از او بهتر نبودند! نمونه هاي بسياري هستند. دعوت از رحمان احمدي و قرار گرفتن نام طهماسبي، شكوري و نوري در اين ليست نشانه هاي ناخوشايندي را به همراه دارد. آيا دايي در انتخاباتش، معيارهايي منهاي لياقتها را اعمال كرده است؟ يا شايد دايي تعريفش را براي لياقت تغيير داده و تصور مي كند آن چه «او» مي پسندد مايه فخر و لياقت و قابل احترام است. هادي شكوري با هشت بازي در نيم فصل دوم براي ذوب آهن و تمامي آن داستانهايي كه در مورد شكل انتقالش مطرح شد و اينكه او را در ليست مدعوين تيم ملي مي بينيم، هر ذهني را به شك و ترديد مي اندازد! علي دايي از رحمان احمدي و بهمن طهماسبي در حالي دعوت مي كند كه بسياري معتقدند، حضور فيرات در سپاهان به عنوان سرمربي جديد اين تيم در فراخوان اين نفرات اهميت داشته است و دايي خود به خود همه را وادار مي كند كه اين شايعات را بپذيرند. نقصان در ليست دايي بي داد مي كند. از تيم چهارم جدول و در حقيقت بايد گفت از دومين تيم برتر شهرستاني ايران هيچ بازيكني به تيم ملي دعوت نمي شود و اما از سايپا بازيكناني را در كنار تيم ملي مي بينيم كه هر بيننده اي پايين بودن كيفيت بازيشان را باور دارد. علي حقدوست، سعيد خاني و رضا ناصحي را با ابراهيم صادقي مقايسه كنيد... چه كسي باور مي كند از ابومسلم هيچ بازيكني را در تيم ملي نبينيم و در عوض از ضعيف ترين تيم تهراني (سايپا) به تعداد انگشتان يك دست بازيكن در تيم ملي باشد؟ آيا كيفيت بازي بازيكنان سايپا كه بارها و بارها در طول فصل پيش تا مرز سقوط هم پيش رفتند به اندازه بازيكناني است كه پرسپوليس را به عنوان قهرماني رساندند؟ عمق فاجعه اين جاست كه از تيم ناكام و شكست خورده استيل آذين دو بازيكن به تيم ملي دعوت شده، اما از ابومسلم و پاس همدان هيچ نامي نمي بينيم. اگر دايي مي خواست ادعا كند در ليست خود توجهي به ليگهاي پايين تر داشته، پس چرا جوانان پيام مشهد و سپاهان نوين را نديده است؟ باور مي كنيد اين ليست كامل و صحيح و سالم باشد و هر آن چه منتقدان مي گويند فقط از روي كينه هاي شخصي است؟ نكته قابل تأمل اين جا شكل مي گيرد كه دايي دوباره برافروخته مي شود و با ادبياتي تند از ليست خود دفاع مي كند. اين كافي است تا بيشتر بپذيريم سرمربي تيم ملي چون مي داند در ليستش نكاتي شك برانگيز وجود دارد، به جاي حفظ آرامش بخواهد با تندي، پرخاش و گرفتن حالتي هجومي مقابل سؤالها قرار بگيرد! دايي مي گويد: «كجاي دنيا دروازه باني كه فقط پنالتي گير است را به تيم ملي دعوت مي كنند؟» و او با همين جمله انگشت اشاره اش را به سوي وحيد طالب لو نشانه مي رود. آيا نبايد از سرمربي تيم ملي پرسيد، ابراهيم ميرزاپور با چه متر و معياري در اين ليست قرار گرفته است؟ او كه حتي هنر پنالتي گرفتن هم ندارد... در شهر بي هنرها، تك هنرها هم غنيمت است! دايي نمي داند چطور بايد خودش را توجيه كند. مي خواهيم بگوييم او آن قدر شهامت ندارد كه سينه راست كند و مانند تمام مربيان درجه اول جهاني كه بر اساس سليقه هاي خود بازيكنان نامي را دعوت نمي كنند، بگويد كه علاقه اي به استفاده از مهدوي كيا و كريمي ندارد. دايي مي گويد: «شما به من بگوييد الآن كريمي كجا بازي مي كند؟! » و ما از دايي مي پرسيم همين الآن نام تيم فريدون زندي را بگوييد! مگر ساير بازيكنان تيمي دارند يا در تيمهاي خود تمرين و بازي مي كنند؟ مهدوي كيا درست يا غلط و بر اساس اختيارات سرمربي تيم ملي در سياهه مدعوين قرار نمي گيرد. آيا تيم او هم براي ما ناشناخته است؟ توجيهات دايي عذاب آور به نظر مي رسد و نمي توانيم بپذيريم كه واقعيتي در پشت اين جملات باشد! حرفهاي او در تضاد و تناقض است. زماني كه ادعا مي كند آبروي يك عمر بازيگري اش را به راحتي از دست نمي دهد، كمي آسوده خاطر مي شويم، اما زماني كه اعمال و رفتار او را مي بينيم، باور مي كنيم كه او نه تنها از تيم ملي به دنبال رسيدن به اهداف شخصي است كه هم با آبروي خود و هم با آرزوهاي يك ملت بازي مي كند... با اين رفتار دايي و اين ليستها چگونه مي خواهيم به جام جهاني صعود كنيم؟ به نظر مي رسد جاي خالي بازيكناني همچون مهرداد ميناوند، افشين پيرواني و يا يحيي گل محمدي كه دوستان نزديك او هستند در اين ليست خالي است... آقاي دايي! اين چند نفر را از قلم انداختي!
سه شنبه 18 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 66]