تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 25 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):ارزش چهار چيز را جز چهار گروه نمى‏شناسند : جوانى را جز پيران، آسايش را جز گرفتاران...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829628834




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

>>تاریخ ایران پس از اسلام : دوران خوارزمشاهیان


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: sasha_h12-11-2009, 04:26 PMدر ميان منابع تاريخي که به ذکر حکومت خوارزمشاهيان پرداخته‌اند معمولاً چهار منبع را دست اول مي‌دانند که عبارتند از 1- سيرت سلطان جلا‌ل‌الدين مينکبرني اثر محمد نسوي منشي جلال‌الدين 2- تاريخ کامل ابن اثير 3- تاريخ جهانگشاي عطا ملک جويني 4- فتح‌نامه هرات سيفي. در ميان اين منابع، منبعي که بتوان آنرا خالي از نقض دانست وجود ندارد. کتاب محمد نسوي اصل آن به زبان فارسي نوشته شده بود. آنچه که ما اکنون در دسترس داريم ترجمه عربي آن است که دوباره به فارسي ترجمه شده و تناقضاتي بخصوص در مورد سلطان جلا‌ل‌الدين در آن به چشم مي‌خورد از جمله اينکه سلطان در آخرين روزهاي زندگيش به شراب‌خواري افتاده بود. با توجه به اينکه سلطان در آن اوان خود را به هر در و ديواري مي‌زد که لشکري جمع‌آوري کند و با آن به سروقت مغول‌ها برود بايد گفت که اين تهمتي است که به آن سلطان غازي زده‌اند بعلاوه در تبريز وقتي وارد قصر ازبک پهلوان مي‌شود. مي‌گويد: اين جور مکان‌ها مال افراد سست اراده است و از ماندن در آن کاخ خودداري مي‌کند. سلطاني با آن همه روحيه جنگي و مبارزاتي خستگي‌ناپذير امکان خوش‌گذراني براي مورد وي وجود ندارد. همچنان که در شرح حالش خواهيم ديد خيانت‌کاران براي اينکه خيانتشان آشکار نشود اين داستان جعلي را درباره او ساخته‌اند. در مورد تاريخ ابن اثير بايد گفت: اين نويسنده توانا در آخر حيات سلطان ايراداتي بر او مي‌گيرد که وارد نيست مانند کشتن ملاحده جهاد با گرجيان و.... چرا که ابن اثير قبلا وقتي که اين جريانات رخ داده است سلطان را بخاطر آنکه مسلمانان را از دست ملاحده و گرجيان نجات داده است ستوده است. در مورد خلافت عباسي خود ابن اثير تأکيد کرده است که ناصر خليفه عباسي عياش و کبوترباز بوده و وزرايش نيز از ملحدين بوده‌اند. تاريخ جهانگشاي از آنجا که نويسنده اش در دربار مغول (هلاکوخان) بوده و امور عراق به وي واگذار شده بود ناچاراً در مورد سلطان محمد و سلطان جلال‌الدين حرف‌هاي مخالف را انشاء کرده است. با اين حال پرده از روي خيلي از واقعيت‌ها برداشته است. و بجز در چند مورد که مجبور بوده است آندو سلطان را بد جلوه دهد در ساير موارد جانب انصاف را رعايت کرده است. تاريخ فتح‌نامه هرات هم بيشتر به ذکر تاريخ هرات مي‌پردازد و کمتر به ساير جاها مي‌پردازد. در ميان تاريخ‌هاي معاصر تاريخي که در آن تعصب ضد ترکي و ضد اهل سنت رخنه نکرده باشد در ايران وجود ندارد. متأسفانه نويسندگان اين تواريخ دانسته يا ندانسته عصر خوارزمشاهي را عصر تاريکي و جنگ و خونريزي و خانمانسوز معرفي کرده‌اند. تاريخي که در اين مورد در ايران از روي انصاف نوشته شده باشد و تمام جوانب را در نظر گرفته باشد وجود ندارد. در ميان منابع معتبر خارجي در اين باره اينجانب خواندن کتاب دولت خوارزمشاهيان از پروفسور ابراهيم قفس اوغلو از استادان دانشگاهي ترکيه را توصيه مي‌کنم. ولي متأسفانه اين کتاب تمامي دوران خوارزمشاهيان را شامل نمي‌شود‌ بلکه وقايع را تا مرگ سلطان محمد بازگو کرده است. نکته ديگر اينکه حيات علمي در دوران خوارزمشاهيان ناشناخته مانده است. و در اين مورد چندان کوششي نشده است. با آنکه در تمام دوران حيات آنها تا حمله ويرانگر مغول دانشگاه‌ها و مدارس کاملاً فعال بوده‌اند و دانشمنداني همچون اسمعيل جرجاني که تربيت شده دست آنها است. وجود داشته‌اند. sasha_h12-11-2009, 04:27 PMقطب‌الدين محمد 490-522 ه‍. ق خوارزمشاهيان از فرزندان انوشتکين غرجه هستند. از اين خاندان قطب‌الدين محمد در سال 490 از طرف سلجوقيان به سمت خوارزمشاهي خوارزم منصوب شد وي در مدت فرمانروايي خود 490-522 ه‍. ق حدوداً سي سال و اندي همواره تابع سلطان سنجر سلجوقي بود. همواره او يا پسرش در جنگ‌هاي سلطان سنجر در کنارش بودند. سلطان قطب‌الدين محمد خوارزمشاه مردي عادل و نيکوسيرت و ادب‌پرور بود. علاء‌الدولة ابوالمظفر اتسز بن قطب‌الدين محمد (551-552 ه‍. ق) بعد از او پسرش اتسز بجايش نشست وي تا سال 533 مطيع سلطان سنجر بود ولي از آن به بعد سه بار از اطاعت سلطان سر پيچيد هر سه بار سلطان سنجر با لشکرکشي او را وادار به اطاعت نمود، و وي را بخشيد. اول بار سال 533، بار دوم سال 536، بار سوم سال 543 از آن به بعد سلطان اتسز ديگر نافرماني نکرد. وي در سال 551 سلطان سنجر را که اسير غزنويان بود رهايي بخشيد و بدين ترتيب دَين خود را به خاطر گذشت‌هاي سلطان سنجر به وي ادا کرد. سلطان اتسز همانند پدرش مردي شجاع و بي‌باک و اميري عادل و شعرپرور و کريم و جوانمرد بود. شاعراني همچون رشيد و طواط و اديب صابر و خاقاني شرواني اتسز را ستوده‌اند. جرجانيه در عهد اتسز خوارزمشاه از مراکز عمده علم و ادب و محل اجتماع عده کثيري از فضلاي نامي بود. از مفاخر عهد وي امام علامه کبير جارالله ابوالقاسم محمودبن عمر زمخشري خوارزمي (467-538 ه‍. ق) است صاحب مؤلفات بسيار مانند تفسير کشاف و انموذج و مقدمة الادب. ديگري اسمعيل جرجاني دانشمند مشهور است که ذخيره خوارزمشاهي را ابتدا به نام قطب‌الدين محمد تأليف نموده بعدها آن را خلاصه کرده و بنام علاءالدولة اتسز خُفّي علائي ناميده است. تاج‌الدين ابوالفتح ايل ارسلان بن اتسز 551-567 ه‍. ق پس از مرگ اتسز پسرش ايل ارسلان با لشکريان خوارزمي به جرجانيه برگشت و در آنجا نامه‌اي به سلطان سنجر نوشت و اظهار اطاعت کرد. سلطان هم او را به جاي پدرش به خوارزمشاهي تعيين نمود. بعد از آن ايل ارسلان همواره مطيع سلطان محمود و سلطان محمد ثاني سلجوقي بود. و هيچگاه در فکر استقلال از سلجوقيان نبود. ايل ارسلان در سال 567 در جنگي که بين او و قراختائيان بت‌پرست روي داد در کنار جيحون از آنها شکست خورد. و اين کار باعث شد که خوارزمشاهيان همچون گذشته به آنها خراج بدهند. کمي بعد از اين جنگ ايل ارسلان درگذشت و بعد از او پسرش سلطان‌شاه محمود به تخت خوارزمشاهيان نشست ليکن با مخالفت تکش معزول شد. علاءالدين تکش بن ايل ارسلان 568-596 ه‍. ق از زمان اتسز به بعد يکي از خطوط اصلي سياست خوارزمشاهيان به سبب موقعيت جغرافيايي آنها مجاهدت در راه اسلام بوده است. هدف اصلي تکش برانداختن قطعي حاکميت قراختايي در ممالک اسلامي بود. قراختايي‌ها که بت‌پرست بودند بر بسياري از بلاد اسلامي چيره گشته حتي خوارزمشاهيان را نيز خراجگذار خود کرده بودند. در سال 578 ه‍. ق تکش بخارا را از تسلط کفار قراختايي نجات مي‌دهد. و به اهالي که از دست آنها ظلم زيادي کشيده بودند آزادي مي‌بخشد و لشکريان خود را از داخل شدن به شهر برحذر مي‌دارد، به علت اينکه مبادا مزاحمتي يا چپاولي توسط بعضي صورت گيرد. تکش در 583 سرخس را از منگلي بک مي‌گيرد. و بدنبال آن نيشابور را تصرف مي‌کند. و مردم را از ظلم و ستم او نجات مي‌دهد. اموالي را که وي از مردم با زور گرفته بود به صاحبانشان مسترد مي‌دارد. و منگلي را به فتواي فقها به عبدالعزيز کوفي پدر امام برهان‌الدين تحويل داد و پدر نيز به قصاص خون پسرش او را به قتل مي‌رساند. تکش با پذيرش تابعيت اسپهبد حسام‌الدولة اردشير (601-567) حاکم مازندران او را همچنان بر سر قدرت نگه مي‌دارد و بدين ترتيب وي با تسلط بر ماوراءالنهر خراسان و مازندران در سال 585 بر تخت سلطنت جلوس کرد. بعد از آن حکمرانان خوارزمشاهي را سلطان خواندند. در سال 589 سلطان‌شاه برادر و رقيب تکش فوت کرد و به اين ترتيب طالقان و مرورود تا حدود هرات و تمامي خطه خراسان به تکش انتقال يافت. در سال 595 با کشته شدن طغرل سوم سلجوقي عراق عجم به تصرف تکش درآمد و به اين ترتيب دولت خوارزمشاهيان به صورت حکومت سازمان يافته قدعلم کرد. تکش در همدان اسرا را آزاد کرد و دستور داد که هيچ کسي حق تعدي به مردم را ندارد و کساني را که به مردم ظلم کرده بودند در ميدان شهر همدان حد زد. وي در شهر ري نيز به همان ترتيب عمل کرد و علامه صدرالدين محمد وزان فقيه شافعي را به قضاوت آنجا گمارد. سال‌هاي آخر حکومت تکش به جنگ با ملاحده گذشت. وي بعد از گرفتن قاهره دومين قلعه مستحکم آنها بعد از الموت و قلع و قمع مدافعان آن به خوارزم برگشت. ملاحده با شهيد کردن نظام‌الملک مسعود هروي وزير تکش و صدرالدين محمد وزان انتقام مي‌گيرند (جمادي‌الاخر 596 ه‍. ق). تشکيلات اداري و مملکتي تکش بدون شک منظم و سازمان يافته بود، در غير اين صورت وي قادر به اداره آن مملکت عظيم نبود. تا جائي که وقتي تکش براي بار سوم به سوي عراق عجم مي‌رود خليفه ناصر از ترس برايش هدايا مي‌فرستد و حکومتش را به رسميت مي‌شناسد و به پسرش محمد لقب قطب‌الدين مي‌دهد. تکش پادشاهي بود، عادل و نيکو رفتار و متدين و با فضل و از شعرا و اهل ادب جماعتي در گرد او جمع بودند. مشهورترين آنها بهاءالدين محمدبن مؤيد بغدادي است که شاعر و منشي و رئيس دارالانشاي سلطان بوده و مجموعه منشآت او به نام الترسل معروف است. همچنين علامه بزرگوار فخرالدين محمدبن عمر رازي (543-606) از جمله دانشمندان تحت حمايت او بود. بايد متذکر شد که دست بدست شدن شهرها در دوران سلجوقيان و غزنويان و سامانيان و بالاخره خوارزمشاهيان همواره بدون آسيب رساندن به افراد غير نظامي و اموال آنها بود و در بسياري موارد دو طرف براي بدست آوردن قلوب هواداران يکديگر سربازان و اسيران يکديگر را با دادن خلعت آزاد مي‌کردند. بهمين خاطر است که ما در اين دوران طولاني هيچگاه به مواردي همچون قتل عام عمومي که بعد از يورش مغول مسئله‌اي جا افتاده در تاريخ ايران است بر نمي‌خوريم. بعد از مرگ تکش پسرش محمد در مجلس ارکان و امراء دولت خوارزمشاهي به حکومت رسيد. sasha_h12-11-2009, 04:28 PMعلاءالدين محمدبن علاء‌الدين تکش 596-618 پس از مرگ تکش پسر دومش قطب‌الدين محمد با لقب علاءالدين به سلطنت نشست. وي در بدو حکومتش با از دست رفتن خراسان و عراق عجم مواجه شد. بعد از يکسال که صرف حل مشکل خوارزم نمود، براي بازپس‌گيري مناطق از دست رفته حرکت کرد. در سال 605 هرات به تصرف سلطان درآمد سلطان والي بنام سعدالدين را که در لباس درويش‌ها مي‌خواست فرار کند اسير کرد. و بعد از آنکه مال مردم را از او گرفت، وي را کشت. سلطان اموال مردم هرات را به آنان بازگرداند. همچنين ليک يکي از سردسته دزدان نواحي هرات بدست سلطان به قتل مي‌رسد. در سال 603 سلطان محمد به درخواست علماء و بزرگان بخارا آن شهر که از دست سلطان سنجر از متحدان قراختائيان به جان آمده بودند را آزاد کرد و کمي بعد با کمک سلطان عثمان خان سمرقند اين شهر نيز به تصرف سلطان درآمد. تصرف اين مناطق بر اعتبار سلطان در ماوراءالنهر افزود و مسلمانان آن مناطق با کمک او از زير يوغ کفار آزاد شدند. بعد از آن قراختائيان با کمک دو تن از فرماندهان سلطان بنام‌هاي اسپهبد کبود جامه و رکن‌الدين کبود جامه سلطان را سخت شکست مي‌دهند. آندو خيانتکار بعد از شکست جناح راست لشکر دشمن ميدان نبرد را خالي کرده و عقب‌نشيني مي‌کنند در نتيجه عليرغم مقاومت شديد سلطان بر لشکر او هزيمت مي‌افتد. سلطان شکست خورده به خوارزم برمي‌گردد و بسرعت لشکرش را سازماندهي مي‌کند و کساني که در خلال غيبت او فکرهايي داشتند سر جايشان مي‌نشاند. در سال 607 نبرد ايلامش بين سلطان و قراختائيان روي داد و سلطان به بزرگترين پيروزي خود رسيد. وي دشمن را شکست داده تا اُترار را به تصرف درآورد و مسلمانان آن مناطق را از حکومت کفار رهاند. همچنين از پرداخت خراج به آنها آسوده گرديد. و بدين ترتيب حکومت قراختائيان را منقرض ساخت. در سال 608 اهالي سمرقند بدستور سلطان عثمان که اينک داماد سلطان محمد بود دست به کشتار سربازان خوارزمي و مردم عادي خوارزم مي‌زنند. و عثمان‌خان با گورخان پادشاه جديد قراختائيان متحد مي‌شود. و سمرقند دوباره تابع کفار مي‌گردد. سلطان محمد سمرقند را تصرف مي‌کند و سربازانش را که به انتقام کشته‌شدگان خود بدست بعضي از اهالي سمرقند دست به کشتار مي‌زنند به توصيه علماء از اين کار برحذر مي‌دارد. وي براي بدست آوردن دل مردم سمرقند آنجا را دومين پايتخت خود تبديل مي‌کند. و دست به کارهاي عمراني در سمرقند مي‌زند. سلطان عثمان هم به درخواست همسرش دختر سلطان محمد اعدام مي‌شود. مازندران و کرمان در 606 و 607 به تصرف سلطان محمد درآمد. در همان اوان فارس نيز تابعيت خوارزمشاه را پذيرفت در 612 سلطان محمد دولت غوريان را در هرات منقرض کرد و بر هرات و غزنه و فيروزکوه دست يافت. در زمستان سال 612 در جنگي که بين سلطان محمد و جوجي پسر چنگيز روي داد، مغولان بعد از يک روز جنگ سخت شبانه با روشن نگه داشتن آتش‌هاي خود گريختند. اين اولين برخورد سلطان با آنها بود. در اين زمان حکومت خوارزمشاهيان به حدود چين رسيده بود و با مغولان همسايه بود. سلطان محمد و خلافت عباسي در سا‌ل‌هاي آخري سلطنت تکش، ناصر خليفه عباسي که بعد از شکست سپاهيانش وزيرش به دست اين خوارزمشاه، پيوسته از قصد او بيم داشت با پادشاهان غور در تحريک ايشان به دشمني با خوارزمشاهيان مشغول شد. ناصر خليفه عباسي که مردي ظالم و ناشايست بود بزرگان دولتش مانند خزانه‌دار و وزيرش مذهب ملاحده داشتند. ناصر 46 سال خلافت کرد. 30 سال آن را مرده متحرک بود چرا که يکي از چشمانش کور شده بود و چشم ديگرش بسيار ضعيف بود. بنابراين حکومت عباسي در حقيقت در دست ملاحده بود آنها با نوشتن نامه به شاهان غوري و قراختائي آنها را به برانداختن حکومت خوارزمشاهي تشويق کردند. وقتي سلطان محمد هرات را فتح مي‌کند در گنجينه‌هاي آن نامه‌ها را پيدا مي‌کند و از نيت واقعي خلافت عباسي باخبر مي‌شود. به همين خاطر است که به سوي بغداد روانه مي‌شود اما برف و کولاک در همدان او را زمين گير مي‌کند و ناچاراً به خوارزم برمي‌گردد. همين حرکت باعث مي‌شود مردمان خرافاتي خليفه را در پناه خدا بدانند و نسبت به سلطان بدبين شوند. همچنين دستگاه خلافت با تراشيدن موي سر يکي از خادمان مهر خلافت را بر سرش حک مي‌کند. بعد از آنکه موي سر آن خادم رشد مي‌کند وي را بسوي چنگيزخان همراه نامه‌ايي دال بر اينکه در صورت حمله او به ايران خلافت عباسي از او حمايت خواهد کرد، مي‌فرستد. روحانيت وابسته به خلافت مانند اهل تصوف و شيوخان بعنوان ستون پنجم دشمن روحيه جنگاوري را از مسلمانان مي‌گيرند. آنها حديث زير از زبان پاک رسول اکرم -صلى الله عليه وسلم- بد تفسير ميكردند يا ان را تحريف كرده و توسط آن مخالفين خلافت عباسي را مرتد اعلام مي‌کردند . «هر کس که بميرد و به امامي بيعت نکند، گويي نظير مردگان جاهليت است» ( ). سلطان محمد هم که اهل فقه بود و با علماي بزرگواري همچون شهاب‌الدين خيوقي دانشمند معروف و مشهور در فقه و طب هميشه مجالست داشت، از بزرگان دين چاره خواست و آنها فتواي زير را دادند: «هر امام که بر نظاير حرکات غير شرعي حرکت کند، امامت او بر حق نيست و هر مسلماني که ياوري اسلام کند و روزگار به جهاد صرف کرده باشد، اگر اراده کند مي‌تواند چنين امامي را خلع و امامي ديگر را جانشين او سازد. بعلاوه سادات حسيني بر خلافت شايسته‌ترند و خاندان آل عباس آن را غصب کرده‌اند». سلطان با همين مجوز نام خليفه را در تمام کشور از خطبه فروافکند. در سال 614 ه‍. ق چنگيزخان اولين هيئت خود را نزد سلطان محمد مي‌فرستد. هيئت چنگيزخان بعد از ابلاغ درودهاي چنگيز به سلطان گفتند که چنگيز او را بهترين فرزند خود در دنيا مي‌داند و اين پيام نيت واقعي چنگيز را مي‌رساند. مسئله‌اي که سلطان بخوبي متوجه آن مي‌شود. ناگفته نماند که سلطان محمد نيت فتح چين را داشت و به دنبال فرستادگان چنگيز خودش نيز فرستادگاني به چين پيش چنگيز مي‌فرستد تا از نيروي واقعي او باخبر شود. در سال 615 جمعي از جاسوسان چنگيز بنوشته نسوي در قالب تجار به ماوراءالنهر مي‌آيند. امير اُترار بنام غايرخان وقتي حرکات آنها را مي‌بيند يقين حاصل مي‌کند که آنها جاسوسند. قضيه را به سلطان گوشزد مي‌کند و از او اجازه کشتن آنها را کسب مي‌کند بعد از آن همه آنها را که بين 450 تا 500 نفر بودند را مي‌کشد. به استثناي يک نفر که موفق به فرار مي‌شود و قضيه را به گوش چنگيز مي‌رساند. چنگيز از خوارزمشاه غايرخان را مي‌خواهد ولي سلطان خودداري مي‌کند. چنگيز با لشکري انبوه در پاييز سال 616 ه‍. ق بين ششصد تا هفت صد هزار نفر به سوي ايران رهسپار مي‌شود. ولي محققين جديد لشکر چنگيز را بين 150 تا 200 هزار نفر دانسته‌اند والله اعلم. پيشنهادهاي ارائه شده در شوراي مشورتي سلطان محمد براي مقابله با مغول: 1- پيشنهاد امام شهاب‌الدين خيوقي علاوه بر نيروهاي موجود بايد به اطراف نامه‌ها نوشته شود و دستجات جديدي به زير سلاح فراخوانده شوند، و با لشکريان فراوان در آن سوي سيحون سپاهيان مغول را که راهي طولاني پيموده و خسته به آنجا مي‌رسند، با يک تعرض عمومي و جنگ جبهه‌اي بطور قطعي نابود کرد. امام معتقد بود که اين بهترين راه است و جمع‌آوري نيرو براي سلطان کار آساني بود. 2- پيشنهاد دوم اين بود که سلطان بايد شخصاً فرماندهي لشکريان را بدست گيرد. طبق پيشنهاد بايد براي دفاع از خراسان و عراق در ماوراءالنهر با مغول جنگيد اين پيشنهادي بود که سلطان جلال‌الدين طرفدار آن بود. 3- پيشنهاد فرماندهان نظامي: به دشمن اجاز داده شود تا آزادانه از ماوراءالنهر بگذرد، وقتي وارد گذرگاه‌هاي کوهستاني شد کليه راه‌ها به روي او مسدود شود و با محاصره کردن آن گذرگاه‌ها دشمن را به نابودي کشيد. 4- بطرف غزنه رفته و در آنجا مقاومت کنند در صورت عدم موفقيت به هند عقب‌نشيني کنند و در آنجا مبارزه را ادامه دهند. اين کار منجر به نابودي امپراطوري مي‌شد. 5- دفاع از ماوراءالنهر بدين ترتيب که هر شهري با قواي خويش و پادگان تقويت شده اينکار را انجام دهد. و سلطان هم با گردآوري لشکر و تجهيزات به ياري آنها خواهد آمد. اين نقشه تصويب مي‌شود. sasha_h12-11-2009, 04:28 PMعلل موفقيت مغول 1- خلافت عباسي: با حمايت معنوي و تبليغات روحانيت وابسته به نزد خود (در شهر بخارا عامل اصلي سقوط شهر امام جمعه شهر بود. همچنين در شهر خوارزم امام جمعه شهر عليرغم مقاومت مردم خود را به مغول تسليم کرد.) شيخ مجدالدين زناکار در سال 612 بدستور سلطان کشته شده بود اين امر باعث شد که شيخ نجم‌الدين کبرويه مؤسس مذهب کبرويه هوادارانش را به عدم مقاومت فراخواند. 2- ملاحده: در اين زمان ملاحده به سرکردگي جلال‌الدين حسن اسماعيلي که به ظاهر از آيين اسماعيلي دست برداشته و به نو مسلمان معروف شده بود، ايلي چنگيزخان را مي‌پذيرد و دست در دست او و دستگاه خلافت بر عليه خوارزمشاه دست بکار مي‌شود. از آنجا که افراد ملاحده عقيده باطني خود را آشکار نمي‌کردند، و از تقيه استفاده مي‌کردند براحتي قادر بودند که در ميان دشمنانشان نفوذ کرده و اخبار دسته اول را از آنها کسب کنند. آنها بدستور خليفه يکي از فرماندهان بزرگ سلطان محمد بنام اغلمش را قبلاً به شهادت رسانده بودند. 3- خيانت وزير سلطان محمد‌: نظام‌الملک ناصرالدين بعد از عزل از طرف سلطان در حمله چنگيز به خوارزم به وي مي‌پيوندد و اسرار حکومتي را براي او فاش مي‌کند. 4- خيانت بدرالدين عميد: وي نايب وزارت در اُترار بود، بعد از فتح اُترار به دست چنگيز به پيش وي مي‌رود و تمامي مسائل داخلي خوارزمشاهيان از جمله اختلاف مادر و سلطان را يک به يک به چنگيز خبر مي‌دهد و با نوشتن نامه‌هاي دروغين از طرف امراي سلطان به چنگيز و تأييد آن نامه‌ها از سوي چنگيز نامه‌ها را به جاسوسي مي‌دهد و وي در لباس راهب‌ها کاري مي‌کند که توسط مأموران سلطان دستگير شود. بعد از دستگيري و کشف نامه‌ها، سلطان محمد به امرايش بدبين مي‌شود، بخصوص که در همان موقع سوء قصدي نيز به جان سلطان مي‌شود که با هوشياري يکي از نوکرانش جان سالم بدر مي‌برد همچنين در هنگام گذشتن سلطان از جيحون حدود هفت هزار نفر از سپاهيانش هوادار مادرش از او جدا شده به مغول‌ها مي‌پيوندند. اين کار باعث مي‌شود که سلطان ديگر به فرماندهانش اطمينان نکند. 5- خيانت برخي از فرماندهان: فرماندار قندوز بنام علاءالدين با سپاهش به مغول مي‌پيوندد. در اُترار فرمانده قراچه با همراهانش با خروج از شهر و دادن اطلاعات به مغول باعث اشغال آن شهر مي‌شوند. لشکرهايي را که سلطان براي کمک به شهرهاي محاصره شده مي‌فرستد خيانت مي‌کنند يا به مغول‌ها مي‌پيوندند يا فرار مي‌کنند. شهر نيشابور با خيانت ملاحده اشغال مي‌شود. هيچ شهري بدون خيانت به تصرف چنگيز درنمي‌آيد. شهر سمرقند بعد از تسليم شدن پنجاه هزار نيروي خوارزمي به تصرف چنگيز درمي‌آيد. 6- خيانت ترکان خاتون مادر سلطان: به نوشته نسوي ترکان خاتون قبل از فرار 22 تن از بزرگان همچون امام برها‌ن‌الدين محمد صدر جهان خطيب نامدار بخارا و برادرش افتخار جهان و غياث‌الدين غوري و جمال‌الدين عمر صاحب قرخش و پسران صاحب سقناق و پسر سلطان طغرل سلجوقي و صاحب بلخ و پسرش ملک بهرام‌شاه و صاحب ترمذ و علاء‌الدين صاحب باميان را به شهادت رساند و به اين ترتيب کساني که در روز مبادا هر يک بسان هزار مرد جنگي بودند را به باد فنا داد. اين مسئله باعث شد که حکمرانان محلي اعتمادي به خوارزمشاه نکنند همچنين مردان شايسته‌اي که کشته شدند اگر زنده مي‌ماندند مي‌توانستند با بسيج سپاه مغولان را درهم شکنند. 7- آزادي مسلمانان ختن از دست گوچلک‌خان: گوچلک‌خان مسيحي سپس بودايي مسلمانان را بخصوص در کاشغر تحت شديدترين شکنجه‌ها و غارت‌ها قرار داده بود و با مجبور کردن آنها از دادن اذان و برگزاري نماز جلوگيري کرده و کليه مساجد و مدارس مسلمانان را تعطيل کرده بود. وي حدود سه هزار تن از علماي مسلمانان از جمله زاهدان و فقها را مجبور کرد که گردهمايي تشکيل دهند و مردم بسياري را دعوت مي‌کند تا بدين وسيله اسلام را لکه‌دار سازد. در آن ميان امام علاءالدين محمد ختني از اسلام دفاع کرده ضمن محکوم کردن گوچلک‌خان به دنبال هذيان گفتن او درباره پيامبر با گفتن خاک بر دهانت با وي به مقابله برمي‌خيزد. بدستور گوچلک‌خان آن امام را تا چهار روز گرسنه و تشنه و برهنه و دست بسته نگه مي‌دارند تا وي کافر شود اما آن مجاهد مقاومت مي� سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 564]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن