واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: تقويت جايگاه مددكاري اجتماعي در برنامه هاي آينده واكاوي تاثير مددكاري اجتماعي در جامعه( بخش پاياني
گاليا توانگرپيچيدگي و دشواري هاي امروز بشر، شرايط خاص جامعه و فشارهاي رواني اجتماعي ناشي از زندگي پرهياهوي قرن حاضر و نيز ارائه خدمات و اقدامات اجتماعي در جهت استحكام خانواده و جامعه اي سالم، حرفه مددكاري را به صورت يك نياز اجتماعي مطرح كرده است.بررسي علل ناهنجاري ها و كج رفتاري ها، عواملي كه در كاركردهاي اجتماعي افراد و گروه ها اثر مي گذارد، رفاه اقشار و گروه هاي آسيب ديده و آسيب پذير همچنين اداره امور موسسات و مراكز مددكاري و مشاوره اي ايجاب مي كند تا جامعه نسبت به آموزش و پرورش مددكاراني مجهز به علم و دانش، تخصص و تعهد اهتمام ورزد.تعمق مهارت هاي حرفه اي و آگاهي از مسائل اجتماعي و پژوهش حرفه اي اولويتي است كه يك مددكار اجتماعي بايد به آن بپردازد. تاكيد اين دوره برتربيت افراد متعهد و مسئول است كه بتوانند منطبق با اصول و فنون علمي و حرفه اي پاسخگوي نيازهاي افراد جامعه به خدمات مددكاري باشند.مددكاري اجتماعي جديد به عنوان يك حرفه چاره ساز و تسلي بخش دردهاي افراد، سابقه چنداني ندارد، اما ريشه ها و اصول مددكاري اجتماعي را در اديان و مذاهب و انگيزه هاي بشردوستانه براي تسلي و كمك به ضعيفان، دستگيري افتادگان، همراهي و مساعدت به نيازمندان مي توان يافت. منصور حسيني مدرس دانشگاه معتقد است كه مددكاري با رويكرد جديد هنگامي به وجود آمد كه بعضي از افراد هوشمند دريافتند روش هاي قديمي در جهت رفع نيازهاي بشري، از سودمندي لازم برخوردار نيستند. تنها پرداخت مبلغي وجه مشخص، نمي تواند راه حل مشكل نيازمندان باشد. از سوي ديگر در اثر كثرت جمعيت و توسعه ارتباطات افراد با يكديگر، مسائل و مشكلات مختلف چنان متراكم شده كه اصولا اقداماتي سازمان نيافته و صرفا تسلي بخش نمي توانست جوابگوي دردهاي گرفتاران و نيازمندان باشد.بنابراين پيشگامان حرفه مددكاري اجتماعي بر آن شدند تا با درك وضع و موقعيت افراد در اجتماع زمينه لازم را براي ياري رساندن به آنان فراهم كنند. به اين ترتيب اصل اساسي مددكاري اجتماعي بر مبناي ايمان به قدرت و قابليت بشر براي ايجاد شرايط زندگي بهتر و برخورداري از نعمت ها و امكانات حيات قرار گرفت.مددكاري اجتماعي و چالش هاي جامعهدر حال توسعهدنياي امروز بي ترديد از ويژگي هاي خاص برخوردار است كه عمده ترين آنها را تغييرات پرشتاب، جابه جايي شديد در قدرت، پيچيدگي فزاينده برنامه ها، تنوع و ناپايداري محصولات، كثرت الگوهاي توسعه، رقابت روزافزون و تغييرات مستمر در نظام مديريتي تشكيل مي دهد. منصور حسيني كارشناس ارشد جامعه شناسي و مدرس دانشگاه آزاد و پيام نور معتقد است: «اين موارد باعث شده اند تا گروه هاي انساني و نهادهاي مختلف به ويژه در جوامع در حال توسعه، با چالش هاي فراواني روبه رو شوند.» وي توضيح مي دهد: «مددكاران اجتماعي مي توانند در تعامل با دستاوردها و فرصت هاي مرتبط با اين چالش ها و كاهش آسيب هاي ناشي از آن، نقش هاي موثري برعهده گيرند. آنها قادرند با بهره گيري از دانش و مهارت هاي مددكاري در سطوح فردي، گروهي و جامعه اي در تغيير نگرش، ايجاد و احياي فرهنگ مشاركت و همگرايي، مهندسي اجتماعي، بحران زدايي و توان بخشي اجتماعي حضور تعيين كننده اي داشته باشند.»دكتر قربانعلي سبك تكين جامعه شناس نيز مي گويد: «زماني كه فرد نتواند در اجتماع كاركردهاي خاص خود را داشته باشد، نيازمند برخورداري از خدمات مددكاري خواهد بود.» وي با اشاره به اين كه مددكاري در دو مقطع زماني قبل از نيازمندي (مقدم) و بعد ازنيازمندي (موخر) مطرح مي شود، ادامه مي دهد: «در بخش مقدم معمولا رسيدگي به رفاه اقتصادي فرد و اجتماع مطرح است، اما در مرحله موخر بايد تلاش شود پس از شناختن ساير نيازها، اقدام متناسب با نياز صورت گرفته و ضمن حفظ كرامت انساني فرد به دامن جامعه بازگردانده شود. به گونه اي كه از نقش غيرفعال و بي كاركرد به نقشي فعال و كارآمد برسد.»سبك تكين اشاره بكر و جالبي به نقش روحانيون به عنوان مددكاري اجتماعي دارد و مي گويد: «روحانيون چون مي توانند پاسخ دهنده به نيازهاي روحي و رواني مردم باشند و نيز هدفشان رسيدن به سعادت انساني است، جا دارد به جايگاه مددكاري وارد شوند. كاركرد ايشان اگر سريع و به موقع باشد، بسياري از آسيب ها رخ نخواهد داد.»نقش هاي مورد انتظار از مددكار اجتماعيمددكار اجتماعي براي شناخت مددجو و مشكل وي از كار ابزارهاي خود يعني مشاهده، مصاحبه، مطالعه و مكاشفه، نه تنها در موسسه محل كار خود، بلكه در محل زندگي مددجو، موسسات، محل ها و افرادي كه به نحوي با مشكل مددجو مرتبط و يا سروكار دارند، استفاده مي كند.داود شعبانيان جامعه شناس باگرايش پژوهشگري و مدرس دانشگاه در رابطه با ويژگي هاي مددكار اجتماعي مي گويد: «بايد بتواند با مددجو رابطه صميمانه پيدا كند و رابطه به گونه اي نباشد كه مددجو متوجه حس رهبري يا مديريت او شود. بايد رابطه چهره به چهره موفقي برقرار شود و به اصل كرامت انساني مددجو لطمه اي نخورد. مددكار حس اعتماد به نفس و قدرت تصميم گيري را در مددجو بيدار مي كند، نه اين كه پشت ميز بنشيند و به جاي افراد تصميم بگيرد.»منصور حسيني استاد دانشگاه نيز توضيح مي دهد: « در روش كارفردي از مددكار انتظار مي رود كه با برقراري رابطه حرفه اي و خودآگاهي از نقش خود در جهت تغيير شيوه هاي زندگي مددجويان عمل كند. مددكار بايد از دخالت احساسات شخصي در كار فردي برحذر باشد و همواره اين بينش را داشته باشد كه مدد جوي او در موقعيت دشواري قرار گرفته است، اگرچه در قياس با مشكلات سايرين احتمالا مشكل فرد چندان سخت نباشد، ولي در هر حال موجب تنگناي وي شده است. ضرورت دارد كه با بررسي همه جانبه مددجو و مشكل، حداكثر درك و فهم را از آن چه كه فعلا مددجو از آن رنج مي برد، به دست آورد.»مددكاري اجتماعي، عبوراز رودخانه خروشانمددكار بايد توانايي دل دادن و دل كندن را پيدا كند. به اين معني كه بتواند به موقع با مشكل برخورد كند و اين برخورد جدي و عميق باشد و در مقابل بتواند به موقع خود را از آن جدا سازد.حسيني در تكميل صحبت هاي خود اضافه مي كند: «مددكار حالت كسي را دارد كه بايد از رودخانه اي خروشان بگذرد و ناگزير است در آن وارد شده و با شنا و به سلامتي از آن بيرون بيايد. چنانچه اسير امواج و تلاطم بماند، در آن غرق مي شود. مددكاري كه مشكلات مددجويان را با خود يدك مي كشد و قادر نيست نقش ها را تفكيك كند، سرانجام غرق خواهد شد. اين جاست كه مددكار بايد نقشه هاي محول و محقق را تميز دهد و در برابر مشكل مددجو اگرچه ساده، بي تفاوت و بي اعتنا يا كم اعتنا نباشد، ولي بهايي را كه براي حل مشكل ديگران مي پردازد، نامتناسب هم نباشد، به نحوي كه به جاي كمك به مددجو قصد حل و فصل آن را داشته باشد و موضع گيري او به نحوي شود كه روي يك مورد تمام توان و وقت خود رامصرف كرده و قادر به رسيدگي وضع ساير مددجويان و انجام وظايف محوله نباشد.»وي ادامه مي دهد: «تعبير ديگري كه از دل دادن و دل كندن مي توان داشت، اين است كه مددكار به موقع و مناسب به جريان مشكل گشايي دل خواهد داد، ولي گاهي اتفاق مي افتد كه علي رغم تمام فعاليت ها و اقداماتي كه براي حل مشكل مي شود، فرجام كار مطلوب و دلخواه نيست، چرا كه بعضي از مشكلات مددجويان حداقل براي مدتي لاينحل باقي مي مانند و يا دخالت عوامل و پارامترهاي غيرقابل كنترل و يا غيرقابل پيش بيني در مسائل، موجب ناكام ماندن اقدامات مددكاري مي شود و در اين جاست كه بصيرت كافي براي دل كندن به نحوي كه مددكار اجتماعي خود آسيب نديده و دچار ياس و نااميد نشود، ضرورت خواهد داشت.»نگاه به آيندهسيدحسين موسوي چلك مديركل دفتر امور آسيب ديدگان اجتماعي سازمان بهزيستي كشور نيز به موارد زيادي در ارتباط با ارتقاي كيفي رشته مددكاري در كشور ايران اشاره كرده و مي گويد:«اگر قرار است اتفاقي بيفتد بايد در سياست گذاري و برنامه ريزي هاي كلان اين تحول رخ دهد. الان مددكاري اجتماعي در برنامه ريزي هاي كلان جايگاهي ندارد.در بحث مددكاري بايد رويكرد اجتماعي محوري و اقدام اجتماعي را تقويت كرد. اين مسئله به معناي حذف رويكرد فردي و گروه هاي كوچك نيست. اگر مددكاري به مباحث اجتماعي و برنامه ريزي هاي كلان گرايش داشته باشد، مي تواند خودش را بهتر معرفي كند. مددكار بايد تحليل گر باشد و از سياسي كاري بپرهيزد.توجه به رويكرد سلامت محوري امري اجتناب ناپذير است.»موسوي چلك ادامه مي دهد: «نهادينه كردن پژوهش هاي كاربردي به صورت ملي و منطقه اي از اهميت ويژه اي برخوردار است، چرا كه مددكاري ايران بايد در آينده با در دست داشتن آخرين تخصص ها، حرف هاي زيادي براي گفتن داشته باشد.در حوزه مددكاري اجتماعي به آموزش مهارت هاي زندگي و نيز مهارت هاي فني و حرفه اي بايد توجه و اهميت خاص داشت.»تشكيل پرونده اجتماعيبراي خانواده هاي ايرانيمديركل دفتر امور آسيب ديدگان اجتماعي سازمان بهزيستي كشور از يك اتفاق بزرگ و تازه خبر داده و مي گويد: «به زودي براي هر يك اعضاي خانواده از طريق مددكاران اجتماعي پرونده اجتماعي تشكيل مي شود.عجيب است كه پس از تولد نوزاد كارت سلامت جسماني صادر مي كنند و نگران قد و وزن و ميزان رشدش هستند، اما كسي به مشكلات فردي و اجتماعي اين نوزاد در درازمدت توجه ندارد.»وي ادامه مي دهد: «ما نياز به اطلاعاتي داريم كه با فرزندمان رفتار درست داشته باشيم و منابع ياري رسان را در حل مشكلات متنوع زندگي بشناسيم. مشكلات كوچك اگر بي اهميت بمانند و گره ها به موقع باز نشوند به مشكلات حادتري تبديل خواهند شد.»
دوشنبه 17 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 275]