تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):شيطان ، در عالِمِ بى بهره از ادب بيشتر طمع مى كند تا عالِمِ برخوردار از ادب . پ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816425547




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

انسان و عالم ذر


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: انسان و عالم ذر
خبرگزاري فارس: منظور از «ذر»، ذرات نخستين وجود انسان (نطفه) است كه از پشت پدران به رحم مادران انتقال يافت و به تدريج در عالم جنين، به صورت انسان كاملي درآمد و در همان حال، خداوند استعدادهايي به او داد تا بتواند حقيقت توحيد را درك كند. از اين رو، عالم ذر، عالم جنين است.
معناي عالم ذر و تعهد انسان به خداپرستي در اين عالم چيست؟

در اين باره توجه به چند نكته لازم است:

الف) هيچ موجودي در وجود يافتنش داراي اختيار نيست و وجود انسان نيز از اين قبيل است و عالم ذر، ربطي به آن ندارد.

ب) در مورد «عالم ذر» در ميان دانشمندان، مفسران، متكلمان و محدثان، گفت‏وگوهاي زيادي واقع شده است و اين، نشانگر پيچيدگي موضوع (عالم ذر) مي‏باشد.

خداي سبحان در قرآن كريم مي‏فرمايد: «به خاطر بياور زماني را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم، «ذريه» آنها را برگرفت و آنان را گواه بر خودشان گرفت و از آنها پرسيد: آيا من پروردگار شما نيستم؟ آنان همگي گفتند: آري، ما گواهي داديم. اين كار را خداوند به خاطر آن انجام داد كه در روز قيامت نگوييد ما از اين موضوع - توحيد و معرفه الله - غافل بوديم».1

حال، اين ظهور و بروز (در عالم ذر) كه واقع شده، به چه صورت انجام گرفته است و منظور از عالم ذر چيست؟

1. محدثان در پاسخ مي‏گويند: در بعضي از احاديث آمده است: فرزندان آدم تا پايان دنيا به صورت ذرات كوچكي از پشت آدم خارج شدند و فضا را پر كردند؛ در حالي كه داراي عقل و شعور بودند و قادر بر سخن و تكلم بودند. خداوند از آنان پرسيد: آيا من پروردگار شما نيستم؟ همگي در پاسخ گفتند. آري و به اين ترتيب، پيمان نخستين بر توحيد گرفته شد.

2. گروهي از مفسران چنين مي‏گويند: منظور از «ذر»، ذرات نخستين وجود انسان (نطفه) است كه از پشت پدران به رحم مادران انتقال يافت و به تدريج در عالم جنين، به صورت انسان كاملي درآمد و در همان حال، خداوند استعدادهايي به او داد تا بتواند حقيقت توحيد را درك كند. از اين رو، عالم ذر، عالم جنين است و سوءال و پاسخ، به زبان حال صورت گرفته است.

3. منظور از عالم «ذر»، عالم «ارواح» است؛ يعني، خداوند در آغاز، ارواح انسان‏ها را آفريد و مخاطب ساخت و از آنان اقرار بر توحيد گرفت.

4. منظور از «ذر»، اجزاي بسيار كوچك نيست؛ بلكه ذر به معناي ذريه (فرزندان) است؛ خواه كوچك و صغير باشند يا بزرگ و كبير. بنابراين، سوءال و جواب در ميان انسان و خداوند، به وسيله پيامبران و به زبان «قال» مي‏باشد.

5. سوءال و جواب (در عالم ذر) بين انسان و خداوند، به زبان حال، صورت گرفته است؛ آن هم بعد از بلوغ، كمال و عقل.

6. علامه طباطبائي مي‏گويد: موجودات داراي دو نوع وجودند؛ يك وجود جمعي در نزد خدا كه در قرآن به عنوان ملكوت از آن ياد شده است و ديگري وجودات پراكنده كه با گذشت زمان، به تدريج ظاهر مي‏شوند. به اين ترتيب، عالم انسانيت دنيوي، مسبوق به عالم انسانيت ديگري است كه در آن جا، هيچ موجودي از پروردگار پوشيده نيست و با شهود باطني، او را مشاهده كرده، به واحديت او اعتراف مي‏كند و سوءال و جواب در عالم «ذر»، مربوط به آن جا مي‏شود.2

آيه ميثاق، از آياتي است كه مفسران، سوءال‏هاي زيادي درباره آن مطرح كرده‏اند كه برخي به شرح ذيل است:

1. اين ميثاق الهي، در چه عالمي انجام گرفته است؟

2. اين پيمان، در چه شرايطي واقع شده است؟

3. آيا اين عهد، به صورت دسته جمعي بوده است يا تك تك انسان‏ها حضور داشته‏اند؟ پيش از آن كه به آراي صاحب نظران اشاره كنيم، لازم است توجه كنيم كه گرچه نكات مبهم و دقيقي در اين بحث وجود دارد، ولي اين آيه به روشني دلالت مي‏كند كه خدا با فرد فرد انسان‏ها مواجهه داشته و به آن‏ها گفته است: «آيا من خداي شما نيستم»؟ آنان نيز گفته‏اند: «آري، تويي خداي‏ما».

منشاء ابهام، اين است كه ما خودمان چنين چيزي به خاطر نداريم. برخي از اين مطلب روشن، نتيجه اي جالب گرفته‏اند و گفته‏اند كه چنين مكالمه حضوري و عذربراندازي كه خطاي در تطبيق را هم نفي مي‏كند، جز با علم حضوري و شهود قلبي حاصل نمي‏شود؛ از اين رو، معرفتي كه در آيه به آن اشاره شده است، معرفتي شخصي خواهد بود و نه شناختي كلي كه با مفاهيم عقلي حاصل مي‏شود و تفاوت اولي با دومي در اين است كه در اولي، شخص خالق و اوصاف آن همچون يگانگي و ربوبيت او مشخص مي‏گردد؛ ولي در دومي، تنها نفس خالق كلي، بدون تشخص معلوم مي‏شود.3

آراي صاحب نظران درباره جايگاه ميثاق به قرار زير است:

1. اين نظريه عالم ذر مي‏گويد كه ارواح انسان‏ها قبل از تعلق به بدن، به ذرات ريزي تعلق گرفته است و آن ذرات، با تعلق ارواح، زنده و آگاه شدند؛ پس از آن، خداوند اين مطلب را ميثاق گرفت. بر اساس نظر اين گروه، آيه، ناظر به عالم ذر است؛ يعني خداوند از صلب آدم، ذرات ريزي را استخراج كرد و با تعلق ارواح به آنها، از آنان عهد و پيمان گرفت. علامه مجلسي و آقا جمال الدين خوانساري اين نظر را پذيرفته‏اند.4

نقد:

الف) اين نظريه، با ظاهر آيه مخالف است ؛ زيرا آيه مي‏گويد كه خدا از صلب بني آدم، ذريه آنها را گرفت و نه از صلب آدم.

ب) نظريه فوق مستلزم تناسخ است و تناسخ به حكم عقل باطل است ؛ زيرا بر اين اساس، تمام انسان‏ها يك بار به اين جهان گام نهاده‏اند و پس از يك زندگي كوتاه، از اين جهان رخت بربسته‏اند و بار ديگر، به تدريج، به اين جهان بازگشته‏اند كه اين، همان تناسخ است.5

2. برخي چون زمخشري، بيضاوي، شيخ طوسي، سيد قطب، علامه شرف الدين عاملي و ميرداماد، محمدتقي جعفري و...، قائلند كه اين آيه، در مقام بيان واقع نيست؛ بلكه از طريق تمثيل، به مسئله فطرت اشاره دارد. به نظر اين گروه، منظور آيه اين است كه خداوند با اعطاي نعمت‏هاي بي‏شمار و اعطاي عقل به انسان، گويا توقع و انتظار دارد كه انسان در مقابلش تعظيم كند، و انسان هم طبق ذات و فطرت خود، به اين خطاب مجازي خداوند لبيك گفته است.6 مهم‏ترين اشكال اين نظريه، مخالفت آن با ظاهر كلام الهي مي‏باشد؛ زيرا آيه با كلمه «اذ» كه علامت گذشته مي‏باشد، نازل گرديده است.

3. شيخ مفيد، اصل عالم ذر را به صورت حقيقي و تكويني پذيرفته است ؛ ولي خطاب‏هاي رد و بدل شده خدا و انسان‏ها را به نحو حقيقي منكر شده و همه آنها را به تمثيل و مجاز حمل كرده است.7

انتقادهاي وارد بر نظريه‏هاي اول و دوم، بر اين نظريه هم وارد است.

4. به اعتقاد علم الهدي، عالم ذر، واقعاً بوده است؛ اما تمام ذريه آدم در آن عالم حاضر نبوده‏اند؛ بلكه اختصاص به اولاد كفار دارد.8

1. اين نظريه با ظاهر آيه كه دلالت بر اخذ ميثاق از عموم دارد، مخالف است.

2. اگر تنها ميثاق اولاد مشركين مقصود بود، بايد به نحوي روشن ادا مي‏گرديد.9

5. استاد جوادي آملي معتقد است كه مراد از آيه، بيان واقعيت خارجي است و خداوند متعال به لسان عقل و وحي و با زبان انبيا، از انسان ميثاق گرفته است؛ يعني خداوند در برابر درك عقلي و رسالت وحي، از مردم پيمان گرفته است كه معارف دين را بپذيرند. وي در تاييد نظريه خود به پنج نكته اشاره مي‏كند و مي‏گويد: «اين معنا، تحميلي بر ظاهر آيه مورد بحث نيست؛ زيرا براي عقل و وحي، نحوه‏اي تقدم نسبت به مرحله تكليف وجود دارد؛ لذا ظاهر كلمه «اذ»، محفوظ مي‏ماند. منظور از نحوه تقدم، اين است كه اول پيامبران مي‏آيند و مقدمات پذيرش را فراهم مي‏كنند؛ سپس تكليف حادث مي‏شود».10

اين نظريه، به تأويل نزديك‏تر است تا تفسير؛ زيرا از اذهان همگان دور است و افزون بر آن، خطاب‏هاي آيه را طبق اين تفسير، بايد بر مجاز حمل كرد و نه حقيقت.

علامه طباطبايي هم در نقد نظريه فوق مي‏گويد: «اگر منظور از اخذ ميثاق، همان زبان وحي باشد، [بايد] مانند ساير احكام مي‏فرمود: به مردم چنين ابلاغ كن؛ نه اين كه بگويد: شما به ياد بياوريد.11

6. علامه طباطبايي معتقد است كه مقصود آيه، جنبه ملكوتي انسان‏هاست؛ يعني جاي شهود و اشهاد و جايگاه ميثاق، ملكوت انسان‏هاست؛ زيرا با توجه به ظاهر آيه كه فرمود «و اذ اخذ؛ يعني به ياد بياور»، استفاده مي‏شود كه اولاً، قبل از اين جايگاه محسوس، جايگاه نامحسوس ديگري وجود داشته است كه در آن جا ميثاق انجام گرفته است. ثانياً، صحنه اخذ ميثاق، بر نشئه حس و طبيعت مقدم است. ثالثاً، چون اين دو جايگاه با هم متحدند و از هم جدا نيستند، خداوند به انسان ملكي و مادي امر مي‏كند كه به ياد آن جايگاه ملكوتي باشد و وقتي به ياد آن جايگاه باشد، آن را حفظ مي‏كنند.

اين نظريه در ميان علما مورد توجه جدي قرار گرفته است و آنان، نظرهاي مختلفي درباره آن اظهار كرده‏اند استاد جوادي آملي، استاد جعفر سبحاني و شهيد دكتر بهشتي اين نظريه را نقد و بررسي كرده‏اند.

طبق نظريه علامه و تمامي كساني كه عالم ذر و گفت‏وگوي بين انسان و خدا را پذيرفته‏اند، فلسفه وجود آن عالم اين است كه انسان با شهود باطني، خدا را مشاهده و به وحدانيت او اعتراف نموده است و اين شهود، باعث مي‏شود كه در عالم مادي كه موانع مختلفي سر راه دارد، آن عالم را و شهود خداي خويش را كه سرمايه اصلي هدايت و نجات اوست، فراموش نكند و تا زماني كه آن ميثاق و آن شهود فطري در درون جان انسان زنده باشد، راه انحراف را در پيش نخواهد گرفت و در واقع، آن شهود عالم ملكوت و عالم ذر، مي‏تواند تضمين كننده نجات انسان و ماندن بر صراط توحيد باشد؛ البته اين امكان وجود دارد كه انسان، گنجينه‏هاي عالم ملكوت و فطرت را با آلودگي‏هاي گناه و حب دنيا دفن كند؛ ولي اگر به پيامبران و امامان اين امكان را بدهد كه به آنها دسترسي پيدا كنند، آن گنجينه‏ها را از زير خروار حجاب‏ها نجات مي‏دهند.

امام علي عليه‏السلام درباره هدف بعثت مي‏فرمايد: «خداوند پيامبران خود را مبعوث فرمود و هر چند گاه، متناسب با خواسته‏هاي انسان‏ها، رسولان خود را پي در پي اعزام كرد تا وفاداري به پيمان فطرت را از آنان بازجويند و نعمت‏هاي فراموش شده را به ياد آورند و با ابلاغ احكام الهي، حجت را بر آنها تمام نمايند و توانمندي‏هاي پنهان شده عقل‏ها را آشكار سازند».12

از جملات بالا به حكمت و فلسفه دوم براي عالم ذر مي‏توان پي برد و آن، سهولت يافتن هدايت انسان‏ها توسط پيامبران و امامان و مصلحان است، وجود شهود عالم ملكوت و عالم ذر، اين زمينه را براي رهبران ديني آماده مي‏كند كه بشر را به راحتي هدايت نمايند و با زنده نمودن آن پيمان و كشف گنجينه‏هاي فطرت، به سادگي انسان‏ها را به راه راست رهنمون سازند.

فلسفه ديگر اين است كه مصلحان و انسان‏هاي متدين، از هدايت ديگران هرگز نااميد نشوند؛ زيرا خواهند دانست كه عوامل مختلفي در درون انسان‏ها، آنان را براي اصلاح ياري مي‏رساند؛ عواملي مثل عقل آدمي، وجدان اخلاقي، فطرت و وجود عالم ذر و شهود ملكوتي آن.

در واقع، مجموعه اينها، عوامل ستون پنجم دروني به حساب مي‏آيند كه باعث مي‏شوند مصلحان تا آخرين لحظه، از هدايت انسان‏ها نااميد نشوند و به همين جهت گاهي برخي افراد با يك جرقه در آخرين روزهاي عمر خود، به فطرت حقيقي و شهود ملكوتي خود برگشته، در صراط حق و توحيد قرار گرفته‏اند.

براي اطلاعات بيشتر به منابع زير مراجعه كنيد:
1. فطرت در قرآن، جوادي آملي، ج 12.
2. منشور جاويد، جعفر سبحاني، ج 2.
3. تفسير الميزان، علامه طباطبايي، ج 8.
4. خدا از ديدگاه قرآن، دكتر بهشتي.
5. كيهان انديشه، شماره 58.

پي‏نوشت:
1. اعراف(7)، آيه 172.
2. الميزان، ج 8، ص 320 - 333.
3. مصباح يزدي، معارف قرآن، ج 2 و 1، ص 47 - 37.
4. كيهان انديشه، شماره 58؛ مقاله نگاهي به عالم ذر از محمدحسن قدردان.
5. علامه طباطبايي، الميزان، ج 8، ص 327 - 325.
6. كيهان انديشه، شماره 58.
7. همان.
8. ملاهادي سبزواري، غرر الفوائد، چاپ سنگي، ج 1، ص 20.
9. منشور جاويد، ج 2، ص 80.
10. فطرت در قرآن، ج 12، ص 137 - 122.
11. الميزان، ج 8، ص 334.
12. نهج البلاغه، محمد دشتي، ص 38.
..................................................................................
منبع: ماهنامه پرسمان، شماره 46
 يکشنبه 16 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 266]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن