محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846618796
نگاهي به زندگى حضرت امام على النّقى الهادى (ع)
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نگاهي به زندگى حضرت امام على النّقى الهادى (ع)
خبرگزاري فارس: برخى مورخان تولد آن حضرت را دوم يا پنجم رجب همين سال و برخى ديگر رجب سال 214 دانسته اند. يكى از ادله اى كه زمان تولد آن حضرت را ماه رجب مى داند، دعاى ناحيه مقدسه است: «اللّهُمَّ اِنّي أسئلكَ بالمَولوُدَينِ في رَجبٍ، مُحمّدِ بنِ عَليٍ الثّاني وَابنه عليّ بنِ محمّدٍ المُنتَجب».
نام: على.
القاب: نقى، هادى، نجيب، مرتضى، عالم، فقيه، ناصح، امين، مؤتمن، طيّب، فتّاح ومتوكل.
واژه «متوكل» لقب «متوكل على اللَّه»، خليفه عباسى نيز بود كه در عصر امام هادى عليه السلام مى زيست. به همين دليل، امام هادى عليه السلام اين لقب را براى خويش نمى پسنديد وبه اصحابش دستور مى داد كه از به كاربردن آن اعراض كنند.
كنيه: ابوالحسن.
چون كنيه امام موسى كاظم عليه السلام و امام رضا عليه السلام نيز ابوالحسن بود، به امام هادى عليه السلام ابوالحسن ثالث گفته مى شود.
منصب: معصوم دوازدهم و امام دهم شيعيان.
نسب پدرى: ابوجعفر، محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسين بن على بن ابى طالب عليه السلام.
نام مادر: سمانه مغربيه كه كنيه وى ام الفضل بود.
امام هادى عليه السلام در شأن مادرش فرمود:
مادرم به حق من عارف و از اهل بهشت است. شيطان سركش به او نزديك نمى شود و مكر جباران به وى نمى رسد. او در پناه خدايى است كه نمى خوابد و مادران صديقان و صالحان را به خود وا نمى گذارد.
تاريخ ولادت: نيمه ذى حجه سال 212 هجرى.
برخى مورخان تولد آن حضرت را دوم يا پنجم رجب همين سال و برخى ديگر رجب سال 214 دانسته اند. يكى از ادله اى كه زمان تولد آن حضرت را ماه رجب مى داند، دعاى ناحيه مقدسه است: «اللّهُمَّ اِنّي أسئلكَ بالمَولوُدَينِ في رَجبٍ، مُحمّدِ بنِ عَليٍ الثّاني وَابنه عليّ بنِ محمّدٍ المُنتَجب».(1)
محل تولد: «صُريا» در حوالى شهر مدينه، در سرزمين حجاز (عربستان سعودى كنونى). صريا قريه اى بود كه امام موسى بن جعفر عليه السلام آن را بنا نهاد و سال هاى طولانى، موطن اولاد و احفاد آن حضرت بود. فاصله آن با مدينه حدود سه ميل است.
مدت امامت: از ذى قعده سال 220 هجرى تا رجب 254 هجرى، به مدت 33سال. زمانى كه آن حضرت به امامت رسيد، هشت سال و پنج ماه بيشتر نداشت.
تاريخ و سبب شهادت: سوم ماه رجب (و به قولى 25 جمادى الاخر) سال 254 هجرى، به وسيله زهرى كه معتمد عباسى، برادر معتز (خليفه وقت) به آن حضرت خورانيد. سن آن حضرت در هنگام شهادت، 40 يا 42 سال بود.
محل دفن: سامرا، كه در سابق به آن «سرّ مَن رَأى » گفته مى شد (دركشور عراق كنونى).
همسر: حديث (يا سليل) كه به او جده مى گفتند.
فرزندان: 1. ابا محمد حسن عسكرى عليه السلام. 2. حسين. 3. محمد. 4. جعفر(معروف به جعفر كذّاب). 5. عليّه يا عايشه.
? اصحاب
1. على بن مهزيار اهوازى.
2. خيران خادم.
3. ابوهاشم داود بن قاسم جعفرى.
4. عبدالعظيم بن عبداللَّه حسنى.
5. على بن جعفر هميناوى(همانى).
6. ابن سكيت بن يعقوب اهوازى.
7. احمد بن اسحاق اشعرى.
8. ابراهيم بن مهزيار اهوازى.
9. ايوب بن نوح.
10. ابو على حسن بن راشد.
تعداد اصحاب و ياران امام هادى عليه السلام بيش از اين است و در برخى منابع، نام نزديك به دويست نفر از آنان ذكر شده است.
? زمامداران معاصر
1. مأمون عباسى (196 - 218ق.).
2. معتصم عباسى (218 - 227ق.).
3. واثق عباسى (227 - 232ق.).
4. متوكل عباسى (232 - 247ق.).
5. منتصر عباسى (247 - 248ق.).
6. مستعين عباسى (248 - 252ق.).
7. معتز عباسى (252 - 255ق.).
خلفاى نامبرده، كه همگى از سلسله بنى عباس هستند، در غصب خلافت و ناديده گرفتن حقوق امام معصوم عليه السلام متفق و هم رأى بودند؛ اما از ميان آنان، متوكل عباسى جنايات و جسارت هاى فراوانى در مورد امام معصوم عليه السلام روا داشته است و دشمنى هاى وى به اهل بيت عليهم السلام زبانزد است.
? رويدادهاى مهم
1. از دست دادن پدرش، امام جواد عليه السلام، در سن هشت سالگى.
2. سعايت بريحه عباسى، امام جماعت حرمين، عبداللَّه بن محمد، والىِ مدينه و جماعتى ديگر، از امام هادى عليه السلام نزد متوكل عباسى و خشم گرفتن وى بر امام عليه السلام.
32. نامه امام هادى عليه السلام به متوكل عباسى درباره اذيت و آزار والى مدينه به آن حضرت.
4. عزل محمد بن عبداللَّه از حكومت مدينه به خاطر بد رفتارى با امام هادى عليه السلام و نصب محمد بن فضل به جاى وى توسط متوكل عباسى، و دستور خليفه مبنى بر اكرام و اعزاز امام عليه السلام.
5. تبعيد امام هادى عليه السلام از مدينه به سامرا به دستور متوكل عباسى و رفتار نيكوى او با آن حضرت در آغاز اقامت امام عليه السلام در سامرا، به سال 243 هجرى.
لازم به يادآورى است كه شهر سامرا در سال 220 هجرى به دستور معتصم عباسى بناگرديد و از آن زمان، پايتخت عباسيان به شمار مى آمد.
6. بد رفتارىِ تدريجىِ متوكل عباسى و آزارهاى جسمى و روحى او به امام عليه السلام.
7. عداوت متوكل عباسى با اهل بيت عليهم السلام در تخريب بارگاه ابا عبداللَّه الحسين عليه السلام و مشاهد مشرفه اهل بيت عليهم السلام و خانه هاى اطراف آنها و جارى كردن آب بر روى قبر امام حسين عليه السلام وكشت نمودن بر روى آن.
8. سختگيرىِ واليان مدينه و مكه با آل ابى طالب و علويان، به دستور متوكل عباسى.
9. كودتاى منتصر، عليه پدرش، متوكل، در سال 247 هجرى و خشنودى علويان از موفقيت منتصر.
اين واقعه مهم، پس از يك سال و چند ماه از اقامت اجبارىِ امام عليه السلام در سامرا اتفاق افتاد.
10. مسموم و شهيد شدن امام هادى عليه السلام در تبعيد گاهش(سامرا)، به دستور معتمد عباسى، برادر معتز، خليفه وقت.
? داستان ها
1. احضار امام هادى عليه السلام نزد متوكل عباسى
احمد بن اسرائيل، كاتب معتز باللَّه عباسى نقل كرده است كه وى روزى به همراه معتز نزد متوكل عباسى (خليفه وقت، در رجب سال 254 هجرى) رفت. متوكل بر كرسىِ سلطنتى نشسته و فتح بن خاقان (صدر اعظم) نزد وى ايستاده بود. معتز بر پدرش، متوكل سلام كرد و نزد او ايستاد. عادت متوكل بر اين بود كه هر گاه معتز بر او وارد مى شد، وى را گرامى مى داشت و اجازه نشستن به او مى داد؛ اما در اين روز به خاطر خشمى كه بر او مستولى بود، متوجه معتز نشده و سرگرم گفتگو با فتح بن خاقان بود. هر چه از محاوره او با فتح بن خاقان مى گذشت، بر خشم و اضطراب او افزوده مى شد.
گفتگوىِ متوكل با فتح بن خاقان درباره امام على النقى عليه السلام بود. متوكل مى گفت: اين مرد - امام على النقى عليه السلام - كه تو درباره او حسن ظن دارى، چنين و چنان كرده است. ادعاى دروغ مى كند و رخنه در دولت من مى افكند. به خدا سوگند، من او را مى كشم و سپس وى را در آتش مى سوزانم. فتح بن خاقان كه تلاش فراوان در فرو نشاندن خشم او داشت، گفت: اى اميرالمؤمنين! اينها بر او افترا است. او مرتكب هيچ خلافى نشده است. سخنان فتح بن خاقان در متوكل اثر نكرد و سرانجام دستور داد آن حضرت را نزد او آورند.
متوكل به چهار تن از غلامان خزرى (كه كاملاً از اوضاع بى اطلاع بودند) دستور داد به محض ورود امام على النقى عليه السلام به مجلس، با ضربات پى در پى شمشير، او را به قتل رسانند. متوكل توصيه هايى به غلامان خزرى نمود و تأكيد فراوان در اجراى امر كرد.
پس از چندى امام على النقى عليه السلام با وقار و طمانينه كامل و بدون هيچ گونه اضطراب و ترسى وارد قصر شد و لب هاى مباركش به ذكر و ثناى الهى در حركت بود. با اين كه امام عليه السلام را تعدادى از نگهبانان قصر احاطه كرده بودند، ولوله اى ميان نگهبانان و قصر نشينانان افتاد. آنان به احترام امام عليه السلام تكبير و تهليل سر دادند و به امام عليه السلام اشاره كرده و مى گفتند: «هذا ابن الرضا».
امام على النقى عليه السلام وارد مجلس متوكل عباسى گرديد. چون چشم متوكل به امام عليه السلام افتاد، هيبت و سطوت امام عليه السلام او را فراگرفت و بى اختيار از تخت به زير آمد و از امام عليه السلام استقبال كرد، امام عليه السلام را در آغوش گرفت و ميان ديدگانش را بوسيد و او را با اين القاب خطاب كرد: اى آقاى من، اى فرزند رسول خدا، اى بهترين خلق خدا، اى پسر عموى من، اى مولاى من، اى اباالحسن و....
متوكل پس از تعارفات ظاهرى، از امام عليه السلام پرسيد: براى چه كارى در اين وقت، نزد من آمده اى؟
امام عليه السلام پاسخ داد: من حاجتى نداشتم و فرستاده تو مرا به اجبار به اين جا آورد.
متوكل گفت: آن زنا زاده دروغ گفته است و من تو را درخواست نكرده بودم. حال به خانه ات برگرد و ملالى بر تو نيست. سپس به اطرافيان نزديك خويش و فتح بن خاقان، عبداللَّه و معتز گفت: آقاى مان را مشايعت و بدرقه كنيد.
غلامان خزرى، كه مأمور ترور امام عليه السلام بودند، چون اين وضعيت را مشاهده كردند بدون اين كه هيچ آسيبى به امام عليه السلام برسانند، در برابر ايشان تواضع نموده و در تعظيم آن حضرت به سجده افتادند. پس از رفتن امام عليه السلام، متوكل غلامان خزرى را طلبيد و باخشم به آنان خطاب كرد كه چرا دستور مرا اجرا نكرده و بر او اين همه تعظيم و تكريم روا داشتيد.
غلامان گفتند: همين كه اين مرد، وارد قصر شد و چشمان ما به او افتاد، بى اختيار شديم؛ زيرا پيرامون او بيش از صد شمشير برهنه ديديم، بدون اين كه شمشيرداران را ببينيم. مشاهده اين وضعيت، وحشت و ترسى را بر ما مستولى كرد كه قدرت انجام هر كارى را از ما سلب نمود و چاره اى جز تسليم و تعظيم نداشتيم.(2)
آرى، توطئه ها و دشمنى هاى متوكل با امام على النقى عليه السلام، نه تنها وى را به مقاصد پليدش نزديك نمى كرد، بلكه بر عظمت و بزرگوارىِ خاندان عصمت و طهارت مى افزود.
2. مبارزه فرهنگى و عقيدتى امام هادى عليه السلام با متوكل عباسى
از ميان خلفاى بنى عباس، متوكل بيش از همه با خاندان پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم وائمه اطهار عليهم السلام دشمنى مى ورزيد و كينه آنان را در دل داشت. به همين دليل، دستور داد قبور منور ائمه اطهار عليهم السلام، مانند مرقد امير المؤمنين عليه السلام، مرقد امام حسين عليه السلام وشهداى كربلا را تخريب نموده و بر قبور آنان آب بسته و زراعت نمايند.
امام على النقى عليه السلام با افكار و اعمال ننگين متوكل مقابله و مبارزه مى نمود و از هر راه ممكن براى خنثى كردن توطئه هاى وى تلاش مى كرد و دشمنان اهل بيت عليهم السلام را رسوا مى ساخت.
چندى بود كه امام على النقى عليه السلام به بيمارى مبتلا شده بود و بهترين داروى شفا بخش خويش را زيارت قبر شريف ابا عبداللَّه الحسين عليه السلام و راز و نياز در پيشگاه خداوند منان در جوار مرقد آن حضرت مى دانست. از اين رو به برخى از يارانش، مانند ابوهاشم جعفرى و محمدبن حمزه فرمود كه از مال آن حضرت، گروهى يا شخصى را اجير كنند و آنان را به كربلا فرستاده تا در كنار ضريح مقدس سبط ثانىِ پيامبراكرم، حضرت اباعبداللَّه الحسين عليه السلام به راز و نياز پرداخته و براى آن حضرت دعا و طلب شفا نمايند.
ياران امام على النقى عليه السلام پس از مشورت، به محضر آن حضرت رسيده و عرض كردند: يا ابن رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم! محضر تو، افضل از كربلا است؛ زيرا امام زمان و بهترين خلق خدا در روى زمين، شما هستيد و دعاى شما مستجاب است. چگونه دعاى ما درباره شما، آن هم در كربلا مؤثر واقع مى شود؟
امام عليه السلام با منطق شيرين خويش با اين مضامين به آنان پاسخ داد: «براى خداوند مواضعى است كه دوست دارد در آن جا عبادت شود. رسول اكرم صلى الله عليه وآله وسلم با اين كه مقام و عظمتش از بيت اللَّه و حجر الاسود افضل بود، در عين حال، بيت اللَّه و حجر الاسود را طواف مى كرد؛ زيرا براى خداوند، مكان هايى است كه واجب است در آن جا عبادت و خوانده شود. خداوند دعاى كسى را كه او را بخواند و در حائر باشد به اجابت مى رساند. حائر امام حسين عليه السلام نيز چنين است؛ زيرا او عزيز و حبيب خدا است و براى بر پايىِ دين خدا جانش را فدا كرد و با اخلاص كامل، فرزندان و اهل بيت واصحاب خويش را تقديم محبوب خود نمود و در اين راه، مصائب فراوانى را به جان و دل خريد. به همين دليل، در پيشگاه خدا از قرب و منزلت ويژه اى برخوردار است كه هيچ يك از اولياى الهى، جز جدش، پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم وپدرش، اميرالمؤمنين عليه السلام، به آن قرب و منزلت نمى رسد.(3)
امام هادى عليه السلام با اين دستور، و تأكيد در اجراى آن، به محبان و شيعيان خويش آموخت كه راه مبارزه با ستمكاران و مستكبران، تنها تمسك به خاندان عصمت و شاخه هاى لاله گون نبوّت است.
? كلمات شريفه
1. قالَ ابوالحسن الهادى عليه السلام: من رَضِىَ عَن نفسه كَثُرَ السّاخِطونَ عليه.(4)
هر كسى كه از خود خشنود شد و خود را پسنديد، خشم كنندگان بر او فراوان گردند.
2. قالَ عليه السلام: الحِكمَةُ لا تنجعُ فِي الطّباعِ الفاسِدَةِ.(5)
حكمت در سرشت هاى فاسد تأثير نمى گذارد.
3. قالَ عليه السلام: اُذكُرْ مَصرَعَكَ بينَ يَدَيْ اَهلِكَ فَلا طَبيبٌ يَمنعُكَ ولا حَبيبٌ يَنفعُكَ.(6)
به يادآر (زمان جان دادن را) آن هنگامى كه نزد خانواده ات بر زمين افكنده شوى. در آن وقت هيچ طبيبى نمى تواند تو را از مردن باز دارد و هيچ دوستى نمى تواند نفعى به تو رساند.
4. قالَ عليه السلام: الهَزْلُ فَكاهَةُ السُّفَهاءِ وَصناعَةُ الجُهّالِ.(7)
بيهودگى، خوش منشى بى خردان و كار نادانان است.
5. قالَ عليه السلام: المُصيبَةُ للصّابِرِ واحِدَةٌ وَللجازِعِ اثنتان.(8)
مصيبت براى صبر كننده يكى و براى ناله كننده، دو تا است (يكى براى مصيبتى كه بر او وارد شده و ديگرى به خاطر از دست دادن اجر و پاداش مصيبت است).
پي نوشت:
1 . مفاتيح الجنان، دعاى ششم ماه رجب.
2. حياة الامام على الهادى، ص 264.
3. همان، ص 256.
4. همان، ص 158.
5 . بحارالأنوار، ج 78، ص 370، باب 25، ح 4.
6 . بحارالأنوار، ج 78، ص 370، باب 28، ح 4؛ حياة الامام على الهادى، ص 162 و165.
7 . حياة الامام على الهادى، ص 161.
8 . همان، ص 160.
.....................................................................................
منبع: سايت پژوهه دين
يکشنبه 16 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 161]
-
گوناگون
پربازدیدترینها