واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: تأملي بر وحدت آثار هنري اسلام
گروه خبرنگاران افتخاري / مجتبي وحيددوست: «كريستين پرايس» در كتاب «تاريخ هنر اسلامي» درباره آغاز هنر اسلامي چنين مينويسد: «داستان هنر اسلامي با چكاچاك شمشير و آوايسم ستوران در بيابانها و بانگ بلند پيروزي اللهاكبر آغاز ميشود.»
به گزارش خبرنگار افتخاري خبرگزاري قرآني ايران(ايكنا)، كلمات پاياني سخن كريستين پرايس در واقع بيان حقيقت و باطن هنر اسلامي(اللهاكبر) است.
جهادي كه در آغاز كلمات آمده است مقام نفيكننده تفكر اسلامي را نسبت به صورت نوعي شركآميز هنر ملل و نحل بيگانه بيان ميكند و معطوف به روحالله اكبر علم الهي است. ظاهر جلوهگاه باطن است. هنرهاي اسلامي نميتواند مجلاي باطن اللهاكبر نباشد.
اين دو ساحت ظاهري و باطني در همه صور هنري عالم اسلامي كم و بيش متجلي شده و تا آنجايي غالب گشته كه چون «روحي كلي» در هنر اسلامي به نمايش درميآيد و به تعبير حافظ از يك «حقيقت مطلق» نقشهاي گوناگون در آيينه اوهام افتاده است و از جلوه چنينحقيقتي است كه با وجود صور مختلف هنري در هنر اسلامي و تأليفاتي كه از هنرهاي ملل و نحل قديم در حكم ماده براي صورت، بهره گرفته شده، هنرهاي اسلامي به وضوح قابل تشخيص است.
خاورشناس فرانسوي «ژرژ مارسه» كه از هنرشناسان و پژوهشگران هنر اسلامي است در مقدمه كتابي كه درباره اين مبحث نوشته است خواننده را به آزمايشي آموزنده دعوت مينمايد.
وي ميگويد، «فرض كنيم شما در هنگام فراغت مجموعههاي مختلف از عكسهاي هنرهاي بسيار گوناگون را كه در اختيار داريد بدون نظم و ترتيب خاص تماشا ميكنيد.
در ميان اين عكسها تنديسهاي يوناني و نقاشيهاي مقابر مصري و تجيرهاي منقوش ژاپني و نيم برجستههاي هندي ديده ميشود.
ضمن اين بررسي و تماشا به تناوب به آثاري چون تصوير يك قطعه گچبري متعلق به مسجد قرطبه و سپس صفحهاي از يك قرآن تزيين شده مصري و آنگاه به يك ظرف مسين قلمزده كار ايران برخورد ميكنيد.
در اينهنگام هرچند ناآشنا بهعالم هنر باشيد با اين همه بلافاصله ميان اين سه اثر اخير «وجوه مشتركي» مييابيد كه آنها را به يكديگر پيوسته ميسازد و همين عبارت است از «روح هنر اسلامي.
مطالب فوق مؤيد اين حقيقت است كه تعاليم و عقايد اسلامي بر كل شئون و صور هنري رايج در تمدن اسلامي تأثير گذاشته است و صورتي وحداني به اين هنر داده كه حتي هنرهاي باطل نيز نميتوانستهاند خود را از اين حقيقت متجلي بركنار دارند.
بنابراين همه آثار هنري در تمدن اسلامي به نحوي مهر اسلام خوردهاند. همچنانكه اشتراك در دين باعث شده تا اختلافات و تعلقات نژادي و سنن باستاني اقوام مختلف در ذيل علايق و تعلقات ديني و معنوي قرار گيرد و همه صبغه ديني را بپذيرند. وجود زبان ديني مشترك نيز به اينامر قوت ميداده است.
غلبه وحدت ديني در هنر اسلامي تا آنجا پيش آمده كه تباين هنر ديني و هنر غير ديني را برداشته است؛ و تبايني كه بين هنر مقدس و غيرمقدس در مسيحيت به وضوح مشاهده ميشود در اينجا از بينرفته است.
گرچه مساجد به جهاتي شكل و صورت معماري خاصي پيدا كردهاند ولي بسياري از اصول معماري و نيز تزئينات آنها درست مطابق قواعد و اصولي بوده كه در مورد ابنيه غيرديني هم رعايت شدهاست.
از اينرو روحانيت هنر اسلامي نه در تزئين قرآن يا معماري مساجد بلكه در تمام شئون حيات هنري مسلمين تسري پيدا كرده و هريك بنابر قرب و بعد بهحق صورت روحانيتر يا ماديتري يافتهاند.
********************************************************************
منبع:پايگاه انديشه اسلامي
حكمت اُنسي و زيبايي شناسيعرفاني هنراسلامي
نوبت چاپ: اول:1384 شمارگان: 2200
شنبه 15 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 183]