واضح آرشیو وب فارسی:حيات: دانش - بگذار بخوابم
دانش - بگذار بخوابم
جين برودي/ ترجمه كاوه فيضاللهي: تمام عمرم فكر ميكردم به پنج تا شش ساعت خواب در شب نياز دارم. صبحها هميشه قبل از زنگ ساعتم از خواب بيدار ميشدم. اما در عين حال تقريبا هميشه در كنسرتها و تئاترها، در مترو يا هنگام مطالعه يا سوار شدن در يك ماشين خوابم ميبرد. تابستان گذشته هنگامي كه توانستم كاملا طبق ساعت بدن خودم، عمل كنم، كشف كردم كه بدنم هفت تا هفت ساعت و نيم خواب را ترجيح ميدهد. علاوه بر اين كشف كردم هر گاه شبها هر چقدر بدنم ميخواهد ميخوابم، چرت زدنهاي روزانهام به هيچوجه از بين نميرود.
بررسيها نشان دادهاند كه كمتر كسي از ميان ما- كه دوران نوزادي و نوباوگي را پشت سر گذاشتهايم- به قدري كه بدن و مغزمان براي ترميم خويش و رسيدن به نهايت كاركرد در روز پيش رو نياز به خواب دارند، ميخوابد و بسياري از ما- كودكان، نوجوانان و افراد بالغ از تمام گروههاي سني- ممكن است از اين بابت متحمل هزينههاي گزافي شويم.
همانطور كه در مطالب ديگر اين شماره گفته شده، در خواب، مغز برخي كاركردهاي حياتي دارد كه در بيداري نميتواند آنها را انجام دهد. آسيبها ممكن است فراتر از اختلال در تواناييهاي فكري باشند؛ اگرچه هنوز دادههاي قطعي وجود ندارد، ارتباط كمبود مزمن خواب با بيماريهاي جسماني جدي، از جمله بيماري قلبي، ديابت و چاقي مشخص شده است. از نوزادي تا بزرگسالي، تغييرات محسوسي در مقدار خواب مورد نياز روزانه، مقدار زماني كه در هر مرحله صرف خوابيدن ميشود و سهولت به خواب رفتن و در خواب ماندن- عاملي كه دانشمندان بازدهي خواب مينامند- وجود دارد. نوزادان 16 تا 18 ساعت در روز ميخوابند، هر چند در هر وعده به ندرت بيش از چهار ساعت ميشود. براي شير خوردن و عوض شدن بيدار ميشوند و باز به زودي به سرزمين خواب بازميگردند. در حدود سهماهگي، يعني در همان زماني كه دكتر ريچارد فربر (R.Ferber) به پدر و مادرها توصيه ميكند بايد تلاش كنند نوزادانشان را به پيروي از برنامه خواب معقولتري وادارند، الگوي خواب بچهها به تدريج به ريتمهاي شبانهروزي روز و شب پاسخ ميدهد. كودكان يكساله معمولا 10 تا 12 ساعت در شب ميخوابند و در طول روز سه تا پنج ساعت چرت ميزنند.
مقدار خواب مورد نياز كودكان با افزايش سن به تدريج كاهش مييابد؛ پيشدبستانيها به 10 تا 12 ساعت خواب نياز دارند. تا سن شش سالگي، تمايل به چكاوك (سحرخيز) يا جغد (شب زندهدار) بودن آشكار ميشود. در حالت دوم اين شبزندهداري در روزهاي مدرسه كه كودكان مجبورند زودتر از آنچه ساعت بدنشان تعيين ميكند از خواب برخيزند، اغلب منجر به صدمههايي ميشود. ظاهرا محروميت از خواب خيلي زود آغاز ميشود. در يك بررسي كه در سال 2004 توسط بنياد ملي خواب (البته در ايالات متحده ـ م) انجام شد، معلوم شد كه به طور ميانگين، كودكان در هر گروه سني از نوزادي تا كلاس پنجم حتي از دريافت حداقل مقدار توصيه شده خواب نيز محروماند. مشكل واقعي در دوره نوجواني پديدار ميشود. با ورود كودكان به دوره بلوغ دو اتفاق ميافتد كه دريافت مقدار خواب كافي را مسئلهدار ميسازد: آنها نسبت به كودكان پيش از بلوغ خواب بيشتري لازم دارند، نه كمتر – 9 تا 10 ساعت در شب- و ساعت بدنشان به خواب رفتن را به زمان ديرتري موكول ميكند و در نتيجه سبب ميشود روز بعد ديرتر از خواب برخيزند.
امي ولفسون (A.Wolfson)، روانشناس كالج هاليكراس در ورچستر ماساچوست و مري كارسكادون (M.Carskadon)، خوابپژوه دانشكده پزشكي براون در پرو ويدنس، مركز رود آيلند، دريافتهاند كه كمتر نوجواني به مقدار لازم ميخوابد. به گزارش آنها، كلاس هشتميها به طور متوسط كمتر از هشت ساعت ميخوابند و بيش از يكچهارم دانشآموزان دبيرستاني و دانشجويان كالجها دچار كمبود خواب مزمن هستند. پژوهشگران دانشكده پرستاري دانشگاه كلمبيا در گزارشي كه در فوريه سالجاري در ژورنال «پزشكي اطفال» به چاپ رسيد، برآورد كردند كه «15 ميليون كودك آمريكايي از خواب ناكافي رنج ميبرند.» اين نتيجهگيري مبتني بر يافتههاي يك طرح ملي سنجش سلامتي در سال 2003 با شركت 68418 كودك 6 تا 17 ساله بود. در اين بررسي كه توسط آرلين اسمالدون (A.Smaldone) و همكارانش صورت گرفت، درصد كودكاني كه نميتوانستند به قدر كافي بخوابند با افزايش سن افزايش مييافت و به ويژه در ميان كودكان 12 سال به بالا به طور محسوسي اوج ميگرفت.
ارتباط كمبود خواب با نمرههاي ضعيف، دمدمي بودن و افسردگي مشخص شده است. اگرچه ممكن است اين پرسش مطرح شود كه كداميك بر ديگري مقدم است، اوي ساده (A.Sadeh)، روانشناس دانشگاه تلآويو، تاثير افزودن يا كم كردن يك ساعت به يا از خواب 77 كودك در كلاسهاي چهارم و ششم را بررسي كرد. آنهايي كه يك ساعت از خوابشان محروم شدند نسبت به كودكاني كه يك ساعت بيشتر خوابيده بودند در آزمونهاي زمان واكنش، يادآوري و پاسخدهي، عملكرد ضعيفتري داشتند. خواب ناكافي در سالهاي نوجواني گذشته از افزايش خطرات تصادفات رانندگي به مشكلات انضباطي، خوابآلودگي در كلاس درس و عدم تمركز مربوط است. بسياري از نوجوانان با داشتن تلويزيون و كامپيوتر در اتاق خوابشان نميتوانند در برابر وسوسه بيدار ماندن تا ديروقت مقاومت كنند، به ويژه آنكه بدنشان ترشح هورمون خواب ملاتونين را تا پيش از ساعت يك نيمهشب آغاز نميكند، برخلاف بيشتر بزرگسالان كه هورمون خوابشان حدود 10 شب ترشح ميشود.
سپس نوبت به مسئله زمان شروع مدرسه ميشود. بسياري از نوجوانان براي آنكه ساعت 7:30 سر كلاس حاضر باشند، بايد پيش از ساعت 7 خانه را به قصد مدرسه ترك كنند. بررسي بيش از هفت هزار دانشآموز دبيرستاني در مينسوتا نشان داد كه وقتي بعضي مدارس ساعت شروع به كارشان را از 7:15 به 8:40 تغيير دادند، دانشآموزان در شبهاي مدرسه فرصت بيشتري براي خوابيدن پيدا كردند، در طول روز كمتر خوابآلود بودند، سطح نمراتشان اندكي بالاتر رفت و نسبت به دانشآموزان مدارسي كه همچنان صبح زود آغاز به كار ميكردند، رفتارها و احساسات افسردهساز كمتري را تجربه كردند. دكتر كارسكادون مينويسد: در عوض در مدرسهاي كه ساعت شروع به كار خويش را از 8:25 به 7:20 تغيير داده بود، تقريبا نيمي از دانشآموزان در ساعت 8:30 «به طرز بيمارگونهاي خوابآلود» بودند. او مينويسد: «اين ساعات شروع به كار مدارس در صبح زود نوعي كودكآزاري است.»
دكتر رونالد دال (R.Dahl)، كارشناس خواب دانشگاه پيتزبورگ، ميگويد كمبود خواب در ميان نوجوانان يك «مارپيچ منفي» از خستگي، ناپايداري هيجاني، ضعف تصميمگيري و رفتارهاي پرخطر ايجاد ميكند. دكتر دال و ديگران بر اين عقيدهاند كه بررسيهاي بلندمدت آثار كمبود خواب در سالهاي نوجواني به شدت مورد نياز است. ارتباط آثار زيانبار خواب كمتر از حد و خواب بيشتر از حد بر سلامتي افراد بزرگسال مشخص شده است، هر چند اينكه چه مقدار خواب كمتر از حد و چه مقدار بيشتر از حد است از يك بررسي به بررسي ديگر تفاوت ميكند. پژوهشها نشان ميدهند افراد بزرگسالي كه هفت تا هشت ساعت در شب ميخوابند از همه سالمترند. اما بيش از يكسوم آنها كمتر از هفت ساعت ميخوابند و نزديك به يكسوم از آنها بيشتر از هشت ساعت.
يك پژوهش شش ساله روي بيش از يك ميليون نفر بزرگسال بين 30 تا 102 ساله، توسط پژوهشگران دانشگاه كاليفرنيا در سنديهگو و انجمن سرطان آمريكا، به اين نتيجه رسيد كه بالاترين نرخ مرگ و مير در ميان كساني ديده ميشود كه كمتر از چهار ساعت يا بيشتر از هشت ساعت در شب ميخوابند. در اين بررسي عواملي همچون سن، رژيم غذايي، تمرينهاي ورزشي و عوامل پرخطري همچون سيگار كشيدن لحاظ شده است. پايينترين نرخ مرگ و مير در ميان كساني يافته شد كه بهطور متوسط از شش تا هفت ساعت خواب در شب برخوردار بودند. اگرچه سرپرست پژوهشگران، دكتر دانيل كريپكي (D.Kripke) كه اكنون استاد ممتاز است، قادر به تبيين اين يافتهها نيست، اما در اين بررسيها معلوم شده كساني كه كمتر از همه يا بيشتر از همه ميخوابند، احتمال بيشتري براي ابتلا به فشار خون بالا، نشانههاي افسردگي يا بيماريهاي قلبي دارند. از اين گذشته كمبود خواب ميتواند در توانايي بدن براي توليد انسولين اختلال ايجاد كرده و خطر ابتلا به ديابت را افزايش دهد.
در بررسي سلامت پرستاران، دكتر نجيب اياس (N.Ayas) كه در آن زمان در بيمارستان بريام و بيمارستان زنان بوستون مشغول بود، دريافت كه در ميان 71617 زني كه به مدت 10 سال كنترل شدند، هم كساني كه كم ميخوابيدند و هم آنهايي كه زياد ميخوابيدند با افزايش خطر بيماري قلبي روبهرو شدند. به گزارش دكتر اياس كه اكنون در بيمارستان عمومي ونكوور كار ميكند، زناني كه هشت ساعت در شب ميخوابيدند با كمترين ميزان خطر مواجه بودند. در يافته ديگري در ميان پرستاران معلوم شد احتمال ابتلا به بيماري پاركينسون در آنهايي كه در شب 9 ساعت يا بيشتر ميخوابند دو برابر آنهايي است كه به طور متوسط شش ساعت يا كمتر ميخوابند. اين بررسي كه توسط دانشمندان انستيتو ملي تندرستي صورت گرفت، 80 هزار پرستار كه در ابتدا همگي سالم و فاقد هر نوع بيماري بودند، به مدت 24 سال كنترل شدند.
اگرچه دور از انتظار به نظر ميرسد (هر چه زمان بيشتري خارج از تختخواب بگذرد، كالري بيشتري بايد بسوزد)، كساني كه كمتر ميخوابند بيشتر وزن اضافه ميكنند. پژوهشگراني كه 990 فرد بزرگسال استخدام شده در مناطق روستايي ايالت آيووا را بررسي كردهاند، پس از تعديل دادههاي مربوط به همه جور عوامل مختلكننده بالقوه، دريافتند هر چه مقدار خوابشان در شبهاي وسط هفته كمتر باشد، شاخص وزن بدنشان بيشتر ميشود. اين يافته با ارتباط ميان خواب و وزن بدن كه در موقعيتهاي ديگر، هم در كودكان و هم در بزرگسالان، مشخص شده سازگار است. دكتر شهراد طاهري از دانشگاه بريستول در انگلستان در مورد يك بررسي بلندمدت كه در انگلستان صورت گرفته، مينويسد: «مدت كوتاه خواب در سن پايين 30 ماهگي موجب چاقي در هفت سالگي ميشود.» دكتر طاهري سال گذشته در «آرشيو بيماريهاي كودكان» پيشنهاد كرد كه كمبود خواب در كودكان نوپا ممكن است مكانيسمهاي مغزي تنظيمكننده اشتها و صرف انرژي را تغيير دهد. در يك بررسي كه در واحد خواب ويسكانسين انجام شد، ارتباط ميان مدت كوتاه خواب و كاهش مقدار لپتين مشخص شده است. لپتين هورموني است كه پيام نياز به كالري بيشتر را ميرساند. علاوه بر اين سطح هورمون گرلين (ghrelin) كه پيش از هر وعده غذايي در بالاترين مقدار خود عمدتا در معده آزاد ميشود و نشان داده شده كه مصرف غذا را افزايش ميدهد، در كساني كه كم ميخوابند بالاتر است.
NewYork Times, Oct.23, 2007
شنبه 15 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 445]