واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: ايسكانيوز گزارش مي دهد راه اندازي مركز آدمكشي از روي ترحم !
تهران - ايسكانيوز: «راجر كوش» رئيس پيشين دادگستري «هامبورگ» آلمان ، مركزي را بنيان نهاده كه بيماران لاعلاج ميتوانند در آن به زندگي خود پايان دهند.
«راجر كوش» و دستگاه «مرگ ترحمي»
به گزارش روز شنبه گروه حوادث ايسكانيوز : واژه «اوتانازيا» ريشه در زبان يوناني دارد. Eu به معني خوب و Thanatos به معناي مرگ است. اوتانازيا يعني پايان دادن به زندگي از سوي ديگري به خواست آشكار بيماري كه مرگش حتمي است.
«اوتانازيا» همانند بسياري از اصطلاحات ، معناهاي زيادي دارد و تمييز دادن آنها از يكديگر داراي اهميت بسياري است.
1- اوتانازياي غيرفعال: در اين نوع ، به مرگ بيمار از طريق تغيير دادن برخي روشهاي حمايتي و دخالت نداشتن در سير طبيعي مراحل بيماري سرعت داده ميشود. مانند حذف تجهيزات و وسايل حمايت كننده زندگي و استفاده نكردن از آنها مثل خاموش كردن دستگاه هاي تنفسي، متوقف كردن مراحل درماني پزشكي مانند قطع داروها و متوقف كردن تغذيه بيمار، كه زمينه را براي ضعيف شدن بدن و مرگ ناشي از گرسنگي فراهم ميكند و كمك نرساندن به بيمار قلبي كه تپش قلب وي متوقف شده است. رايجترين شيوه در اين نوع اوتانازيا، دادن مقدار زيادي مرفين به بيمار است.
اين روشها در مورد بيماران درمان ناپذيري اجرا مي شود كه دردهاي جانكاه دارند و مرگشان در آينده نزديك حتمي است يا كساني كه بر اثر آسيبهاي شديد دچار مرگ مغزي شدهاند، زندگي نباتي دارند و امكان بازگشت هوشياري آنان صفر است.
2- اوتانازياي فعال: در اين نوع اوتانازيا ، مرگ بيمار به دنبال درخواست وي صورت ميگيرد. بهترين مثال در اين مورد ، ماجرايي است كه سال 1988 در «ميشيگان» آمريكا شكل گرفت.
فردي به ALS مبتلا بود و از اين كه بيمارياش درمان نميشد و مرگش خيلي زود فرا ميرسيد، به شدت ميترسيد.از همين رو از پزشك خواست شرايطي را ايجاد كند كه بدون احساس درد، به سرعت به زندگياش پايان داده شود.
دكتر «كيوركان» داروي زيادي را تزريق كرد كه بيمار ، جان سپرد و او به اتهام آدمكشي تحت پيگر قرار گرفت. در سال 1999 هيات منصفه ، اين پزشك را به جرم جنايت درجه 2 گناهكار شناخت.
دكتر «كيوركان» از قرصهاي خواب آور و گازمنوكسيدكربن براي پايان دادن به زندگي بيماران خود استفاده ميكرد.
3- اوتانازياي غير ارادي: اين روش، براي توضيح مرگ كسي كه آشكارا تقاضاي كمك براي مرگ نكرده استفاده ميشود و بيشتر درباره بيماراني كه زندگي نباتي دايمي دارند و ممكن است هيچگاه هوشياري خود را به دست نياورند به كار برده ميشود.
*دليل طرح موضوع
به طور كلي مردم دلايل متفاوتي را براي خودكشي و پايان دادن به زندگي خود دارند. برخي به افسردگي شديد در يك دوره طولاني مبتلا هستند. اين عده خودكشي را بهترين راه براي غلبه بر مشكلات زودگذر ميدانند البته نظر عمومي بر اين است كه بهترين راهحل براي درمان بيماران مبتلا به افسردگي، استفاده ازمشاوره يا داروست؛ چراكه اين بيماران پس از طي مدت درمان ميتوانند از زندگي كه قصد داشتند با خودكشي، خود را از آن محروم كنند، لذت ميبرند. گزارش ايسكانيوز ميافزايد،برخي به دردهاي مزمن و حاد مبتلا هستند و به دليل فقر و تهيدستي توانايي تهيه داروهاي خود را ندارند. گروهي ديگر نيز به پزشكان و سواد و دانش آنها اعتقاد و اعتمادي ندارند.برخي ديگر دچار اختلال حواس هستند و اين بيماري، آثار نامطلوبي روي كيفيت زندگي آنها دارد.
كساني كه به ايدز، آلزايمر و ... مبتلا هستند، احساس ميكنند اين بيماريها سبب از دست رفتن استقلال آنان ميشود و همواره بايد تحت مراقبت قرار داشته باشند و ... از اين رو چون خود توانايي اين كار را ندارند، از پزشك خود كمك ميخواهند.
اين موضوع به شوراي فدرال آلمان هم كشيده شده است ؛ اما مرزها كجا هستند؟ بيماران داوطلبانه به استقبال مرگ ميروند يا كشته ميشوند؟
«راجر كوش» رئيس پيشين دادگستري «هامبورگ» آلمان مركزي را بنيان نهاده كه بيماران لاعلاج ميتوانند در آن به زندگي خود پايان دهند. همين مركز، يك زن ۷۹ ساله را در فرايند «مرگ ترحمي» همراهي كرده است.
اين كار «كوش» به بحث گستردهاي درباره تشديد مجازات «مرگ ترحمي» در آلمان دامن زده است.
اكنون فراكسيون سوسيال مسيحي و دموكرات مسيحي مجلس آلمان، خواستار واكنش فوري قانونگذاران به كساني هستند كه مرگ بيماران را سرعت مي بخشند.اين در حالي است كه سوسيالدمكراتها با تشديد مجازات مخالفند.
«مرگ ترحمي» نه تنها در آلمان ، بلكه دراستراليا هم بحثبرانگيز است. درسال ۱۹۹۶، استراليا براي نخستين بار در دنيا، قانوني تصويب كرد كه بر اساس آن «كشتن بيمار از روي ترحم» مجاز شد. اين قانون اما تنها ۸ ماه عمر كرد.
ژوئن ۲۰۰۸ در استراليا، دو زن به اتهام آدمكشي دستگير شدند. يكي از اين زنان با مشاركت دوست خود، همسر ميليونر ۷۱ ساله اش را كه مبتلا به آلزايمر بود كشت.
اين زن استراليايي در دادگاه ادعا كرد همسر خود را تنها در «مرگ ترحمي» ياري كرده است. به گفته اين دو زن، پيرمرد خواستار رهايي از رنج بود اما نظر دادگاه اين است كه آنان با انگيزه مالي ، بيمار را كشتند.
*واكنش گروههاي سياسي آلمان
«راجر كوش» مي گويد بيمار خبرساز ، خودش مرگ را انتخاب كرده بود : «من فقط خواسته بيمار را برآورده كردم و حالا خوشحالم كه توانست طوري بميرد كه دلش ميخواست.»
«كوش» تاكيد ميكند كه در قبال اين كار هيچ پولي نگرفته است. در همين حال «استولفگانگ بسباخ» معاون فراكسيون دموكراتمسيحي و سوسيالمسيحي مجلس آلمان، معتقد است كساني كه به مرگ بيماران و كهنسالان كمك ميكنند، بايد مجازات شوند:« اين ترس همواره وجود دارد كه در پوشش اقدامي انساني ، به زندگي افراد نه چندان بيمار نيز پايان داده شود.»
همچنين «هوبرت هوپه» همكار بسباخ در فراكسيون ، خواستار استفاده از تمامي ظرفيتهاي حقوقي براي مقابله با چنين اقدامي شده است. وي پيشنهاد ميدهد «مرزهاي كمك به بيماران دقيقتر مشخص شوند.»
«اولا شميت» وزيربهداشت آلمان نيز با «مرگ ترحمي» مخالفت است:«وظيفه سياست فراهم كردن شرايطي است كه انسانها بتوانند در آسايش و عزت زندگي كنند.»
در مقابل «يرتسي مونتاگ» سخنگوي امور حقوقي فراكسيون سبزهاي آلمان، پيشنهاد شوراي فدرال براي تشديد مجازات «مرگ ترحمي» را طرحي عامه پسند خوانده است.
وي با وجود اينكه رفتار «كوش» را غيراخلاقي ميداند و معتقد است «هر كار غيراخلاقياي نبايد مشمول مجازات شود.»
چه طور اما ميتوان در اين مورد مرز اخلاقي و غير اخلاقي را تعيين كرد؟ بيماران داوطلبانه به استقبال مرگ ميروند يا كشته ميشوند؟ نشست روز جمعه شوراي فدرال آلمان براي پاسخ به اين سوالها بدون نتيجه پايان يافت.525/125
شنبه 15 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 174]