واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: وقتي زندگيهايمان ملغمهاي از سنت و مدرنيته ميشود
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: نگاهي به وبلاگها
ساده است؛ آنقدر ساده كه ديگر دارد پيش پا افتاده ميشود. آنقدر پيش پا افتاده كه ديگر دلمان نميخواهد راجع به آن حرف بزنيم. به همديگر احترام نميگذاريم واقعا نميگذاريم. از خودمان نميپرسيم، چرا به همديگر احترام نميگذاريم؟ در واقع ديگر به زماني كه بياهميت بشود، نزديك شدهايم.
به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در وبلاگ"روانشناسي و مشاوره" به نشاني http://mohsenazizi.blogfa.com آمده است: وقتي پاي حرف موسفيدها مينشينيم هنوز ميشنويم كه؛ ما در مقابل پدر و مادرمان، پايمان را دراز نميكرديم. ما در مقابل پدر و مادرمان با صداي بلند حرف نميزديم. با آنها يك و دو نميكرديم. به آنها احترام ميگذاشتيم. جالب است كه نسل فعلي يا لااقل تعداد زيادي از بچههاي نسل سوم، وقتي چنين حرفهايي را ميشنوند فقط به همديگر نگاه ميكنند و در كمال متانت و ادب پوزخند ميزنند.
بچههاي جوان و نوجوان، بارها اين قصه و حكايتهاي تكراري مثل اين را از دهان امثال من و شما شنيدهاند. ديگر به نظرشان اين قصهها كهنه و قديمي شده است. آنها جوانند و ميخواهند چيزهاي جديد و نو بشنوند.
ديگر الان همه ميدانند كه در دوره «گذار» هستيم. داريم از «سنت» به طرف «مدرنيته» حركت ميكنيم و در واقع زندگيهايمان ملغمهاي از سنت و مدرنيته است. شايد اين زندگي قاطيپاطي شده ما، مال اين باشد كه تكليفمان با خودمان روشن نيست. نميدانيم كه دلمان ميخواهد سنتي باشيم يا مدرن بودن را ميپسنديم؟ جالب است كه هر دو بخش، جذابيتهايي دارند.
ميخواهيم با افكار سنتي، زندگي مدرن و لوكس داشته باشيم و حتي برعكس با افكار مدرن، دو دستي به سنتهايي چسبيدهايم كه براي بعضيهايش هيچ توجيهي نداريم و نميدانيم براي چه به آنها چسبيدهايم؟ دلمان ميخواهد هميشه احترام ببينيم. گمان ميبريم كه به ديگران احترام ميگذاريم.
البته بياحترامي كردن فقط خاص رفتارهاي افراد درون خانواده با همديگر نيست. شايد اعضاي خانواده، هر كدام به شكل متفاوتي محق باشند. شايد يكي از دلايل را بتوان ظرفيتهاي متفاوت افراد دانست. شايد زياد احترام گذاشتن قشنگ نيست، شايد نوع احترام گذاشتن را در رفتارهايمان مشخص نكردهايم.
در يك ميهماني فاميلي يا دوستانه كه همه به لطف محبت ميزبان دور هم جمع شدهاند بيش از آنكه صداي گفتوگو شنيده شود، صداي زنگهاي متنوع موبايل و ارسال S.M.S و جوك براي همديگر كه فضا را اشغال كرده، شنيده ميشود. يك روز نوجواني پرسيد: وقتي شما جوان بوديد و ما الان قصهاش را ميشنويم ميهمانيها چگونه بود؟ واقعا تكنولوژي باعث شده آدمها از همديگر دور بشوند؟
مردم در گذشته به همديگر قلبا احترام ميگذاشتند و از بودن با همديگر لذت ميبردند، الان به لطف تكنولوژي، زندگي كردن را فراموش كردهايم. يادمان رفته است چگونه بايد با يكديگر رفتار كنيم. اما همهاش تقصير تكنولوژي نيست. دلمان خواست زندگياي را كه غربيها سالهاست ميخواهند كنار بگذارند، تجربه كنيم، از همديگر دور شويم و رفتارهايي را كه سابقاً مهم و حتي قشنگ و بامعني بود با رفتارهايي عوض كنيم كه بعد با حسرت از آن ياد كنيم.
جمعه 14 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 100]