واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > چهره ها - محمد توحید فام ایده حکمرانی خوب در اصطلاح به معنی افزایش کارآمدی نظام سیاسی برای اداره جامعه در اصول منشور سازمان ملل و حقوق بین الملل پرورش یافته و امروزه ابعاد جهانی یافته است. مشارکت، حاکمیت قانون، شفافیت، مسولیت پذیری، کارایی و اثر بخشی، عدالت و انصاف، انعطاف پذیری و پاسخگویی از عمده شاخص های حکمرانی خوب به حساب می آیند. در این میان دموکراسی به عنوان یکی از موفق ترین تجارب بشری از عمده ایده های مطرح در زمینه حکمرانی خوب محسوب می شود. در تاریخ پر فراز و نشیب دموکراسی به عنوان یکی از محوری ترین مصادیق حکمرانی خوب، الگوهای مختلفی ارائه شده است. در این راستا اردوگاه های فکری مختلف سعی داشته اند تا نسخه خود را در زمینه این نوع از حکمرانی به دیگران بقبولاند. اما بسیاری از این الگوها عمدتا طرح هایی آرمانگرایانه و ایده الیستی بوده اند، که به ویژه در قرن اخیر عمدتا در دو سوی اندیشه های راست و چپ صف ارایی نموده اند. اما از فردای جنگ سرد و ورشکستگی اردوگاه چپ افراطی تلاشی جهانی در راستای ارائه الگوهایی واقعگرایانه با نقد دیدگاه های رایج به ویژه الگوهای لیبرالی و سوسیالیستی ان و فراسوی دیدگاه های ایدئولوژیک سلطه مابانه راست و چپ به عمل امده است تا با ارائه راه کارهای عملی و سازنده گام هایی اساسی در جهت ارائه دیدگاهی مشترک در خصوص ویژگی های واقعی و عملی حکمرانی خوب برداشته شود. دموکراسی جهان وطنی از جمله الگوهای واقعگرایانه ای است که توسط دیوید هلد در راستای راهکاری جدید در ارائه الگویی جهانی از حکمرانی خوب و عمدتا با دیدی حقوقی ارائه شده و بازتاب جهانی یافته است.از نظر ایشان ایده دموکراسی، قدرت و اهمیت خود را از ایده حق تعیین سرنوشت میگیرد. یعنی همه شهروندان باید بتوانند شرایط حاکم بر اجتماع خود را برگزینند. در این میان مفاهیم "خودمختاری" و "مشارکت" ظرفیت انسانها برای استدلال خودآگاهانه، خودبازاندیشی و تعیین سرنوشت خود میباشند. دیوید هلد همانند هانا ارنت، میشل فوکو و میشل کروزیه تحلیل قدرت در قالب سلطه و خشونت را مردود دانسته، و در پاسخ به این سوال که شهروندان چگونه میتوانند قدرت بالفعل شهروند بودن فعال را داشته باشند؟ یعنی از حقوقی برخوردار باشند که به آنها اجازه مشارکت دموکراتیک را بدهد، با پیوند اصل خودمختاری در الگوی دموکراسی قانونی و اصل مشارکت در الگوی دموکراسی مشارکتی ترکیب جدیدی به نام "دموکراسی جهانوطنی"، که برداشتی از روابط قانونی دموکراتیک است را به دور ازمدل های ایدئولوژیک سلطه محور و در پیوند با حقوق عمومی دموکراتیک، حقوق عمومی انسان ومشارکت جهانی او به جهت تکثر هویت انسانی در قالب های ملی، منطقه ای و جهانی اش با نگاهی فرایندی و تکامل گرایانه ارائه داده است. هلد با گذار از الگوهای وستفالیایی سلطه مابانه دولت محور به سوی جنبش های نوین اجتماعی و جامعه مدنی جهانی، ضمن واکاوی دو الگوی فوق به شناسایی عرصههای اصلی قدرت در زندگی انسان پرداخته و در مجموع هفت مجموعه از حقوق را برای قادر ساختن اشخاص جهت مشارکت آزاد و برابر در تنظیم اجتماعاتشان، ضروری میداند. این حقوق عبارتند از: حقوق سلامت و بهداشت، حقوق اجتماعی، فرهنگی، مدنی، اقتصادی، سیاسی و حق آرامش. البته یک چنین الگویی نیازمند یک جامعه دموکراتیک است که عناصر اصلی آن عبارت است از: حکومت باز و پاسخگو، انتخابات عادلانه و آزادی های سیاسی و مدنی. همچنین نیازمند دولتی دموکراتیک است که دموکراتیک بودن آن بستگی به میزان احترام آن به حقوق بشر، آزادی های اساسی و حقوق طبیعی انسان و نیز بستگی به میزان بهره مندی آن از عقل جمعی دارد. حال چنانکه شرایط محدود کننده مشارکت سیاسی برطرف گردد آن وقت بنا بر گفته دیوید هلد می توان شاهد اجرای حقوق عمومی دموکراتیک در عرصه های هفتگانه فوق بود. پس حکمرانی خوب با توجه به بنیان های فلسفی، دینی، حقوقی و سازمانی خود، امروز وارد تجربه دیگری می شود . آنچه بیش از همه در تمایل جهانی در گذار به حکمرانی خوب قابل توجه است افول نظریههای ایده الیستی و گذار به نظریههای رئالیستی میباشد. چراکه تا قبل از ارائه نظریه های واقعگرایانه ای چون دموکراسی جهان وطنی دیوید هلد غالب نظریهها در یک دستگاه معانی ایدئولوژیک سعی داشتند الگوهای حکمرانی خوب را وابسته به دو اردوگاه شرق و یا غرب نمایند. به همین جهت هر یک از نظریه ها و الگوهای دموکراسی درصدد بودند تا الگوهای فکری و عقیدتی خود را تحمیل کنند. البته تمامی الگوهای ایده الیستی به نوعی دموکراسی به عنوان یک شکل حکومتی که از تفکیک قوا، مجالس نمایندگی و نظام انتخاباتی برخوردار باشد را پذیرفته بودند. ولی گذشت تاریخ ثابت کرد که بسیاری از دولت های جهان صرفا به شکل بسنده کرده و عملا از محتوا تهی گشته اند. ولی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و در نتیجه عصر جهانی شدن تمایل عامی به سوی الگوی واقعگرایانه حکمرانی که برگرفته از فهم مردم از نقش خود در جامعه میباشد پدید آمد. اینچنین بود که در تمایل جدید توجه به محتوای حکمرانی خوب، که همانا روش مسالمت آمیز جابجایی قدرت سیاسی می باشد، دموکراسی با اقبال جهانی روبرو می شود. این تمایل عام جهت تعیین حق سرنوشت با تلفیق دو اصل مشارکت و خودمختاری در الگوی واقعگرایانه دموکراسی جهانی وطنی هلد که به نوعی بازتولیدی در واقعگرایی دموکراتیک در دنیای امروز و در جهت نیل به حکمرانی خوب که بر اساس قانون، پاسخگویی و احترام به حقوق و آزادی های اساسی انسانی محسوب می شود، نمایانگر می شود. دانشیاردانشکده علوم سیاسی دانشگاه ازاد اسلامی واحد تهران مرکز /30118
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 349]