تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 28 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):آنچه دوست ندارى درباره‏ات گفته شود، درباره ديگران مگوى. 
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830840276




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گام‌هايى به سوى بهشت


واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: گام‌هايى به سوى بهشت
كاركرد ديالوگ در فيلمنامه چيست؟ به هر كتاب فيلمنامه‌نويسى كه مراجعه كنيم، از “پيش بردن خط داستاني”، “معرفى ابعاد شخصيت‌ها” و مانند آن به‌عنوان كاركردهاى ديالوگ نام برده مى‌شود اما همان‌ جاها هم آمده است كه فيلم در نهايت يك رسانه بصرى است. بنابراين ديالوگ‌ بايد در كمترين حد ممكن باقى بماند. هر ديالوگى در فيلمنامه كه كاركردهاى ياد شده را نداشته باشد، محكوم به حذف است. هرچند هوشمندانه، به يادماندنى يا شاعرانه باشد.

ديالوگ‌هاى پابرهنه تا بهشت را مى‌توان به دو دسته تقسيم كرد. دسته اول گفتگوهاى يحيى (هومن سيدي) روحانى جوان فيلم با ديگران است: با دكتر (امين تارخ)، با شاهو (افشين هاشمي)، با سرباز (سيروس همتي)، با معصومه (نگار جواهريان)، با زن خدمتكار (فهيمه رستگار) و با شعيبي.

دسته دوم حديث نفس‌هاى اوست. نريشن‌هاى فيلمنامه، بخش‌هايى كه او به ظاهر براى خود و در واقع براى مخاطب از افكار و احساسات خود سخن مى‌گويد.

نكته مهم آن است كه ديالوگ‌هاى اين دو بخش (و به عبارتى تمامى ديالوگ‌هاى يك فيلمنامه) در مجموع بايد يك كليت واحد را تشكيل بدهند. ديالوگ‌هاى اين دو بخش، اما مستقل از هم حركت مى‌كنند. نگاه يحيى به دنيا و آدم‌هاى اطرافش از آغاز تا پايان روايت تغيير نمى‌كند؛ چرا كه او نه در بطن زندگى و مسائل ديگر آدم‌ها (و خود)، بلكه در حاشيه به سر مى‌برد. او فقط شاهد است. مى‌بيند و شب روى نوار كاست افكارش را دكلمه مى‌كند. به‌عنوان مثال ما عذاب جسمى و روحى شعيبى را مى‌بينيم و درصحنه بعد يحيى نشسته و نثر ادبى را دكلمه مى‌كند:

- “خدايا لحظه‌اى به زندگى ما روى زمين نگاه كن. آيا آنچه تو خواستى اين بود؟”

يا:

- “خدايا در انتظار زيباترين‌ها هستم. گرچه هيچ چيز روى زمين اين را تاكيد نمى‌كند.”

براى بيان اين جملات سانتى مانتاليستي، نيازى به حضور در اين آسايشگاه غريب و آن آدم‌هاى دائم در حال عذاب نيست. بسياري، اين ذهنيت را با ديدن گزارش تلويزيونى روزمره از كشتار كودكان غزه پيدا مى‌كنند يا با رودررو شدن با مرگ عزيزترين كسان‌شان يا ديدن بى‌عدالتى‌ها. بيان اين ديالوگ‌ها نيازى به آن فضاى ماليخوليايى و سوررئاليستى ندارد. اما چرا يحيى چنين مى‌گويد؟ او كه خود قرار است مبلغ جهان‌بينى الهى مبتنى بر خير و زيبايى مطلق و عدالت ذاتى خلقت باشد، چگونه پاسخى براى اين سخنان ندارد؟‌اگر اين شك در فردى غيرروحانى ايجاد مى‌شد، طبيعى بود و منطقى و پايه يك درام خوب ديني. اما يحيى چرا از آموخته‌هايش در پاسخ به اين شك بهره نمى‌برد؟ آن آموزه‌ها حتى طرح هم نمى‌شود. اى كاش طرح مى‌شد و يحيى حتى در معركه خرد و فلسفيدن مى‌ديد كه استدلال‌ها چقدر محكم است اما در روبرو شدن با امثال شاهو و شعيبى دچار دوگانگى واقعيت و حقيقت مى‌شد. آنچنان كه مى‌بود،‌درام غنى مى‌شد و ما آدمى داشتيم كه در ميانه استدلال‌هاى محكم خود و آنچه با گوشت و پوست حس مى‌كرد، شناور مى‌ماند و عجب درام دينى فوق‌العاده‌اى مى‌شد! اما اين يحيى كه اصلا پراگماتيست نيست، اهل تجربه هم نيست و فقط ناظر است. پس حداقل بايد به جهان درون و تفكرات فلسفى روى آورد. اما او نه با فلسفه و نه با عمل، به مقابله با اين شك نمى‌رود. در نتيجه بايد پرسيد كه چنين فرد منفعلى اصلا در اينجا چه مى‌كند؟‌ اين نوع انفعال را مى‌توان در دل شهر و با غرق شدن در زندگى روزمره نيز داشت. چه نياز است با شاهو و شعيبى همنشين شد يا روى زمين تى كشيد و زمين فوتبال به راه انداخت؟ اينها زمانى توجيه‌پذير مى‌بود كه فردى همچون قديسين (مانند فرانچسكو) زندگى مرفه شهرى را رها كند و به ميان جذاميان (و به شكل امروزى‌اش ايدزى‌ها) و گدايان و بيچارگان برود و غذايش را با آنها قسمت كند و... و اين خود، جهان‌بينى او باشد. بنابراين قاطعانه خوشبختى را در چنين همنشينى‌اى جستجو كند و نه آنكه در پى انديشيدن در بى‌عدالتى‌ها و پلشتى‌هاى جهان باشد. از فرانچسكو نام برديم (و رفتن او به جهان بيرون) و مى‌توان بودا را نيز مثال زد كه رها كردن رفاه و پناه بردن به رياضت (با رفتن به جهان درون) هر دو مى‌توانند پايه‌هايى براى يك درام خوب مبتنى بر حركت شخصيت اصلى باشند. اما يحيى شخصيت مناسبى براى ايجاد چنين درامى نيست چرا كه براى نظارت، نيازى به ويژگى نيست. مى‌شد اساسا يحيى را از اين‌ روايت حذف كرد و مثلا زن خدمتكار شاهد چنين وضعيتى باشد. يا شاهو يا سرباز. هيچ نيازى هم به تغيير در ديگر بخش‌هاى فيلمنامه نبود. زن خدمتكار يا سرباز مى‌آمد و اين عذاب‌ها را مى‌ديد و شب مى‌نشست و با كسى (به جاى نوار كاست) درددل مى‌كرد. حرف‌هاى فيلمنامه هم زده مى‌شد. اتفاقا اگر اين فلسفيدن‌ها و پرسش‌ها درباره نازيبايى‌ها از زبان آدم كم‌سواد يا بى‌سوادى مانند زن خدمتكار زده مى‌شد يا آن سرباز شب‌ها رو به مثلا آتش هيزم‌ها يا معصومه اين سخنان را مى‌گفت شايد گيرايى بيشترى پيدا مى‌كرد تا اينكه يحيى تحصيلكرده و روشنفكر، دكلمه (يا به تعبير خودش، شعر) بگويد.

به نكته آغاز سخن بازگرديم. آنجا كه از كاركردهاى ديالوگ سخن گفتيم. اينكه ديالوگ به كار معرفى شخصيت‌ها مى‌آيد. بديهى است كه اين بدان معنا نيست كه آدم‌هاى فيلمنامه روبروى ديگرى (در اينجا يحيي) بنشينند و از گذشت و حال وافكار و جهان‌بينى‌شان سخن بگويند اما پابرهنه تا بهشت چنين است. سكانس‌هاى فيلمنامه را مرور كنيد. سكانس‌ها جملگى گفتگوهاى دو نفره يحيى با دكتر، سرباز، شعيبي، شاهو، زن خدمتكار و معصومه است. اين تاكيد بر دو نفره بودن گفتگوها نيز جالب است. يحيى و آن ديگري، حتى در حضور ديگران، غرق صحبت با يكديگر مى‌شوند و هيچ‌كدام توجهى به حضور ديگران ندارند. (به ياد بياوريد گفتگوى دو نفره يحيى و معصومه را در حضور سرباز. يا گفتگوى دو نفره يحيى با سرباز را در حضور شاهوو...) اما فيلمنامه از كشمكش‌هاى بالقوه فوق‌العاده در جهان بيرون و جهان درون امثال شاهو يا شعيبى بهره نمى‌برد. شاهو و شعيبى از كشمكش‌هاى خود با جهان و ديگران سخن مى‌گويند، عذاب مى‌كشند و سر‌انجام مى‌ميرند و اين همه را يحيى مى‌شنود، ناراحت مى‌شود، شب مى‌رود دكلمه مى‌گويد و فردا صبح به سراغ درد دل ديگرى مى‌رود. گيريم كه كارى از دست او برنيايد. گويى كه به ياس فلسفى رسيده باشد اما باز آنجا هست تا حرف بشنود و روى زمين تى بكشد و غذا در دهان آنها بگذارد. اهل بحث كردن با دكتر هم نيست.

در هر حال گيريم كه ديالوگ، يكى از راه‌هاى معرفى شخصيت‌ها باشد، اما اين، جايى است كه براى بيان افكار يك شخصيت يا سرچشمه گذشته كنش‌هاى او، راه ديگرى وجود نداشته باشد. اما حتى در اين صورت نيز نيازمند گفتگوهايى هستيم نه يك طرفه كه گفتگوهايى سرشار از جدل و تنش و تضادهاى عاطفى و نه از جنس شنيدن درددل و جدا شدن. بسيار ديده‌ايم ديالوگ‌هايى را در فيلمنامه‌هاى خوب كه شخصيت‌ها فقط حرف مى‌زنند اما با همين حرف‌ها و با حمله به تصورات يكديگر، افكار و احساسات خود را برملا مى‌سازند. در تك‌گويى‌ها نيز چنين است. آنجا كه شخصيت به مكاشفه نفس مى‌پردازد. در آنجا نيز شخصيت با خود سروكله مى‌زند و اين جدل درونى مى‌بايست به يك تصميم (كنش بيروني)‌يا يك شناخت (كنش دروني) برسد. دكلماسيون‌هاى يحيي، اما چنين نيست. او مصائب شاهو و شعيبى را تفسير نمى‌كند، گزارش نمى‌دهد، ارزشيابى نمى‌كند، دچار شك يا تقويت يك جهان‌بينى فلسفى نمى‌شود.نتيجه گيرى هم نمى‌كند، او فقط كلى‌گويى مى‌كند:

- “خدايا در انتظار زيباترين‌ها هستم. گرچه هيچ چيز روى زمين اين را تاكيد نمى‌كند.”

يحيى هيچ‌گاه نمى‌گويد “زيباترين‌ها” از نگاه او چه چيزها يا چه موقعيتى است. از منظر جهان‌بينى‌اى كه او درسش را خوانده كه همه چيز زيباست چون خالقش زيباست و چه بسا امور كراهت‌آميزى هست كه در آن خيرى نهفته است. يحيى بايد داستان و تفسير همراهى خضر و موسي(ع) را خوانده باشد و انبوه آيات و رواياتى كه جهان را بنابر جهان‌بينى الهى يكسره نور و خير و زيبايى مى‌داند مرور كرده باشد. بله او مى‌تواند در اين جهان‌بينى شك كند، كنار بگذارد يا به دلخواه خود فقط بخشى از آن را بپذيرد. او به‌عنوان يك انسان آزاد است كه عقايدش را خود برگزيند. اما براى جهان‌بينى انتخاب شده‌اش نبايد تعريف و معيارداشته باشد؟ او كه “در انتظار زيباترين‌ها”ست نبايد به مخاطب بگويد از نگاه او “زيباترين‌ها” چه چيزهايى هستند؟ زيباترين‌هايى كه “هيچ چيز روى زمين” آن را تاكيد نمى‌كند؟

يحيى ضبط مى‌كند:

- “قسم به لحظه‌اى كه رنج‌ها پايان يافته است.”

گيريم كه او اصلا آياتى همچون “لقد خلق الانسان فى كبد” (همانا ما انسان‌ها را در رنج آفريديم) را نخوانده باشد و تفسير آن را نداند؛ اما او چه تصورى از “لحظه‌‌اى كه رنج‌ها پايان يافته است” دارد؟ آن لحظه چگونه لحظه‌اى است؟ چگونه مى‌توان به آن رسيد؟ از جهان درون ؟(آن‌گونه كه بودا مى‌گويد؟) يا از جهان بيرون؟ (آنكه فرانچسكو مى‌كند؟) كدام؟ يحيى پاسخى ندارد. او صبح مى‌بيند و شب با خود دكلمه مى‌كند. چنين كسى كه آدم برخورد، قطعيت و كنش نيست چگونه توقع لحظه‌اى را دارد كه “رنج‌ها پايان يافته است”؟ و عجيب است كه چنين كسى دل به آتش مى‌زند و عبايش را از بهر نجات، روى آن آدم نگون‌بخت بيندازد. گفتيم نگون‌بخت، چون از تعريف عرفى و رايج بدبختى خوشبختى استفاده كرديم. در حالى كه براساس يك جهان‌بينى متفاوت، عذاب‌هاى امثال شعيبى را مى‌شود عين خوشبختى (يا مقدمه آن) دانست. مثلا اين جهان‌بينى را دكتردارد. او اين آدم‌هاى گناهكار در آن زيرزمين مخوف (و مشهور به بهشت) را عذاب مى‌دهد تا از بار گناهان آنان كاسته شود و پس از مرگ راهى بهشت واقعى شوند. (و معلوم نيست چرا بيماران آنجا را، با آن عذاب‌ها و وحشتناكى‌اش بهشت ناميده‌اند. دكتر بايد اين نامگذارى را انجام مى داد) مى‌بينيم كه امثال دكتر چون تعريف مشخصى را از رنج، زيبايي، خوشبختى و بدبختى دارند؛ براساس اين تعاريف،تصميم مى‌گيرند و عمل مى‌كنند اما يحيى چنين نيست و اين بدان معناست كه فيلم، در گفتن مفهوم اصلى خود الكن مى‌ماند.

حامد اصفهاني
 پنجشنبه 13 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: رسالت]
[مشاهده در: www.resalat-news.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 325]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن