تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):افطارى دادن به برادر روزه دارت از گرفتن روزه (مستحبى) بهتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816800548




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

كتاب ادب - كلوزآپ: سعدي يا حافظ


واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: كتاب ادب - كلوزآپ: سعدي يا حافظ


كتاب ادب - كلوزآپ: سعدي يا حافظ

رسول رخشا:عباس كيارستمي هنرمندي است كه در راه خلق، ثبت و به دست آوردن آثارش- در حوزه‌هاي مختلف- همواره تلاش كرده، جستجوگري باشد كه با تجارب نو، تن به آفرينش يا بازآفريني واقعيت‌هايي دهد كه هميشه در دسترس ما بوده‌اند، اما گويي به دليل عدم تمركز يا نگاه سطحي و سرسري به آنها، آن‌طور كه بايد مورد توجه قرار نگرفته‌اند، او با نگاه تيزبينانه و شكل نوي رويارويي‌اش با «امر در دسترس»، اغلب سبب پيدايش و شكل‌گيري اثري نو شده است كه دريچه‌اي از توجه و تفكر را بر مخاطب گشوده است در مسير زندگي هنري كيارستمي، به‌خصوص از يك دوره مشخص به اين سو، شاهد شنيدن حرف و حديث و جنجال و جدل پيرامون رفتار و آثار او بوده‌ايم، آنقدر كه اين موضوع ديگر، جزيي است جدايي‌ناپذير با نام «عباس كيارستمي»، حال اين واكنش‌ها، چه در راه موافقت و چه از در مخالفت با او و آثارش باشند. نمونه نزديكش، عكس‌العمل‌هايي كه در برابر انتشار كتاب «حافظ به روايت كيارستمي» و نزديك‌تر از آن« سعدي، از دست خويشتن فرياد» نشان داده شده است، اين روزها صحبت درباره اين دو كتاب نقل محافل فرهنگي و هنري ماست... جنجال‌ها و بحث‌ها با انتشار كتاب اول «حافظ» شروع و با «سعدي» جولان داده شد تا اعتراض‌هايي شبيه اين شنيده و خوانده شود:

چرا كارگردان نامور از دروازه سينما گريخته است و از شبستان ادبيات سربرآورده، بي‌اينكه به آب تعميد ادب غسل داده شود؟ آيا سينما ديگر توان بر دوش كشيدن بار امانت نام او را نداشته كه به ادب خانه گريخته است؟ چرا كيارستمي بدون تخصص شعرشناسي (حافظ‌شناسي/ سعدي‌شناسي) وارد حوزه ادبيات شده است ؟... و انتقادها و اعتراض‌هايي شبيه به اينكه معمولا هم ميان دو موضوع ادبيات و سينما و داشتن و نداشتن تخصص و دانش در اين دو حوزه مطرح شده است.
با شنيدن و خواندن گفتارهايي از اين دست، از سينماگران و اهالي ادبيات و انديشه، سوالاتي پيش مي‌آيد كه من در اينجا سعي مي‌كنم پس از طرح‌شان، آنها را مبناي يادداشتم قرار دهم و به قدر تلاشم پاسخ‌ها را از كتاب‌هاي ياد شده و اين تجربه كيارستمي، برگزينم و نشان دهم كه كدام مولفه‌ها در اين كنش كيارستمي مهم بوده‌اند و كجاها فريبنده براي منتقدان رفتار او.
آيا كيارستمي با اين دو كتاب به دنبال به وجود آوردن يك ژانر (قالب) ادبي بوده است و رفتاري كه او با غزل‌هاي حافظ و سعدي داشته است، برخوردي است كه در اصل و ذات خود رفتاري ادبي تلقي مي‌شود، و بالطبع آيا براي رويارويي با آن، داشتن دانش و تخصص ادبي، حافظ‌شناسي/ سعدي‌شناسي و شعرشناسي ضرورت دارد؟ آيا او با اين كارش قالب تازه‌اي آفريده است؟ يا اصلا هدف ديگري داشته است و كدام قسمت‌ها در كار او داراي اهميت بيشتر است ؟
دو كتاب ياد شده ماحصل نگاه نو كارگردان مشهور سينماست كه سعي كرده است با نزديك شدن به اين دو شاعر بزرگ، دست به تجربه‌اي زده باشد كه لابد ثمره‌اش بايد چيزي شود كه تا به حال نبوده است، او چكيده معنايي يك غزل را در قالب دو يا سه سطر كوتاه با چينشي به شكل شعر امروز (نو) ارائه كرده و در اين چكيده و گزينش با محور قرار دادن مفهوم/ معنا يا پيام كارش را طرح‌ريزي و پيش برده است.
كيارستمي با خوانشي نو از حافظ و سعدي و نوع و زاويه نگاهش و با انتخاب مفاهيم خاص و نحوه ارائه آنها، به نوعي، مركز محوري همراه با رويكردي مفهومي/ معنايي در كارش رسيده است و با دستيابي به شكل جديد چينش و تقطيع سطرها از سمتي تلاش كرده كه هماهنگي نوشتاري با مفاهيم برگزيده شده را ايجاد كند و از سوي ديگر رابطه‌اي بيروني و امروزي‌تر با چكيده غزل‌ها برقرار كند، به‌طوري كه خواننده كم‌حوصله امروز، هم بتواند ارتباطي ساده‌تر و راحت‌تر ميان اثر و خودش بيايد، خواننده با نگاه به يك تابلو يا عبارت برگزيده شده مي‌تواند به دريافتي برسد كه هم عميق باشد و هم به سادگي و راحتي قابل ارتباط و مشاركت با آن، حال اگر بگوييم كه دو يا سه سطر جدا شده از يك غزل هيچگاه نمي‌توانند ارزش و يكپارچگي يك غزل كامل را به دست دهند، بر بيراه نرفته‌ايم، اما به گمانم به‌طور كلي اين دو با هم فاصله فراوان دارند و مقايسه‌شان- چه در ريختار و چه در ساختار- خطاي بزرگي محسوب مي‌شود، مي‌دانيم كه غزل هر چقدر هم كه از پاره بيت‌هاي متفاوت شكل گرفته باشد يك قالب مشخص با پيوستاري يك دست و منسجم است و از مهم‌ترين عناصر شكل‌گيري غزل همانا موسيقي/ ضرباهنگ و ريتم مشخص در قالب آن است حال اگر بپنداريم كه اين رفتار كيارستمي قرار است اتفاقي باشد كه در قالب غزل مي‌افتد به نحوي كه دخالت او منجر به دژانره كردن اين قالب باشد زود مي‌فهميم كه راهي رفته‌ايم كه به تركستان نزديك‌تر است تا شيراز ...
اما در مدل‌هاي ارائه شده توسط كيارستمي - نمي‌گويم شعرهاي كوتاه، چراكه به گمانم، خيلي جاها ما با قامت و كليتي به نام شعر روبه‌رو نمي‌شويم- موسيقي شرط اصلي نيست و جاي چندان مهمي ندارد چراكه با دو يا سه سطر كوتاه، اصلا تم نمي‌تواند تبديل به ريتم يا ضرباهنگ كامل يا يك موسيقي مشخص و شكل يافته شود و همچنين انتخاب قالب‌هاي گزينش شده در كتاب‌ها به شكلي بوده كه تاكيد اصلي‌شان روي معنا و مفهوم و تصوير بوده تا فرم، موسيقي يا ساختار و حتي به گمانم عمدي در كار بوده تا در اين شكل نوي ارائه شده، حواشي مستمر و تكرار شده تاريخي از اطراف اين قالب كهنسال و به نوعي دروني شده براي ذهن مخاطب ايراني زدوده شود تا تمركز و توجه بر معنا و پيام بيشتر و راحت‌تر صورت گيرد.
اگر اين گزيده‌ها نتوانند از نظر معنايي بار يك غزل كامل را يا قسمتي از يك غزل را به دوش كشند، دست‌كم مي‌توانند مسبب پيگيري و ايجاد انگيزه براي خواننده علاقه‌مند، اما كم خوانده آثار كلاسيك شوند و پنجره‌اي باشند كه بتواند از قاب مشخص خود جايي در جهان حافظ و سعدي باز كنند، كيارستمي با اين كارش به دنبال حذف پيچيدگي‌ها و شاخ و برگ‌هايي است كه به نوعي مبناي معنايي غزل‌ها را به تعويق مي‌اندازند، او با فشرده كردن و تمركز روي معنا (كه اين كار با انتخاب صحيح شاه سطرها و مفاهيم كليدي و كلي غزل‌ها انجام شده است) و شكل تازه ارائه آنها سبب شده، توجه و تمركز مخاطب به راحتي انجام شود. (مي‌دانيم كه فشرده‌نويسي و حذف اضافات و ايجاز از ملزمات ادبيات مدرن به شمار مي‌رود).
در گزيده‌ها سعي شده است اصالت و پيشينه قالب اصلي (غزل) حفظ شود و روح و سنت - غيرقابل حذف- حافظ و سعدي در آنها ديده شود و حتي در شكل بيروني‌تر ارائه آن نيز، به اين مهم توجه شده است. در اينجا منظورم زبان شكل‌گيري يا شكل‌گيري زبان در نوع پيشنهاد داده شده است، چرا كه در كارها دخالتي در حوزه زبان و ساخت آن وجود ندارد و تنها در اين ميان گام‌هاي برچيده شده در اين رفتار نو هماهنگ و همسو شده است با شرايطي امروزي‌تر، حتي نمي‌توانيم بگوييم تصميم به بازسرايي مجدد در شعرها وجود داشته است و كيارستمي خواسته از قالب غزل كلاسيك به شعرهاي كوتاه مدرن يا هايكو مانند برسد. چراكه با اين كارش مجبور مي‌شده در زبان هم دخل و تصرف داشته باشد، همانطور كه اشاره شد در انتخاب‌‌ها، پيام آنقدر اهميت دارد كه به محض رسيدن به يك معنا، تصوير يا سخن نعز (گزين گويه)، كيارستمي كارش را تكميل يافته ديده است و به دنبال ادامه و گسترش آن نبوده است و همين نشان مي‌دهد كه او به دنبال يافتن شعر (نو) از دل شعر (كلاسيك) در قالب‌ها و ساختارهاي فرمي مشخص نبوده است.
چراكه كيارستمي در حوزه شعر كوتاه و شعرهايي نزديك به هايكو هم تجربه لازم را داشته است،
چه مفهومي دارد/ ساحل/ در كنار بيم موج ؟ ص 213
ز غصه‌ام/ قصه‌اي خواهم ساخت/ بي‌پايان ص 221
من بيم آن دارم/ صداي گريه شيرين/ به گوش نيايد/ ازهياهوي تيشه فرهاد ص 228
از اين شعرهاي انتخاب شده، كتاب «گرگ در كمين » كيارستمي، مي‌توان دريافت كرد كه پايه‌هاي اين شعرهاي كوتاه بر بنياني از آثار كلاسيك بنا شده‌اند و اين خود نشانگر پيوند ذهني شاعر با اصالت وجودي چنين آثاري است اما رفتار او با حافظ و سعدي به هيچ رو چنين مسير و رويكردي را دنبال نكرده است، در تقطيع و چينش هم تنها از شكل نوشتار كلاسيك غزل فاصله گرفته شده و تقطيع به شكل شعر رايج امروز ارائه شده، حتي تلاش در جهت پيشنهاد تازه‌اي در تقطيع سطرها وجود ندارد كه به گمانم اين هم يكي از دلايلي است كه مي‌توان دريافت، كه كيارستمي به دنبال رفتار ادبي/ شعري خاصي با سبك يا قالب تازه‌اي نبوده است و تنها به دليل هماهنگي ميان نوشتار (چنينش) و معنا و مفهوم مورد نظرش اين نوع تقطيع را برگزيده است تا هدفش راحت‌تر به مخاطب منتقل شود.
در جاهايي كه قامت طولي سطرها و كلمات اجازه مي‌دهند شكل نوشتار و تقطيع سطرها را مي‌شود به شكل سنتي غرل يعني جفت مصرع و زير هم نوشت اما شيوه نوشتار در اين دو كتاب به شيوه شعر رايج امروز ارائه شده، چراكه خيلي جاها تساوي طولي مصرع / سطرها اجازه اين‌گونه نوشتن را نداده‌اند و نيز به گمانم اين نوع تقطيع هم در جهت دعوت بهتر و ساده‌تر خواننده امروز با آثار انجام شده است .
يوسف گم گشته
باز آيد
به كنعان غم مخور
ص 473 از كتاب حافظ به روايت كيارستمي
بي‌ترديد كيارستمي به دنبال دستيابي به هويتي تازه و مستقل نسبت به اصالت وجودي اين آثار نبوده و حتم اين دانش و آگاهي را داشته است كه سعدي و حافظ به قدر و قامت خود، هويت شكل يافته تاريخي و مستقل يافته‌اند كه نتوان به بار هويتي آنها چيزي افزود يا از آن كاست، چرا كه غزل‌هاي اين دو شاعر با وجود اينكه در طول دوران‌هاي مختلف از جنبه‌هاي گوناگون مورد تحليل و نقد و ارزش داوري قرار گرفته‌اند، اما همچنان ارزش ادبي و هنري‌شان را حفظ كرده‌اند و به نوعي تبديل به آثاري شده‌اند كه متناسب با زمانه‌هاي متفاوت قابليت تاويل‌پذيري و خوانش تازه يافته‌اند. كيارستمي از دل اين كلاسيك‌هاي هويت يافته، چكيده‌اي مدرن و متناسب با رفتار ذهن مخاطب امروز برگزيده، تا بتواند پيشنهادي داشته باشد براي ذهن شكل يافته و بي‌تمركز انسان (مخاطب) امروز.
او با تمركز كردن روي يك معنا/ سوژه/ ابژه/در يك ساختار كلي به نام « غزل » سعي كرده است كه خوانشي جديد از يك قالب كلاسيك جا افتاده را ارائه كند، حتي با مروري كلي و گذرا مي‌شود فهميد كه او وجه اصلي كارش تمركز و توجه به معنا و مفهوم بوده است، نه فرم و ساختار (هر چند كه به هر شكل مدل ارائه توسط او هر چقدر هم كه كار شده باشد و تقطيع‌اش آشنا با ذهن مخاطب، چون با يك سوژه كلاسيك درگير شده است به نوعي، قالبي تازه مي‌آفريند) و اين كار در نوع خودش يك رفتار زيبايي‌شناسانه نيز محسوب مي‌شود چرا كه يك كشف در آن ديده مي‌شود، به جهت اينكه هر چند او به دنبال ايجاد يك ساخت جديد در قالب شعرهاي حافظ و سعدي نبوده است اما از دل اين بازخواني و خوانش تازه آثار كلاسيك يك زيبايي‌شناسي پديدار گشته كه با معيارهاي امروزي هم خواني دارد. كيارستمي با برجسته كردن يك بيت/ مصرع/ سطر تلاش كرده است كه برخورد مخاطب كم‌حوصله و بي‌دقت امروز را با يك قالب كلاسيك كه با خود نوعي غربت سردرگمي تاريخي را نيز به همراه دارد، از بين ببرد و دريچه‌اي تازه پيش روي او باز كند تا او بتواند به دريافتي سر راست‌تر و ساده‌تر، نسبت به آثاري كه به خاطر قدمت و گذر زمان و مسير تاريخي خود صاحب پيچيدگي‌هاي فراوان هم شده‌اند برسد، در واقع مهم‌ترين نقش كيارستمي در اين كتاب‌ها نقش يك فيلتر است تا فاصله چندصد ساله‌اي كه همراهش غبار رعب و وحشت ميان مولف و مخاطب برپا كرده است را كم كند.
ما از تو
به غير از تو
نداريم تمنا
ص 53 از كتاب سعدي
به گمانم مهم‌ترين نقطه توجه در رويارويي با اين كتاب‌ها «كشف» كيارستمي است، كشفي كه باعث شده است، نوع ديگري از ديدن يا نوع ديگري از دريافت را به مخاطب پيشنهاد كند و حال اينكه اين كشف از نظر گاهي بر مي‌خيزد كه با ظرافتي همراه با تمركز به اطرافش مي‌نگرد و آنچه در اين رويكرد اهميت مي‌يابد، همانا دريافت تازه و زاويه جديدي است كه او نسبت به اين دو اثر يا شاعر كلاسيك داشته است و به نظر مي‌رسد بيش از آنكه اين كار محتاج داشتن دانش و تخصص ادبي باشد نياز به خلاقيت و تغيير در نگرش و نحوه نگاه هنرمندانه دارد او نگرش و دريافت شعري خود را مطابق كرده است با دريافت‌هاي دروني‌اش آنچه از نظرگاه هنرمندانه‌اش مناسب روحيه و دريافتش بوده است و آن را به اين شيوه به مخاطب‌اش پيشنهاد داده است.
كيارستمي اغلب در آثارش در هر زمينه‌اي كه بوده تلاش كرده كه رويكردي ميني‌ماليستي داشته باشد چه در سينمايش، چه در عكس، نقاشي و چه در شعر و برپايه همين رويكرد و نگرش و حركت به سمت سادگي و حذف پيچيدگي‌ها و زاويد، به نوعي قالب كلي در كارهايش ديده مي‌شود، اما به گمانم در تمام آثارش توجه به مفهوم و محتواي اثر برجسته‌تر از فرم و قالب مشخص است و سفر به سمت ميني‌ماليسم تنها يك زمينه فكري (فرمي) براي ارائه كارهاي مفهومي او است.
يكي از دخالت‌هاي اصلي او به عنوان كارگردان در روند شكل‌گيري فيلم‌هايش، حذف اضافه‌هاست، طوري كه ساختار كلي فيلم روي يك موضوع و/ سوژه خاص تمركز دارد. شيوه انتخاب، گزينش و رفتار كيارستمي در اين دو كتاب بر يك مبناي يكسان پيش مي‌رود و به نوعي بر يك زمينه ميني‌ماليستي بنيان گذاشته شده است اما تفاوتي ميان اين دو كتاب- حافظ و سعدي- ديده مي‌شود و آن، اينكه رفتار مشترك با اين دو شاعر، كارهاي سعدي، پذيرنده‌تر و كامل‌تر به نظر مي‌رسند و قطعه‌هاي كوچك شده غزل در سعدي نزديك‌تر به شعر امروز و دريافت مخاطب امروز هستند دركتاب حافظ خيلي جاها به دليل بازماندن قاب اثر براي مخاطب گزيده‌ها به قطعه تبديل نشده‌اند كه اين موضوع را به خودي خود مي‌توان به نوع كار و شعر اين دو شاعر مربوط دانست، چرا كه شعر سعدي ملموس‌تر و زميني‌تر است اما حافظ به دليل گشادگي كه در روح شعرش وجود دارد بسياري مواقع در جهان ذهني و تجريدي سير مي‌كند، به همين دليل گزيده‌هاي سعدي با اين شيوه برخورد كيارستمي سازگارتر و مطلوب‌تر به نظر مي‌رسند.
دوش در آغوش
آسوده و چو پرگار
در خوابم آمدي
بر كنار مي شدم
ص 36 كتاب سعدي ص 662 كتاب حافظ
به گمانم، «كشف» كيارستمي در نحوه برخورد با اين دو شاعر كلاسيك و هماهنگي ميان اين كشف و شكل ارائه آن و دعوت به توجه و تمركز مخاطب روي معنا به همراه شيوه پيشنهادي در اين آثار، مهم‌ترين اتفاق اين كتاب‌هاست، كه از منظر زيباشناسي و رفتار مدرن با اين آثار كلاسيك نيز داراي اهميت هستند و نكته مورد توجه اينكه در اين كنش، هيچگونه تعارض و ناسازگاري با اصل و اصالت وجودي اين آثار پديدار نگشته است.

سعدي ز دست خويشتن فرياد
(گزيده غزليات سعدي)
عباس كيارستمي
نشر نيلوفر
1386
3300 نسخه
5500 تومان
 پنجشنبه 13 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 539]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن