واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: حوادث - اعترافات قاتل سنگدل
حوادث - اعترافات قاتل سنگدل
سرهنگ بيرانوند رئيسپليس شهرستان نظرآباد در تشريح اين حادثه گفت: اكبر در ابتدا منكر قتل دكتر شد و گفت: وقتي دو روز پيش وارد مطب دكتر شدم و جسد وي را ديدم شوكه شدم و براي اينكه قتل به گردن من نيفتد تصميم گرفتم كه با مثله كردن اعضاي بدن دكتر، آن را در چندين نوبت از ساختمان خارج كنم. متهم با توجه به انكار اوليه قتل در طول بازجوييهاي فني سرانجام لب به اعتراف گشود و جريان قتل را اينگونه براي پليس بازگو كرد: يكم تيرماه سال جاري به اتفاق دكتر در حال تماشاي بازي فوتبال بوديم كه پس از اتمام بازي دكتر براي استراحت به اتاق خود رفت و من هم كه كليد تمامي اتاقهاي مطب را داشتم همان شب تصميم گرفتم كه در اولين فرصت پس از به خواب رفتن دكتر وسايل قيمتي داخل كشوها و كمد شخصي دكتر را به سرقت ببرم، بنابراين ساعت 30/6 صبح وارد مطب شدم و وقتي ديدم دكتر در همان اتاقي خوابيده كه من تصميم داشتم از آنجا اموال قيمتي را به سرقت ببرم از همين رو با وسوسه زيادي كه به سرقت اموال قيمتي داشتم نتوانستم خود را راضي به برگشتن كنم و با برداشتن يك چوبدستي بزرگ در حالي كه دكتر در خواب بود ضربات متعدد به سر وي وارد كردم و در همان حالت خواب او را به قتل رساندم. براي خارج كردن جسد چارهاي جز قطعه قطعه كردن آن نداشتم متهم ادامه داد: پس از آنكه دكتر را به قتل رساندم و به هدف خود رسيدم درهاي مطب را قفل كردم و سريعا از آنجا خارج شدم و تا دو روز به آنجا سر نزدم اما وقتي كه سوم تيرماه براي بررسي اوضاع به مطب رفتم با بوي بد و متعفن جسد روبهرو شدم و به خاطر ترس از اينكه لو برم تصميم گرفتم كه جسد را به خارج از مطب انتقال داده و در يك جاي مناسب خاك كنم و يا آتش بزنم اما ترسيدم كه هنگام انتقال جسد به بيرون از مطب همسايگان متوجه شوند و به پليس خبر دهند، بنابراين چارهاي نداشتم جز اينكه بدن را مثله كرده و با ريختن اعضاي بريده شده در داخل نايلونهاي مشكي در چندين نوبت آنها را به بيرون از مطب ببرم. به خاطر واهمه و وحشتي كه براي مثله كردن داشتم از مواد مخدر استفاده كردم قاتل ادامه داد: وقتي چندين بار چاقو را به دست گرفتم و خواستم كه بدن دكتر را قطعه قطعه كنم ترس تمام وجودم را فرا گرفت، بنابراين براي غلبه بر ترس خود مقدار زيادي مواد مخدر از نوع شيشه مصرف كردم و ساعت 3 بامداد در حالي كه به خاطر مصرف مواد مخدر كاملا قدرت تصميمگيري خود را از دست داده بودم بدن دكتر را مثله كرده و اعضاي بريده شده را در پنج كيسه ريختم و وقتي آفتاب طلوع كرد سه كيسه اول را در سه نوبت با استفاده از موتورسيكلت به بيرون از شهر بردم و كيسه اول را داخل قنات آب، كيسه دوم را در اطراف روستاي حسنآباد (بخش تنكمان) و كيسه سوم را هم در جادههاي خاكي روستاي رضاآباد انداختم و چون اطراف ساختمان شلوغ بود و ترس لو رفتن را داشتم تصميم گرفتم كه دو كيسه باقيمانده را شبهنگام به بيرون انتقال دهم و براي اينكه نشانههاي جرم را از بين ببرم اواسط همان روز آلت قتل، رختخوابي كه دكتر روي آن خوابيده بود و لباسهاي شب قتل خود را به بيابانهاي اطراف محلههاي سيدجمالالدين و رسالت بردم و آنها را به آتش كشيدم. هنگامي كه تصميم داشتم دو كيسه باقيمانده را به بيرون از مطب ببرم از سوي ماموران شناسايي و دستگير شدم.
پنجشنبه 13 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 105]