تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833248419
جوانفکر در گفتوگو با خبر: معتقدم جریان اصولگرایی و اصلاحطلبی دیگر وجود خارجی ندارند
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > چهره ها - گفتوگو با علیاکبر جوانفکر مدیرعامل خبرگزاری ایرنا و مشاور مطبوعاتی رئیسجمهور در آغاز با قید اینکه فقط 45دقیقه خواهد بود آغاز شد و همزمان با اوج گرفتن ترافیک عصرگاهی خیابان ولیعصر به اوج خود رسید و تا پس از اذان مغرب نیز ادامه داشت. سیدمحسن فرجادی، مریم هدیهلو: گفتوگو با مدیرعامل ایرنا در طبقه چهارم خبرگزاری جمهوری اسلامی دو روز قبل از سفر محمود احمدینزاد به لبنان انجام شد، سفری که جوانفکر نیز یکی از مسافران آن بود. نظرات مشاور رئیسجمهور درباره اصولگرایی و خط فاصلههایی که میان احمدینژاد و این جناح وجود دارد بهانه ورودمان به گفتوگویی 123دقیقهای با جوانفکر بود. آنچه در ادامه میخوانید بخش اول گفتوگوی تفصیلی خبر با مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی است. شما در جایی گفتید رایی که به احمدینژاد در دور اول انتخابات نهم داده شد به معنای رای مربوط به جریان به اصولگرایی نیست...من چنین چیزی گفتم؟ بله در مناظره با آقای رسایی..خیر من چنین حرفی نزدهام. دقیقا میتوانید بگویید چه گفتید؟در آن مناظره که از صداوسیما پخش شد، آقای رسایی تلاش کرد که بگوید رای احمدینژاد متعلق به جریان اصولگرایی است یعنی به دلیل حمایتی که آن جریان در سال 1384 به عمل آورد، آقای احمدینژاد توانست رای بیاورد و من گفتم که این طور نیست. همه میدانند که جریان اصولگرایی نامزد خودش را داشت و نامزدش هم آقای لاریجانی بود و آقای احمدینژاد تصمیم گرفت خودش را خارج از چارچوبهای معمول حزبی و گروهی به مردم معرفی کند. ایشان کارنامه کاری درخشانی در مدیریت شهری در تهران و کارنامه بسیار خوب مدیریتی در استانداری اردبیل داشت و توانسته بود با انجام یک کار فشرده، دیدگاههای ارزشی و انقلابی خود را با جامعه در میان بگذارد، بنابراین رای ایشان ربطی به اصولگرایان نداشت. آقای رسایی میگفتند نه ایشان حدود 7 میلیون در دور اول بیشتر رای نیاورد و در دوره دوم، جریان اصولگرایی حمایت کرد و ایشان رای آورد. البته ما اهل دعوا نیستیم و قصد نداریم حق کسی را ضایع کنیم . اهل منطق و گفتوگوی منطقی هستیم. مسائل را میشنویم و به صورت منطقی نیز به آنها پاسخ میدهیم. پاسخی که من به آقای رسایی دادم این بود که کاندیدای جریان اصولگرایی مجموعا کمتر از 6 درصد آرا کسب کرد و اگر همه این آراء را متعلق به جریان اصولگرایی بدانیم، باید پرسید که واقعا این رقم چه سهمی و نقشی در پیروزی آقای احمدی نژاد داشته است؟ البته این 6 درصد نیز بخشی متعلق به خود آقای لاریجانی است. یعنی ایشان خودشان فارغ از اینکه جریان اصولگرایی حامی او باشد ، در جامعه یک رایی دارد. بالاخره بخشی از آن متعلق به خود آقای لاریجانی است اما اگر فرض را بر این بگیریم که تمامی این رای متعلق به جریان اصولگرایی بوده است، آن وقت باید روشن کنیم که این رای چه جایگاهی در کل آراء آقای احمدی نژاد در مرحله دوم داشته است؟ ولی در مرحله دوم به هر حال حمایت های جریان اصولگرایی بود که می توانست آقای احمدی نژاد را در عرصه ملی معرفی کند....اینطور نیست. رای آقای احمدی نژاد متعلق به خود ایشان است. البته یک جریان بزرگ اصولگرایی از متن مردم به کمک آقای احمدی نژاد آمدند و با انجام تبلیغات مردمی و داوطلبانه ، یک موج فراگیر در کشور ایجاد شد که هیچ چیز دیگری نمی توانست جلودار آن باشد یا بر آن برتری و غلبه داشته باشد. یعنی بقیه آرا،آرای اختصاصی آقای احمدی نژاد بود که بدست آورد؟ واقعا اینطور بود. برخی رسانه ها و سایت های خبری که بیشتر متمایل به خود اصولگراها هستند، با تحریف سخنان بنده، اینگونه وانمود کردند که بنده گفته ام آقای احمدی نژاد اصولگرا نیست. من چنین حرفی را نگفته ام. به زعم بنده، آقای احمدی نژاد اصولگراترین چهره شاخص در کشور پس از مقام معظم رهبری است. علت این نوع دیدگاه در شما چیست...من فکر می کنم که ایشان اصولگرایی را به صورت عملی معنا کرده است، در حالی که برخی افراد و گروهها در بحث اصولگرایی، از حد حرف و ادعا فراتر نرفته اند. بنابراین مردم به یک اصولگرا رای دادند، اما اصولگرایی از جنس خود احمدی نژاد... اصولگرایی از جنس احمدی نژاد جریان جدیدی است آقای جوانفکر؟ اگر در حال حاضر بخواهیم به جریان اول و دوم وجود خارجی بدهیم بله همین طور است، جریان دیگری است اما من معتقدم اصلا جریان اول و دوم دیگر وجود خارجی ندارند.چرا؟ چون احمدی نژاد جریان اصولگرایی را درعمل نشان داد و پرچم اصولگرایی واقعی در دستان اوست . البته اصولگرایی و اصلاح طلبی هر دو ارزش هستند و هر فرد مسلمان انقلابی حتما اصولگرا و حتما اصلاح طلب است. کسی که در حال حاضر پرچم اصولگرایی و اصلاح طلبی واقعی و عینی را در دست گرفته ، شخص دیگری جز احمدی نژاد نیست. تصمیمات، اقدامات، برنامه ریزی ها، رویکردها و مواضع آقای احمدی نژاد در مسائل داخلی و خارجی برآمده ازارزش های ناب انقلاب اسلامی است و او با اقدامات و جهت گیریهای اصلاح طلبانه و درعین حال اصولگرایانه خود در دوران ریاست جمهوری نشان داد که جریان اصلاحات و جریان اصولگرایی، دیگر موضوعیت خود را از دست داده اند. البته عقل حکم می کرد که مدعیان این دو جریان برای ادامه حیات سیاسی خود، به بازنگری و اصلاح فکری و تصحیح جهت گیریهای خود بپردازند اما فکر می کنم که سیاست زدگی و تحلیل های غیرواقعی از صحنه پیش رو، مانع از این بوده است که آنها در مسیر درستی به تمشیت امور بپردازند. بر اساس تعریف آقای احمدی نژاد هم اصولگرا و هم اصلاح طلب است؟ پشتوانه حرف شما بر چه اساسی است؟اصولگرا کسی است که بر اساس اصول ومبانی انقلاب اسلامی مشی و مدیریت کند و روش زندگی و جهت گیریهای مدیریتی او بر این اساس استوار باشد. اصلاح طلب هم کسی است که شیوه مدیریتی اش در کشور مبتنی بر تحول و انجام اصلاحات باشد. بسیار خوب اگر با این تعریف موافق باشید، متوجه می شوید که آقای احمدی نژاد نیز از ابتدا در حال انجام همین کار بوده است و از زمانی که سکان مدیریت اجرایی کشور را به دست گرفته، همین منش و روش را دنبال کرده و در بخشهای رویکردی و ساختاری نیز اصلاحات زیادی را انجام داده است. بنابراین یک فرد پایبند به ارزشهای انقلاب اسلامی، قطعا هم اصولگرا و هم اصلاح طلب است. این دو مفهوم دارای بار ارزشی هستند و امام راحل و مقام معظم رهبری نیز با این تعریف، هم اصولگرا و هم اصلاح طلب هستند. بنابراین به معنی این نبوده که جریان ها را در خود خلاصه کنند و همه چیز را در خود ببینند، طبق تعریف شما اصولگرایان در فضای سیاسی کشور در کجا قرار دارند؟من نظر خودم را گفتم. جریان اصولگرایی همین جریان و کسانی هستند که می گویند اصولگرایند و فعالیت هایی هم دارند. اما اگر بخواهیم واقعی توصیف کنیم و این مسئله را با شاخص های عینی و ملموس معنا کنیم ، آنوقت خیلی ازهمین افراد ممکن است نتوانند وارد حیطه اصولگرایی شوند، همانطور که در مورد اصلاح طلبان هم همین معنا در عمل صدق کرد و دیدیم که بسیاری از آنها با آنکه عرصه و میدان در اختیارشان قرار گرفت اما در عمل اصلاح طلب واقعی نبودند. بنابراین اگر صرفا بخواهیم تعریفی کلی و سیاسی از موضوع داشته باشیم یک اسم و یا یک تابلو بیشتر نیست که به هر حال عده ای زیر آن جمع شده اند. فرمایشات شما به عنوان مدیر عامل خبرگزاری ایرنا به عنوان بخشی از مواضع دولت تلقی می شود هر خبری که ایرنا منتشر می کند ،به عنوان خبرو موضع رسمی دولت جمهوری اسلامی است ،ارزیابی شما از موضع رییس جمهور در قبال جریانات اصولگرایی که موضع مقومی نسبت به دولت دارند نسبت به جریاناتی که در جهت تخریب دولت گام برنمی دارند چیست؟ البته این که گفتید موضع بنده و خبرگزاری مترادف با موضع دولت است واقعا این طور نیست. ما به عنوان خبرگزاری رسمی کشور سیاست خود را مبتنی بر رعایت یک سری قواعد اصولی، قانونی، منطقی و حرفه ای استوار کرده ایم لذا اگر دیگران اظهار نظری کردند سعی می کنیم آن را صادقانه و بی طرفانه و البته با لحاظ مصالح و منافع ملی، منتقل کنیم. مسئولیت اظهار نظر افراد با ما نیست و دیگران می توانند اظهار نظر کنند اما ما سعی می کنیم به عنوان یک پل ارتباطی عمل کنیم ، بنابراین لزوما هر خبری که در ایرنا مخابره می شود موضع رسمی دولت نیست زیرا ایرنا سخنگوی دولت نیست. در بخش دوم سوالتان که موضع رییس جمهوری را پرسیدید نیز من سخنگوی رئیس جمهور نیستم و نمی توانم از طرف ایشان اعلام نظر و موضع کنم. نظر شخصی شما چیست؟نگاه دکتر احمدی نژاد به عرصه سیاسی کشور مبتنی بر تنگ کردن فضا نیست بلکه بسط دادن فضای سیاسی و فراهم آوردن امکان اثرگذاری سازنده و مثبت دیگران در کشور است و هر کسی سهمی و دایره نفوذی دارد که می تواند اثرگذار باشد. نگاه ایشان اینگونه نیست که یک عده ای طرفدار هستند بنابراین فضا را برایشان باز کنیم و عده ای دیگر که طرفدار نیستند فضا را برایشان ببندیم. نگاه رئیس جمهور به اینگونه مسایل و مشی و منش ایشان کاملا شفاف و روشن است و به نظر نمی رسد توضیح بیشتری نیاز داشته باشد. آیا می توانید در این زمینه به برخی از مصادیق هم اشاره کنید؟نشستی که با کارشناسان اقتصادی در چندین نوبت برگزار کردند و دیدگاههای صاحبنظران اقتصادی و حتی مخالفان سیاست های مخالف دولت در حوزه اقتصاد را شنیدند. آیا این یک مصداق روشن نیست؟ اگر در مورد قضیه دو سال پیش صحبت می کنید، اما برخی از اقتصاد دانان برجسته گفتند که ما در این جلسه حضور نداشتیم....در آن جلسه اقتصاد دانانی با گرایشهای مختلف حضور داشتند و نظرات آنان از طیف های مختلف فکری که به آن تعلق داشتند، شنیده شد. مساله این نیست که همه اقتصاددانان کشور بتوانند در این نشست شرکت کنند که عملا غیرممکن است یا اینکه رئیس جمهور بتواند همه نظرات را به اجرا بگذارد. آنها اطمینان حاصل کردند که حرفهایشان شنیده می شود. اگر مصداق دیگری را بخواهید می توانم به سفرهای استانی اشاره کنم که در تمامی سفرها نخبگان و فرهیختگان هر استان در نشستی با رئیس جمهور آزادانه به بیان نظرات و دیدگاههای خود در مسائل مختلف می پرداختند و آقای احمدی نژاد نیز یادداشت می کردند و اگر پاسخی لازم بود ارائه می کردند و در بسیاری از موارد نیز نظرات آنها را سرلوحه کار خود قرار داده اند بنابراین رئیس جمهور به سهم خود کوشیده است فضای کشور را برای طرح نظرات و دیدگاههای مختلف باز نگه دارد تا مسایل منتشر و شنیده شود. ارزیابی شما از آینده آرایش سیاسی کشورو وضعیت جناح های سیاسی به چه صورت است و فکر می کنید وضعیت و آینده اصولگرایان چطور خواهد بود؟من تحلیل روشنی از آرایش نیروهای سیاسی کشور ندارم و البته بستگی به برنامه هایی دارد که هر گروه سیاسی می خواهد اجرا کند و هنوز برنامه ای به صورت رسمی اعلام نشده است. یعنی دولت ارزیابی از وضعیت و فعل و انفعالات سیاسی ندارد؟شما نظر شخصی من را پرسیدید. نشانه هایی در دست نیست که با استناد به آن بتوانیم بگوییم حرکت آینده نیروهای به اصطلاح سیاسی چیست اما فکر می کنم اگر بخواهند در صحنه سیاسی کشور حضور داشته و اثر گذار باشند لزوما بایستی در منش و روش سیاسی خودشان تجدید نظر اساسی بکنند و یک بازنگری جدی در دیدگاههایشان داشته باشند زیرا رویدادهای 6- 5 سال اخیر در کشور به گونه ای بوده که جریانهای سیاسی برای دیده شدن از سوی مردم ، باید به رصد کردن مسیر نگاه مردم بپردازند و خود را در این مسیر بازتعریف کنند و الا دستاوردی نخواهند داشت . برخی از اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری دهم پشت سر آقای احمدی نژاد قرار گرفتند و در تمامی کشور نیز با هزینه های خودشان ستاد های انتخاباتی تشکیل دادند آیا به نظر شما این کار نشان از اصولگرایی در عمل نبوده است؟انتخابات دهم از شفافیت بیشتری نسبت به انتخابات نهم برخوردار بود. یعنی اگر اصول گرایان از آقای احمدی نژاد حمایت نمی کردند به راستی از چه کس دیگری می خواستند حمایت کنند که بعدا بتوانند از موضع اصولگرایی با جامعه سخن بگویند؟ البته بعضی افراد هم بودند که پرچم اصولگرایی را در دست گرفتند اما بعدا رد پای آنها در اردوگاه موسوی دیده شد. به نظر شما این جریانی که خودش را حامی احمدی نژاد می داند و به گفته شما از کاندیدای اصیل اصولگرایی حمایت کرده است چه کاری کرده است که با مشی و مرام احمدی نژاد منافات دارد؟شاید کار صحیح و قابل دفاعی نباشد که بنده روی رفتارها و مواضع افراد و گروهها ارزش گذاری کنم و معیار و ملاک سنجش ارائه دهم اما اگر از بنده بپرسید که چه کاری باید انجام دهند، خواهم گفت که باید خودشان را در مسیر انقلاب اسلامی و ارزش های آن قرار دهند. اگر این کار را بکنند، مردم به آنها روی خوش نشان خواهند داد... این کارهم در حرف و ادعا ممکن نیست بلکه باید برای مردم قابل رویت باشد و آن در رفتار ، مواضع و رویکردها لمس و درک کنند. مشی انقلاب اسلامی از نظر شما همان کارهایی است که آقای احمدی نژاد انجام می دهند درست است؟طرح سووال به این ترتیب شبهه ایجاد می کند و درست نیست. من فکر می کنم که عملکرد آقای احمدی نژاد بر اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی تطبیق می کند و از این جهت است که آن را تایید می کنیم اما نباید اینگونه وانمود شود که مشی انقلاب اسلامی همان کارهایی است که آقای احمدی نژاد انجام می دهد. من گفتم که آقای احمدی نژاد تلاش کرده است تا خود را در مسیر انقلاب قرار دهد. بنابراین انقلاب اسلامی محدود به شخصیت آقای احمدی نژاد نیست..همین طور است و محدود نیست. من از امام و مقام معظم رهبری به عنوان الگو و نماد راستین انقلاب اسلامی نام بردم و بسیاری اشخاص دیگری که حتی در زندگی معمولی شان نیز بسیار پایبند به این ارزش ها هستند و انسان های شریف زیادی از این دست را می توان سراغ گرفت که خودشان را بر مبنای ارزش های انقلاب اسلامی در حوزه ای که سرگرم فعالیت هستند معرفی کرده اند. اگر بخواهیم از هر دو طیف سیاسی چند نفر را فاکتور بگیریم باقی افراد به همین شیوه بوده اند که شما گفتید و آدم هایی هستند که در همین جامعه بوده و در همین جامعه درد کشیده و دغدغه و نگرانی همین جامعه را دارند و اگر بخواهیم همه این ها را بگذاریم یک طرف وفقط یک نفر را ...ما چنین کاری نمی کنیم؛ مردم وقتی می خواهند انتخاب کنند به عمل ما نگاه می کنند و در مجموع به جمع بندی هایی می رسند من این را گفتم که در جامعه ما افرادی هستند که یک سری ادعا دارند ولی مردم قضاوت می کنند و عمل آنها را با ادعاهایشان می سنجند و نمره می دهند. خب بر این اساس ادعاهایی که آقای احمدی نژاد عملی کرده اند چیست؟می خواهید آن ها را بشماریم؟ بله بهتر است بشماریم تا ملموس شوند.از باب مقایسه نیست از باب تشویق است زیرا تکلیف طرف مقابل روشن می شود. در حال حاضر بر اساس کار هایی که باید انجام می شده و شده است موضوع را تعریف فرمایید که وضعیت روشن شود.البته نمی توانیم همه این ارزش ها را در وقت این مصاحبه مرور کنیم اما به برخی از اینها می توان اشاره کرد. صداقت یک شاخص پایبندی به اصول است و آقای احمدی نژاد یک تعامل صادقانه با جامعه برقرار کرد و حتی گاهی نیز مجبور شد هزینه های آن را هم بپردازد.همین که به مردم دروغ نگفت. کجا؟او همه حرفهایش را صادقانه مطرح کرده است، البته ممکن است در جاهایی اشتباهاتی وجود داشته باشد که این اشتباهات نسبتی با بیان صادقانه مسائل با مردم از طرف رئیس جمهور ندارد. می شود یک مثال بزنید که آقای احمدی نژاد گفته باشد که ما اشتباه کردیم؟!اجازه بدهید یکی یکی جلو برویم تا بتوانیم از مباحث نتیجه بگیریم. این طوری اگر بخواهیم صحبت کنیم، مخاطب را سردرگم خواهیم کرد. ویژگی دیگر ایشان خستگی ناپذیر بودن و تلاش مستمر و بی وقفه ای است که رئیس جمهور برای انجام وظایف خود انجام می دهد. او معتقد است که فرصت ها را نباید از دست داد و از هر لحظه ای که در اختیارمان هست باید برای خدمت به مردم و اهداف بلند انقلاب و نظام اسلامی استفاده کنیم. نکته مهم این است که رئیس جمهور نباید هیچ دغدغه دیگری جز پیشرفت کشور در همه ابعاد آن، باز کردن گره از زندگی مردم و عزت و سرافرازی ملت در جهان داشته باشد. مصداق این نظر شما سفرهای استانی است....بله مصداق ها بسیار روشن و شفاف هستند.حتی در دوره شهرداری تهران نیز ایشان با همین رویکرد کار می کردند. مردم دوست بودن و دلسوز مردم بودن یک شاخص دیگر اصولگرایی است که در رفتار ایشان تجلی پیدا کرده است. در زمانی که ایشان شهردار تهران بودند، پنج شنبه ها به مناطق مختلف 22 گانه در شهر تهران می رفتند، با مشکلات مردم آشنا می شدند و همانجا دستور همکاری و کمک به رفع مشکلات را صادر می کردند. ویژگی دیگر ایشان ساده گرفتن زندگی بر مردم بوده است. آقای احمدی نژاد همیشه اعتقاد داشتند که باید قوانین و مقررات را به نفع مردم و در جهت حل مشکلات و برآورده کردن خواسته های آنان تعبیر و تفسیر کنیم اما ظاهرا عده ای عادت کرده اند که برخلاف آن عمل کنند یعنی قوانین و مقررات در برای گره انداختن در زندگی مردم و سخت کردن کارها می خواهند. این مسایل را که شما می فرمایید فقط مردم تهران در زمان شهردار بودن آقای احمدی نژاد می دیدندشهردار تهران در بسیاری از موقعیت ها یک شخصیت موثر محسوب می شود و در فضای عمومی کشور تاثیرگذار است و رسانه ها یک فایل ویژه برای شهردار تهران باز می کنند که اندازه و حجم آن بسیار بیشتر از سایر شهرداران است و این هم دلیل و منطق خود را دارد. ایران ام القراء اسلام و تهران مرکز این ام القراء است و کانونی است که بسیاری از توجهات در داخل و در سطح جهان به این جا معطوف می شود. اگرمصداقی بگویید بهتر است مثلا شما می گویید ویژگی ایشان صداقت بود شما بگویید مثلا در بحث هدفمند سازی یارانه ها و اعلان خوشه بندی و غیره جای صداقت کجا بود...به نظر من شما در مصادیق ورود نکنید. بگذارید مصادیق را خود مردم متوجه شوند. وقتی در مورد آقای احمدی نژاد صحبت می کنیم در مورد فردی صحبت می کنیم که وجود خارجی دارد و در یک ارتباط دائمی با جامعه به سر می برد و مردم هم مواضع و رفتار ایشان را می بینند و قضاوت می کنند بنابراین بسیاری از مصادیقی که شما به دنبال آن هستید را مردم درک می کنند. مصداق ها مشخص اند و خود مردم هم تشخیص می دهند. به نظر شما آیا شاخص دیگری نیز باقی مانده است؟بله بسیار هستند. عدالت گرایی نیز شاخص دیگری است که ایشان بسیار بر اجرای آن تاکید کردند. عدالت در هر حکومت یک رکن اساسی است. حکومت با کفر و بی دینی بقاء پیدا می کند اما با ظلم و بی عدالتی دوام نخواهد داشت. مردم باید عدالت را به عنوان روح حاکم بر مواضع ، تصمیمات و اقدامات دولت احساس و مشاهده کنند. آقای احمدی نژاد خود را رئیس جمهور مردم ایران و دولت خود را متعلق به همه مردم می داند و بر اساس همین منطق نیز سفرهای استانی را آغاز کردند. دسترسی به دولت را محدود به مرکز کشور یا مرکز یک استان نمی دانند و معتقدند که همه مردم در هر نقطه ای از کشور در چشم دولت یکسان و دارای ارزش برابر و حقوق مساوی هستند. دولت را به دورترین نقاط کشور برد و مردمی که هیچگاه مقامات عالیرتبه کشور را ندیده بودند ، یک باره آنها را در محیط زندگی خود دیدند که سرگرم تصمیم گیری برای حل مشکلاتشان هستند. مشارکت بی نظیر 40 میلیون نفری در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته بی دلیل نبود. مردم با دولت آشتی کردند و دولت را در خدمت خود دیدند لذا آنجا که لازم بود به صحنه آمدند و از خادمان خود نیز پشتیبانی کردند. تجربه نشان داده است که مردم ایران بسیار قدرشناس و در عین حال وظیفه شناس هستند . یک شاخص دیگر مبارزه با فساد است. رویکرد دولت در مبارزه با فساد و از بین بردن زمینه هایی که موجب فساد می شود ، بسیار مهم است. جلوگیری از رانت خواری و پیشگیری از ایجاد انحصارها عامل مهمی در از بین بردن فساد محسوب می شود. البته نمی گوییم که به طور کامل فساد از بین رفته است اما به میزان زیادی جلوی فساد گرفته شده است . آقای جوانفکر من با بخش اول فرمایشات شما موافق هستم که آقای احمدی نژاد جلوی اقدامهای مفسدانه را گرفت ولی در زمینه مبارزه با فساد به نظر شما دولت کارنامه خوبی داشته است؟مبارزه با فساد یک بحث ملی است و منحصر به دولت نیست. این مهم همکاری و مشارکت همه دستگاهها و نهادها از جمله قوه قضائیه را طلب می کند. دولت تا آن جایی که بتواند، با برنامه ریزی و سیاست گذاری های مطالعه شده می کوشد وظایف خود را به درستی به انجام برساند که در این زمینه اقدامات بسیار خوبی صورت گرفته است. دولت در بحث مبارزه با موارد خاص فساد، به عنوان ضابط دستگاه قضایی عمل می کند. اما بدون این پشتوانه نمی تواند کار را به اتمام برساند. مگر می شود بدون حکم قضایی کسی را بازخواست کرد؟ بنابراین مبارزه با فساد یک امر تک بعدی و منحصر به دولت نیست هرچند که نقش دولت در این مبارزه بسیاری کلیدی و مهم است. یعنی با این اوصاف دستگاه قضایی تا به حال همکاری نداشته است؟مبارزه با فساد در ابعاد مختلف آن مستلزم یک همکاری همه جانبه میان دستگاهها و نهادهای ذیربط است که صد البته باید با رویکرد اسلامی و انقلابی به انجام برسد. منظورم از رویکرد اسلامی و انقلابی این است که با درک صحیحی از اسلام به صورت انقلابی کارمبارزه با فساد را به انجام برسانیم. درک صحیح از اسلام لازمه مبارزه مفید و موثر با فساد است. طی سالهای پس از انقلاب در دو زمینه به شکل سازنده و درست عمل نکرده ایم. یکی مبارزه با فساد اخلاقی است که وقتی به احکام اسلام مراجعه می کنیم، با یک سخت گیری جدی در اثبات این موضوع مواجه می شویم و این امر مشخص می کند که اسلام اجازه ورود به این مساله را به راحتی نمی دهد اما در برخورد با مفاسد مالی و دست اندازی به بیت المال مشاهده می کنیم که اسلام با مشاهده کمترین نشانه از اینگونه مفاسد، برخورد قهرآمیز و شدید را جایز می شمارد. به نظرم در این دو زمینه ما برعکس عمل کرده ایم. یعنی در مبارزه با مفاسد اخلاقی به سهولت، افراد را متهم و مجازات کرده ایم و در برخورد با مفاسد مالی و دست اندازیهایی که به بیت المال شده است، با غمض عین و تساهل و تسامح برخورد شده است. به هر حال روشن است که دولت نمی تواند مستقل از دستگاه قضایی دست به اقدام بزند. شما بلاگرترین عضو دولت هستید و این موضع جالبی است.دلیل آن این است که بین نظرات شخصی با موقعیت رسمی ام بویژه امروز که در راس سازمان رسمی خبری کشور قرار دارم، یک فاصله معنی دار در نظر گرفته ام. مصمم هستم تا نظر شخصی ام را در خبرگزاری جمهوری اسلامی اعمال نکنم زیرا این سازمان متعلق به ملت و نظام است و من هم نظرات شخصی ام را در وبلاگم منعکس می کنم. نظر شخصی من متعلق به خودم است و خودم از آن دفاع می کنم. بین نظرات خود شما و آنچه در خبرگزاری ایرنا منتشر می شود تا به حال فاصله ای هم وجود داشته است یعنی این که آیا پیش آمده که این نظرات با هم متفاوت باشند؟آنجا نظر شخصی من است و من آن ها را در خبرگزاری منعکس نمی کنم.. منظور سوال من انعکاس نظرات در خبرگزاری نیست منظورم این است که آیا بین این دیدگاه ها در هر دو حوزه به صورت مستقل تفاوتی هم بوده یعنی این که ممکن است موضعی به صورت شخصی درسایت شما مطرح شود که موضع شما را از آن چه در مورد آن موضوع در خبرگزاری درجریان است متفاوت نشان دهد؟خبرگزاری جمهوری اسلامی، سیاست های خبری نظام را دنبال می کند. در مصاف خبری با دشمنان انقلاب و به عبارتی با نظام سلطه، به عنوان دست بزن نظام عمل می کند. برای انجام این کار به طور مستمر به رصد کردن خط خبری قدرتهای استکباری می پردازد و تلاش می کند به شکل مناسبی در فرایند اطلاع رسانی از تحولات داخلی و خارجی، مانع از اثرگذاری های مدیریت شده توسط دشمن شود. در تحولات داخلی نیز ایرنا به مثابه نبض نظام عمل می کند. در تلاش هستیم تا با سرعت عمل بیشتری به گردآوری و نشر اخبار مفید و موثر در کشور بپردازیم. من سعی کرده ام که این امر با آن وبلاگ که منعکس کننده نظرات شخصی بنده است، اختلاطی پیدا نکند. سوالی که می خواهم از شما بپرسم مقدمه ای دارد و این که به هر حال در حال حاضر دو خبرنگار رو به روی هم نشسته ایم...من خودم را خبر نویس هم نمی دانم-انسان باید خود را دایما در معرض فراگیری قرار دهد.در این عرصه اگر به روز باشید می توانید اثر گذار باقی بمانید ، چه درغیر این صورت به سرعت ، موقعیت و اثرگذاری خود را از دست می دهید. همین نشان می دهد که آقای جوانفکر همچنان روحیه خبرنگاری را دارد. تعلق خاطرتان به وبلاگتان بیشتر است یا خبرگزاری؟به هر حال من کارمند و نماینده دولت هستم و در خبرگزاری جمهوری اسلامی نیز سالها کارکرده ام و خودم را مدیون این سازمان می دانم. بالاخره اگر این احساس دین نبود شاید حضورم در سازمان بی منطق می شد. من پیش از این تنها مشاور رییس جمهور بودم و مسوولیت نه چندان سنگینی برعهده داشتم. اما اگر همه ادوار ریاست سازمان ایرنا بعد از انقلاب را نگاه کنید در هیچ دوره ای هیچ فردی در شرایط سنی من عهده دار مدیریت ایرنا نشده است و بسیار جوانتر و پرتحرک تر از من بوده اند البته من کم تحرک نیستم اما مدیریت خبرگزاری بیشتر یک فرد جوان را می طلبد که تحرک بیشتری داشته باشد. شاید ویژگی بنده نسبت به مدیران قبلی این باشد که از یک سابقه کاری درخور توجه در سطوح مختلف ایرنا برخوردار هستم. درعین حال خودم را یک عضو کوچک این سازمان می دانم اما وبلاگ یک موضوع دیگراست که می تواند باشد و می تواند نباشد البته تا وقتی که فرصت کنم و احساس کنم که می توانم بنویسم و برای آن علاقه مندانی وجود دارد، به نوشتن در وبلاگ ادامه می دهم. این سوال را از این بابت می پرسم که ظاهرا بازدید کنند از وبلاگ شما از سایت ایرنا بیشتر است؟نه این طور نیست؛ ایرنا سایتی است که مراجعه کننده زیادی دارد. اما در عین حال نباید از یاد ببریم که مراجعه کنندگان به سایت ایرنا، عمدتا نشر دهندگان خبر و مخاطبان خاص هستند. منظورم این است که مردم مخاطب مستقیم ما نیستند. ما برای رسانه ها و مقامات و مسئولان و سایتهای خبری و ناشرین خبر مثل روزنامه ها اقدام به تهیه و نشر خبر می کنیم و البته وب سایت ایرنا در دسترس همگان قرار دارد و مردم نیز می توانند از اخبار ایرنا استفاده کنند. ضمنا ورود به مسائل خبری جنجال ساز و تشنج آفرین که ممکن است برای طیف های خاصی از جامعه جذاب باشد ، در دستور کار خبرگزاری جمهوری اسلامی که یک نهاد رسمی خبری کشور است، قرار ندارد. این سوال را از این جهت می پرسم که در رتبه بندی هایی که سایت الکسا اعلام کرده است ایرنا هشتادم است. نظر شما چیست که خبرگزاری دولت در این موقعیت قرار گرفته، آیا به نظر شما این به معنای کم کاری است؟من توضیح دادم که ما برای مخاطبان عام تولید خبر نمی کنیم که بخواهیم خود را در مقایسه با سایر سایت های به اصطلاح خبری قرار دهیم . البته ما در صدد اصلاح برخی نارسایی های فنی در سایت خبری ایرنا هستیم و ممکن است در یک مقطع در سایت الکسا از لحاظ رتبه بندی ، افت کرده باشیم اما با اصلاحاتی که در دست انجام است قطعا موقعیت ایرنا بهبود خواهد یافت. شما به این نکته هم توجه داشته باشید که همین سایتهای خبری که از نظر الکسا در رتبه های بالایی قرار دارند ، بخش اعظم اخبارو اطلاعات خود را از ایرنا دریافت می کنند.حتی در بسیاری از موارد خبرگزاریهای داخلی نیز اخبار ایرنا را با حذف منبع به اسم خودشان منتشر می کنند . بنابراین ما در صدد رفع مشکلات فنی ایرنا هستیم که با حل آن ، جایگاه ایرنا ارتقاء خواهد یافت. چرا اطلاع رسانی در حوزه دولت متمرکز و تک صدا است؟من قبول ندارم که تک صدا است .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 498]
-
گوناگون
پربازدیدترینها