تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس مى خواهد دعايش مستجاب شود و غمش از بين برود بايد گره از كار گرفتارى باز كند....
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1813092406




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

كتاب انديشه - ايران امروز


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: كتاب انديشه - ايران امروز


كتاب انديشه - ايران امروز

عليرضا جاويد: دكتر نعمت‌الله فاضلي استاديار انسان‌شناسي و مطالعات فرهنگي دانشگاه علامه طباطبايي و پژوهشگر وابسته مدرسه مطالعات شرق و آفريقاي دانشگاه لندن است. وي در زمينه فرهنگ معاصر ايران، سياست فرهنگي، مطالعات علم و آموزش عالي و مردم‌نگاري بريتانيا كار مي‌كند. از وي تاكنون مقالات و كتاب‌هاي متعددي منتشر شده است. كتاب «ابعاد سياسي فرهنگ در ايران: انسان‌شناسي، سياست و جامعه در قرن بيستم» او به زبان انگليسي توسط انتشارات راتلج در 2006 منتشر شده و اين كتاب‌ها از ايشان در دست انتشار است: «فرهنگ و دانشگاه: منظرهاي انسان‌شناسي و مطالعات فرهنگي» انتشارات ثالث و «انسان‌شناسي مدرن در ايران معاصر» انتشارات آشيان.

با توجه به اينكه كتاب شما درباره امروزي شدن فرهنگ ايران است، لازم است كه ابتدا تعريف شما را از مدرنيته بدانيم، سپس برمبناي تعريف آن، بفرماييد چه شاخص‌هايي را براي مدرنيته برمي‌شماريد؟
تصور مي‌كنم به جاي ارائه تعريفي مفهومي از مدرنيته، بگويم كه در كتابم چه تلقي از «مدرن شدن» داشته‌ام. در مقدمه كتاب «امرزي شدن فرهنگ ايران»، من مدرن شدن را براساس تحولات عيني و ذهني رخ داده در جامعه ايران، ذيل شرايط امروز و معاصر در نظر گرفته‌ام. يعني تحولاتي كه جامعه به ناچار يا به نحو آگاهانه، براي سازگاركردن خود با وضعيت دنياي معاصر، تجربه كرده است. اين تحولات، ابعاد وسيعي دارد و تمام ساختارها يا زندگي جمعي و فردي را شامل مي‌شود. سعي من اين بوده است كه نشان دهم جامعه و مردم ايران، نسبت به دوران گذشته خود، يعني دوران يك قرن پيش، تغيير كرده‌اند و اين تغييرات، ناشي از مواجه ناگزير و آشنا شدن ما با نهادها، نمادها، نيازها و نيروهاي حاكم بر دنياي جديد بوده است. اين تحولات، در لايه‌هاي مختلف ادراكات، احساسات و انديشه‌هاي ما كه به صورت ساختارهاي سنتي شكل يافته‌اند، نفوذ كرده و باعث تحول اين سنت‌ها شده است. اين تحولات، بيش از همه در شيوه زندگي مردم يعني شيوه غذا خوردن، پوشش لباس، آداب و رسوم مربوط همسرگزيني، شيوه‌هاي گذران اوقات فراغت، زبان، معماري و مسكن و مسائلي از اين نوع، بروز و تبلور يافته است. سپس مي‌توان اين تحولات را در نهادهاي اصلي مانند: خانواده، مذهب، سياست، اقتصاد و جامعه نيز مشاهده كرد. من در اين كتاب، نمونه‌هاي متعددي از اين تحولات شامل تحولات امروزي در زمينه خانه، مسجد، روستا، نوروز، آموزش و پرورش و باورهاي عاميانه را به نحو «اتنوگرافيك» نشان داده و تحليل كرده‌ام. براي روشن شدن موضوع، اجازه بدهيد در اينجا مثالي را ذكر كنم. نوروز يكي از عمومي‌ترين جشن‌ها و آيين‌هاي ايراني است. اين آيين قدمتي چند هزار ساله هم دارد. بحث من اين است كه نوروز تغييرات اساسي نسبت به گذشته كرده است. براي مثال، ديگر در ايام نوروز كمتر كسي در منزل خود مي‌نشيند و مي‌ماند تا ديگران بتوانند به ديد و باز ديد هم بروند. واقعيت اين است كه نوروز، به تعطيلات «عمومي» بدل شده است و مردم اغلب ترجيح مي‌دهند اين تعطيلات را به سفري در شهرهاي تاريخي، مذهبي يا نقاط طبيعي زيبا و ديدني بروند. همچنين نوروز ديگر بيش از اينكه تداوم سنت و تاريخ باشد، موقعيتي است براي تغيير اسباب و اثاثيه منزل و نونوار كردن لباس‌ها و متناسب مُد روز كردن سبك زندگي. در نتيجه، نوروز بيش از بازتوليد گذشته، به تسريع فرآيند نوگرايي و مد روز شدن مي‌انجامد. اينها چيزهايي است كه من آنها را مدرن شدن «سنت»‌ها مي‌نامم.
رويكرد شما به مدرن يا امروزي شدن فرهنگ ايران، دهه80 است. اين محدود كردن فرآيند مدرنيته به يك دهه خاص، مدعاي شما را درباره مدرنيزاسيون در ايران، با چالش روبه‌رو مي‌كند. زيرا نگاه جامعه شناختي و انسان‌شناختي شما به مدرنيته در ايران، فرآيند تاريخي آن را ناديده گرفته و بدون بررسي چرايي و چگونگي شكل‌گيري مدرنيته و مدرنيزاسيون و مدرنيسم در ايران، ناگهان ما در برابر امر محقق شده‌اي قرار مي‌دهد.
چندان موافق اين انتقاد شما نيستم، زيرا هر نوع بررسي تجربي، يعني بررسي كه معطوف به واقعيت‌هاي اجتماعي آن‌گونه‌اي كه رخ داده‌اند باشد، مستلزم اين است كه در يك چارچوب زماني معين انجام پذيرد. يعني نمي‌توان به تحولات جامعه ايران از منظر اتنوگرافي و انسان‌شناسي بدون در نظر داشتن يك زمان معين پرداخت، زيرا اتنوگرافي براساس مشاهده يك فرهنگ معين در جامعه و زمان خاص صورت مي‌پذيرد. با وجود اين، مي‌پذيرم كه براي تبيين تحولات فرهنگي، نيازمند رويكرد تاريخي هستيم. زيرا براي فهم هر پديده فرهنگي، ما ناگزيريم راه و مسير تاريخي شدن و شكل‌گيري و توسعه و تحول آن پديده را بشناسيم. به تعبير لوسين گلدمن، امر اجتماعي، امر تاريخي است و امر تاريخي، امر اجتماعي است. من هم در تمام بحث‌هايم در كتاب «امروزي شدن فرهنگ ايران»، سعي كرده‌ام تحولات هر حوزه‌اي را كه بررسي كرده‌ام، در يك بستر تاريخي قرار دهم. براي مثال، من گفتمان‌هاي مسجد را از صدر اسلام تا امروز توضيح داده‌ام. مساجد در تمام جهان اسلام و از جمله ايران، تغييرات زيادي از نظر معماري، مصالح ساختماني، نمادهاي هنري، كاركردها و نقش‌هاي آن تجربه كرده‌اند. براي مثال، مساجد به سيستم‌هاي صوتي، تصويري و فني بسيار پيشرفته‌اي مجهز شده‌اند. حتي برخي از مساجد داراي سالن‌هاي اجتماعات مجهز به صندلي هستند. در كنار مساجد نيز مراكز فرهنگي متعدد به وجود آمده است. طبيعي است كه مجموع اين تحولات، از يك سو فضاي نمادين و قدسي مساجد را تحت تأثير قرار مي‌دهند و از سوي ديگر، كاركردهاي فرهنگي و سياسي تازه‌اي براي مساجد به وجود مي‌آورند. همچنين در زمينه تحولات روستا و خانه و آموزش و پرورش نيز سعي كرده‌ام اين بستر تاريخي را توضيح دهم.
اما اينكه چرا «مدرنيته ايراني» را توضيح نداده‌ام، اگر منظور شما بحث نظري يا فلسفي است، نكته شما درست است. اما هدف و رويكرد من در اين كتاب اساسا تحليل نظري مسئله نيست، بلكه من سعي كرده‌ام از راه ارائه «توصيف فرهنگي» از وضعيت پاره‌هاي معيني از فرهنگ معاصر ايران، فرآيندهاي مدرن شدن ايران را نشان دهم. در زمينه چگونگي شكل‌گيري مدرنيته و مدرنيزاسيون و مدرنيسم در ايران كتاب‌ها و متون انبوهي منتشر شده است، اما جاي كتابي كه از منظر انسان‌شناسانه به اين موضوع نگاه كند، در اين زمينه خالي بود.
يكي از مواردي كه شما تحول آن را به عنوان شاخصي براي بررسي امروزي شدن فرهنگ ايران در نظر گرفته‌ايد، «خانه» است. شما وجه مميز «خانه سنتي» با «خانه مدرن» را در وجود و پذيرش حريم خصوصي در درون خانه به عنوان استقلال فرديت، تلقي كرده‌ايد. شما معتقديد كه در گذشته خانه‌هايي ايراني در برابر فرد غريبه يا بيگانه، با داشتن فضاهايي به نام «اندروني» و «بيروني»، حريم خصوصي را پذيرفته و به آن معنا و مفهومي داده بود. اما درون خانه، تمام اعضاي خانه در كنار هم و باهم زندگي مي‌كردند و چيزي به نام حريم خصوصي كه بايد در درون خانه نيز تعريف شود، معنا و مفهومي نداشت. اما وقتي به دهه 80 مي‌رسيد، قائل به وجود چنين حريمي هستيد. سوال من اين است كه وقتي متراژ خانه‌هايي كه در تهران (به عنوان يك كلانشهر مدرن) وجود دارند و يا در حال ساخته شدن هستند، زير 100 متر است (براساس فراواني اين نوع متراژ عرض مي‌كنم)، شما چگونه مي‌توانيد با مشاهده درصد كمي از طبقه مرفه كه خانه‌هايشان از متراژ مناسب براي ايجاد فضاهاي خصوصي برخوردار است، قائل به تحول خانه‌هاي ايراني از شكل سنتي به شكل مدرن آن باشيد؟ شما جامعه آماري خود را بر چه مبنايي تعريف كرده‌ايد؟
مبناي استدلال من اين است كه شهرنشيني، صنعتي شدن، تحولات فناوري، افزايش جمعيت و عوامل اقتصادي و اجتماعي ديگري، موجب شكل‌گيري معنا و فرم تازه‌اي از خانه در ايران شده است كه طبيعتا محدوديت‌هايي در زمينه شكل و اندازه خانه ايجاد و باعث تحول معناي خانه شده است. اين واقعيتي است كه ايراني اگر به مقايسه خانه‌هاي امروزي با گذشته بپردازد، مشاهده مي‌كند. بحث من در تحول خانه با تكيه بر تجربه زيسته شخصي از خانه پدري‌ام اين است كه مي‌توانيم با مطالعه تحول خانه روستايي در ايران، تحول كلي معناي فرهنگي خانه را نشان دهيم. اين تحول شامل مباحثي مانند: اقتصادي شدن، بوروكراتيك شدن، عقلاني شدن، فردي شدن و دموكراتيك شدن خانه است. در عين حال، من نشان داده‌ام كه در بستر‌هاي سنتي مانند روستا، نوعي آشفتگي در معماري و معناي خانه هم مشاهده مي‌شود. خانه روستايي بي‌قواره يا بدقواره شده است، زيرا خانه روستايي ديگر نه براساس معيارهاي معماري روستايي كهن و نه براساس معيارهاي مدرن، ساخته نمي‌شود. بنابراين، نوعي ناهماهنگي و عدم‌توازن و از ريخت‌افتادگي در روستاها مشاهده مي‌شود. بحث من در زمينه حريم خصوصي نيز اين است كه خانه‌هاي جديد با وجود كوچك‌بودن‌شان، داراي فضاهاي تفكيك شده‌اي مثل اتاق خواب، اتاق پذيرايي و اتاق فرزندان است. در گذشته، در خانه‌هاي عامه مردم جايي به نام اتاق خواب يا جايي به نام اتاق فرزندان وجود نداشت. پذيرش و عموميت يافتن اين تفكيك فضايي، نوعي پذيرش استقلال و حريم خصوصي براي تك تك اعضاي خانواده است. البته اين تفكيك در خانه‌هايي رخ مي‌دهد كه فضاي آن به اندازه‌اي بزرگ باشد كه بتوان آن را تفكيك كرد. به نظر من امروزه اكثريت مردم از اين امكان برخوردار هستند و معماري خانه‌هاي امروزين به صورت فضاي تفكيك شده يك، دو يا سه اتاق خوابه طراحي مي‌شوند.
يكي از فصل‌هاي كتاب، عنوان جالبي دارد: امروزي شدن باورهاي عاميانه. شما در اين فصل به فالگيري و فراغت پرداخته‌ايد. ابتدا مي‌خواهم بدانم كه چرا بيشتر كساني كه در ايران درباره فرهنگ عامه تحقيق مي‌كنند، به سراغ فال و رمالي مي‌روند. مگر فرهنگ عامه محدود به يك نوع پديده مي‌شود؟ آيا دليل آن، جذابيت موضوع است، يا جامعه آماري گسترده آن يا عدم‌شناخت محققان از مختصات فرهنگ عامه است؟
در زمينه فالگيري تحقيقات تجربي و دانشگاهي گسترده‌اي وجود ندارد. واقعا اين‌گونه نيست كه محققان فرهنگي در ايران به سراغ فال‌بيني رفته باشند. تنها رسانه‌ها و مطبوعات به اين مسئله توجه بيشتري دارند. من هم ابتدا توسط يك خبرنگار مطبوعاتي به اين وادي آمدم. اما موضوع فالگيري از نظر فرهنگي از جذابيت‌ها و اهميت زيادي برخوردار است، زيرا اين كنش يا امر اجتماعي، دربردارنده پارادوكس‌هاي فرهنگي زيادي است. مثلا در حالي كه دنياي مدرن بر طبل عقلانيت مي‌كوبد و آن را گسترش مي‌دهد، در عين حال كنش‌هاي آشكار ناعقلاني مانند رمالي و فالگيري هم گسترش مي‌يابند. به خصوص وقتي گروه‌هاي تحصيلكرده هم مانند توده‌هاي مردم، به رمال‌ها و فالگيرها مراجعه مي‌كنند، اين پارادوكس شديدتر مي‌شود. هدف من از بحث فالگيري، نشان دادن معناي فالگيري در بستر و بافت امروزي فرهنگ ماست. من نشان داده‌ام فالگيري گونه‌هاي مختلفي دارد و گروه‌هاي اجتماعي گوناگون، معاني متفاوتي براي فالگيري دارند. براي برخي، فالگيري بيشتر نوعي فراغت است و براي برخي ديگر، راه‌حلي براي حل مشكلات روزمره خود؛ و در اين ميان برخي نيز از آن راهي براي ارتباط اجتماعي و شبكه‌سازي در ارتباطات خود استفاده مي‌كنند. به هر حال، كمتر مي‌توان گفت مردم ايمان و باور قلبي به گفته‌هاي رمال‌ها دارند. گاهي افراد تصميم خود را گرفته‌اند و سخن رمال، تنها بهانه‌اي براي اجراي تصميم آنهاست، نه اينكه افراد صرفا براساس گفته‌هاي فال بينان عمل كنند.
وقتي شما عنوان امروزي شدن باورهاي عاميانه را براي فصلي از كتابي در نظر مي‌گيريد كه درباره مدرن شدن فرهنگ است، اين سوال را در ذهن مخاطب خود ايجاد مي‌كند كه چگونه مي‌توانيم بگوييم باور عاميانه‌اي مدرن است، در حالي كه امر عامه در هر شرايطي عامه است؟ به تعبير ديگر، وقتي شما درباره مدرن شدن فرهنگ صحبت مي‌كنيد، درحال دور شدن از فرهنگ عامه هستيد نه بازگشت به آن. به قول مارشال برمن، مدرنيته تجربه زندگي معاصر است كه از سه ويژگي برخوردار است؛ الف) مدرنيسم: بينشي فكري و فرهنگي ب) مدرنيزاسيون: تحولات اقتصادي و سياسي پ) درك فرآيند مدرنيسم و مدرنيزاسيون. بر مبناي اين سه ويژگي‌اي كه مارشال برمن عنوان كرده است، تحول در فرم، بدون تغيير در ماهيت، بازگشت به همان درك ناقصي است كه ما از مدرنيته داريم و به هر چيزي، برچسب مدرن بودن مي‌زنيم.
اينكه فرم‌هاي فرهنگي تغيير كرده اما ماهيت آنها ثابت مانده‌اند، امري است ناممكن. زيرا رابطه بين فرم و محتوا، صورت‌هاي فرهنگي يك رابطه دو سويه و ديالكتيكي است؛ يعني ممكن نيست شيوه زندگي مردم از فرم تغيير كند، اما محتوا يا ماهيت و معناي آن هيچ‌گونه تغييري نكند. البته ممكن است اين تغييرات به صورت همگون و همتراز نباشد؛ يعني به همان اندازه و شكلي كه فرم تغيير مي‌كند، محتوا تغيير نكند. در انسان‌شناسي، به اين امر تأخر فرهنگي مي‌گويند. من به وجود تأخر فرهنگي در بسياري از زمينه‌هاي فرهنگ معاصر ايران موافق هستم و در بخش‌هاي مختلف كتابم، به خصوص در بحث خانه يا فالگيري، به آن اشاره كرده‌ام. اما بخشي از پرسش شما درباره فرهنگ عامه يا فرهنگ مردم و نسبت آن با مدرنيته است. استدلال من در سراسر كتاب اين است كه جامعه ايران طي يك سده گذشته، از سويي سنت‌هاي مدرن را شكل داده است و از سوي ديگر، سنت‌هاي گذشته‌اش كه اغلب به صورت فولكلور يا فرهنگ مردم است، مدرن شده است. البته من درصدد تعريف و تبيين نسبت‌هاي بين مدرنيته، مدرنيزاسيون و مدرنيسم در اين كتابم نبوده‌ام. با وجود اين، در بحث‌هاي مختلف به سياست‌هاي نوسازي و مدرنيزاسيون اشاره داشته‌ام. براي مثال، در بحث شهري‌شدن روستا يا حتي بحث امروزي شدن مسجد، به سياست‌هاي دولت‌ها در ايران اشاره كرده‌ام.

مدرن يا امروزي شدن فرهنگ ايران
نويسنده: نعمت‌الله فاضلي
انتشارات پژوهشكده مطالعات فرهنگي و اجتماعي، 1387
شمارگان: 2000 نسخه
قيمت: 5000 تومان
 چهارشنبه 12 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 589]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن