واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: خشكسالي؛ تهديد يا فرصت؟
با قدري تدبير و پرهيز از داناييستيزي و علم هراسي و در صورت استفاده از متخصصين و كارشناسان خبرهاي كه هريك را به بهانهاي حاشيهنشين كردهاند ميتوان بحرانها را از سر گذراند.
آفتاب- دكتر بهزاد قرهياضي*: گاهي گفته ميشود كه ما امسال با خشكسالي مواجهيم. اگرچه با تسامح ميتوان اين گفته را به اين معني پذيرفت كه ممكن است ميزان بارندگي در سال جاري كمتر از ميانگين سيساله گذشته باشد؛ اما به بيان فنيتر بايد اذعان داشت كه معضل كشور ما «خشكي» است و نه «خشكسالي»!
به بيان ديگر چنانچه نياكان ما به خوبي آموختهاند، ما نيز بايد بپذيريم كه «ترسالي» تنها يك اتفاق است و خشكي يك قاعده. با پذيرش اين قاعده است كه بايد با تكيه بر دانايي، برنامهريزي و احراز قابليت از همين ميزان رطوبت خدادادي بيشترين بهرهبرداري پايدار را داشته باشيم.
با پذيرش خشكي به جاي خشكسالي است كه ميتوانيم اميدوار باشيم مديريت بخش كشاورزي مغرور از افزايش مختصر توليد ناشي از «ترسالي» اتفاقي وعده خودكفايي در يك سال و سه سال را ندهد و در اين شرايط با بهرهبرداري بيرويه از آبهاي زيرزميني موجب هدر رفت اين موهبت الهي كه حيات همه چيز به آن وابسته است نشود.
با پذيرش خشكي به عنوان يك واقعيت است كه ميتوان اميدوار بود با كوچكترين بارندگيهايي در سالهاي تر برنامههاي «مقابله با خشكسالي» يا «پيشگيري از عوارض خشكسالي» و عناويني نظير آن به حاشيه نروند و با رفع تر سالي دوباره سروكله طرحهاي مختلف اجرايي و پژوهشي با پسوند «در مناطق خشك» يا «متحمل به خشكي» و نظاير آن پيدا نشود.
اگر بپذيريم كه ميتوان پديده خشكسالي را مديريت نموده و زيانهاي آن را به حداقل رساند، به طريق اولي بايد بپذيريم كه خشكي را بهتر ميتوان مديريت كرد. نگاهي گذرا به ابداعاتي همچون قنات و آب انبارهاي زيرزميني كه توسط پيشينيان ما در كم آبترين مناطق كشور نظير يزد و كرمان و خراسان ساخته شدهاند، اين نويد را به ما ميدهد كه اكنون با بهرهبرداري از دانايي و فناوري ميتوان خشي را به نحو بهترين مديريت نموده و بهرهوري از آب را بيش از پيش افزايش داد.
خشكي و به ويژه خشكسالي اگرچه براي يك كشور ميتواند يك «بليه» محسوب شود ولي گاهي ميتواند مفري براي مديران نالايق و ناكارآمد نيز باشد؛ همان مديراني كه افزايش مختصر توليد ناشي از جايگزيني كشت حبوبات، پنبه، و غيره و همراهي اتفاقي طبيعت و بارندگيهاي كم سابقه را به پاي توانمندي خود نوشتند و «مديران سابق» را كه كم سابقهترين بحرانهاي خشكي و خشكسالي را با تدبير و پرهيز از دستيازي مجاز و غيرمجاز به آبهاي زيرزميني از سر گذرانده بودند مورد شماتت قرار دادند و به كم كاري و بلكه خيانت متهم نمودند.
خشكي و خشكسالي نبايد مفري براي كساني باشد كه وعده كرده بودند كشور را در مدت سه سال از واردات برنج و ذرت و در يك سال از واردات جو بي نياز مي كنند و مدعي بودند كه عوامل اقليمي (نظير خشكي) تنها سه درصد بر توليد اثر ميگذارد! خشكي و خشكسالي به ويژه در برنج نبايد مجوزي براي ركوردشكني دوباره واردات برنج و افزايش چند صددرصدي بهاي اين كالاي استراتژيك باشد.
اصولاً برنج در كشور ما نيازي به باران ندارد! باران اگر براي برنج زيانآور نباشد براي زراعت برنج در شرايط ايران نفعي ندارد. در كشورهاي آسيايي و آفريقايي برنج علاوه بر روش آبياري غرقابي (تنها روش مورد استفاده در ايران) به روش ديم(متكي بر باران) و پشتهاي (متكي بر باران يا آبياري محدود) نيز كشت ميشود.
در اين كشورها خشكسالي مفهوم خاص خود را دارد زيرا علاوه بر نباريدن باران،
” اصولاً برنج در كشور ما نيازي به باران ندارد! باران اگر براي برنج زيانآور نباشد براي زراعت برنج در شرايط ايران نفعي ندارد.... “
رودخانههاي فصلي نيز خشك ميشوند. اما در ايران آب مورد نياز برنج در شمال كشور به طور عمده از آبهاي ذخيره شده در سدهايي مانند سد سفيد رود (منجيل) و برفهاي كوهستانهاي غرب ك شور سيراب ميشوند.درسالي كه گذشت ايران يكي از شديدترين سرماهاي چند دهه اخير و پربارشترين زمستانها را تجربه كرد. به همين دليل علاوه بر پر بودن سدهاي آب موردنياز زراعت برنج، برفسنجيها نيز حكايت از ذخيره مناسب برف در كوهستانها دارد كه پس از ذوب شدن در پشت سدها ذخيره خواهند شد.
با قدري تدبير و پرهيز از داناييستيزي و علم هراسي و در صورت استفاده از متخصصين و كارشناسان خبرهاي كه هريك را به بهانهاي حاشيهنشين كردهاند ميتوان بحرانها را از سر گذراند و از دل خشكي سبزي روياند.
باور كنيم كه دوران غذاي ارزان به پايان رسيده است. اين هشداري است كه نگارنده يك سال پيش از اين در نوشتارهاي متعددي به آن پرداخت و متذكر شد كه «برنج گران خواهد شد» زيرا مصرف جهاني برنج بيش از توليد آن است، زيرا ذخاير استراتژيك برنج به پايينترين حد خود در دهههاي گذشته تقليل يافتهاند، زيرا تنها 4 تا7 درصد برنج توليد شده در دنياي مورد تبادل قرار ميگيرد، زيرا كوچكترين خشكسالي درهر يك از كشورهاي آسيايي توليدكننده اين محصول استراتژيك بحراني را براي جهان ايجاد خواهد كرد، زيرا ...نگارنده در نوشتارهاي متعددي متذكر شده است كه با استفاده از علوم و فنون نو و به ويژه مهندسي ژنتيك ميتوان برنجهايي را توليد كرد كه نياز به آبياري غرقابي نداشته باشند، ميتوان برنجهاي ترا ريختهاي را به بازار عرضه كرد كه در اراضي قزوين و آذربايجان و كردستان نيز همچون گندم كشت شوند. در اين صورت كشور به راحتي از بزرگترين واردكننده برنج به يكي از صادركنندگان آن تبديل ميشود.
در اين صورت افزايش جهاني قيمت برنج نه يك تهديد كه فرصتي استثنايي براي جمهوري اسلامي ايران محسوب ميشد! به اميد روزهايي كه همه با هم و دست در دست هم براي فتح قلههاي رفيع علم و دانش و توسعه ايران اسلامي تلاش كنيم.
*متخصص برنج و بيوتكنولوژي كشاورزي
چهارشنبه 12 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 228]