تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836169073
گزارش کنفرانس icdip 2009 در شهر بانکوک
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: nojum401-04-2009, 01:48 PMساعت حدود 7 صبح بود که بعد از 7 ساعت پرواز هواپیمای ما در فرودگاه بین المللی SUVARNABHUMI شهر بانکوک در کشور تایلند به زمین نشست . فرودگاه بزرگی بود و ظاهر اون نشون میداد که سالانه تعداد زیادی پرواز از اینجا صورت میگیره . وقتی درب هواپیما باز شد و ما از هواپیمای 747 پیاده شدیم هوای بسیار گرم و مرطوبی روی حس کردم ، واقعا گرم بود . دماسنج 30 درجه رو نشون می داد ولی من فکر کنم چون رطوبت زیاد بود من حس می کردم دما بالای 50 درجه است . http://nojum4.googlepages.com/200-01.jpg من در هواپیما قبل از پرواز از ایران من برای سخنرانی در کنفرانس بین المللی International Conference on Digital Image Processing - ICDIP 2009 به شهر بانکوک در کشور تایلند اومده بودم و این اولین سفر من به این کشور سرسبز و گرم بود . این کنفرانس زیر نظر Institute of Electrical and Electronics Engineers (انجمن مهندسی برق و الکترونیک آمریکا ) برگزار می شد و سطح خوبی رو از نظر علمی داشت . http://nojum4.googlepages.com/200-02.jpg موتور غول پیکر هواپیمای ۷۴۷ ما در فرودگاه SUVARNABHUMI شهر بانکوک بعد از گذروندن مراحل ورود و چک کردن پاسپورت من در فرودگاه SUVARNABHUMI حدود نیم ساعت گشت زدم که ببینم چه خبره و این فرودگاه چه شکلیه !! وای جای شما خالی آنقدر بزرگ و شیک بود آدم خوشش نمی اومد از فرودگاه بیرون بره . با دیدن فرودگاه فهمیدم جای خوبی اومدم و بقول معروف : سالی که نکوست از بهارش پیداست ... http://nojum4.googlepages.com/200-03.jpg مغازه های فرودگاه SUVARNABHUMI شهر بانکوک توصیه می کنم دوستانی که به تایلند سفر می کننند برای پول تاکسی حدود 500 تا 600 بت (واحد پول تایلند) رو از ایران با خودشون ببرن و بقیه پول رو اسکناس های 50 و 100 دلاری ببرن ( اسکناس 50 و 100 دلاری اونجا به قیمت بهتری Exchange میشه ) . قیمت تاکسی اونجا خیلی متفاوت هست و باید چونه زد (دقیقا مثل ایرانه) . تاکسی ها با مبلغ 400 بت شما رو تا وسط شهر بانکوک میارن ولی باید اول باهاشون قیمت رو توافق کنید و هیچ وقت قیمت رو به دلار بهشون نگید و وقتی توافق کردید پول رو قبل از بیرون رفتن از فرودگاه به اونها بدید . من بیچاره با 20 دلار برای رسیدن به مرکز شهر سوار تاکسی شدم و تقریبا دو برابر پول دادم . از مرکز شهر تا فرودگاه تقریبا 45 دقیقه طول میکشه . http://nojum4.googlepages.com/200-04.jpg تاکسی که من رو به هتل رسوند وقتی سوار تاکسی شدم دیدم که راننده های ماشین ها سمت راست هستند ( مثل انگلیس ) و به این نتیجه رسیدم که تایلند مستعمره انگلیس بوده . راننده تاکسی که من باهاش اومدم خیلی ایرانی ها رو دوست داشت و دو نفر ایرانی رو خوب می شناخت !!! علی دایی و علی کریمی !!! برام جالب بود که محبوبیت علی دایی و علی کریمی تا چه حد گسترده و تقریبا جهانی است !!! http://nojum4.googlepages.com/200-05.jpg مسئولین پذیرش کنفرانس در حال انجام کار ساعت 8:30 بو که به محل برگزاری کنفرانس یعنی FIRST HOTEL در مرکز بانوک رسیدم . وقتی وارد هتل شدم فهمیدم که هتل 4 ستاره در ایران با هتل 4 ستاره در خارج چه فرقی داره . من خیلی از فضای هتل خوشم اومد و محیط High Class من رو مجذوب خودش کرد . لابی و نمای پذیرش هتل و فوق العاده بود و هر توریستی رو به خودش جذب می کرد . توی هتل توریست های گوناگونی دیده می شد که اکثرا اروپایی و آمریکایی بودند و رده بعدی رو توریست های آسیایی داشتند . جالب ترین نکته برای من قیمت مناسب هتل بود . برای هر شب 40 دلار !!!! نسبت به امکانات هتل واقعا ارزشش رو داشت ... http://nojum4.googlepages.com/200-06.jpg کنفرانس ICDIP 2009 در روز اول برگزاری بعد از ورود به هتل برای رفتن به قسمت پذیرش کنفرانس و دریافت کارت باید به طبقه 6 هتل می رفتم . وقتی رسیدم طبقه 6 فهمیدم به غیر از من ایرانی های دیگه ای هم در کنفرانس شرکت کرده بودند !!! با یه نفر به نام آقای حسینی آشنا شدم و فهمیدم دانشجوی دکترای کامپیوتر در کشور مالزی است و عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی . خیلی خوشحال شدم که اینطور کسی رو می دیدم و چند نفر ایرانی دیگه رو هم پیدا کردم که بعضی هاشون از ایران اومده بودند مثل دکتر آیت اللهی و دکتر طاهری قزوینی ... http://nojum4.googlepages.com/200-07.jpg من در کنار مسئولین پذیرش کنفرانس در مراسم ناهار روز اول بعد از پذیرش و دریافت کارت و کتاب کنفرانس و کلی خوشحالی بعد از دیدن مقالم در کتاب رفتم توی سالن نشستم و مانند دیگر دانشمندان حاضر در کنفرانس به سخنرانی ها گوش فرا دادم (این یه تیکه رو ادبی اومدم !!! ) خیلی سطح مقالات بالا بود و گستردگی موضوع Digital Image Processing باعث می شد در زمینه های گوناگون مقالات ارائه بشن ، از بحث های تصاویر پزشکی گرفته تا تصویر برداری نجومی و ... http://nojum4.googlepages.com/200-08.jpg من با سن 19 سال جوانترین سخنران کنفرانس بودم یکی از مسئولین Institute of Electrical and Electronics Engineers (انجمن مهندسی برق و الکترونیک آمریکا ) که برای بررسی کنفرانس به شهر بانکوک اومده بود خیلی خوشش از مقاله و کارای من اومده بود و وقتی فهمید من 19 سالمه هیجان زده شد . اسمش رو بهم گفت ولی یادم رفت ، به من پیشنهاد همکاری با IEEE Computer Society و سفر به واشنگتن و دیدار از مرکزشون رو به من داد ولی من بهش گفتم که خیلی سرم شلوغه و نمی تونم در این بازه زمانی به آمریکا بیام ولی بهش گفتم دوست دارم ارتباط علمی IEEE Computer Society با ایران قوی بشه و بتونیم تبادل علم و دانش رو داشته باشیم . بعدش با هم یه عکس یادگاری گرفتیم ... http://nojum4.googlepages.com/200-09.jpg من در کنار یکی از مسئولان آمریکایی IEEE Computer Society ساعت 10:30 یه استراحت بین سخنرانی ها داده شد و با کیک و قهوه و ساندویچ پنیر از ما پذیرایی کردن . فرصت خوبی بود تا ایرانی ها دور هم جمع بشیم و یه عکس دسته جمعی بگیریم . بعد از ادامه سخنرانی ها ساعت 12:20 که شد رفتم به سمت هتل محل اقامتم که حدود 5 دقیقه با FIRST HOTEL فاصله داشت تا برم وسایل رو بگذارم توی اتاقم . ساعت 1:10 برگشتم FIRST HOTEL تا در مراسم رسمی ناهار خوردن شرکت کنم . جای شما خالی اولین بار بود توی عمرم آنقدر غذای مختلف رو کنار هم می دیدم که بصورت سرو سرویس ارائه می شد . البته من در قسمت حلال فود غذا می خوردم تا مشکل شرعی پیش نیاد ولی باز هم انواع غذا ها و سالاد ها خیلی زیاد بود . از جلبک گرفته تا هندونه !!! چندتا از مسئولین بخش پذیرش کنفرانس به من پیشنهاد دادند که در کنارشون بنشینم و غذا بخورم، من هم پیشنهادشون رو پذیرفتم و خیلی خوشحال شدند ... http://nojum4.googlepages.com/200-10.jpg عکس دسته جمعی دانشمندان در کنفرانس ICDP 2009 بعد از ناهار خوردن ( زیاد از غذاهاشون خوشم نیومد چون اکثرا تند بودند ) رفتیم توی سالن برای ادامه سخنرانی ها . بعد از اتمام سخنرانی ها چون روز افتتاحیه بود مسئول های کنفرانس در خواست کردند از ما برای شرکت در عکس دسته جمعی و من هم سریع خودم رو جمع و جور کردم تا در عکس دسته جمعی شرکت کنم . عکس گرفته شد و من با دوستان تصمیم گرفتم یه سری به بازار های اطراف هتل بزنم ببینم چه وضعی رو دارن . البته خرید و دیدار از بازار ها رو به روز بعد موکول کردم ... شب هم بدلیل رژیم داشتن شام نخوردم و آرام در هتل به خواب فرو رفتم تا فردا خودم رو برای سخنرانی آماده کنم ... nojum401-04-2009, 01:50 PMساعت 5 صبح بیدار شدم برای نماز ، خیلی خسته بودم ولی چی میشه کرد باید این 3 روز رو تحمل می کردم تا موفق بشم . بعد از نماز دوست خوبه اردنی من دکتر مسلح ابو الحاج که توی هتل ما بود و کلی با هم رفیق شده بودیم با من رفتیم برای صبحانه . انواع صبحانه اونقدر زیاد بود که من نمی دونستم چیکار بکنم و چی بخورم !!! فقط 5 نوع آبمیوه وجود داشت و شاید حدود 30 نوع صبحانه روی میز بود . از مربا و کره گرفته تا سوسیس و جلبک و کرم سرخ کرده !!! http://nojum4.googlepages.com/201-01.jpg من و دکتر مسلح ابو الحاج بزرگترین مشکل من در هنگام صبحانه خوردن، لیوان های کوچک هتل بود که برای من ساخته نشده بود !!! برای خوردن آب پرتقال باید حداقل 3 بار لیوانم رو پر می کردم تا شاید معده بیچارم مزه ی آب پرتقال رو بفهمه !!! البته مشکل اصلی لیوان نبود بلکه معده من بود !!! جالب اینجا بود صبحانه خوردن من 1 ساعت طول می کشید ولی گارسن ها هیچ اعتراضی یا برخورد بدی با من نمی کردند و من رو با لبخند همیشه خوشحال و پر اشتها می کردند (بر عکس ایران) !!! http://nojum4.googlepages.com/201-02.jpg بزرگترین مشکل برای خوردن آبمیوه لیوان کوچیکه !!! بعد از صبحانه کت و شلوار پوشیده به سمت FIRST HOTEL راه افتادم . امروز توی خیابان چشمام رو خیلی می چرخوندم که ببینم این بانکوک چه جور جایه !!! دست فروش خیلی زیاد بود و همه چیز توی بازار های دست فروش ها پیدا می شد . از میگو و هشت پا گرفته تا توک توک !!! شاید بپرسید توک توک چیه ؟ توک توک یک موتور با 3 تا چرخه که مسافرها رو با قیمت کمی و لذت زیادی در شهر جابجا می کنه . چون دور توک توک خالیه و به قول ما ایرانی ها تابستونیه برای همین توی گرمای زیاد شهر بانکوک خیلی طرفدار داره مخصوصا بین توریست ها . http://nojum4.googlepages.com/201-03.jpg میگو در بازار دستفروشی در بانکوک توک توک یه ابتکار جالب برای جذب توریست در بانکوک هست و با توجه به شکل جالب و کم خرج بودن خیلی وسیله مناسبی به نظر می رسید ولی من فقط یک بار سوار شدم چون زیاد علاقه ای به سوار شدن به موتور ندارم . توک توک من رو بیاد درشکه های نزدیک کوه سنگی مشهد انداخت ولی با این تفاوت که اون درشکه ها زیاد طرفداری ندارن و بجای جذب توریست بدلیل بوی بد اسب ها باعث دفع توریست میشن !!! http://nojum4.googlepages.com/201-04.jpg توک توک من تا موقع ناهار به سخنرانی ها پیوستم و بعد از خوردن ناهار خودم رو آماده کردم تا حدود ساعت 4 تا 5 باید در سالن کنفرانس سخنرانی می کردم و خیلی استرس داشتم برای سخنرانی در برابر دانشمندان و محققان بین المللی . البته طبیعی بود چون در برابر افرادی مثل پرفسور Jorge C. Núñez de Murga (http://www.am.ub.es/)که استاد دپارتمان نجوم دانشگاه بارسلونا هست و یکی دارندگان متد های پیچیده در زمینه تصویر برداری نجومی بود سخنرانی بایدم مشکل و نفس گیر باشه !!! http://nojum4.googlepages.com/201-05.jpg ناهار کنفرانس واقعا جور وا جور بود ساعت 4:30 فرصت به من رسید تا سخنرانی خودم رو درباره روشی جدید برای تصویر برداری از دم دنباله دارها ارائه کنم . بدلیل اینکه این روش برای اولین بار در جهان ارائه می شد منتظر اتفاقات و نظرات گوناگونی بودم . با ترس و دلهره به سمت میکروفن حرکت کردم و بعد از یاد کردن نام خداوند و آرامش گرفتن شروع به سخنرانی کردم . http://nojum4.googlepages.com/201-06.jpg http://nojum4.googlepages.com/201-07.jpg من در حال سخنرانی درباره دنباله دار ها من حدود 20 دقیه سخنرانیم طول کشید و بعد منتظر شدم تا دانشمندان و محققان حاضر در سالن شروع به پرسیدن سوال کنند . قسمت سخت ماجرا هم با خوبی و خوشی به پایان رسید و بعد از شنیدن دست زدن حضار من از آزمون بزرگی خودم رو سربلند می دیدم . این یکی از روزهای ماندگار در تاریخ زندگی من بود چون واقعا از خودم راضی بود . http://nojum4.googlepages.com/201-08.jpg کنفرانس ICDIP 2009 ساعت 5 بعد از ظهر اختتامیه کنفرانس بود و فردا رو ما باید در یک تور تفریحی برای دیدن شهر بانکوک شرکت می کردیم . رفتن تور تفریحی با دانشمندها هم اتفاق جالبی بود که شاید کمتر برای من پیش بیاد . سعی و تلاشم نتیجه ی خوبی داشت . امیدوارم در آینده بتونم در کنفرانس های سطح بالا تری شرکت کنم و ایده هام رو در جهان مطرح کنم . http://nojum4.googlepages.com/201-09.jpg خیابان Phetchburi در مرکز بانکوک بعد از ظهر بعد از پیروز بزرگ نوبت به بهترین بخش سفرم رسید یعنی خرید !!! من دو فروشگاه بزرگ نزدیک هتل محل اقامتمون رو بصورت کامل رفتم و تمام طبقات شون رو دیدم . اولی PLATINUM بود و دومی CITY COMPLEX . قیمت اجناس بالا بود ولی کیفیت بالایی رو داشتن . من خیلی از این دو فروشگاه خوشم اومد چون واقعا از نظر ساختاری منظم و روی اصول بودند ، مخصوصا PLATINUM که واقعا چشم من رو گرفت . http://nojum4.googlepages.com/201-10.jpg CITY COMPLEX در خیابان Phetchburi در مرکز بانکوک CITY COMPLEX مرکز فروش لباس های مد روز یا همون فشن هست که دقیقا روبروی PLATINUM در خیابان Phetchburi در مرکز بانکوک قرار دارد . CITY COMPLEX از نظر ابعاد ساختمانی کوچکتر از PLATINUM است و میزان خرید کنندگان این فروشگاه بزرگ نیز از PLATINUM کمتر است . CITY COMPLEX برای افراد دارای سلیقه های مد روز و فشن مناسب ولی از نظر من PLATINUM یه چیز دیگه است . http://nojum4.googlepages.com/201-11.jpg PLATINUM در خیابان Phetchburi در مرکز بانکوک PLATINUM در خیابان Phetchburi در مرکز بانکوک قرار دارد . PLATINUM یه خوبی بزرگ داشت اونهم این موضوع بود که از طریق یه پل هوایی با پله برقی از پیاده رو به فروشگاه متصل می شد و مردم به راحتی از پیاده رو خیابان در طرف مقابل PLATINUM می توانستند به راحتی از طرق پل به طبقه سوم PLATINUM برسند و از خرید خود لذت ببرند . حدود 2 ساعت در PLATINUM مشغول خرید شدم ولی زیاد خرید نکردم چون همه جا زود تعطیل شد !!! http://nojum4.googlepages.com/201-12.jpg توک توک و راننده یکی از مشکلات شهر بانکوک بسته شدن تمام مغازه ها در ساعت 7 شب است که من رو خیلی متعجب کرد . تنها بازاری که تا حدود 11 شب باز است بازار شب در نزدیکی برج غول پیکر Baiyoke است . من سری به بازار شب زدم ولی خیلی زود این بازار هم بسته شد و من به غیر از توک توک سواری شبانه و رفتن به طبقه 17 برج 85 طبقه Baiyoke کاری دیگه ای نتوستم انجام بدم . http://nojum4.googlepages.com/201-13.jpg من در خیابان Phetchburi من حدود ساعت 1 شب برگشتم هتل و آنقدر خسته بودم یادم نمیاد چطور خوابیدم . آخرین روز سفر فردا بود که باید همه به تور تفریحی می رفتیم ... nojum401-04-2009, 01:54 PMسخنرانی من در کنفرانس از همه جهت جالب و نو بود . یکی اینکه من به عنوان یک جوان 19 ساله و جوانترین سخنران در کنار جمع بزرگان علم که اکثرا استاد دانشگاه های مختلف دنیا بودند سخنرانی می کردم و دوم اینکه روش پیشنهادی من برای تصویر برداری از دنباله دارها اولین بار بود که در جهان ارائه می شد . تمام تلاش های علمی من در این کنفرانس برای این بود که نام ایران رو سربلند ببینم و در کنار کشور های دیگر دنیا نام کشور عزیزم رو قرار بدهم . http://nojum4.googlepages.com/202-01.jpg کتاب کنفرانس چاپ شده در IEEE امروز صبح باید ساعت 9 به درب هتل می رسیدم تا با دوستان محقق و پژوهشگر یه گشتی در شهر بانکوک می زدیم . من ساعت 6 صبح بیدار شدم و از ساعت 7 تا ساعت 9 بیکار بودم و نمی دونستم این 2 ساعت رو چیکار کنم !!! برای همین 30 دقیقه به کتابی که مقالم توی اون چاپ شده بود و یکی از مسئولان IEEE اون رو به من داد نگاه می کردم . کتابی که جلوی چشمم بود حاصل 2 سال زحمتم رو توی خودش داشت . کتابی که 2 سال عمرم رو بصورت 2 برگ چاپ کرده بود . حاصل اون همه تلاش و کوشش و بی خوابی . توی این 2 سال چه مشکلاتی رو بخاطر تحقیقاتم تحمل کردم ، بعضی وقت ها از فشار عصبی شب ها گوشه ی اتاقم می نشستم و مثل ابر بهار گریه می کردم . وقتی همیشه شکستی رو توی تحقیقاتم می خوردم بیاد این جمله می افتادم : چه زود دیر می شود ... و دوباره شروع می کردم . http://nojum4.googlepages.com/202-02.jpg ترافیک در بانکوک بعضی وقت ها آدم رو عصبی می کرد توی افکارم غرق بودم که بیادم اومد که باید ساعت 9 برم هتل کنفرانس و سریع لباس پوشیدم و رفتم هتل . وقتی به هتل رسیدم یکی از مسئولای کنفرانس که VIP کازت گردنش بود من رو تا درب پشتی هتل اسکورت کرد (من تا اون لحظه نمی دونستم هتل درب پشتی هم داره) و سوار یه ماشین بنز استیشن سفید کردند و همه با هم به سمت Grand Palace رفتیم . Grand Palace یا همون کاخ پادشاه یکی از مکان های توریستی در شهر بانکوک بود که تعداد زیادی از توریست ها رو به خودش می کشونه . این قصر در سال 1782 بنا نهاده شده و از 9 بخش مجازا تشکیل شده که من رو متحیر کرد . استفاده از طلا برای روکش کردن مجسمه های بودا و بنا های عظیم در این کاخ تمام توریست ها رو هیجان شرده میکرد . http://nojum4.googlepages.com/202-03.jpg Grand Palace در هنگام ورود به Grand Palace افرادی رو که شلوارک داشتند رو گوشه ای نگه می داشتند و تا شلوار پاشون نمی کردند نمیذاشتن برن داخل کاخ و زن هایی که پیراهن بدون آستینی داشتن رو نگه می داشتند و بهشون یک شال می دادند (البته شلوار و شال مجانی نبود) تا روی دستاشون بندازن و بعد پوشیده وارد شوند . علت این کار رو نمی دونم ولی این رو می دونم که در هر کشوری محدودیت هایی وجود دارد که تایلند هم از این مساله مجزا نیست . http://nojum4.googlepages.com/202-04.jpg زانو زدن مردم تایلند در برابر تندیس گاو قسمتی از این کاخ جایگاه تندیس گاو بود . عده ای از مردم در تایلند گاو رو مقدس می دونند و تندیس گاو رو می پرستند . صحنه زانو زدن مردم تایلند در برابر تندیس گاو برام جالب و عجیب بود . جالب ترین نکته این بود که وقتی به نزدیکی تندیس گاو میرسن کفش هاشون رو برای احترام در میارن !!! در قرن 21 پرستش گاو و امثال آن خیلی تاسف آور است . شاید این مردم برای خودشان اصلی دارند که هیچگاه نمی خواهند آن را تغییر بدهند ولی کاش می دونستن ... http://nojum4.googlepages.com/202-05.jpg رژه سربازان در Grand Palace مراسمی رژه سربازان در Grand Palace من رو خیلی تعجب رده کرد . علتش رو وقتی پرسیدم فهمیدم پادشاه تایلند کاخی در کنار Grand Palace داره و این سرباز ها سربازهای پادشاه هستند . سرباز های سفید پوش کاخ با رژه و حرکات منظم سوژه جالبی برای عکاسی بودند . سرباز های گارد پادشاهی واقعا مرتب و منظم بودند و وقتی از کنار من رد شدند من با دوربین ازشون عکس گرفتم ولی کسی به من اعتراض نکرد !!! بر عکس ایران در تایلند عکس گرفتن از هر کس و هر جا مشکلی نداره !!! http://nojum4.googlepages.com/202-06.jpg The Upper Terrace با بدنه ای از جنس ورقه طلا The Upper Terrace یکی از مهمترین بناهای Grand Palace بود که تمام نمای بیرونیش از جنس ورقه طلا بود . وجود 4 تندیس در این مکان به اصطلاح مقدس باعث جذب تعداد زیادی توریست شده بود . The Upper Terrace نمایی شبیه قیف بر عکس داشت و برای ورود به این مکان باید طبق معمول کفش هایتون رو در می آوردید . تندیس های زیادی در این مکان بود که من اشاره ای به آنها نمی کنم . در قسمتی در کنار The Upper Terrace با استفاده از یک گل که شبیه پیاز بود آب به اصطلاح مقدس را بر سر توریست ها می ریختند !!! http://nojum4.googlepages.com/202-07.jpg دکتر مسلح ابوالحاج در کنار یک کاهن بودایی توی یکی از محوطه های Grand Palace یه بودایی رو پیدا کردم که لباس خاصی داشت و معلوم بود از افراد یکی ازمعابد Grand Palace باشه . وقتی گفتم که بیاد با من عکس بگیره به راحتی قبول کرد ولی نمی گذاشت دستمو بندازم گردنش و گفت این کار کار خوبی نیست !!! شاید توی آیین بودایی ها نمیشه مردها به بدن مردها دست بزارن !!! من خیلی از این حرکتش بدم اومد ولی سعی کردم درکش کنم چون اون هم برای خودش عقایدی داره . از این بودایی ها زیاد در معابد دیده می شد ولی همیشه در محیط های خلوت و بدور از توریست ها بودند . http://nojum4.googlepages.com/202-08.jpg wat pho بعد از Grand Palace نوبت به دیدن wat pho یا به زبان تایلندی (วัดโพธิ์) رسید . wat pho مجسمه بودای بزرگی که باروکش طلا پوشیده شده بود . این مجسمه به حالت خوابیده درون یک معبد قرار داشت و به گفته لیدر تور دستور ساختش رو پادشاه رامای سوم در سال 1788 میلادی داده . طول این تندیس 46 متر و ارتفاعش 15 متر بود (خیلی ابعاد بزرگی داشت) و معلوم بود خیلی زحمت برای ساختش کشیدن ولی نسبت به آثار باستانی ایران زیاد قدمتی نداشت . برای ورود به این معبد هم باید کفشتون رو در می آوردید و می گذاشتید توی جا کفشی !!! یه سری کوزه های آهنی در اطراف بودا بود که مردم با خرید سکه و انداختن سکه ها در کوزه دعا می کردند ولی نمی دونم آرزو برآورده می شد یا نه !!! شایدم سکه ها میرفتند توی جیب کاهنان معبد (مثل معبد آمون) !!! http://nojum4.googlepages.com/202-09.jpg واحد پول تایلند بت هستش ، سکه ۱۰ بتی خیلی شبیه سکه ۵۰ تومانی ایران !!! بعد از wat pho رفتیم مرکز تراش سنگ های قیمتی در بانکوک رو دیدیم که زیاد برام جذاب نبود . بعد سوار ماشین ها شدیم و برگشتیم درب هتل . امروز روز آخر بود و باید کم کم خودم رو باید برای رفتن به فرودگاه آماده می کردم . خیلی دلم گرفته بود که سفرم تموم شده ولی دلم برای ایرانم تنگ شده بود . شاید باورتون نشه ولی من توی این مدت 3 روز برای ایرانم زیاد گریه کردم و همیشه به یاد این شعر از فردوسی بزرگ می افتادم : چو ایران نباشد تن من مباد *** بدین بوم و بر زنده یک تن مباد http://nojum4.googlepages.com/202-10.jpg در راه رفتن به فرودگاه ، نمای ماه در بالای عکس عکس رو نجومی کرده وقتی سوار تاکسی شدم و بهش گفتم بره فرودگاه دیگه اشک توی چشمام حلقه زد . دیگه سفرم تموم شده بود و باید با بانکوک خداحافظی می کردم . خداحافظی همیشه برای من تلخ بوده . همیشه معتقدم ما آدما با خاطراتمون زندگی میکنیم و سفر بانکوک و سخنرانی من در یک کنفرانس معتبر جهانی برام خاطره ای فراموش نشدنی بود ، خاطره ای که تا ابد توی ذهنم باقی می مونه . http://nojum4.googlepages.com/202-11.jpg ترمینال بین المللی فرودگاه بانکوک تاکسی سرعتش رو کم کرد و ایستاد و من چشمام رو باز کردم دیدم جلوی دیوار شیشه ای ترمینال بین المللی فرودگاه بانکوک ام و باید پیاده بشم . با تمام وجودم از خداوند بزرگ سپاسگذارم که همیشه به این بنده حقیر لطف داره و همیشه کمکم میکنه تا از آزمون های سخت سربلند بیرون بیام . موقع سوار شدن به هواپیما دیگه تنها یه حرف داشتم اونم این بود خداحافظ بانکوک ... danavan01-04-2009, 03:15 PMخیلی مختصر و مفید گزارشت رو نوشتی برام جالب بود انگار ما رو هم با خودتون بردید بانکوک! براتون آرزوی موفقیت میکنم. سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 329]
-
گوناگون
پربازدیدترینها