واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: تدوين تلخ
هنر- فريدون حسنپور:
«فريدون حسنپور»، متخصص ساخت فيلم براي بچههاست. فيلم جديد او «نشاني»، براساس فيلمنامهاي از خودش و محمدعلي طالبي ساخته شده است.
قصه فيلم در باره نوجواني به نام علي است كه ميخواهد حق خودش را از دايياش بگيرد. دايي رضا ابتدا او را جدي نميگيرد، ولي علي دستبردار نيست؛ بهزودي دايي متوجه ميشود با نوجواني جدي و پيگير روبهروست. نشاني در تهران و شمال كشور فيلمبرداري شده و در كنار بازيگران حرفهاي مثل رضا عطاران و فاطمه صادقي، تعدادي نابازيگر تهراني و شمالي هم در آن بازي دارند. حسنپور به بهانه حضور فيلمش در دو بخش مسابقه سينماي ايران و بين الملل جشنواره همدان يادداشتي براي دوچرخه نوشته است.
فريدون حسن پور ، كارگردان
«هميشه كاركردن با بازيگران نوجوان را دوست داشتهام. بايد اقرار كنم كار كردن با آنها در عين شيرين و جذاب بودن، هميشه سخت بوده است. آنها دنياي خودشان را دارند. تو به عنوان كارگردان بايد به آنها نزديك شوي و اطمينانشان را جلب كني تا بتواني يك بازي خوب از آنها بگيري. بعضي وقتها هنگام ساخت فيلم اتفاقهايي ميافتد كه هم جالب است و هم درسهاي سينمايي خوبي به بچهها ميدهد.
يكي از اين اتفاقها، كه زمان توليد فيلم نشاني رخ داد، يكي از اصول اوليه و اصلي سينما را به شكلي عملي به بازيگران و نوجوان فيلمم ياد داد. در كنار سعيد هنرور، كه نقش علي را در فيلم بازي ميكرد، من چند بازيگر نوجوان ديگر هم داشتم كه نقش دوستان و همكلاسيهاي علي را بازي ميكردند. اين بچهها از تهران، لاهيجان و سياهكل انتخاب شده بودند. نقش اين بچهها خيلي بلند نبود و در چند سكانس(فصل) در كنار علي حضور داشتند. بعد از فيلمبرداري صحنههاي تهران، همراه بچهها به لاهيجان رفتيم تا صحنههاي آنجا را نيز فيلمبرداري كنيم. نقش بچهها در فيلم خوب و جذاب بود، آنها هم از حضور در فيلم و بازي در آن خيلي خوشحال بودند.
آنها هم علاقهمند به بازي در فيلم بودند و هم خيلي شيطان. تا دلتان بخواهد سربهسر اعضاي گروه ميگذاشتند و آنها را اذيت ميكردند. بچههاي گروه هم آنها را نفرين ميكردند و ميگفتند الهي يك جوري شود شما توي فيلم نباشيد! بازي بچهها به خط فرعي قصه فيلم مربوط بود. در اين قصه، علي كه راهي شهرستان شده، با شاگرد مينيبوسي در شمال دعوا ميكند و كتك ميخورد. او اين موضوع را در نامهاي براي دوستانش در تهران مينويسد. دوستان علي كه بعد از شنيدن خبر ناراحت شده اند، راهي شمال شده و با شاگرد مينيبوس دعوا ميكنند؛ بعد از اين حادثه هم آنها به تهران برميگردند. زماني كه فيلم را تدوين ميكردم ديدم اين قصه فرعي در آن فيلم نمينشيند و تصميم گرفتم آن را حذف كنم.
به اين ترتيب بازي بچهها تقريباً از فيلم حذف شد. زماني كه فيلم را به طور خصوصي نمايش دادم، بچهها همراه خانوادههايشان به ديدن آن آمدند. آنها شيكترين لباسهايشان را پوشيده بودند و ميخواستند بازيشان را به پدر و مادرهاي خود نشان دهند. صدايشان كردم و گفتم: بچهها، معني تدوين را ميدانيد؟ گفتند: خير. خيلي دقيق تدوين را برايشان تعريف كردم و گفتم در سينما اگرچه خيلي از صحنهها فيلمبرداري ميشود، ولي فيلمسازان از همه آنها استفاده نميكنند، در اتاق تدوين، اين صحنهها كم يا زياد ميشود و خيليوقتها صحنههايي از فيلم كوتاه ميشود تا قشنگتر و تماشاييتر شود.
ديدم آنها دارند با تعجب نگاهم ميكنند و با چشمشان اين سؤال را مطرح ميكنند كه چرا دارم با آنها در باره تدوين فيلم حرف ميزنم. حرف را به اصل مطلب كشاندم و گفتم صحنههاي مربوط به آنها در شمال حذف شده و در فيلم اثري از آنها نيست. آنها فقط در شروع فيلم و در چندنما حضور دارند. گفتم هنگام تدوين، صحنههاي آنها از فيلم بيرون كشيده شده است. بچهها فكر كردند دارم با آنها شوخي ميكنم، حرفم را جدي نگرفتند؛ ولي گفتم وقتي فيلم را ببينيد هم متوجه منظور من ميشويد و هم معني تدوين را خيلي خوب ميفهميد! هنگام نمايش فيلم، زيرچشمي مراقب آنها بودم. در ابتداي فيلم كه تصويرشان روي پرده آمد، خيلي خوشحال شدند، ولي وقتي تا پايان آن را دنبال كردند متوجه شدند خبري از صحنههاي شمال و بازيشان نيست.
وقتي فيلم تمام شد، دستهجمعي پيش من آمدند و گفتند حالا خيلي خوب فهميديم معني تدوين چيست، ولي اگر دفعه بعد خواستي از ما در فيلمت استفاده كني، سعي نكن درسهاي سينمايي به ما بدهي!»
صحنه اي از فيلم كه درنسخة نهايي وجود ندارد- عكس ها از خسرو جلالي
تاريخ درج: 27 خرداد 1387 ساعت 13:57 تاريخ تاييد: 10 تير 1387 ساعت 09:58 تاريخ به روز رساني: 10 تير 1387 ساعت 09:49
دوشنبه 10 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 414]