واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: در نشست نقد و نوشتار در سينماي ايران عنوان شد: نوشتار در مطبوعات سينماي ايران حد ميانگيني ندارد
تهران – خبرگزاري ايسكانيوز: نشست نقد و نوشتار در سينماي ايران با حضور منوچهر محمدي، رسول صدرعاملي، فريدون جيراني و سعيد مستغاثي در تالار اجتماعات خانه سينما برگزار شد.
به گزارش روز دوشنبه خبرنگار سينمايي باشگاه خبرنگاران دانشجويي ايران "ايسكانيوز"، در ابتداي اين جلسه منوچهر محمدي رييس شوراي تهيه كنندگان سينماي ايران با تشريح فضاي كلي نقد نويسي در مطبوعات گفت: براي يك چنين بحثي ابتدا بايد اين اصل بديهي و متفق الآرا را كه پديده اي مانند سينما از سه عنصر صنعت، اقتصاد و هنر تشكيل شده چشم پوشي كرد.
وي ادامه داد: وضعيت نقد در شرايط فعلي جامعه خودمان، وضعيتي مطبوعاتي نيست و آنچه را كه سينماي مطبوعات ايران نام مي بريم، بسيار فراتر از نقدنويسي است، مساله اي كه در ذهن من وجود دارد مقداري متفاوت تر از تعاريف كلي نقد نويسي است و براي من دچار تناقض است كه ما نقد داريم بخصوص در مطبوعاتي كه جدي تر به سينما مي پردازند و بعد از آن در راديو و تلويزيون اما در مورد آثار ايراني در نقدهاي ما ملاحظه كاري وجود دارد كه زماني اين ملاحظه مربوط به ملاحظات سينمايي و زمان ديگر مربوط به ملاحظات رسانه اي است.
محمدي ادامه داد: آنچه در رسانه عمومي مثل سيما اتفاق مي افتد جداي از اينكه با فاصله و تاخير است اين است كه خيلي ملاحظات رسمي بر آن حاكم است و آن نقدي كه مي تواند به فيلمساز و مخاطب كمك كند حتي در ارگان هايي كه نام تخصصي سينمايي را يدك مي كشند كمتر شاهد هستيم، اما اگر رسانه اي مانند تلويزيون در اين عرصه به كمك فيلم سازان بيايد مشكلات وارده به فيلمسازان نيز كمتر خواهد شد.
اين تهيه كننده سينماي ايران در ادامه صحبت هاي خود با اظهار تاسف از نقدهاي منسجم تر در مورد آثار خارجي گفت: بايد با تاسف گفت كه در مورد آثار خارجي اين اتفاق يعني نقد همه جانبه در رسانه هاي ما راحت تر مي افتد و نمي دانم معتقدان چه فكري در پس ذهنشان است كه در مورد يك اثر خارجي خيلي راحت نقد مي كنند اما در مورد يك فيلم يا اثر داخلي بسيار استرليزه برخورد مي كنند، در حالي كه برخي مواقع صرف مطرح كردن و نقد آن اثر به طور جدي مي توانند ايجاد مخاطب كنند و باعث مي شود مخاطب برخواسته از كنجكاوي ذهن خود به عنوان عنصر سوم سينما تصميم گيرد و به سراغ آن اثر رود كه همين امر سبب مي شود مخاطب بالقوه با سينما ارتباط پيدا كند.
وي تصريح كرد: نكته ديگر مد نظر من در مورد مطبوعات و نقدهايي كه در مطبوعات نوشته مي شود، است، متاسفانه در مطبوعات ايران حد ميانگيني در مورد نقد وجود ندارد يا خيلي تخصصي و فني هستند كه تنها براي دانشجويان و افراد متخصص در زمينه سينما جالب و جذاب است و يا اينكه يك مقدار به زبان هجو و طنز گرايش پيدا مي كند و بارها پيش آمده به عنوان كسي كه در سينما فعاليت مي كنم نقدها يك حس كنجكاوي در من ايجاد كند هر چند بسياري از حرف هاي نويسنده در مورد ساختار كلي فيلم درست است.
محمدي در ادامه صحبت هاي خود تصريح كرد: در سينما با اين مشكلات رو به رو هستيم كه فيلم سازان بعضي مواقع نمي دانند فيلم را براي كدام دسته از مخاطب مي سازند كه همين مشكل در مطبوعات نيز وجود دارد و برخي منتقدين مخاطب خود را نمي شناسند و اگر دوستان منتقد با وسواس بيشتري كار كنند و به يك زبان واحد در حوزه نقد نويسي برسند و بتوانند با فيلم سازان ارتباط موثرتري برقرار كنند وضعيت سينماي ما بسيار بهتر خواهد شد.
در ادامه اين نشست رسول صدر عاملي كارگردان سينماي ايران با تقسيم بندي نقد نويسي در مطبوعات به سه دهه مختلف اظهار داشت: دهه اول را مي توان از 18 اسفند 57 تقسيم بندي كرد كه در آن فقط يك مجله به نام مجله فيلم داشتيم و سردمداران مجله فيلم از منتقديني بودند كه از سال هاي قبل از انقلاب مي آمدند مانند شميم بهار و پرويز دوايي كه الگوي منتقدين آن سال ها بودند كه در واقع ما در آن سال ها سينما را داشتيم دوباره پيدا مي كرديم.
صدر عاملي ادامه داد: در ده سال اول انقلاب در سينماي ايران وقتي فيلم رهايي و گل هاي داوودي را با فريدون جيراني كار كرديم رقم توليد سينماي ايران به ده فيلم هم نمي رسيد و به طور كلي سه دسته نقد نويس در آن سال ها فعاليت مي كنند، دسته اول كساني بودند كه منتظر بودند تا فيلمي ساخته شود و شروع كنند به انواع و اقسام نقدها و اتهامات در مورد فيلم ساز و فيلم، دسته دوم كساني بودند كه در مجلات تخصصي مطلب مي نوشتند و دسته سوم نيز منتقديني بودند كه در مطبوعات مطلب مي نوشتند كه به اعتقاد من در دهه اول هيچ نقد مناسبي وجود نداشت و عملا نقدها حكم محاكمه را داشت.
وي تصريح كرد: وقتي به گذشته نگاه مي كنم مي بينم كه 70 درصد نقدها فاقد جذابيت هاي دراماتيك بود و منتقد خوب ما نيز حواسش نبود كه در اين سال هاي ابتدايي دايم به كشف شهودي مي رسيم و اين نقدها پاسخگوي سينماي حرفه اي نيست بنابراين وقتي نقدي را خيلي جدي مي گرفتيم دچار آدرس غلط مي شديم و به تعبير من هرگز نقد ايراني را براي فيلم ايراني در 15 سال اول انقلاب به ياد ندارم با وجود اينكه همواره نقد براي فيلم سازان بسيار مهم بوده است.
كارگردان فيلم هاي "من ترانه 15 سال دارم" و "دختري با كفش هاي كتاني" خاطر نشان كرد: در همه جاي دنيا به مفاخر خودشان چه در حوزه نقد نويسي و چه در سينما اضافه مي كنند و اگر ما مراقب همديگر باشيم و حرمت و جايگاه همديگر را داشته باشيم احساس مي كنم سينماي ما به مسير بهتري خواهد رفت.
در ادامه نشست فريدون جيراني كارگردان با سابقه سينماي كشورمان با نام بردن از افرادي نظير محمود ابريشمي، طغرل افشار، دكتر كاووسي، پرويز دوايي، شميم بهار، جمشيد ارجمند، كيومرث وجداني، محمد ابراهيميان و بيژن امكانيان ياد و نام آن ها را به عنوان نقد نويسان بزرگ تاريخ سينماي ايران در دهه هاي مختلف گرامي و اظهار داشت: نقد نويسي از مجله فيلم آغاز شد كه به اعتقاد من مجله فيلم هنوز نقد نويسي در سينماي ايران را زنده نگه داشته است.
وي ادامه داد: يك نسلي بعد از انقلاب وارد عرصه سينما شده بود كه تصورش از سينما جور ديگري بود و اين نسل در اول انقلاب در روزنامه جمهوري اسلامي به مديريت ميرحسين موسوي بودند و در كنار هم نقدهاي مختلفي را مي نوشتند، اما جريان ديگر نقد نويسي متعلق به مجله فيلم بود كه تنها مجله سينمايي كشور به حساب مي آمد و مجبور بود در ارتباط با فيلم هاي دولتي يك جرياني را رويت كند اما در ارتباط با فيلم هاي خصوصي دستش بازتر بود و بنابراين از همان زمان تناقضي بين بخش خصوصي و مجله فيلم به وجود آمد كه باعث شد مجله فيلم از سوي بخش خصوصي تحريم شود و همين موضوع سبب شد نقدهاي مجله فيلم دچار مصلحت شوند كه اين موضوع نقد نويسي در سينماي ايران را دچار معضلات زيادي كرده است.
جيراني در خاتمه بخش نخست اين جلسه اظهار داشت: از دهه 70 به بعد بخصوص از دوم خرداد 76 جريان نقد نويسي در مطبوعات به وجود آمد كه برخي منتقدين جهان در كار برخي منتقدين حرفه اي به نقد نويسي پرداختند كه در اين ميان منتقديني كه در مجلات حرفه اي مي نوشتند همچنان دچار مصلحت انديشي بودند اما منتقدين جوان اين مصلحت را رعايت نكردند كه به اعتقاد من نسل جديد منتقديني بسيار با سواد هستند و باعث شدند من به اين نتيجه برسم كه نقد مصلحت پذير نيست.
در ادامه جلسه منوچهر محمدي با اشاره به وضعيت دهه 70 گفت: در آن سال ها كارگرداناني را مي ديدم كه نظرات منتقدين برايشان بسيارمهم بود و مي گفتند بايد اين قسمت از فيلم را تغيير داد تا منتقدين مجله خاصي از فيلم خوششان بيايد و در مورد آن نقدهاي مثبت بنويسند.
اين تهيه كننده سينماي ايران در ادامه سه پيشنهاد براي نزديك تر شدن منتقدين به سينماي ايران پيشنهاد كرد و گفت: پيشنهاد اول من اين است كه دوستان منتقد به اراده كارگردانان در ژانري كه مي خواهند فيلم بسازند و در آن تبحر دارند كمك كنند، 2- دوستان منتقد فكر كنند كه با بررسي و نقد خوب يك فيلم مي توانند شريك پنهان فيلم نامه بعدي ما خواهند شد. 3- دوستان منتقد از دايره محفوظات سينماي غرب خارج شوند و به سينماي داخل توجه بيشتري كنند كه در اين ميان مي توانند از تخصص هاي ديگر اجتماعي نيز كمك بگيرند.
صدرعاملي با اشاره به عملي ندانستن پيشنهادهاي منوچهر محمدي اظهار داشت: پيشنهادهايي كه منوچهر محمدي ارائه داد بسيار خوب است اما بايد ببينيم منتقد جدي سينما براي چه نقد مي نويسد و چرا اين كار را ادامه مي دهد كه به اعتقاد من يك منتقد هويت شخصي اش برايش بسيار مهم است، اما به عنوان يك فيلمساز منتظر اين موضوع نيستم تا يك منتقد بگويد براي فيلم بعدي ام چه كار كنم و اين را وظيفه تيم ورك يك فيلم سينمايي مي دانم.
وي خاطر نشان كرد: منتقد و فيلم ساز بايد به يكديگر احترام متقابل بگذارند و درك متقابلي از يكديگر داشته باشند كه در اين صورت سينماي ايران به مسير بالندگي خواهد رفت.
فريدون جيراني در ادامه نشست تشريح كرد: سينما سرگرمي است و ما نيز به سرگرمي خوب نياز داريم هر زمان متوجه شديم كه در سينما سرگرمي وجود دارد خواهيم فهميد كه همه فيلم سازان متفكر نيستند و علت اينكه بسياري از فيلمسازان از مسير اصلي خود منحرف شده اند به دليل نوع نگاه منتقدين است كه با نگاه مخاطب خارجي به فيلم هاي سينمايي ايران نگاه مي كنند و به همين دليل سينماي داستان گويي در طي سال هاي اخير در ايران دچار اضمحلال شده است.
در خاتمه نشست منوچهر محمدي اظهار داشت: تعامل بين فيلم سازان و منتقدين نمي تواند مانند رابطه تام و جري باشد يعني نمي توان يا فيلم سازان يا منتقدين از يكديگر باهوش تر باشند و به تعبير ديگر رابطه بين منتقد و سينماگر نمي تواند بي دليل ، رومئو و ژوليتي باشد بلكه بايد رابطه اي مانند پدر ژپتو و پينوكيو حاكم باشد يعني منتقدين بايد خالق سينماي ايران باشند و به سينماگران ياد دهند كه وقتي در فيلم هايمان دروغ مي گوييم دماغمان دراز شود و به اعتقاد من بايد به سمتي برويم و نقدهايي داشته باشيم كه وقتي يك فيلم ساز آن را مي خواند احساس كند چشم سومي دارد او را نگاه مي كند.
حاشيه هاي نشست:
نشست نقد و نوشتار در سينماي ايران كوچكترين حاشيه اي نداشت اما بزرگترين حاشيه ديروز در خارج از تالار اجتماعات خانه سينما رخ داد . درگيري در جلسه شوراي صنفي تهيه كنندگان ايران واقعه اي بود كه به دليل متشنج نشدن فضاي سينما از نكات جزئي آن صرفنظر مي كنيم ./06/120
دوشنبه 10 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 261]