واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: ورزش - ليگ يك، بدون توقف!
ورزش - ليگ يك، بدون توقف!
«ادامه همكاري با نادر دستنشان براي ما مقدور نبود. روزهاي خوبي را در كنار هم داشتيم و هر جا كه باشد برايش آرزوي موفقيت ميكنيم.» بهزعم مديرعامل باشگاه پگاه گيلان همين چند جمله نصفونيمه براي توجيه قطع همكاري با يك مربي فوقالعاده موفق كفايت ميكند. اينكه چرا پگاه نميتواند در كنار مربياي كه غيرممكن را ممكن كرد و پگاه را در ليگ برتر نگه داشت، زندگي كند پرسش كليدي و بيپاسخي است كه مديرعامل باشگاه، سياستمدارانه از پرداختن به آن شانه خالي ميكند. فرار از سقوط، دغدغه هميشگي پگاه در ليگبرتر بود. هرگز اتفاق نيفتاده بود آنها پس از عبور از يك نيم فصل فاجعهبار، در نيمفصل دوم مثل مدعيان فتح جام نتيجه بگيرند و با كسب پيروزيهاي پياپي در ليگبرتر ماندني شوند. عملكرد مثبت و بيگفتوگوي نادر دستنشان در پگاه هيچ ترديدي را در خصوص تمديد قرارداد با او باقي نميگذاشت اما فوتبال ايران بار ديگر چهره مرموز مديريتي خود را به تصوير كشيد تا مشخص شود واقعيتهايي وراي نتيجهگيري و موفقيت تيمها در گزينشها و تصميمگيريها تاثيرگذار است.
جوسازيها عليه تيمي كه پس از مدتها پوسته ناكامي را شكافته بود از اواسط نيمفصل دوم آغاز شد و جالب اينكه همان كساني كه از انتخاب دستنشان به عنوان سرمربي پگاه نفع مالي نبرده بودند سعي در كمرنگ جلوه دادن نقش اين مربي در حصول پيروزيها داشتند. به اعتقاد آنها پگاه به لحاظ امكانات، زمينههاي كسب موفقيت را فراهم كرده بود و هر كس ديگري هم به جاي دستنشان ميبود نتايج مشابهي ميگرفت. در حالي كه خوب ميدانيم پگاه به واسطه پشتوانه مالي محكم خود، اغلب تيم پرمهرهاي را در اختيار داشته و از ياد نبردهايم در سومين دوره ليگ حرفهاي با پرداخت رقمي نامتعارف به پژمان نوري، چگونه او را از چنگ مدعيان پايتختنشين ربود.
آنها اما در بعد شخصيت تيمي با مشكلات حاد و پرتعدادي دست و پنجه نرم ميكردند. پگاه هم پول داشت، هم بازيكن اما كاراكتر يك تيم قعر جدولي و هميشه بازنده اين تيم را رها نميكرد. دستنشان روحيه برتريجويي و جاهطلبي تيم شمالي را زنده كرد و علاوه بر بقا در ليگبرتر تا فينال جامحذفي هم پيش رفت؛ آنچه بيشك تا ابد در تاريخ باشگاه يگانه باقي خواهد ماند و تكرار پذيرياش محال خواهد بود.
سيستم معيوب جابهجاييها و نقل و انتقالات فوتبال ايران، منافع مالي عده زيادي را در گروي خداحافظي با بازيكنان و مربيان ولو موفق و امضاي قرارداد با يك گروه جديد و ناشناخته قرار ميدهد. اين رفت و آمدها پاي دلالها را به ماجرا باز ميكند و به اين ترتيب از مديرعامل گرفته تا بازيكن و مربي و دستيار و... همه به نان و نوايي ميرسند. افشين قطبي و محمود ياوري از ديگر مربيان موفق ليگ هفتم بودند كه پس از پايان مسابقات آنطور كه بايد از سوي مديران پرسپوليس و برق شيراز تحويل گرفته نشدند و به اجبار تيمهايشان را ترك كردند.
پگاه كه به طرز معجزهآسايي از سقوط گريخت و در نيمفصل دوم پيروزيهاي بزرگي را در مصاف با پرسپوليس، استقلال، سپاهان و سايپا به دست آورد، باب مذاكره را با بيژن ذوالفقارنسب باز كرده و بيشك مربي جديد حتي براي تكرار اتفاقات فصل قبل كار دشواري را پيشرو خواهد داشت. در واقع همانهايي كه يكسال قبل مشاور مديرعامل بودند و صاحب پرايد شدند حالا دنبال ذوالفقارنسب هستند تا فقط سود مالي خودشان را تضمين كنند و كار به سرنوشتي كه انتظار پگاه را ميكشد، ندارند، براي آنها زانتيا مهم است نه مردم شهرشان.
از ياد نبريم كه پگاه ميتوانست با ادامه روند ملموس رو به جلوي خود يكي از مدعيان ليگ هشتم باشد اما هواداران اين تيم بايد در توصيف عدم وقوع اين اتفاق جمله گنگ «ادامه همكاري مقدور نبود» را از مديرعامل بپذيرند! تيمي كه شانس اول سقوط بود و بيش از دو، سه هزار نفر را به ورزشگاه نميكشاند، در روزهاي پاياني فصل پشت سر هم پيروز ميشد و 30 هزار تماشاگر داشت. دستنشان ميرود چون اساسا بنيان تيمهايي مثل پگاه بر ستونهايي غير از اهميت نتيجهگيري و موفقيت بنا شده؛ تيمي كه مديرانش كوركورانه چشم بر پيروزيها ميبندند و به شكل كنايهآميزي از حساسيت گيلانيها به مربيان مازندراني صحبت ميكنند. سقوط از همينجا آغاز ميشود. مينشينيم و تماشا ميكنيم. براي دستنشان تيم زياد است اما براي پگاه يك منجي مثل نادر پيدا نخواهد شد.
دوشنبه 10 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 153]