واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: تأملي بر نقش آهنگهاي صوتي در تلاوت قرآن
گروه خبرنگاران افتخاري / سيد جعفر فاطمي نوش آبادي: عـامـل مـهـم جـذابيت قرآن، در سبك، نظم و آهنگ آن است. اين سه عامل، سنگ بنيادين ساختار سحرانگيز قرآن را تشكيل مىدهند و اين سه عامل، چنان بهم آميخته و در هم ريختهاند كه نتوان نقش هريك را - در جاذبيت قرآن - جدا نشانه رفت.
1- سـبـك بـمـعنى ريخته، شكلگيرى (هندسه ) سخن را عهدهدار است كه قرآن در اين زمينه نوآورى كرده، سبك نوينى ارائه داده است: از وزن شعر و نواى سجع هر دو بهره گرفته، سبكى آفريده كه نه آن است و نه اين و از هر دو بهتر است و والاتر.
2- نـظـم: پـيـوند سخن، همچون دانههاى بهم ريخته، واژهها رديف يكديگر و متناسب همديگر باشند كه آواهاى حروف و زير و بم كلمات، همراز و همساز بوده باشند.
رعـايـت نظم در شعر - كه كلام منظوم است - كاملا طبيعى به نظر مىرسد. ولى در نثر (سخن پـراكـنـده ) رعايت آن عجيب مىماند كه قرآن با كمال عنايت آن را دنبال كرده و در هر جمله و تـركـيبى از كلام خود با نظم كلمات و تاليف عبارات، پيوندى استوار به وجود آورده، خوش تيپ و خوش اندام، نرم و روان و آرام، فتبارك اللّه احسن الخالقين.
3- آهنگ: آواى (موسيقى ) سخن، كه از دو عامل پيش (سبك و نظم ) به وجود آمده، چنان ساختار و انـدامـى و چـنـين پيوند استوارى، اينگونه آهنگى را خواستار است. به ويژه آنكه از حرف مد و لـين در اين زمينه، كمال استفاده را كرده، جوش و خروشى به آهنگ تلاوت بخشيده، وجد و شعفى در شنوندگان به وجود مىآورد.
ايـن ويژگى قرآن بايد در تلاوت قاريان جلوه گر شود و اعجاز بيانى آن هرچه برازندهتر تجلى كند.
از ايـن رو ضـرورت دارد، تلاوتكننده، آهنگ تنظيمى قرآن را بداند و بر اسرار و رموز آن واقف باشد و كاملا آن را رعايت كند تا نقش اعجاز بيان را به خوبى و با دقت ايفا نمايد.
قـرآن بـيـانـى رسـا، سـبـكـى شـيوا، آهنگى دلربا دارد، بايد اين ويژگى به عرصه ظهو ربرسد و شنوندگان را - از هر قبيل كه باشند - تحت تاثير قرار داده، جان و هستى آنان را تسخير كرده و در قبضه تصرف خويش درآورد.
آنگاه است كه ان من البيان لسحرا آشكارا مشاهده مىشود.
نغمه قرآن قـرآن را آهنگ و نغمهاى است فرح بخش و روح افزا كه ديگر نغمهها را رسوا كرده، روان آدمى را آرامـش بـخـشيده، از آلايشها و پليديها پاكيزه كرد، درخشش داده و به سوى فضاى لايتناهاى آسمان معنويت به پرواز درمىآورد.
ايـن نغمه، غذاى روح است كه روان آدمى را نويد خوشبختى مىدهد، سعادت، طهارت و قداست، ارزانى مىدارد.
... چـرا بـايـد ايـن نـغمه جاودانى و اين موسيقى روحانى مستور بماند و از دسترس دور باشد نه هرگز بلكه ضرورى است كه براى همه و هميشه زنده و جاويد بماند و استوار جلوه كند.
در فرمان والاتبار پيغمبر بزرگوار(ص ) آمده است: لكل شى حليه القرآن الصوت الحسن هرچه را زينتى است و زينت قرآن آواى نيكوست. ان من اجمل الجمال الشعر الحسن , و نغمه الصوت الحسين: زيباترين زيبايى، موى نيكو و نغمههاى آواى نيكو است.
امـام مـحـمـد باقر(ع) مىفرمايد: و رجع بالقرآن صوتك , فان اللّه يحب الصوت الحسن يرجع فيه ترجيعا : در تلاوت قرآن، ترجيع صوت بايد رعايت شود، زيرا خداوند صوت نيكو را دوست دارد كه در آن ترجيع به كار رود.
از ايـن رو در حـديـث آمـده اسـت : ليس منا من لم يتغن بالقرآن از ما - زمره مسلمين - نيست , آنكس كه قرآن را با لحن موسيقى اش دوست ندارد. تـغـنـوا بالقرآن , فمن لم يتغن بالقرآن فليس منا : آهنگ موسيقى قرآن را رعايت كنيد و هركس رعايت نكرد از ما نيست .
قاريان مصرى پيش از آنكه در دارالقرآن پذيرفته شوند بايد داراى ليسانسيه دارالفنون باشند تـا بـا فـنـون تـرانهها و انواع آهنگها آشنا شده بتوانند قرآن را با زيباترين نغمهها و شيواترين آهنگ تلاوت كنند و
كلام الهى را به احسن وجه به ترنم درآورند.
فـراگـيـرى فـنون موسيقى پيش بازى است براى فراگيرى تلاوت رنگارنگ قرآن. اكنون چرا ما دلباختگان كلام الهى اين راه و روش قرآنى را فرو نهادهايم و قاريانى به جامعه تحويل مىدهيم كه قرآن را با آهنگهاى نارسا و نغمههاى ناموزون قرائت مىكنند و اين اعجاز بيانى الهى را با شيوههاى تقليدى و ناپسند عرضه مىدارند.
موسيقى از ديدگاه فقاهت اكـنـون بـبـيـنـيم: آيا موسيقى ذاتا حرام است. تا براى تجويز آن در موارد استثنايى (تلاوت قرآن، حـدى، جشنهاى عروسى ...) به دنبال مجوز خاص بوده باشيم يااساسا حرام نيست، مگر آنكه با عنوان لهو، باطل كه از عوامل انحرافى باشند توأم شود.
نـظرى به دلائل مساله مىافكنيم: در منابع مربوطه. ابتدا به عنوان قول الزوربرخورد مىكنيم كه سه عنوان : لهو لغو باطل را به دنبال مىكشد و اين سه به جاى تفسير عنوان نخست مطرح شدهاند.
عناوين مطرح شده، گوياى يك حقيقت هستند و آن پرداختن به امور بيهوده، تهى و بىمايه كه جز سرگرمى بىحاصل و بازدارنده از مسائل جدى حيات چيز ديگرى در برنخواهد داشت.
ضمنا بـه كـرامـت و شرافت اصيل انسانى، لطمه وارد مىكند و مانع پيشرفت به سوى سعادت جاودانى مىشود.
اينك تفصيل اين اجمال: در پـارهاى از روايـات، قـول الزور كه در آيه شريفه، به عنوان يك امر لازم الاجتناب مطرح شده به غنا - موسيقى تفسير شده زور در لغت، به معنى: انحراف از واقعيت و وارونه جلوه دادن آمده است.
در ايـن روايـات، آمـده اسـت: يـكى از مصاديق و موارد انطباق، قولالزور مجالس غنا و طرب مـعـمـول در آن زمـان (دوران عـبـاسيان ) است كه بزرگترين عامل انحرافكننده به شمار مىرود و دولت مردان را از كار سياست صحيح و اداره كشور باز مىدارد.
مـجالس غنا و طرب اين چنينى, معمولا از انواع فحشا و منكرات برخوردار بوده، نوازندگان زن و مـرد و رامـشـگـران بىبند و بار در آن شركت مىجسته، دربار عباسيان را به يك فضاى آكنده از گناه و آلوده به فساد در مىآورند.
رجال دوره عباسى با اين شيوه ننگين، مسير اسلام و مسلمين را منحرف و آن را به نابودى مطلق سوق مىدادند.
شكى نيست موسيقىاى كه در اين گونه مجالس نواخته مىشد داراى محتوايى آموزنده يا دعوت بـه اخـلاق فـاضـله يا بيان معارف عاليه اسلامى ... نبوده و جز دعوت به فساد اخلاقى و انحرافات جـنـسى چيز ديگرى در برنداشته است.
اين چنين موسيقى قطعا محكوم به بطلان و قول زور به شمار مىرود.
نتيجه اينكه: موسيقى، زير پوشش عامل انحرافى و فساد، حرام و واجبالاجتناب است.
در روايات ديگر عنوان لهو الحديث، يا اللغو، يا الباطل مطرح شده كه در آيات قرآنى به عنوان نكوهش از آنها ياد شده است.
در اين روايات بيشتر به اين جهت توجه شده كه عناوين فوق قابل انطباق بر موسيقى حرام است. البته هيچگونه تعبد و اعمال نظر توقيفى (بيان اصطلاح خاص ) در كار نيست، بلكه فقط بيان صحت انطباق منظور است.
براى نمونه روايات زير را مىآوريم:
1- قـال الصادق (ع ): الغنا مجلس لا ينظر اللّه الى اهله . و هو مما قال اللّه عز و جل :و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضل عن سبيل اللّه :
مـجـالسى كه در آنها موسيقى نواخته مىشود هرگز مورد لطف و عنايت الهى قرار نمىگيرد و هـمـانـا مصداق آيه شريفه است كه مىفرمايد: پارهاى از مردم گفتارهاى پوچ و گمراه كننده را انتخاب مىكنند تا موجب سرگرمى و عامل انحراف به وجود بياورند.
2- روى الـصـدوق بـاسناده عن محمد بن ابى عباد - و كان مستهترا بالسماع و يشرب النبيذ, قال سـالـت الـرضـا - عـليه السلام - عن السماع . فقال: لاهل الحجاز (اوالعراق )فيه راى، و هو فى حيز الباطل واللهو،اما سمعت اللّه عز و جل يقول : و اذا مرواباللغو مروا كراما.
صـدوق از مـحـمد بن ابى عباد - كه مردى متجاهر به فسق و شيفته آواى خوش بود و از شراب روى گردان نبود - روايت كند كه او گفت: از امام رضا(ع ) راجع به استماع ملاهى، سؤل كردم. فـرمـود: مـردم حـجـاز - يـا عراق - را در آن نظرى است.
ولى هرچه باشد درباره لهو باطل قرار گـرفـتـه. آيـا نشنيدهاى كلام خدا را - در وصف مومنين - آنجا كه فرموده: هرگاه بر بيهودهاى گذر كننده با بزرگوارى از آن گذشته درنگ را جايز نمىشمرند.
3- يونس بن عبدالرحمان گويد: سـالـت الـخـراسانى (يعنى الامام الرضا عليه السلام ). عن الغنا و قلت : ان العباسى ذكرعنك انك تـرخص فى الغنا. فقال : كذب الزنديق، ما هكذا قلت له. سالنى عن الغنافقلت: ان رجلا اتى ابا جعفر (الامام الباقر عليه السلام ) فساله عن الغنا. فقال يا فلان، اذا ميز اللّه بين الحق و الباطل، فاين يكون الغنا. قال مع الباطل، فقال: قدحكمت
عباسى - يكى از رجال بنىالعباس به نام هشام بن ابراهيم از امام نقل كرده كه موسيقى را تجويز كردهاند. يونس كه از بزرگان صحابه است، اين مطلب را نزد امام بازگو مىكند. امام متغير گـشـته به عنوان زنديق از او ياد مىكند كه در نقل خبر تحريف كرده و مقصود خبيث خويش را خواسته اثبات كند.
آنـگاه حضرت توضيح مىدهند: كه از من پرسش كرد، به او گفتم: اين سؤال را ديگرى از امام محمد باقر(ع) قبلا كرده بود، براى تفهيم وى از او پرسيدند: اگر خداوند دو گروه حق و باطل را از هم جدا كند، غنا - موسيقى با كدام گروه خواهد بود. آن شخص - طبق فطرت سليم خود - گفت : با گروه باطل همساز است.
امام فرمودند: تو خود داورى نمودى. آنـچـه از مـجـمـوع اين روايات به دست مىآيد: حرمت موسيقى (غنا) در صورتى است كه با يكى از عناوين فوقالذكر توام شود.
لـذا در تـمـامـى پرسشها و جوابهايى كه داده شده اين نكته مورد توجه بوده و بعنوان استدلال به آيـات قرآنى به علت حكم اشاره شده و مساله انطباق عناوين محرمه بر مجالس غناى متداول در آن دوره تاكيد شده است.
و طـبـق قـاعـده اصـولى تعليق حكم بر وصف مشعر به عليت است در هيچيك از جوابها به طور مطلق، حكم به حرمت غنا نشده. جز آنكه با انطباق با ديگر عناوين محرمه آن را حرام دانستهاند. مـثـلا: اگـر بـه صراحت گفته مىشد: آرى موسيقى حرام است، حرمت ذاتى آن مسلم بود. ولى به ـطور ديگر فرمودهاند و در جواب پرسش آيا غنا حرام است.
گفتهاند: آيا نمىدانى كه خداوند، لـهو را بيهوده و باطل شمرده. لذا اينگونه جواب اشعار به آن دارد كه فقط تحت اين عنوان حرام خواهد بود لاغير.
و اين كه خواسته باشند اعمال تعبد كنند و بگويند: غنا با آنكه لهو يا لغو يا باطل نيست ولى ما آن را باطل مىگيريم، كاملا خلاف ظاهر و برخلاف قواعد اصول و فن محاوره است.
********************************************************************
منبع: تبيان همدان
يکشنبه 9 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 282]