واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: خردگرايي زمخشري
جارالله زمخشري، مفسر، فقيه، متكلم و اديب توانمندي است كه در 27 رجب سال 467 ق/ 1075 م در زمخشر، شمال خراسان بزرگ (تركمنستان كنوني) تولد يافت و در 9 ذيخجه سال 538 ق /1144 م در شهر اورگنج خوارزم وفات يافت.1 ويژگي برجستهاي كه او را از معاصرانش باز ميشناساند، رويكرد عقلگرايانه اوست، با آنكه او اديب و مفسر است و بايد چارچوب متون و نصوص را در استنباط و نتيجهگيري خود رعايت كند، توانسته است بيآنكه به نصوص و متون صحيح السند آسيب فراگير وارد سازد، عقل را در نهايت درجه در استنباطات خود به كار گيرد و از آن بهره ببرد. توجه به عقل و بهرهگيري از عقل در عصري كه زمخشري در آن ميزيست، ميبايست بسيار ظريف و با دقت انجام ميگرفت؛ چه آنكه با كوچكترين گذر از مرز اعتدال ممكن بود فقيه نامدار يا مفسر بزرگي به تيغ تهمت كفر گرفتار آيد.
زمخشري پيرو مكتب معتزله است و اين مكتب به عنوان يكي از مهمترين جريانات فكري عالم اسلام در اوايل قرن دوم هجري به وسيله و اصلبن عطا2 (متوفي به سال 131 ق ) پايهگذاري شد و اين روش چيزي جز به كارگيري عقل و استدلال در فهم دين نيست، اين مكتب تا حدود دو قرن تقريباً بيهيچ معارضي تنها ميداندار طرح مباحث نظري بود و در برابر آن، ابوالحسن اشعري (متوفي به سال 320 ق) مكتب كلامي اشعري را بنيان نهاد، اين مكتب در مقابل جريان افراطي عقلگرايي معتزليان و حركت تفريطي نقلگرايانه و عقل ستيز اهل حديث قرار داشت.
نگرش عقل گرايانه زمخشري را بايد به حساب گرايش وي به سوي مكتب اعتزال گذاشت و او با همين ديدگاه در كتاب تفسير به تفسير آيات قرآن كريم پرداخته است. اگرچه وجه غالب تفسير الكشاف زمخشري، رويكرد او به جنبه ادبي و بلاغي قرآن است؛ ولي توجه ويژه و عقلگرايانه وي را در اين تفسير نيز نبايد از نظر دور داشت. ابنخلدون درباره اين تفسير و وجه غلبه رويكرد ادبي و بلاغي آن به قرآن گفته است: 3
ذهبي نيز در كتاب مينويسد: 4
با اين حال توجه ويژه زمخشري به عقلگرايي، در تفسير الكشاف به وضوح نمايان است. مؤلف كتاب در اين باره مينويسد:
رويكرد عقلاني زمخشري در تفسير قرآن به گونهاي است كه سبب گرديده تا وي در روايات تفسيري عقل را به عنوان معيار اساسي قلمداد كند و در نتيجه استفاده كمتري از روايات بكند. او خود در اين باره مينويسد:
زمخشري تلاش عقل را براي درك دين محترم ميشمارد و هرگاه كه بين يافتههاي عقل و روايات تعارض پديد ميآيد، به جانب عقل گرايش پيدا ميكند. او معتقد است كه قرآن در آيات متعددي مخاطبان خود را به تعقل و تدبر فرا ميخواند و فهم بسياري از آياتش را به اهل تفكر منحصر مينمايد. از همينرو جايگاه عقل را مقدم بر هر چيز ميشمارد و در ذيل آيه 111 سوره يوسف، آنجا كه قرآن ميفرمايد: ، به صراحت ميگويد: 7
در مقامي ديگر ميگويد: 8
زمخشري در جاهاي مختلف تفسيرش از عقل، به عنوان طريق وصول به حقايق تأكيد ورزيده است. از اين مهمتر تلاشي است كه زمخشري در حل آيات به ظاهر متناقض به كار بسته است. به عنوان نمونه ميتوان به تلاش او در رفع تناقض آيات 18 و 92 سوره يونس اشاره كرد. زمخشري آنجا كه با تدبر و تعقل نميتواند مشكل را حل كند، از حكمت الهي وام ميگيرد و مسئله را به حكمت الهي گره ميزند؛ مثلاً در تفسير عدد شش در آيه 59 از سوره فرقان ميگويد: 9
اين نكته نيز گفتني است كه زمخشري، چون عنان انديشه را رها ميكند و عقلگرايي را مهار نميزند و هر آنچه را ميانديشد6 به قلم ميآورد، گاه به لغرشهاي ناروايي دچار ميشود. به عنوان نمونه به تفسير او از آيه 43 سوره توبه و آيه 26 سوره هود ميتوان اشاره كرد كه در آيه اول، تفسيري كه در شأن پيامبر اكرم(ص) نيست، ارائه ميدهد و در تفسير آيه دوم، كلماتي آورده كه در شأن نوح پيامبر(ع) نيست.
عقلگرايي در تفاسير بعد از زمخشري
اكنون بعد از بررسي عقلگرايي زمخشري، به تاثير عقلگرايي در تفاسير معاصرين، به ويژه تفسير ميپردازيم. اصولاً مفسران عقلگرا داراي ويژگيهاي زير هستند:
1- به يافتههاي علوم، به عنوان مظهر تجلي عقل بشر توجه ميكنند و آنان را در تفسير آيات مورد توجه قرار مي دهند؛
2- در بررسي آيات قرآن، بهطور مستقل در حديث و آراي گذشتگان انديشه ميكنند و يافتههاي خود را ابراز ميدارند.
3- به پيشفرضها و اصول و مباني عقل در تفسير، بهطور جدي تكيه ميكنند.
مرحوم طبرسي پس از دو تفسير مينگارد كه در هر دو تحت تأثير كشاف است. او در مقدمه مينويسد: نام نهادم.>10
المنار، تفسير دوره معاصر است و در واقع تفسير دوره معاصر با اين تفسير آغاز ميگردد. اين تفسير حاصل جلسات درس تفسير است كه به اصرار شاگرد و مريدش تشكيل گرديد. در اين كلاسها به تفسير آيات قرآن، از ابتدا تا آيه 125 سوره نساء پرداخته شد. پس از مدت كوتاهي عبده رحلت كرد و پافشاري علاقهمندان و مريدان سبب گرديد تا محمد رشيد رضا در سال 1318 ق به انتشار تقريرات درس تفسير استادش، در جلد سوم مجله المنار بپردازد، اين نوشتهها هشت سال بعد به صورت مستقل با نام منتشر شد. تفسير المنار با ارائه نگرشي نو به قرآن، فصلي تازه را در تاريخ تفسير قرآن رقم زده و تأثيري ماندني و محسوس، بر تفاسير پس ازخود گذاشته است. ديدگاههاي نويني كه پس از آن، در عرصه تفسير نمودار گرديدند و اركان سبكهاي جديد تفسير را شكل دادند، همه ريشه در اين تفسير دارند.
پي نوشتها:
1. معجم الادباء 19/129 - الكامل فيالتاريخ 11/97
2. تفكر اعتزالي در اوج و فرازي ديگر، دكتر فاطمه صادقزاده قمصري، 1 فصلنامه مشكوهالنور، شماره 26
3. ابنخلدون، مقدمه ابنخلدون، ترجمه محمد پروين گنابادي، چاپ هفتم، نشر شركت علمي و فرهنگي / 1369 جلد 2 / ص 893
4. ذهبي، التفسير والمفسرون، ج 1، ص 433
5. مصطفي صاوي، جويني، منهج الزمخشري التفسير، قاهره، بيتا، ص 95
6. مصطفي صاوي، همان، ج 1، ص 179
7. الكشاف، ج2، ص 115
8. الكشاف، ج 2، ص 283
9. الكشاف، ج 3، ص 288
10. جوامعالجامع، ج1، ص 2
يکشنبه 9 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 178]