محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827383786
انگيزه لازم براي تاليف ادبيات بومي ارتباطات وجود ندارد
واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: انگيزه لازم براي تاليف ادبيات بومي ارتباطات وجود ندارد
روزنامهنگاري- عليرضا كتابدار - پدرام الوندي:
تركيب ميهمانان ميزگرد با وسواس انتخاب شد.فاصله ميان نهادهاي آموزش ارتباطات در ايران گاهي براي هر ناظري آنقدر نگرانكننده ميشود كه بهنظر ميرسد ميان استادان و گروههاي آموزشي فاصله بسياري است.
با توجه به اين فضا، نخستين ميزگرد گروه رسانه به «ادبيات ارتباطات» در ايران اختصاص يافت و سه چهره پيشكسوت و صاحبنظر آكادميك از سه قطب آموزش ارتباطات ايران دعوت روزنامه را به گرمي پذيرفتند.
دكتركاظم معتمدنژاد، پدرعلوم ارتباطات ايران و استاد بازنشسته دانشگاه علامه طباطبايي؛ دكتر سيدوحيد عقيلي، استاد دانشگاه آزاد اسلامي و رئيس دانشكده علوم انساني و اجتماعي واحد علوم و تحقيقات و دكتر عليرضا دهقان، استاد دانشگاه تهران و مديرگروه ارتباطات دانشكده علوم اجتماعي اين دانشگاه، سه ميهمان ويژه روزنامه بودند كه در يك ظهر تابستاني و پس از بازديد از بخشهاي مختلف روزنامه، به پرسشهاي همشهريعصر درباره وضعيت ادبيات ارتباطات در ايران پاسخ گفتند. بخش اول اين ميزگرد را در اين شماره و بخش دوم آن را نيز هفته آينده در همين صفحه ميخوانيد.
بحث ما ادبيات ارتباطات در ايران است؛ با توجه به بحثهاي مطرحشده درباره جهانيسازي توجه به فرهنگ بومي ميتواند در مباحث مربوط به روزنامهنگاري با توجه به قابليتهاي فرهنگسازي آن مورد توجه قرار گيرد. در سالهاي اخير شاهد رشد قابلتوجهي در ادبيات ارتباطات ايران به لحاظ تعداد كتابهاي منتشر شده بودهايم.
اما قسمت عمده اين مباحث، رنگ بومي ندارند و بيشتر آثار ترجمه هستند و يا از روي هم تاليف ميشوند. پيشفرض ما بر اين است كه ادبيات ارتباطات در ايران غني نيست و كتابهاي موجود رنگ بومي ندارند و تكرار ميشوند. با توجه به اين شرايط قصد ما بر اين است كه با اين پيشفرض، از ديدگاه سه پيشكسوت ارتباطات وضعيت موجود را مورد بررسي قرار دهيم.
دكترمعتمدنژاد: در اين زمينه ما در واقع با شرايطي ناخواسته برخورد كرديم. تعطيل شدن رشته ارتباطات در دانشگاهها بهدنبال انقلاب فرهنگي، لطمه بزرگي به كار روزنامهنگاري در ايران وارد كرد و سالها طول كشيد تا ما توانستيم اين لطمه را جبران كنيم و شايد بتوان گفت هنوز هم بهطور كامل جبران نشده است. تنها در سال ۱۳۶۸ بود كه علوم ارتباطات از يك گرايش ۳۷ واحدي به دو گرايش روزنامهنگاري و روابط عمومي ارتقا يافت. درتمام اين سالها امكان تاليف و يا ترجمه جديدي پيدا نشد، چون درسي نبود كه به خاطر آن درس، كتابي تاليف شود. در فاصله سال ۱۳۵۰تا ۱۳۵۶ كه چهارمين سال تاسيس دانشكده بود، ۳۴ كتاب منتشر شده بود. اين كتابها فقط كتابهاي روزنامهنگاري را شامل نميشد و كتابهاي نگارش فارسي، افكار جمعي، مسائل اقتصادي ايران و مديريت و روابط عمومي مورد نياز براي دانشكده را دربرميگرفت و موفقيت بزرگي به شمار ميرفت.
پس از تاسيس دوره كارشناسيارشد و دكترا با همكاري فارغالتحصيلان داخلي و خارجي سعي شد خلأهاي موجود پر شود. خوشبختانه پس از تاسيس رشته ارتباطات در دانشگاه تهران، آزاد، امامصادق، چهار دانشگاه در تهران پيگير مسائل علوم ارتباطات شدند كه امكان اينكه گامهاي بهتري برداشته شود، فراهم آمد. همانطور كه اشاره كرديد منابع درسي و ماخذ علمي ما در حوزه علوم ارتباطات بايد بيشتر با نيازهاي ما در سطح داخلي و خارجي سازگار باشد.
ترجمههاي زيادي انجام شده است كه كارهاي خوبي هستند، اما كافي نيستند و در كنار اين كار بايد به تاليف بيشتر پرداخت. اين چهار دانشگاه بايد در اين زمينه اهتمام بيشتري بورزند و استادان را به تاليف آثار جديد ترغيب كنند و شرايطي را فراهم كنند كه اجبار ساعات طولاني تدريس در هفته مانع تحقيق و مطالعه همكاران دانشگاهي نشود و بتوانند به تاليف آثار مورد نياز بپردازند.
دكتردهقان: اصل مطلب درست است و در ادبيات رسانهاي ما بهطور كلي و بهطور اختصاصي، در تحقيقات و تاليفات و ترجمهها و مقالات و آنچه ميتواند ابزار و محتواي آموزش قرار گيرد، دچار كمبود هستيم. آقاي دكتر معتمدنژاد به برخي از اين دلايل اشاره كردند. مسئله ديگر اين است كه روزنامه مانند هر نهاد تمدني ديگر، وارداتي است و نهادي بومي نيست و شايد در مقايسه با برخي كشورهاي همجوار و قابل قياس با ما، حتي تاخر زماني در ورود اين پديده بهعنوان يك حرفه و سازمان حرفهاي، وجود داشته است. اينكه ميگوييم وارداتي است منجر به اين ميشود كه آموزش، تحقيقات و توليدات مربوط به محتوايش نيز ابتدا ميتواند وارداتي باشد. مسئله ديگري كه ضعف توليدات روزنامهنگاري را تحتتاثير قرار ميدهد، تاثيرپذيري از كار سياسي است. روزنامهنگاري بهطور ذاتي يك كار سياسي است و از تغييرات دولتها و مديريتها تاثير ميپذيرد و بنابراين آموزش، توليدات و منابع آموزشي آن نيز تاثير ميپذيرد.
نكته ديگر كوچك بودن مراكز آموزش روزنامهنگاري و مطبوعات است. در حال حاضر چند مركز خوب داريم. دانشگاه علامه كه پرسابقهترين مركز آموزش روزنامهنگاري است و دركنار آن دانشگاه تهران و آزاد و برخي مراكز ديگر شكل گرفتهاند، اما در مقايسه با جمعيت كشور ما و قياس با ديگران، نهاد آموزش روزنامهنگاري ما بهويژه در شهرستانها نياز به توسعه بيشتري دارد، اما به هر حال اين گسترش، پتانسيل بيشتري را براي توليد منابع فراهم ميآورد.
مسئله ديگري كه بايد به آن اشاره كنم اين است كه اصولا توليد كتاب بهصورت كلي «توليدي» است كه ما در آن دچار ضعف هستيم. در مقايسه با تيراژ كتاب و اقتصاد و سازمان توليد آن در كشورهاي ديگر، دچار كمبودهاي بسياري هستيم. ميزان حق تاليف و ترجمه در قياس با زحمتي كه در اين كار وجود دارد، به هيچ عنوان قابل قياس نيست. ممكن است يك سال زمان صرف تاليف يا ترجمه يك كتاب مناسب شود، اما به نسبت اين زمان حقالزحمه كافي پرداخت نميشود و بيشتر انگيزههاي غيرمادي سبب پيشبرد امر تاليف و ترجمه ميشود. در همين زمينه مراكزي نظير مركز مطالعات و تحقيقات رسانهها در يكي دو دهه گذشته فعال بودهاند و اگر چنين مراكزي نبودند شايد بسياري از توليدات كنوني ما كه آن را كم و غيربومي ميدانيم، نيز وجود نداشتند.
در عين حال ميبايستي پشتيباني بيشتري از چنين مراكزي صورت ميگرفت و بيشتر مورد حمايت دولت قرار ميگرفتند و چندين مركز نظير اين، با پشتوانههاي مالي قويتر شكل ميگرفتند تا شاهد توليدات بيشتري باشيم.
اينكه مطرح كرديد ادبيات ما بومي نيست، بهنظر من اين تا حدي به اين باز ميگردد كه آموزش ما با بازار در ارتباط نيست. بهويژه در رشتههايي مثل مديريت رسانهها كه بينرشتهاي هستند، علاوه بر همكاري صورت گرفته ميان دپارتمانهاي مختلف، يك رفتوآمدي ميان مراكز كسبوكار و آموزش رسانهاي وجود دارد و مدرسان اين دورهها داراي سوابقي در كار عملي رسانهاي هستند.
برعكس، كساني هم بودهاند كه دورههاي دانشگاهي ديده بودهاند و توليدات آنها توليد نظري صرف نيست و به واسطه رفتوآمد ميان آموزش نظري و مراكز كسبوكار به دست آمده است. فعاليتهاي روزنامه همشهري در ايجاد سازمانهاي اقماري و بهطور خاص، تاسيس مركز آموزش روزنامهنگاري همشهري باعث ميشود كه ارتباط ميان دانشگاه و محيط كار بيشتر شود و توليدات مربوط به اين حوزه با اين نگاه كه بتوانيم مشكلات و مسايل خود را در اين آثار ببينيم، انجام خواهند شد.
دكتر عقيلي: نكات برجسته و قابل توجهي را همكاران بزرگوار فرمودند؛ بهنظر بنده قسمتي از اين رخوت و عدمتوليد كه به آن اشاره شد، به وضعيتي كه ما در آن هستيم، بازميگردد و محدود و منحصر به رشته ارتباطات نيست، ما بهطور كلي در رشته علومرفتاري و علومانساني و اجتماعي و در بقيه رشتهها هم با چنين رخوتي روبهرو هستيم.
يعني در طول دهههاي گذشته متأسفانه كمتر شاهد اين بوديم كه يك جامعهشناس و يا يك روانشناس ايراني نظريه جديدي را مطرح كند يا يك فصل جديدي را باز كند كه در سطح منطقه يا در سطح جهان زبانزد شود.اما درخصوص ذات رشته ارتباطات اجتماعي واقعيت اين است كه فينفسه ذات رشته ارتباطات اجتماعي در دنيا دچار بحران است و آن بحران اين است كه خود رشته ارتباطات يك پايه تئوريك واحد و مشخص ندارد، يعني ما اگر مروري بر تئوريهاي ارتباطات در سالهاي گذشته داشته باشيم، مشاهده ميكنيم كه در سطح توليد كشورهاي ديگر هم كمتر شاهد آنچه بهعنوان پايه اصلي ارتباطات باشد، هستيم و به جاي آن در دهههاي گذشته آن پيوندي كه هربرت شيلر درباره آن سخن گفته است، بين اقتصاد، رسانه و ارتباطات ايجاد شده است.
امروزه توليد اطلاعات چيزي است كه در دنيا روي آن تأكيد ميشود، به نحوي كه در حال حاضر چيزي حدود 160 شركت بزرگ دنيا كارشان توليد اطلاعات است. بنابراين يك رخوتي هم در خود علم ارتباطات در سطح بينالمللي هست و ما در كشورهاي ديگر هم كمتر ميبينيم كه تئوريهاي جديدي مطرح شده باشد. اما بحث بوميسازي مطرح شده است و جاي اين پرسش وجود دارد كه در دهههاي گذشته رشته ارتباطات اجتماعي چه كمكي توانسته در حل مشكلات اجتماعي ما انجام دهد. در اين مورد هم متأسفانه نقطهنظرها و نظريهپردازيها بسيار كم بودهاند.
فكر ميكنم در سالهاي گذشته حوزه روزنامهنگاري پيشرفتهاي خوبي داشته است. اگر رشته علوم ارتباطات اجتماعي را به زير مجموعه روابط عمومي، تبليغات و روزنامهنگاري تقسيمبندي كنيم، در دهههاي گذشته تعداد تاليفاتي كه در حوزه روزنامهنگاري انجام شده است، بيش از حوزه ارتباطات بوده و خود ارتباطات مغفول مانده است. در حوزه ارتباطات فارغ از چند جلد كتابِ مادري كه استادان بزرگوار ترجمه كردهاند، ديگر شاهد رويدادي نبودهايم و تقريبا هيچگونه بوميسازي براي اين نظريهها نتوانستيم انجام دهيم و اين ناشي از همان رخوتي است در خود رشته ارتباطات هست و محدود و محصور به يك كشور هم نيست.
متأسفانه در ايران، ما رشته ارتباطات را بيشتر بهعنوان روزنامهنگاري ميشناسيم و دغدغه همه دوستان دانشگاهي در مرحله اول آموزش بوده و كمتر به مقوله تحقيق پرداخته شده است و متأسفانه قضيه وقتي پررنگتر ميشود كه فضاي جامعه هم كمك كرده كه اين توليدات مورد توجه قرار نگيرد. با وضعيت مطلوب فاصله زيادي وجود دارد و بنابراين فكر ميكنم اين بهخود اهالي ارتباطات ايران بازميگردد، يعني مجامع، سمينارها، نشستها و تعاملي كه بين خود استادان هست به نحوي كه بتوانند برنامههايي را براي توليد ادبيات بومي ارتباطات در ايران داشته باشند. اگر اين حركت و عزم شروع نشود، نبايد منتظر توليدات ارتباطي و ارتباطجمعي باشيم.
من فهرستي از ۲۵ كتاب مهم و تاثيرگذار ارتباطجمعي را مرور ميكردم، تقريبا از ميان اين متون كلاسيك ارتباطي تنها ۲ يا ۳ مورد به فارسي ترجمه شده بودند؛ اين نشانگر ضعف جدي نهاد پژوهش و تحقيق در ارتباطات است كه حتي متون كلاسيك هم به فارسي ترجمه نشدهاند. در حالي كه مثلا در رشته جامعهشناسي دستكم كتابهاي كلاسيك زيادي به فارسي ترجمه شدهاند، ولي ما نه تنها در ارتباطات همين ادبيات كلاسيك را ترجمه نكرديم، بلكه همانطور كه آقاي دكتر دهقان هم اشاره كردند در بحث تاليف هم عقب هستيم، يعني ارتباط لازم ميان نياز دانشگاه و جامعه و نهاد پژوهشي برقرار نشده است و بهنظر ميرسد اين ضعف نهاد پژوهش و تحقيق در ارتباطات در چهار دهه گذشته جاي بحث و بررسي بيشتري دارد.
دكترمعتمدنژاد: مشكل ترجمه هم در واقع به همان تزلزلي كه در آموزش ارتباطات اشاره كردم، باز ميگردد و باعث شد كه برنامههاي در نظر گرفته شده، اجرا نشود و كتابها بهطور سليقهاي انتخاب و ترجمه شدند و مثلا آقاي دكتر دهقان كتابهايي را با توجه به نيازي كه دانشگاه داشتند، ترجمه كردند و با استقبال هم روبهرو شد. ولي خوب يك كتابهايي هست كه نياز به ترجمه آنها وجود دارد، اما تاكنون ترجمه نشدهاند. ما نياز به ترجمه آثار انتقادي و كلاسيك زيادي داريم كه به اينها متأسفانه پرداخته نشده است.
كتابهايي است كه من در تمام سالهاي بعد از انقلاب، بارها توصيه كردهام كه ترجمه شوند و حتي ترجمه آنها را به كساني هم سپردهام، كه يك مقداري ترجمه شده و بعد رها شده است. مناسب بود نهادي درون دانشگاه يا مركزي در وزارت علوم يا ارشاد باشد تا به كتابهايي كه بايد ترجمه شوند، توجه خاص نشان دهند. حتي براي پركردن خلأ مربوط به ترجمه اين كتابها ميتوانستيم بخشهايي از كتابهاي مورد نياز و يا مقالاتي در اينباره را انتخاب و ترجمه كنيم كه تاحدي اين مشكلات را برطرف كند. الان نياز داريم كه حداقل 50 كتاب مهم علوم ارتباطات را كه به زبانهاي انگليسي و فرانسوي و احتمالا آلماني و اسپانيايي تهيه شدهاند، ترجمه كنيم.
دكتر دهقان: اگر فهرست انتشارات ناشران مهم خارجي را مرور كنيم به كتابهاي زيادي برخورد ميكنيم كه هم خوب هستند و هم به فارسي به ترجمه نشدهاند، ولي با وجود امكاناتي كه ما داريم و زمينههاي كه داريم و مشكلاتي كه داريم باز هم من فكر ميكنم كه ما حداقل در مورد ترجمه خوب كار كرديم. اگرچه همانطور كه آقاي دكتر معمتدنژاد فرمودند ما دنبال نياز خودمان بوديم.
مثلا فرض كنيد من كلاسي دارم به نام «نظريههاي ارتباطات»؛ در وهله اول دنبال اين هستم كه متني براي اين كلاس تهيه كنم و دنبال اين نيستم كه ببينم در زمينه ارتباطات چقدر منابع اساسي وجود دارد و چقدرش در كليت آموزش و تحقيقات و مراكز تحقيقاتي ما و مراكز كسب و كار ارتباطي ما مورد نياز است، چون وظيفه من نيست و انگيزهاي هم ندارم كه اين كار را انجام دهم.
از سوي ديگر مثلا شما در روزنامه هستيد، ميبينيد كه براي تحريريه به يك متن خوب براي آموزش روزنامهنگاري نياز داريد، در وهله اول دنبال برطرف كردن نياز خودتان هستيد، مثلا آموزش روزنامهنگاري را همشهري منتشر كرده است. يعني هر كدام از اين مراكز كسبوكار يا آموزش ارتباطات بهصورت مقطعي، دنبال نيازهاي فوري خودشان بودهاند. متنهايي توليد كردهاند كه اگر اينها را كنار هم بگذاريد، قابل توجه است.
دكتر عقيلي: ما اگر تاليف را توليد و ترجمه را نوعي بازتوليد بدانيم، بحث تاليف كه دقايق گذشته راجع به آن صحبت شد، كار بسيار سختي است و متأسفانه خيلي كم بوده، اما در حوزه ترجمه و بازتوليد كتابهاي خيلي خوبي كه در دهه گذشته چاپ و رونمايي شده، واقعا بيسابقه بوده است.
ما در مقطع كارشناسي ارشد و دكترا پاياننامههايي داريم كه دانشجويان دوره دكترا براي تدوين آن زير نظر استادان زحمتهاي زيادي كشيدهاند. من فكر ميكنم براي برخي از اين پاياننامهها دستكم در حد ترجمه يك كتاب، حداقل از نظر كار تخصصي و زمان زحمت كشيده شده است. اما اين پاياننامهها در قفسهها ميمانند و در خدمت جامعه و دانشگاه قرار نميگيرند.
البته اين معضل محدود و محصور به ارتباطات نيست. ما غيراز چند كتاب معدود كه در اين حوزه داريم و خيلي خوب ترجمه شدهاند، واقعا در حوزه ادبيات روزنامهنگاري و ارتباطات كمتر با كتابي روبهرو ميشويم كه ترجمهاي واقعا قابل استفاده داشته باشد و اين موضوع به اين مسئله برميگردد كه ترجمه متون ارتباطي در مقايسه با ساير رشتهها دشواري بيشتري دارد.
بسياري از لغات لاتين ارتباطي معادل فارسي خوبي ندارند، ادبيات توليدي جهان در حوزه ارتباطات آنقدر زياد است كه كار ترجمه در حوزه ارتباطات را بينهايت دشوار كرده است. يعني ما در همه حوزهها از نظر واژگان فارسي عقب هستيم، اما در حوزه ارتباطات اين خيليخيلي بيشتر است.
پيشنهاد من اين است كه اگر ارادهاي در دانشگاهها وجوددارد يك قسمتش بهعنوان نهضت ترجمه هدايت شود و مثلا بعضي از پاياننامهها به ترجمه يك عنوان كتاب اختصاص يابند كه شايد بهدليل نياز به ترجمه كتاب در حوزه ارتباطات، مفيدتر از بعضي پاياننامههايي باشد كه در قفسهها قرار ميگيرد.
تاريخ درج: 8 تير 1387 ساعت 12:09 تاريخ تاييد: 8 تير 1387 ساعت 14:34 تاريخ به روز رساني: 8 تير 1387 ساعت 14:29
شنبه 8 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 174]
-
گوناگون
پربازدیدترینها