واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: دولت رسانه گريز يا رسانه هاى دولت گريز
بخش گفتگو:آسيب شناسى ضعفهاى دولت نهم فارغ از هرگونه جانبدارى غير منصفانه مى تواند در يك سال آتى راهگشاى برخى از مشكلات فرارو باشد.يكى از ضعفهاى دولت نهم در سه سال گذشته عدم برقرارى ارتباط مناسب با رسانههاى ديداري، شنيدارى و بخصوص نوشتارى كشور بوده است . واقعيت اين است كه اگر موفقيتهاى بىسابقه اقتصادي، سياسى واجتماعى دولت نهم را دولتهاى گذشته به دست آورده بودند، به واسطه اطلاع رسانى و تبليغات، به گونهاى افكار عمومى را متقاعد مىكردند كه تا چند دور پياپى رئيس جمهور از جناح موردنظرشان برگزيده شود. اما دولت احمدىنژاد در سه سال گذشته نتوانسته به نحو مطلوب و مناسبى با رسانهها ارتباط برقرار كند و به اطلاع رسانى اقدامات و فعاليتهاى خود بپردازد تا بلكه بخشى از نگرانىهاى دلسوزان جامعه برطرف گردد. سوال اينجاست كه دولت رسانه گريز است و يا اينكه رسانهها از دولت مىگريزند؟ در تحليل اجتماعى اين موضوع برخى به بىاعتمادى و حتى بىاعتقادى جريان فكرى اصولگرا نسبت به روزنامهها و به شكل اعم رسانههاى مدرن استناد مىكنند. اساسا از نظر پايگاه اجتماعى سنتي، روزنامه خوانها و روزنامهنگاران متعلق به بخشهاى برج عاج نشين جامعه هستند و اين افراد نوعى تلقى روشنفكرانه از روزنامهها دارند. در حالى كه رسانههاى سنتى مانند منبر در بين اين پايگاه اجتماعى از جايگاه ويژهاى برخوردار است. از سويى برخى نخبگان جريان سنتى نيز به توليدات رسانهها به عنوان نازلترين كالاهاى فرهنگى يك جامعه مىنگرند و حاضر نيستند بر روى آنها سرمايهگذارى نمايند.
اما به نظر مىرسد كه اين تفسير تاحدودى مبالغهآميز است. با پيشرفت ابعاد مختلف رسانهاى در جهان امروز نمىتوان مدعى شد كه بخش فراگيرى از جامعه تلقى چند دهه پيش را از رسانه دارند و در يك سكون رسانهاى به سر مىبرند. از سويى هيچ كس نمىتواند منكر قدرت و توانايىهاى رسانهاى در فرآيند گفتمان سازى اجتماعى باشد و مدعى عدم نفوذ گسترده رسانهها در ميان مردم شود. رسانهها از زبان مردم و به زبان مردم حرف مىزنندو اين تنها بخشى از رموز نفوذ اجتماعى آنان است.
لذاست كه ايراد بر سر نحوه برقرارى ارتباط ميان دولت اصولگرا و رسانههاست. رسانه در بهترين حالت محملى براى انتقال پيامهاى اجتماعى است. توليد پيام را بايد در جاى ديگرى جستجو كرد. رسانهها به دليل روزمرگى و حجم سنگين پيامهاى روزانه تنها فرصت مىكنند به اين پيامها جهت دهند. روزانه هزاران پيام در جامعه توليد مىشود و رسانه تنها خود را موظف مىداند كه پيامها را مبتنى بر اميال صاحبان رسانه انعكاس دهد.
به نظر مىرسد كه دولت بايد نبض توليد پيام را در دست بگيرد. بروندادهاى خام دولت براى تبديل شدن به يك پيام خواه ناخواه در يك فرآيند بازسازى قرار مىگيرند و چه بهتر است كه خود دولت دادههاى خام رابه شكل پيام منعكس كند. به عنوان مثال اگر آمارى از تبعات زيست محيطى سهميهبندى بنزين در ارگانهاى مختلف تهيه مىشود، اين آمار به صورت خام هيچ ارزش تبليغاتى براى دولت نخواهد داشت. زمانى كه دادههاى زيست محيطى تدوين شود و به شكل يك پيام از زبان سخنگوى هيئت دولت منتشر شود آنگاه مىتوان مدعى اطلاع رسانى مناسب و صحيح به مردم شد. در مقوله سهام عدالت كه ظرفيت تبليغاتى بالايى دارد و چندين وزارتخانه در دولت درگير اين امر هستند تا اين اواخر بسيارى از مردم و حتى روزنامه نگاران نمىدانستند كه سهامى كه به هر فرد واگذار مىشود به لحاظ قيمتى چه ارزشى دارد. در دوره خاتمى مركز تحقيقات استراتژيك رياست جمهورى مبتنى بر منويات سياسى واجتماعى دولت بخشى از وظيفه توليد پيام را عهدهدار بود. شايد اين مركز در جريان سازى رسانهاى يكى از موفقترينهاى دولت خاتمى بود. اما در اينكه امروز اين مركز چه نقشى در توليد پيام براى دولت احمدىنژاد دارد، جاى سوال بسيار است. به هرحال دولت نهم بايد سياست رسانهاى خود را بازسازى كند زيرا رسانهها تشنه پيام هستند و نمىتوان رسانهها را دولت گريز قلمداد كرد
از سويى يك رسانه به عنوان بخشى از جامعه مدنى وظيفه دارد سرمايه اجتماعى را تقويت كند و موجبات همدلى و اعتماد عمومى را فراهم سازد. دروغپردازى رسانهها عليه شهروندان يا دولت، سرمايه اجتماعى را كاهش مىدهد و از ميزان اعتماد و مشاركت عمومى مىكاهد. اما سوال اصلى اينجاست كه چرا وقتى در فضاى سياسى حاكم مىتوان تعامل داشت برخى بنا را بر تقابل مىگذارند . بازيگران و كنشگران يك سيستم سياسى چه آنانى كه در راس قدرت هستند و چه آنهايى كه رقيب جناح حاكماند، اگر رقابت را بازى برد - باخت ببينند هر برد و باختى كه محقق مىشود لطمهاى بر پيكره نظام سياسى است. در حالى كه بازى مطلوب جريانات رقيب در يك نظام سياسى در قالب برد - برد تعريف مىشود. استراتژى تخريب دولت و تضعيف مجلس از جانب برخى روزنامههاى دوم خردادى رويكرد صوابى نيست و مطمئنا اقبال عمومى را به سوى اصلاحطلبان جلب نمىكند . اساسا جبهه اصلاحات زمانى موفق خواهد بود كه بتواند در مقام ايجاب نقش سازندهاى را ايفا كند و در عمل قابليتهاى خود را بروز دهد. تخريب، شايعهسازي، دروغپردازى و بدگويى نوعى رفتار منحرف خارج گودى است كه در هيچ يك از استانداردهاى اخلاقى حتى غربى نيز نمىگنجد.از سويى دروغپردازى عليه دولت با تضعيف سرمايه اجتماعي، آتيه كار را براى رقباى دوم خردادى سختتر مىكند. به هر حال گردونه رقابت در گردش است و اگر روزى مجددا اصلاحطلبان به قدرت برسند با سرمايه اجتماعى ضعيف شده نمىتوانند به نحو مطلوبى سيستم اجرايى و تقنينى كشور را اداره كنند.در پاتولوژى و آسيبشناسى رفتار غيراخلاقى برخى روزنامههاى دوم خردادى بايد بين مفهوم سرمايه اجتماعى و مقوله امنيت ملى پيوند زد. تخريب سرمايه اجتماعى با كذب گويى رسانهاى اقدام عليه امنيت ملى است . صاحبان رسانههاى جبهه دوم خرداد به خوبى بر اين موضوع واقف هستند و بايستى در روزنامههاى تحت نظر خود بازنگرى جدى كنند. چشمها را بايد شست ،جور ديگر بايد ديد . مىتوان بازى را از فاز تقابل كه به نفع هيچكس نيست وارد فاز تعامل و همدلى كرد
جمعه 7 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رسالت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 243]