واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: سوداى قهرمانى در خاورميانه
محمد بخشندهاگر اين سخن كه ساركوزى در انديشه تبديل شدن به بلر جديد در اروپا است تا ديروز يك تمثيل بود اكنون رنگ يك باور سياسى به خود گرفته است. او همانند بلر فاصله دو سوى آتلانتيك را در سياست خارجى برداشت و فرانسه را كه در منتهى اليه دوستى با امريكا بود به شريك اصلى كاخ سفيد تبديل كرد در نگاه به جهان خارج نيز او همانند ديپلمات بلندپرواز بريتانيا كوشيد به صداى غالب اروپا در عرصه هاى جهانى تبديل شود. اما آنچه شباهت ساركوزى و بلر را اين روزها در ذهن ها دامن مى زند نقشى است كه رئيس جمهور فرانسه در پروسه دشوار سازش خاورميانه در پيش گرفته است. او در سفر حساس خويش به تل آويو وسرزمين هاى اشغالى همان مأموريتى را كليد زده كه پيش از اين سكه آن به نام بلر ضرب شده بود. شايد تنها تفاوت نقش بلر وساركوزى اين باشد كه سياستمدار انگليسى خود را نماينده رسمى كميته چهار جانبه معرفى كرد اما همتاى فرانسوى او به نمايندگى از طرف اروپا در كنيست سخن مى راند. هر دو آنها با چراغ سبز امريكا و درست موقعى وارد بازى مذاكرات سازش شدند كه مأموريت فرستادگان كاخ سفيد به بن بست انجاميده است به همين دليل ساركوزى نيز در سوداى يافتن شهرتى در دنياى افسانه اى صلح خاورميانه است. در نوشتار حاضر تلاش داريم تا انگيزه هاى رئيس جمهور فرانسه از شروع تحركات تازه و نيز چند و چون طرح سازش او را بررسى كنيم. * ريشه در غريزه بلند پروازىنقش هاى ساركوزى در سياست خارجى تا حدى با زبان روانشناسى شخصيت سياسى او آسانتر تحليل مى شود. اين نكته را همه همتايان اروپايى وى دريافته اند كه او بهره اى افزونتر از غريزه جاه طلبى دارد. و ميل مفرط به ايفاى نقش هاى بلندپروازانه. البته او خود را نماينده نسل جديد سياستمداران فرانسه معرفى مى كند و در داخل و خارج بر شعار نوسازى و تغيير چنگ مى زند. او آشكارا ژست ناپلئون جديد را گرفت در يك سال دوره زمامدارى خويش مدام تصوير يك چهره متفاوت از خودش، دولت جديد و موقعيت فرانسه به نمايش گذاشت. البته ايده كلى او كه فرانسه و اروپا بويژه در سياست داخلى و خارجى دچار كسالت و كهولت شده مورد قبول نخبگان اين كشور است اما شيوه هاى بلند پروازنه اى كه رئيس اليزه براى درمان اين عارضه تجويز مى كند را آنها برنمى تابند. آنها مى گويند ظرفيت قدرت ملى فرانسه براى اعمال تغييرات محدود است و از طرفى پيش شرط هر گونه تحولى در سياست خارجى موفقيت دولت اليزه در داخل است. اما ساركوزى از زمره سياستمدارانى است كه مخالفت افكارعمومى يا جبهه گيرى رقبا رأى او را تغيير نمى دهد يا توصيه هاى نخبگان براى «توازن اهداف و امكانات» را ناديده مى گيرد. درست به همين دليل او پس از موج تحصن هاى كارگرى و كارمندى حاضر نشد سياست اصلاحى خويش را كنار بگذارد يا پس از شنيدن زمزمه مخالفت ها و واكنش محافل اروپايى ايده هاى بلند پروازانه خويش را براى قاره سبز تعديل نكرد. با آنكه فرانسوى ها در پيگيرى انديشه اتحاد اروپايى همواره با رقيب سنتى به نام آلمان و مخالف سرسختى به نام انگليس روبرو بوده اند اما ساركوزى همچنان در نشست هاى دو جانبه و چند جانبه بر طرح هاى خويش در زمينه همگرايى اروپا پاى فشرد. به باور تحليلگران فرانسوى خيز تازه اى كه ساكوزى به سوى خاورميانه برداشته به ناكامى سياست اروپايى ساركوزى برمى گردد.رئيس جمهور فرانسه دريافته كه با حضور رقيبان قدرتمندى چون آلمان و انگليس او در باشگاه اروپايى كار چندانى نمى تواند پيش ببرد. به گونه اى كه روزنامه هاى فرانسه در فرداى رأى منفى ايرلنديها به پيمان ليسبون نوشتند: اين اتفاق ضربه اى بزرگ به نيكولا ساركوزى رئيس جمهور فرانسه كه رؤياى سازندگى اروپا را در سر داشت وارد كرد.* هدفى در مسير رياست اروپايى تحركات اخير ساركوزى تلاشى در مسير رياست آينده اتحاديه اروپا است. او زمانى به خاورميانه آمد كه همكارانش در اليزه خود را براى تحويل گرفتن رياست دوره اى اتحاديه اروپا از اسلواكى آماده مى كنند. براى ساركوزى كه بى پروا در كمين فرصت هاى ديپلماسى است كرسى رياست اروپايى همچون شانس طلايى است. همه قراين حاكى از آن است كه او رؤياهاى بسيارى براى اين دوره ديده است كه شايد مهم ترين آن وارد كردن ماشين ديپلماسى اروپا در خاورميانه باشد. البته همه نامزدان رياست اروپايى با دنيايى از هدف هاى بلند بر اين كرسى تكيه كرده اند به طور مثال قبل از اين آنگلا مركل با سوداى برچيدن شكاف بزرگ ميان اعضاى اروپا در اين صندلى نشست و حاصل تلاش او پيمان شكننده ليسبون بود اما رؤياهاى ساركوزى رنگ ديگرى دارد، بر اين نكته اغلب ناظران سياسى اروپا صحه گذاشته اند. ژاك كامو سردبير روزنامه «جمهورى مركز» مى نويسد؛ نيكولا ساركوزى تلاش مى كند به دوره پنج ساله رياست جمهورى خود رنگ و لعاب بين المللى بدهد. ساركوزى مى كوشد با استفاده از فرصتى كه رياست دوره اى فرانسه بر اتحاديه اروپا فراهم مى كند خود را به عنوان «سازنده اروپا» معرفى نمايد. ديديه پوركرى سردبير روزنامه ليبراسيون نيز مى گويد: ساركوزى خود را آماده مى كند تا بزودى به عنوان رئيس دوره اى اتحاديه اروپا وارد معادلات خاورميانه و سرزمين هاى اشغالى شود. * طرح قديمى اين سؤال در فرداى نطق او در كنيست مطرح شد كه آيا ساركوزى ادبيات جديد براى پروسه سازش دارد و او سخنى متفاوت از بازيگران قبلى سازش مى زند ساركوزى بسيار تلاش كرده تا بسته سازش خويش را متفاوت از طرح هاى سابق نشان دهد اين گونه وانمود كند كه او انديشه اى تازه همراه دارد. آنهايى كه از تفاوت در لحن ساركوزى سخن مى گويند به اين مسئله تأكيد دارند كه او ۴ اصلى را كه براى تل آويو خط قرمز به حساب مى آيد محور قرار داده است: يعنى مسئله بازگشت آورگان فلسطين، توقف شهرك سازى، تشكيل نظام دو دولتى و پذيرش بيت المقدس به عنوان پايتخت مشترك. ساركوزى در سخنرانى خود تلاش كرد به اسرائيل اطمينان دهد كه فرانسه دركنار اسرائيل است و به هيچ كس اجازه نمى دهد آن را تهديد كند. به همين دليل در باره مسئله هسته اى ايران ابراز نگرانى كرد. اما او درسوى ديگر براى جلب رضايت اعراب نيز تلاش كرد.وى تضمين امنيت اسرائيل را در صلح با فلسطين دانست و تأكيد كرد كه تشكيل دولت مستقل و آزاد فلسطين در كرانه باخترى رود اردن و نوار غزه به پايتختى قدس، تضمين كننده امنيت و آينده اسرائيل خواهد بود. ساركوزى با تأكيد بر عقب نشينى اسرائيل از اراضى اشغالى سال ۱۹۶۷ و بيت المقدس وتوقف شهرك سازى و توجه به مسئله پناهندگان تلاش كرد نقطه ضعفهاى سياست امريكا را در فرايند صلح پركند، مسائلى كه همواره به عنوان مانع در گفت و گوهاى طرفين فلسطينى و اسرائيلى مطرح بوده است. با اين حال همچنان كه برخى ناظران گفته اند. پيام نيكولا ساركوزى رئيس جمهور فرانسه به اسرائيل درباره ضرورت ايجاد كشور فلسطينى مفهومى تكرارى است. پيشنهادهاى ساركوزى در كنيست را حتى مى توان نسخه دوم آناپوليس به حساب آورد زيرا در آنجا نيز موضوع اصلى تشكيل نظام دو دولتى و توقف شهرك سازى بود. در تحليل محتواى نطق ساركوزى اين گونه به نظر مى آيد كه او آرمان گرا است و تصور مى كند مى تواند توأمان دوست اسرائيل و اعراب باشد. اما كافى است به اظهارات ساركوزى توجه كرد تا پى برد وى درخصوص دوستى اش با اسرائيل تأكيد خاصى دارد و دوستى اش با اعراب بسيار كم رنگتر است. بويژه اين كه اعراب مى دانند كه او خود تبار يهودى دارد. پدر بزرگ ساركوزى يهودى بوده كه به مسيحيت گرويده است البته براين نكته همه مقام هاى تل آويو صحه مى گذارند. ايگال پالمور سخنگوى وزارت امور خارجه اسرائيل مى گويد: «رؤساى جمهور همواره خود را دوست كشورهايى مى دانند كه از آنها بازديد مى كنند اما نيكولا ساركوزى با سايرين تفاوت دارد. اينكه او همواره خود را علناً دوست اسرائيل معرفى كرده نشان دهنده صداقت اوست. اسرائيلى ها به اين امر عادت ندارند و نسبت به اين مسئله بسيار حساس اند.» يا «اورن ناهارى» رئيس شبكه تلويزيونى اسرائيل مى گويد: شيراك همواره حالتى ديرآشنا و سرد داشت. ساركوزى بسيار گرم و خود جوش است و هنگامى كه درباره اسرائيل سخن مى گويد بسيار برونگراست. حتى دراين ديدار ساركوزى نيز مى شد جانبدارى وى را ديد در حالى كه ساركوزى سفرى سه روزه به منطقه دارد فقط سه ساعت با مقامات فلسطينى ديدار مى كند. به نوشته ليبراسيون، در روزهاى گذشته پرچم سه رنگ فرانسه در كنار پرچم اسرائيل در محور هاى اصلى شهر بيت المقدس نصب شده است. اين تنها مربوط به مسائل درج شده در پروتكل نيست. از ديدگاه اسرائيلى ها نيكولا ساركوزى رئيس جمهور فرانسه قبل از هر چيز دوست دولت اسرائيل است. * دشوارى در برقرارى توازن اعراب و اسرائيل همه ديپلمات هاى غربى كه با سوداى ميانجيگرى در خاورميانه گام دراين وادى نهاده اند با مشكل بزرگى به نام برقرارى توازن ميان دو جبهه عربى و صهيونيستى دست به گريبان شده اند. اين ميانجيگران در كشاكشى كه ميان لابى يهوديان و لابى اعراب شكل گرفته عاقبت مقهور نفوذ برتر گروه اول يعنى لابى يهود شده اند. در قضيه ميانجيگرى تونى بلر اين مسئله به وضوح تجربه شد. بلر با آنكه نمايندگى مجموعه اى از دولت ها و مجامع بين المللى را برعهده داشت و به عنوان برگزيده كميته اى مركب از سازمان ملل، امريكا، روسيه و اروپا بايد اراده جمعى آنها را در ميدان مذاكرات سازش محقق مى ساخت اما در نهايت سمت تل آويو ايستاد و حتى دفتر كارى خويش را نيز از دولتمردان اسرائيل عاريت گرفت. بنابراين اين احساس كه ميانجى جديد در بازى سازش همانند اسلاف خويش، قاعده برترى منافع اسرائيل را حفظ خواهد كرد از امروز بر مأموريت ساركوزى سايه افكنده است. دلايل و قراين براى آنكه طرف هاى عربى و فلسطينى به فرستاده جديد اروپا بى اعتماد باشند كم نيست. ساركوزى در قياس با ميانجيگرانى مانند بلر اين مشكل افزونتر را دارد كه در خاورميانه به عنوان چهره ضد عربى مطرح است و افكارعمومى منطقه او را به عنوان كسى كه ميراث دوستى فرانسه شيراك را بر باد داد مى شناسند. اگر مشكل بلر اين بود كه اعراب او را به عنوان متحد بلافصل امريكا و حامى سرسخت اسرائيل مى شناختند ساركوزى علاوه بر اين كه به دوستى عميق با كاخ سفيد شهره است، مهر ضديت با اعراب و مسلمانان را نيز بر پيشانى دارد. بر همين اساس همه تلاش ساركوزى در سفر اخير به خاورميانه صرف اين شد كه قدرى از اين سابقه منفى خويش تعديل كند. ايو تئار سردبير روزنامه فيگارو، نيز در مطلبى اعلام كرد: نيكولا ساركوزى در تلاش براى متقاعد ساختن طرف هاى خود درباره منطق سياست در قبال خاورميانه با مشكلاتى مواجه خواهد شد. ساركوزى در قبال مسئله هسته اى ايران يك رويكرد سختگيرانه اتخاذ كرده است در حالى كه براى آرام كردن اوضاع سياسى لبنان بر تعهدات خود تأكيد مى كند و به طرف ليبى و سوريه نيز دست همكارى دراز كرده است. در پايان اين سؤال مطرح است كه چرا اعراب از اين حركت ساركوزى استقبال كرده اند بويژه سوريه يا لبنان به او جواب رد ندادند.واقعيت اين است در وضع فعلى كه همه چيز بر مدار جنگ پيش مى رود گشودن هر روزنه اى براى اعراب يك فرصت است. از طرفى جهان عرب به دليل دلزدگى تاريخى كه از جانبدارى ميانجيگران امريكايى در پروسه سازش دارد همواره آغوش استقبال به روى فرستادگان اروپا گشوده است. لذا مى توان گفت سفر نيكولا ساركوزى به منطقه نزد اعراب نوعى آزمون توازن ديپلماسى است به ويژه اينكه اين رويداد در فاصله كمتر از يك ماه به آغاز اجراى طرح اتحاديه مديترانه اتفاق مى افتد. طرحى كه شايد ترديدها درباره ماهيت ديپلماسى ساركوزى را پايان بخشد.
پنجشنبه 6 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 167]