واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: آسيب شناسى سازمان؛ نخستين گام بهره ورى
شهداد شعبانىكمتر متفكر و تحليلگر ايرانى در حيطه سياست و اقتصاد، به رازآميزترين پيام گورباچوف آخرين رئيس جماهير شوروى سابق دال بر علل سقوط آن ابرقدرت توجه نموده است. در واقع، گورباچف در كتاب خويش كاهش ميزان بهره ورى ملى در جماهير شوروى و نيز اختلال در مديريت متغيرهاى اقمارى آن مانند اثربخشى، كارآمدى و كارايى در فرايندهاى توليدى، خدماتى و طرح ريزى را از جمله دلايل متلاشى شدن ابرقدرت شرق اعلام نموده است. كار كليشه اى در كارخانجات و خطوط توليد كهنه، فرار مديران از نوآورى و شكوفايى پتانسيل هاى محصولات و فرايندهاى متنوع توليد به دلايل حزبى و رياكارى هاى مديريتى خاص احزاب كمونيستى كه صرفاً به گزارشات حجم توليد، حتى توليد بدون كيفيت، ارزش مى نهادند، باعث شد تا جماهير شوروى قدرت رقابت اقتصادى خود را در حيطه طراحى محصولات نو و كيفى و توليد داراى ارزش افزوده از دست بدهد و هزينه هاى عمومى توليد و خدمات و كشوردارى بشدت بالا رود. به بيان ساده عدم تعادل ميان دخل و خرج كشور و يا منفى شدن ميزان بهره ورى ملى موجب ضعف عمومى اين كشور و فراهم شدن بسترهاى سقوط آن گرديد. حتى مردم مى دانند هرگاه خانواده، كارخانه و هر مجموعه اجتماعى بيش از دخل خود خرج كند و يا ارزش افزوده اى نيافريند، محكوم به زوال است.به نظر مى رسد كه ما طى چند دهه اخير از اهميت بهره ورى ملى براى حفظ امنيت عمومى و اقتدار ملى غافل بوده ايم. اين غفلت از انتخاب واژه نامناسب براى بهره ورى براى معادل انگليسى آن يعنى productivity آغاز مى شود كه اصولاً به محافل دانشگاهى و اساتيد مديريت ربط دارد. بهره ور شدن يعنى از چيزى و امكانى سود جستن. اين در حالى است كه منظور از واژه انگليسى باردهى، بارورى، ثمردهى و ثمربخشى است. بنابراين، اصطلاح نامناسب بهره ورى آغاز تصورات نادرست از مفهوم بارورى است. پرسش اين است كه به كارگيرى مجموعه منابع متنوع در توليد و خدمات به همراه تكنولوژى و با وساطت عامل انسانى چه بارآورى و ثمربخشى و ثمردهى نصيب بنگاه اقتصادى و انواع مؤسسات مى كند.اگر به نادرست بهره ورى را در مقابل مفهوم بارآورى قرار دهيم از تعريف درست پارادوكس آن عاجز خواهيم شد. مفهوم نادرست بهره ورى بر سهم عوامل توليد و خدمات از بازده هاى نهايى (محصولات، پول، مزايا و رفاهيات) دلالت دارد در حالى كه مفهوم درست بارآورى و بهره دهى به سودمندى و آثار عوامل توليد و خدمات دلالت مى كند. بنابراين نخستين چيزى كه در موضوع بهره ورى ضرورى به نظر مى رسد، بازتعريف مفاهيم اساسى و تعاريفى است كه در حوزه بهره ورى ملى با آن مواجه مى باشيم. چرا كه نوع واكنش ما نسبت به يك پديده ارتباط مستقيمى به معنايى دارد كه از آن پديده و سودمنديش در زندگى روزمره خود داريم.ساختمان قديمى مركز ملى بهره ورى ايران در مكانى كه به زحمت مى توان آن را پيدا نمود، تابلويى بسيار كوچك و ناخوانا، تجهيزات ادارى بسيار ساده و اوليه و سكوت آزاردهنده اى كه بر سازمان حاكم است همه و همه نشان از جايگاه واقعى بهره ورى در اذهان مديران كشور داشته و ضرورت اين بازمهندسى در مفاهيم بهره ورى را بيش از پيش هويدا مى سازد.اين در حالى است كه در كشورهاى پيشرفته آسيايى من جمله ژاپن، چين، هند، مالزى، سنگاپور و... ساختمان هاى مدرن با تجهيزات فوق مدرن ديجيتالى و امكانات ارتباطى و انواع رايانه ها و بودجه هايى كه امكان حذف و نگهدارى نخبگان رشته هاى مختلف را امكان پذير مى سازد، به مراكز بهره ورى ملى اختصاص داده شده است. اين مسئله نشان از طرز تلقى درست سازمان ها از بهره ورى و درك صحيح از تأثير آن در رشد درآمد ملى اين كشورها دارد.متأسفانه هنوز برخى مديران در كشور ما، بهره ورى را امرى لوكس دانسته و آن را جزو ضرورت هاى فعلى سازمان هاى ايرانى نمى دانند، اين در حالى است كه تحقيقات و تجربيات ملل جهان نشان از ربط مستقيم بهره ورى ملى با موضوع امنيت ملى و سلامت اقتصادى، سياسى، اجتماعى و علمى كشور دارد، به نحوى كه كاهش ميزان بهره ورى ملى متغيرهاى اقمارى آن (همچون كارايى و اثربخشى سازمانى) موجب اضمحلال تمدن هاى بزرگ باستانى و ابرقدرتى چون شوروى و اختلال در نظم اقتصادى - سياسى آنها شده است و باعث به زانو درآمدن ابرقدرت شرق در برابر غرب گرديده است.اكنون كه وضعيت آب و هوايى در سطح جهانى به مرزهاى بحرانى رسيده است و بحران جهانى گرسنگى و افزايش قيمت غذا را دامن زده است و كشور ايران نيز با آن دست به گريبان است، توجه مديران كشور به اهميت بهره ورى و توليد بهينه و اثربخش و كارآمد جلب گرديده است تا به كمك دانش و فنون بهره ورى بتوان از منابع اندك بيشترين ثمره و بهره را كسب نمود. ليكن توجه به اين مسئله حائزاهميت است كه بهبود بهره ورى در كشور امرى آرام و تدريجى است و نيازمند شكل گيرى و هماهنگى سيستم هايى مختلف در سازمان هاى كشور مى باشد و متأسفانه بايد اشاره نمود كه بى توجهى به فنون و دانش و مطالعات و سيستم هاى بهبود بهره ورى در دهه هاى گذشته، امكان دستيابى به درجات بالاى بهره ورى را در كوتاه مدت دشوار خواهد ساخت. هنوز در مورد مدل ملى بهره ورى و نحوه سنجش ميزان بهره ورى و متغيرهاى علمى و ميانجى مؤثر بر بهره ورى ملى و نيز استراتژى هاى بهبود بهره ورى اجتماع علمى و روشى در كشور وجود ندارد. از سوى ديگر، برخى بهره ورى را از ديدگاه صرف اقتصادى نگاه كرده و برخى ديگر به ديدگاه هايى متفاوت اعتقاد دارند.در خصوص نقش مهمترين عامل توليد يعنى منابع انسانى در بهبود بهره ورى نيز اجماعى وجود ندارد. برخى از مديران و متخصصين مديريت و روانشناسى سازمانى و صنعتى به عامل انسانى به عنوان عامل اصلى كاهش و افزايش بهره ورى باور دارند و برخى از مديران و مسئولين به تأثير اين عامل در ارتقاى بهره ورى اعتقادى ندارند. ارزيابى شهودى نگرش هاى مديران و مسئولين بهره ورى در كشور نشان از سلطه ديدگاه مكانيكى بهره ورى دارد كه طى آن اثر علّى عامل انسانى بر بهبود بهره ورى ملى مهم شمرده نمى شود. به اين دليل در اكثر مقالات كارشناسان ايرانى به فرمول مكانيكى متغيرهاى اقتصادى، سرمايه اى، تكنولوژيك و آثار آنها بر بهره ورى تكيه مى شود و كمترين توجه به آثار استراتژيك منابع انسانى بر بهره ورى ملى مبذول مى گردد. بدين سان، انسان و فرآيندهاى انسانى و استانداردهاى مديريت انسانى سازمان ها و مؤسسات اقتصادى و علمى از منظومه تفكر و عمل در حيطه بهره ورى ملى غايب مى شود و عامل انسانى در فرآيند بهره ورى به عامل زينتى تبديل مى شود و در مقابل، سرمايه ريالى در گردش، وفور منابع توليد، انرژى و تكنولوژى بالا به عنوان عامل اصلى بهره ورى مورد توجه و ستايش قرار مى گيرد. اما آيا اين ديدگاه و تصور در مديريت بهره ورى ملى درست است آيا براستى انسان در گردش تبديل منابع به ارزش افزوده از طريق توليد محصولات و خدمات نقش چندانى ندارد تحقيقات جهانى در اين مورد چه مى گويند و چه توصيه هايى دارند شگفت اين است كه مركز بهره ورى آسيا و ديگر مراكز بهره ورى در جهان پراهميت عامل انسانى و كاربرد فنون مديريت سرمايه انسانى به عنوان عامل علّى رشد اقتصاد تأكيد دارند. اين در حالى است كه در كشور ما توجه چندانى به تأثير عامل انسانى به عنوان عامل انسانى در بهبود بهره ورى نشده و بسيار بر معادله مكانيكى بهره ورى عوامل كل (TFP) و داده هاى حسابدارى همچون درآمد ناخالص ملى و درآمد سرانه ملى براى توجيه رشد اقتصادى تكيه مى شود. اندكى توجه به مسير و تجربيات ديگر كشورها براى افزايش بهره ورى ملى، صحت اين ادعا و درستى منطق مدل رفتارى بهبود بهره ورى را آشكار مى سازد. به راستى اگر سرمايه هاى كلان و تكنولوژى جديد به صنايع و مؤسسات تزريق گردد، اگر فرايندها بازمهندسى شوند اما: * سيستم پاداش دهى آن سازمان معيوب باشد و، * هدف گذارى اهداف توليدى و خدماتى و كارى مبهم باشد و ،* نحوه گزينش كاركنان جديد بر دانش روانشناسى استوار نباشد و ، * آموزش و بالندگى كاركنان و مديران سنتى و بى اثر باشد و ، * سبك هاى رهبرى آمرانه و مستبدانه باشد و از احترام در سازمان خبرى نباشد و ، * ساختار سازمانى بسيار عمودى و پر از مديران و واسطه هاى ميانى باشد و ،* عملكرد كاركنان بطور نادرست ارزيابى گردد و براى تصحيح عملكرد بازخورى داده نشود و طرح مشاغل كهنه و كسل كننده باشد،* برنامه كار و طرز حضور در سازمان قديمى و خشك باشد و ،* كاركنان فاقد دانش، مهارت ها و توانمندى هاى لازم باشند و، * در سازمان انگيزه و شوق كار نباشد و مديران از دستگاه ارزشى، اعتقادات و طرز فكرهاى كاركنان بى خبر و يا براى آن ارزشى قايل نشوند،آيا در سازمان موفقيتى حاصل خواهد شد به راستى، چگونه در چنين سازمانى اقدامات براى بهبود بهره ورى به ثمر خواهد رسيد، و چگونه رفتارهاى بارور كارى ظهور خواهد يافت و چگونه عملكرد شغلى بهره ورانه نمود مى يابد و چگونه اثربخشى سازمانى كسب خواهد شد و در يك كلام چگونه مى توان اميدوار بود كه بهره ورى در چنين سازمان هايى بهتر گردد در خاتمه، توجه مسئولين محترم را در سالى كه به سال نوآورى و شكوفايى نامگذارى شده است به چند پيشنهاد ذيل جلب مى كنيم: * به ياد داشته باشيم كه بهره ورى را مى توان حاصل نوآورى و زمينه ساز شكوفايى سازمان دانست. بدون بهره ورى امكان ادامه حيات سازمان وجود نخواهد داشت بنابراين نه گزينه اى ضرورى كه امرى حياتى است. بنابراين، نگهدارى مصنوعى سازمان هاى غيربهره ور، نتيجه اى به جز اتلاف منابع و امكانات كشور در پى نخواهد داشت.* دو عامل مهم مؤثر در موفقيت برنامه هاى بهره ورى در كشور، يكى شايستگى مديريت و ديگرى ثبات در تصميمات و برنامه ها است. بنابراين، توجه به ثبات و بهسازى مديران كشور از يك سو و داشتن استراتژى شفاف و مشخص و با ثبات در برنامه هاى توسعه ملى از سوى ديگر، از مسائل مهم زمينه ساز ارتقاى بهره ورى ملى مى باشد. * بهره ور نمودن كشور در يك فرآيند تدريجى و آرام امكان پذير خواهد بود. فرآيندى كه با آسيب شناسى بخش ها و سازمان ها آغاز و با پياده سازى و بهبود مستمر برنامه هاى جامع بهبود بهره ورى خاتمه مى يابد. بنابراين، دستيابى به نتايج شيرين ناشى از آن، مستلزم داشتن نگاهى بلندمدت و حفظ صبورى در مسير حركت است. * به نتيجه رسيدن مواردى كه در بالا گفته شده است نيازمند سازماندهى، هماهنگى، پيگيرى و نظارتى مستمر و طولانى مدت است كه تنها از طريق سازمانى مدرن و منظم با كادر كارشناسى مجرب و شبكه ارتباطى گسترده در همه بخش هاى كشور امكان پذير است. بى ترديد، بدون توجه به اهميت چنين محور مهمى در برنامه هاى بهبود و بهره ورى ملى، موفقيت امكان پذير نخواهد بود. بنابراين ، جانمايى درست مركز ملى بهره ورى ايران و ضرورى نمودن حضور آن در برنامه ريزى ها و تصميم گيرى هاى كلان كشور، تقويت امكانات و تجهيزات، منابع مالى و انسانى و توان علمى- كارشناسى آن مى تواند احتمال موفقيت و دسترسى به اهداف موردنظر را تا حد قابل توجهى ارتقا دهد.
پنجشنبه 6 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 141]