محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829394289
لائيك ها به جرم حجاب بچه ام را سقط كردند؛ مصاحبه «نوراي جانان بزيرگان» با روزنامه تايم ترك
واضح آرشیو وب فارسی:قدس: لائيك ها به جرم حجاب بچه ام را سقط كردند؛ مصاحبه «نوراي جانان بزيرگان» با روزنامه تايم ترك
روز سه شنبه 21خرداد 1387 مادر جوان محجبه اي در يكي از پربيننده ترين شبكه هاي تلويزيوني تركيه با ابراز ارادت به امام خميني،جنجالي بزرگ را در محافل سياسي و خبري تركيه برانگيخت كه هنوز نيز ادامه دارد و حتي به صدور حكم پيگرد قانوني براي وي از سوي دستگاه قضايي تركيه منجر شد. به گزارش فارس، مردم تركيه نام «نوراي جانان بزيرگان» را براي اولين بار در سال 1998 ميلادي در رابطه با مسأله ممنوعيت حجاب اسلامي در اين كشور شنيدند. اين بار نيز نام و تصوير او را يك كانال تلويزيوني و باز هم در رابطه با ممنوعيت حجاب در تركيه مطرح نمود. ادعاهاي بسياري درباره وي منتشر شده است و در عين حال كسي هم حق صحبت و دفاع از خود را براي او قائل نمي شود. آنچه هم اينك پيش رو داريد، متن مصاحبه نوراي جانان بزيرگان با «تايم ترك» است. * هدف اصلي شما از شركت در آن برنامه تلويزيوني چه بود؟ نوراي جانان بزيرگان: قرار بود در خصوص حكم لغو مصوبه آزادي حجاب در دانشگاهها از جانب دادگاه قانون اساسي بحث كنيم. من از طرف انجمن «آزاد» در تركيه به آن برنامه دعوت شده بودم. علت دعوت من هم اين بود كه در سال 1998 به علت ممنوعيت حجاب دچار مشكلات شده و در سال 2000 به اجبار از كشور خارج شدم. در سال 1998، هنگامي كه دانشجوي سال دوم دانشكده خدمات بهداشتي وابسته به دانشگاه استانبول بودم، در ميان امتحان پايان ترم به خاطر داشتن پوشش اسلامي به زور پليس مرا از سر جلسه امتحان بيرون كردند. من به آنها گفتم كه كارشان مغاير با حقوق بشر است، اما استادم گفت: يا مثل آدم لباس بپوش، يا اينكه گمشو برو! بعد نيروهاي پليس ويژه كه در تركيه به آنها روبوكوپ مي گويند، ريختند داخل جلسه امتحان. * مي گويند كه شما در اين جريان دچار سقط جنين شده ايد؛ برخوردي هم كه با شما شده خود نشان مي دهد كه ابعاد اين ممنوعيت تا كجا رسيده. اين روند از لحاظ رواني چه تأثيري بر روحيه شما گذاشت؟ «نوراي جانان بزيرگان»: من آن موقع بسيار بي تجربه بودم. مي توانيد تصورش را بكنيد؟ يك دسته پليس ويژه به خاطر شما مي ريزند تو كلاس. من در واكنش به اين وضعيت تو كلاس شروع كردم به پريدن و دويدن به اين طرف و آن طرف مثل اينكه راه فراري از دست آن همه پليس بود! در آن روزها من جنيني در شكم داشتم و ترس از اينكه كودكم را در زندان به دنيا بياورم همه وجودم را پر كرد. آن روزها مرتب كابوس مي ديدم. به خاطر هر چيز كوچكي سريع به گريه مي افتادم. هر بار كه به دادگاه احضار مي شدم رسانه ها مانند امروز مرا تحت فشارهاي رواني قرار مي دادند. از اينكه با من مثل يك مجرم برخورد مي كردند خيلي اذيت مي شدم. به هر حال من اولين كسي بودم كه بخاطر حجاب برايش درخواست حبس شده بود. * چه مسايلي سبب شد كه شما به پناهنده شدن روي بياوريد؟ «نوراي جانان بزيرگان»: من به هيچ وجه نمي خواستم از تركيه بروم .همسرم و همه كس و كارم اينجا هستند و طبق برنامه خودم در حال زندگي هستم و در عين حال زندگي در تركيه را هم خيلي دوست دارم. اما آن روزها تنها در جريان ممنوعيت حجاب سه بار بازداشت شدم. سرانجام پرونده ام با حكم 6 ماه حبس بسته شد. حتي اگر من موفق مي شدم اين حكم را به جزاي نقدي تبديل كنم، دو پرونده مفتوح ديگر هم داشتم. من در آن مقطع زماني تهديدهاي تلفني بسياري دريافت كردم. در مدت بازداشتي هايم نيز در معرض شكنجه هاي روحي و بدني قرار گرفتم. به عنوان مثال مرا 8 ساعت در يك فضاي تاريك نگه داشتند. با اداره امنيت روبرو شده، در حدي بسيار زيادي تحقير شدم. توهين هاي بسياري شنيدم و ديدم. اما انگار آنان همه اينها را كافي نمي دانستند. مرا كشان كشان روي زمين مي بردند و با مشت و لگد به جانم مي افتادند. در نتيجه بچه ام سقط شد و يك دستم شكست. شما را به خدا، خود شما بگوييد آيا اينها براي پناهنده شدن كافي نبود؟ * يك جمله كوتاه شما در مورد «آتا ترك» كه گفتيد آتا ترك را دوست ندارم ناگهان تبديل به مسأله روز جامعه شد. شما با اين جمله تان مي خواستيد چه بگوييد؟ «نوراي جانان بزيرگان»: بحث من بر سر يك شخصيت تاريخي كه زماني آمده و درگذشته نيست. من درباره افكار آن شخصيت، افكاري كه به نام او ترويج مي شود و اعمالي كه به نامش صورت مي گيرد بحث مي كنم. اينها هستند كه من دوستشان ندارم. اما آنهايي كه اين مسأله را تا اينجا كشانده اند، طوري جنجال به راه مي كنند كه گويي حمله اي به شخص آتا ترك شده است. تازه به اين هم بسنده نمي كنند و مسأله را طوري نشان مي دهند كه انگار آتا ترك با تركيه يكي است. بنابراين با اين منطق اگر شما با افكار اين فرد موافق نباشيد يعني دشمن تركيه و مام ميهن هستيد! چنين منطقي احتمالاً فقط در «كماليست»ها و «طرفداران متعصب آتا ترك» وجود دارد... در حالي كه من با افكاري كه مربوط به آتا ترك مي شود و نگرش او مي باشد مخالف هستم و فكر مي كنم موافقت يا مخالفت با آن طبيعي ترين حق من است. آنهايي كه دوست دارند بي طرفانه به ارزيابي افكار «آتا ترك» بپردازند، به عنوان نمونه مي توانند به كتابهايي كه «اغور مومجو» در اين رابطه نوشته مراجعه كنند. او در كتابهايش به انتقادات ژنرال «كاظم كارا بكير» از آتا ترك پرداخته است. ژنرال «كاظم كارا بكير» از همرزمان آتا ترك در جنگ استقلال بود و در عين حال از منتقدان جدي او هم بود و امروز از شخصيتهاي محبوب در تركيه است. به كساني هم كه علاقه دارند پيرامون موضوع «دوست داشتن يا دوست نداشتن آتا ترك» مناقشه كنند، توصيه مي كنم خاطرات دكتر «رضا نور» را بخوانند. ايشان پزشك مخصوص آتا ترك و در عين حال دوست نزديك او و از انقلابيون بزرگ تركيه بود كه هنوز هم در اين كشور محبوبيت دارد. او در كتابهايش به شدت به آتا ترك انتقاد كرده است. آنهايي كه به خاطر يك جمله كوتاه من، عليه من اقامه دعوا كردند، بهتر بود به جاي اين كار، زمينه اي فراهم مي كردند كه مردم اين مملكت فارغ از عقده گشايي و اينكه كسي را به زمين بكوبند و يا فردي را به عرش اعلي برسانند، فقط به منظور روشن شدن حقايق، با هم گفتگو كنند تا فضايي از تبادل نظر ايجاد شود. كتاب «طه آكيول» تحت عنوان «كدام آتا ترك؟» به تازگي منتشر شده و اين اتفاق مثبتي است. اگر كساني هستند كه دوست دارند به دور از جنجالهاي رسانه اي بدانند كه چرا افرادي مثل من آتا ترك را دوست نداريم، توصيه مي كنم كه با كتابي از خانم «آفت اينان» كه دخترخوانده آتا ترك محسوب مي شود شروع كنند. «آفت اينان» در كتابي كه تأليف كرده، دست نوشته هاي «مصطفي كمال» در مورد دين و اعتقادات مذهبي را منتشر كرده است. اين كتاب حتي در دهه 1930 در دبيرستانها به عنوان معلومات اجتماعي و حقوقي تدريس شده است. در اين كتاب «آتا ترك» خود را بر اساس «تئوري داروينسم» معرفي مي كند و آشكار بيان مي دارد كه به آفرينش اعتقادي ندارد و به قرآن نيز با ديدگاهي كاملاً ماترياليستي مي نگرد. آن مهملاتي كه بتازگي از زبان «اوندر ساو» (دبيركل حزب جمهوري خلق تركيه) بيرون پريده، توسط «آتا ترك» آشكار بيان شده است. اگر اشتباه نكنم، انتشارات «كايناك» اين كتاب را دوباره چاپ كرده بود و روزنامه «جمهوريت» نيز آن را به عنوان هديه بين خوانندگانش توزيع كرد. * آيا شما در ديدگاهتان نسبت به آتا ترك تنها هستيد؟ «نوراي جانان بزيرگان»: خير. بايد بگويم كه اشخاص عالم و دانشمندي در كشورمان در اين خصوص قلم فرسايي كرده و با رويكردي انتقادي به بررسي اين مسأله پرداخته اند. نه فقط اسلامگرايان بلكه اشخاصي با تفكرات متفاوت انتقاداتي را وارد كرده اند. مثلاً پروفسور «فكرت باشكايا» از جناح سوسياليستها كتابي دارد بنام «ورشكستگي پاراديگما» كه حاوي مطالب مهمي است. خيلي دلم مي خواهد بدانم آنهايي كه امروز به من حمله مي كنند آيا كوچكترين اطلاعي از يكي از همين كتابها دارند؟ بعد، در جبهه روشنفكران ليبرال «پروفسور آتيلا يايلا» استاد دانشگاه «قاضي». ديديم كه «كماليست»ها چون نتوانستند خودشان را به سطح او برسانند، استاد «يايلا» را چنان ترور شخصيت كردند كه او به لندن هجرت كرد... در مراحل بعدي، وقتي با تحقيقات علمي اشخاص فهيمي چون «عايشه حر»، «متين كاراباش اوغلو» و «حسن حسين جيلان» آشنا مي شوم، به هيچ وجه احساس تنهايي نمي كنم، زيرا بر آثار آنان فضاي بازيابي حقيقت وجود دارد نه توهين و تحقير. * نگاهتان نسبت به امام خميني(ره) چگونه است؟ خود شما به مقايسه ميان «امام خميني»(ره) و «آتا ترك» چگونه مي نگريد؟ «نوراي جانان بزيرگان»: بله. من امام خميني(ره) را دوست دارم زيرا مسلمانم و دينم به من مي گويد كه برادران ديني ام را دوست داشته باشم. اين حرف من بدان معنا نيست كه من الزاماً از پيروان خستگي ناپذير ايشان هستم اما اذعان مي كنم كه با تمامي نظرات ايشان موافقم. آنهايي كه در اين رابطه از ما انتقاد مي كنند تصور مي كنند كه ما به امام خميني(ره) همان طوري مي نگريم كه خود آنها به آتا ترك مي نگرند. در حالي كه در دين ما اطاعت بي قيد و شرط از اشخاص معنا ندارد. ما نمي خواهيم از كسي «قديس» بسازيم. حالا اينها چرا امام خميني(ره) را دوست ندارند؟ براي اينكه برخلاف اينها، ايشان با امپرياليسم مبارزه كرده است، اما اينها با امپرياليسم همكاري و همراهي كرده اند. همچنين براي اينكه امام خميني(ره) كشور خود را به استقلال كامل رساند و براي اينكه با اسرائيل غاصب دشمن بود. به همين دلايل او را دوست ندارند. معلوم است ديگر، هر كس به مصدري ملحق مي شود كه به آن علاقه دارد. حالا با اين توصيفات چرا من امام خميني(ره) را دوست دارم؟ اول براي اينكه ايشان يك مسلمان مؤمن بود. بعد به خاطر اينكه ايشان رهبر نهضتي بود كه منجر به كسب استقلالي پرافتخار در برابر ديكتاتوري شاه شد . به ايشان ارادت دارم چون نه فقط عليه ديكتاتوري حاكم بر كشور خود، بلكه عليه امپرياليسم جهاني به مقاومت پرداخت، بسيار ساده زيست و همچون فردي معمولي از مردم بود. وي نه در كاخهاي رنگارنگ زندگي كرد و نه در اين كاخها رخت از دنيا بربست... همانطور كه امروز آقاي احمدي نژاد مقاومت مي كند و زندگي ساده اي دارد... همچنين آيا شما مي توانيد از سخنان امام خميني(ره) جمله اي پيدا كنيد كه حاكي از تحريك به اشغال تركيه باشد؟ از جهت من امام خميني(ره) رهبري عالم و دانشمند و در عين حال دوست ما و از كشور برادر و همسايه مان ايران است. همينقدر برايم كافي است و با بيشترش هيچ كاري ندارم... فقط در اينجا لازم به گفتن كه، من هيچ تصور نمي كردم كه در آن برنامه تلويزيوني سؤالات مربوطه به امام خميني(ره) و آتا ترك مطرح شود و چنين مقايسه اي بين اين دو شخصيت كاملاً متنايز از هم صورت بگيرد و كار ما تا مرحله ترور شخصيت كشانده شود، زيرا ما براي بحث كردن در اين مورد به آنجا نرفته بوديم. * ادعا مي شود كه شما به تبليغات تحريك آميز پرداخته ايد. نظرتان در مورد اين ادعاها چيست؟ «نوراي جانان بزيرگان»:ابتدا اين را بگويم كه براي هرگونه نقد حقيقي آمادگي دارم، اما وقتي حملات به حد توهين و تحقير مي رسد ديگر من چه جوابي مي توانم بدهم؟ مثلاً روزنامه «جمهوريت» كاريكاتور ما را به شكل الاغ كشيد. آيا معناي آزادانديشي و متمدن بودن همين است؟ اما آنچه كه بيش از اين حرف و حديثها ما را جريحه دار كرد، پخش بعضي برنامه هايي از طرف كساني بود كه تا ديروز مي گفتيم در جبهه ما قرار دارند. به عنوان مثال كانال تلويزيوني «اس.تي.وي»(منتسب به اسلامگرايي) دو روز پشت سر هم در مورد من برنامه پخش كرد. آيا مي توانيد تصورش را بكنيد؟ اين كانال اسلامگرا كار را به جايي كشاند كه حتي گفت من به پيامبر(ص) توهين كرده ام. اگر كسي ادعايي در مورد من دارد، بايد دلايلي هم براي اثبات آن ادعايش داشته باشد. اما اگر مستنداتي ندارند، ابتدا بايد با خود من صحبت كنند. يك كانال تلويزيوني كه در برابر غيرمسلمانها بسيار مؤدب و با حسن نيت برخورد مي كند، نوبت به مسلمانها كه مي رسد به بي عدالتي دامن مي زند. من زني مؤمنه و مادر سه فرزندم. باور كنيد آن همه تبليغات طرفداران حلق آويز شدن ما، به اندازه برنامه هاي اين كانال تلويزيوني به اصطلاح خودي، كام ما را تلخ نكرد. اين خوديها حتي مرا به «فاطمه شاهين» كه ابتداي ظاهري اسلامي داشت و بعد به معشوقه اين و آن تبديل شد، تشبيه كردند. من به همين خاطر هيچ جوابي نداشتم و تا صبح مي گريستم... خيلي عجيب است! مگر نه؟ اينها ادعا مي كنند كه رهبرشان يك فرد ضد آتا ترك است، اما ببينيد كه در مورد ماجراي من چه رفتاري از خود نشان مي دهند! اينها با هر كس كه بخواهند تماس مي گيرند و گفتگو مي كنند، اما وقتي نوبت به من رسيد حتي نيازي نمي بينند كه تلفني بكنند و از جزئيات حادثه با خبر شوند! اين در حالي است كه وقتي من خواستم با آنها تماس بگيرم و صحبت كنم، 10 نفر را واسطه كردم كه وقتي را به من اختصاص دهند اما به جايي نرسيدم. آقايان «اوغور دوندار» و «علي كرجا» كه لائيك هستند من را پيدا مي كنند اما اين كانال خودي دور از دسترس من باقي مي ماند. آن وقت اين كانال چه كار مي كند؟ تصاوير آرشيوي مرا در كنار تصاوير برهنه «مسلم گوندوز» (روحاني نماي فاسد تركيه) پشت سر هم مي گذارد كه افكار عمومي را از حقيقت ماجرا منحرف كنند، بعد ادعا مي كند كه من به پيامبر اسلام(ص) توهين كرده ام. من اينها را به خدا حواله مي كنم. البته آراي عمومي هم قضاوت خواهد كرد. البته در اينجا تنها من نيستم كه خبرساز شده ام. آنها (لائيك ها) از اين مي ترسند كه مبادا مردم خارج از قالب هايي كه آنها مشخص كرده اند به اين مسأله فكر كنند. درست مثل كودكاني كه در ساحل قلعه شني مي سازند و بعد از احتمال آمدن موج و خراب شدن قلعه شني مي ترسند... از من خواستند كه بابت گفته هايم، عذرخواهي كنم و حرفم را پس بگيرم. حتي پيشنهاد پول دادند. حالا اگر ما در برابر اين وضعيت غير اخلاقي زانو بزنيم چه جوابي داريم كه به خداوند و به بچه هايمان بدهيم؟ در اين معركه «ياشار نوري اوزترك» استاد الهيات هم به صحنه آمده است و مانند كسي كه روي اتوبوس مخصوص تبليغات انتخاباتي ايستاده باشد صحبت مي كند و مرا «راهبه جنگهاي صليبي» مي خواند.
پنجشنبه 6 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[مشاهده در: www.qudsdaily.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 210]
-
گوناگون
پربازدیدترینها