واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: او اینک در 71 سالگی و در حالی که به تازگی ازدواج کرده، به موضوعی میپردازد که در آثارش به ندرت به آن پرداخته است؛ خودش... دروازههای جهان «جویس کرول اوتس» بیش از 50 رمان، 30 مجموعه داستان کوتاه و سیلابی بی پایان از مقاله و نقد را به چاپ رسانده است و این شامل رمانهای کوتاه، نمایشنامهها و کتابهای کودکش نمیشود. اینک در 71 سالگی و در حالی که به تازگی ازدواج کرده، به موضوعی میپردازد که در آثارش به ندرت به آن پرداخته است؛ خودش. به تازگی خانم اوتس نگارش کتاب خاطرات 400 صفحه یی را به پایان برده است که شرح کامل دوران پس از مرگ شوهرش، «ریموند اسمیت»، در فوریه 2008 را به تفصیل روایت میکند. کتاب «خاطرات یک بیوه» سودمند و به طور مرموزی خنده دار است (خانم اوتس میگوید تصمیم دارد «کتاب راهنمای بیوه» را همراه با توصیههایی درخصوص مهارتهای اصولی مثل نحوه انتخاب موقعیت مکانی یک قبر به آن ضمیمه کند). او در مصاحبه یی در خانه اش واقع در پرینستون نیوجرسی گفت؛ «خیلی چیزها هست که بسیار خصوصی هستند و زمانی که کتاب را بازخوانی کنم شاید به این فکر بیفتم که نمیخواهم کسی آن را ببیند.» به نظر میرسد خانم اوتس که نزدیک به 50 سال است به کار نویسندگی اشتغال دارد، بیش از هر کس دیگری از وارد شدن به مرحله جدیدی از زندگی اش بهت زده شده است. پس از از دست دادن همسرش ناگهان بهار گذشته دوباره عاشق شد و با «چارلز گراس» دانشمند علم عصب شناسی دانشگاه پرینستون ازدواج کرد. «راسل بنکس» نویسنده مشهور که حدود 30 سال است با خانم اوتس دوستی و مراودت دارد گفته از تحول و دگرگونی دیرهنگام او شگفت زده شده است. وی گفته است؛ «در طول سال گذشته تغییر و حس ماجراجویی و هیجان جدیدی در او مشاهده کردهام.» به هرحال اوتس چند سال قبل با چاپ یادداشتهای روزانه یی که بین سالهای 1973 تا 1982 نوشته بود و نگارش کتاب خاطراتی که هیچ گاه تا پیش از ضربه روحی مرگ شوهرش خیلی به آن علاقهیی نداشت، موافقت کرد. پس از آنکه آقای اسمیت بر اثر عوارض ناشی از التهاب ریه فوت کرد، خانم اوتس متوجه شد تا چند ماه قادر نیست داستان بنویسد. اما ستون یادداشت روزانهیی گرفت و این متنها پایه اصلی برای خاطراتش را فراهم آورد که سه ماه پس از مرگ شوهرش را به تفصیل شرح میدهد. خانم اوتس برای توصیف این اثر آن را با «سالهای تفکر جادویی»، کتاب شرح حال «جوان دیدیون»، مورد مقایسه قرار داده است. دیدیون گفته است کتاب شرح حال خانم اوتس به آن اندازه «محزون یا میانه رو» نخواهد بود. «ریچارد فورد» هم که از دهه 1980 یکی از دوستان خانم اوتس بوده، درخصوص این کتاب شرح حال گفته است؛ «تمامی دوستانش خوشحال هستند که دارد این کار را انجام میدهد نه تنها به این خاطر که درمانی برای او است بلکه مشاهده اینکه چه میگوید، جالب خواهد بود.» خانم اوتس هنوز هم با سرعت تند و آتشینی در حال نگارش کتابها است. به تازگی رمان جدیدی به نام «دوشیزهیی زیبا» را منتشر کرده است؛ رمان 165 صفحهیی تیرهیی که در دو ماه نوشته است. مجموعه داستان کوتاهی هم دارد؛ «سورلند؛ داستانهای باخت، غم و فراموشی» که قرار است پاییز آینده منتشر شود. خانم اوتس گفته است آقای گراس خیلی اوقات کارهای او را حین پیش رفتن میخواند- و با انجام اصلاح و ارائه پیشنهادهایی، تاثیری مهم بر آنها دارد. این درگیری اش نشان دهنده تغییری کامل از رابطه اش با شوهر پیشیناش طی نزدیک به 50 سال است، که ویراستار و ناشر بوده است. آقای اسمیت مقالهها و نقدهای او را میخواند و اصلاح میکرد اما هیچ گاه داستانهایش را نخواند. خانم اوتس گفت او و آقای اسمیت به این توافق رسیده بودند که آقای اسمیت برای کار چیز به اندازه کافی دارد و خانم اوتس هم احساس کرده بود؛ «به خلوت بیشتری نیاز دارم؛ برای اینکه مکان و فضای خودم را میخواستم.» خانم اوتس میگوید زندگی با یک دانشمند - چارلز گراس، شوهر جدیدش - تاثیرهای پیش بینی نشدهیی بر کارش داشته است؛ «اگر به چارلی اجازه بدهم چیزی از کارهایم را بخواند- او میخواهد تمام نوشتههایم را بخواند- و چیزی داشته باشم که استعاری یا تقریبی باشد میگوید نه، این در واقع صحیح نیست.» و بنا به گفته اوتس آن قطعه را بازنویسی میکند تا خاصتر شود. خانم اوتس میگوید روز کاری ایده آل اش حدود 8 صبح شروع میشود و تا اوایل بعدازظهر طول میکشد. با دست در دفترهای مخصوص نگارش تکالیف درسی مینویسد و تکههای کاغذ روی میز بزرگی در اتاق مطالعه مشرف به باغ طبقه بالا پراکنده است. دست نوشتههایش را ماشین میکند و یادداشتهایش را به عنوان راهنما در دست نگه میدارد. در پایان آن دست نوشتهها و یادداشتها به داخل بایگانی اش در دانشگاه سیراکیوس میروند. دفتر کارش دو کتابخانه بزرگ و بلند دارد که با کتابهای خودش پر شده اند- میگوید به ندرت وقت میکند تا آنها را دوباره بخواند- و طبقهها را با دیگر آثار ارزشمند و گرانبها از هم جدا کرده است، از جمله یک نسخه چاپ 1948 «آلیس در سرزمین عجایب» که مادربزرگش وقتی هشت ساله بود به وی اهدا کرد. ظرفهای آب و غذای گربه اش «چری» روی زمین نزدیک میز کارش قرار دارد. اوتس در منطقه روستایی شمال ایالت نیویورک به دنیا آمد و بزرگ شد؛ منطقهیی که بارها در داستانهایش به کاوش آن پرداخت. در دوران دبیرستان نگارش رمان را آغاز کرد. در سال سوم دانشگاه برنده مسابقه داستان نویسی مجله «میدموزیل» شد که همین آغازگر دوران کاری اش شد. از آن زمان طی چندین دهه به طور متوسط هر سال دو کتاب نوشته و گونههای مختلف ادبی از کتاب کودک و ترسناک گرفته تا ادبیات واقع گرا را دور زده است. جایزه ملی کتاب را دریافت کرده و چندین مرتبه نامزد جایزه پولیتزر شده است اما به عقیده اوتس منتقدان ادبی اغلب اوقات به شکل غیرمنصفانهیی روی تعداد زیاد کتابهای چاپ شده و شیفتگی اش به خشونت متمرکز شده اند. ویراستاری وسواسی برای آثار خودش است. داستانهای کوتاه و یکی از رمانهایش را پس از چاپ و انتشار، در چاپهای جدید کتابهایش و گلچینهای ادبی مورد تجدید نظر قرار داده و بازنویسی کرده است. میگوید نسخه دست نویس آخرین اثرش، «پرنده کوچک هفت آسمان» به اتمام رسیده بوده، اما پس از مرگ شوهرش آن را متوقف نگه داشته و برای آنکه خودش را سرگرم نگه دارد بازنویسی اش کرده است. اوتس در جریان یک جلسه کتابخوانی در محل کتابفروشی «بارنز اند نوبل» به حضار گفت پرنده کوچک هفت آسمان «طناب نجاتی» پس از مرگ شوهرش و تنها چیزی بوده که او را از بستر بیرون کشیده است. حدود 20 دقیقه متن کتاب را خواند بعد سوالها را برای پاسخگویی گرفت. اولین پرسش او را در حالت دفاعی فرو برد. مردی پرسیده بود «میدانید چند تا کتاب نوشته اید؟» اوتس گفت «نه، نمیدانم.» و افزود؛ «وقتی در ابتدا پرسش شما را شنیدم، فکر کردم میپرسید چه تعداد واژه نوشته ام. این پرسش احمقانه است.»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 493]