تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833295859
گذري بر ولادت حضرت فاطمه(س) در آئينه تاريخ
واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: گذري بر ولادت حضرت فاطمه(س) در آئينه تاريخ
گروه خبرنگاران افتخاري / نجيبه خروشي : امروز 20 جماديالثاني، روزي است كه در حريم مكه خورشيدي درخشيد و در تاريخ اسلام ماندگار شد.
زمان حمل فرا رسيد، خديجه از زنان قريش در امر وضع حمل كمك خواست به خاطر سابقه نارضائي از اين وصلت و شايد هم نارضائي از تغيير عقيده و مذهب او كمك به او را نپذيرفتند. حزن و اندوه خديجه فزوني يافت و بنابر آنچه كه نوشتهاند ناگهان در باز شد و جمعي از زنان بر او وارد شدند. - فقالت احديهن لا تحزني يا خديجه - از بين آنان زني رو به او كرد و گفت اي خديجه محزون مباش. - فارسلنا ربك اليك و نحن اخواتك - خداي تو ما را به سوي تو فرستاد و ما خواهران و ياران توايم. - انا ساره - من سارهام (همسر ابراهيم (ع)). - و هذه آسيه بنت مزاحم وهي رفيقتك في الجنهٔ .و اين آسيه (همسر فرعون) و همدم تو در بهشت است.
- و هذه مريم بنت عمران و اين مريم بنت عمران (مادر عيسي است). - و هذه كلثم اخت موسي بن عمران و ابن كلثم خواهر موسي بن عمران است. - بعثنا الله اليك لِنُلّي عنك ما بلي النساء من النساء خداوند ما را به سوي تو گسيل داشت تا در اموري كه براي زنان پديد ميآيد ترا ياور و كمك كار باشيم. بدين سالن به كمك خديجه پرداختند تا فاطمه را به دنيا آورد.
در حين ولادت فاطمه (س) آن معجزه آفرينش و آن سيده زنان به دنيا آمد و بنا به سرورده مرحوم حجهٔ الاسلام خراساني در حريم مكه خورشيدي درخشيد كه مروه و صفا از نور او روشنائي يافتند: اشرقت في حريم مكهٔ شمس فاستنارت بمروها و صفاها بدنيا آمد در حاليكه بنا به نوشته محدث قمي (ره) ذكر شهادت بر لب داشت. بدينگونه: - اشهد ان لا اله الا الله گواهي ميدهم كه خدائي جز الله نيست . - و ان ابي رسول الله سيد الانبياء و گواهي ميدهم كه پدرم رسول خدا و سيد پيامبر است.- و ان بعلي سيد الاوصياء و همسرم علي سيد اوصياءاست - و ولدي سادهٔ الاسباط (و فرزندانم سيد اسباط پيامبرند).
شايد بروز چنين واقعهاي براي اذهان كمتر قابل قبول باشد ولي در بينش ديني وقوع چنين امري غير قابل امكان نيست. اين قرآن كتاب خداوند است كه در دست ماست و در حقانيت آن شك و ريبي نيست در قرآن سخن از مريم است كه بدون واسطه و اسباب عادي زاد و ولد، از او فرزندي چون عيسي پديد آمد. عيسائي كه در گهواره سخن گفت و يا آدم ابوالبشر را از خاك پديد آورد و از روح منسوب به خود در او دميد و حياتش بخشيد. از چنان خدائي بعيد نيست كه بخواهد دختري از صلب پيامبر بدين حال و هوا و خصايص پديد آورد. داستان چنين كارهاي شگفتانگيز در همه كتب مقدس فراوان مشاهده ميشود و طبيعي است كه اين امر از آيات خداوند باشد .
در تاريخ ولادتش اينكه فاطمه (س) كي و در چه تاريخي بدنيا آمد در بين مورخان وحدت نظر نيست و اين خود يك بحث تاريخي است و حق اين است كه در اين باب اطلاع درستي نداريم و آنچه كه درباره آن داوري ميشود باتكاي نوعي استحسان عقلي است.
ما در اينجا نظراتي را كه ديگران در كتب خود نوشته و جمعآوري كردهاند ذكر ميكنيم و نخست در مورد سال ولادتش بحث كنيم . ۱) ابوالفرج اصفهاني در كتاب مقاتل الطالبين سال ولادتش را پنج سال قبل از بعثت، مقارن سال نوسازي خانه كعبه ذكر كرده است. صاحب كشف الغمه هم اين رأي و نظر را پسنديده و از امام باقر (ع) روايتي را در اين باره ذكر كرده است.
ابن اثير هم همين رأي را برگزيده است.
۲) صاحب الاستيعاب (ابن عبدالبر) ولادت او را در سال دوم بعثت ذكر كرده، رأيي كه مورد تأييد در كتاب الاصابه هم هست، شيخ طوسي، كفعمي، و مجلسي هم اين رأي را برگزيدهاند به همين گونه است طرز فكر حاكم در مستدرك، شيخ مفيد در ارشاد و ابن شهر آشوب در مناقب. ۳) گروهي از علماي اماميه ولادت او را در سال پنجم بعثت نوشتهاند، يعني در ۴۵ سالگي پيامبر مثل مرحوم طبرسي، مرحوم كليني و در اين انديشه مورخان اهل سنت تاييدي نكردهاند.
البته گروه اندكي هم هستند كه ولادت او را در سال اول بعثت نوشتهاند ولي در كل به نظر ميرسد رأي سالهاي پنجم قبل از بعثت و يا دوم آن به صواب نزديكتر باشد. اما درباره روز ولادت او. عدهاي آن را روز جمعه دهم جمادي الاخر نوشتهاند. برخي هم آن روز جمعه بيستم جمادي الاخر. و البته به تناسب روز و تاريخ ولادت فاطمه (س) كه مورد بحث و اختلاف است در مورد سن و سال ازدواج و وفات او هم اختلاف رأي خواهد بود و اينكه او در چه سني ازدواج كرده و در چه سني وفات يافته جاي سخن بسيار است.
نامگذاري او
اسم به معني نشانه و اسم گذاري نوعي نشانهگذاري است. از نظر علمي نوع اسم در شخصيت حال و آينده فرد بسيار مؤثر است و از نظر روان موجب نوع احساس نيك يا بد، حركت يا ركود، رشد يا انحطاط است و به همين خاطر در اسلام راجع به آن توصيههاي بسياري شده است. مثلاً اسلام خواسته است براي فرزندان نامي را برگزينند كه سازنده و رشد دهنده باشد، وابستگي او را به مكتبي و انديشهاي نشان دهد، موجب احساس غرور و سرافرازي او در حال و آينده باشد، او را به موضعگيري ويژه و مثبتي وا دارد، حتي در مواردي خط فكري و سياسي آدمي را در حفاظت و احياي يك انديشه نشان دهد.
رسول خدا به تناسب ابعاد متعدد شخصيتي فاطمه (س) او را به اسامي و القاب متعددي ميناميد كه همه آنها زيبايند و غرور آفرين، رنگ مكتب و انديشه اسلامي دارند و هر كدام به مناسبتي و در جائي به كار ميرفتهاند و يا نوعي از حالات و صفات فاطمه (س) را نشان ميدادند.
نوع اسامي
امام صادق (ع) فرمود: ان لفاطمهٔ تسعهٔ اسماء عند الله عزو جل. براي فاطمه (س) در نزد خدا نه اسم است: فاطمه، والصديقه، و المباركه، و الزكيه، و الراضيه، والمرضيه، و المحدثه، و الزهراء و الطاهره. در شرح و توضيح اين اسماء گفتهاند او فاطمه است زيرا كه از شر و از دوزخ بريده است .
طاهره است يعني پاك و پاكيزه از نقايص و صفات ناپسند. زكيه است يعني رشد يافته و رشد يابنده در جنبه كمالات و خيرات. مباركه است يعني صاحب خير و بركت در علم و فضل و كمالات و نسل. صديقه است يعني بسيار راستگو و درست.
راضيه است يعني خشنود به رضاي حق و تسليم در راه او. مرضيه است يعني مورد پسند خدا و اولياي او. محدثه است يعني زني كه فرشته الهي با او سخن ميگويد. مطهره است يعني از هر آلودگي و پليدي دور است.
نامهاي ديگري هم براساس روايات، براي او ذكر كردهاند كه اهم آنها عبارتنداز: - زهراء يعني كسي كه از او نور و درخشندگي متجلي ميشود، فروغ تابان معرفت، نمونه روشن خداپرستي است و نُوُرها اشتقّ مِن نور عظمهٔ اله. معصومه يعني محصوره از گناه. بتول يعني كسي كه حيض نشود. التي لم ترحمرهٔ قط.
ابن اثير در النهايه گويد بدان علت بتولش خواندند كه از زنان عصر خود بحسب فضيلت و تقوا و نسب منقطع و ممتاز بود و هم به دليل انقطاعتش از دنيا و اتصالش بمنبع سرمدي. منصوره يعني كسي كه ياري ميشود (به قصاص قاتل فرزندش). حصان يعني كسي كه عفيف است و پاكدامن. حره يعني كسي كه آزاد از وابستگي به خاك و رمل و شوائب آن است. عذرا يعني بكر و باكره. هانيه يعني مهربان در حق شوهر.
شفيعه يعني دارنده مقام شفاعت. و اينها خود درس آموزند و جهت دهنده و ميارزد كه در خانوادههاي شيعي براي فرزندان از اينگونه نامها برگزيده شود. ما را در اسامي ديگري كه براي فرزندان بر ميگزينيم اگر اعتراضي نباشد انتقادي وارد است.
درباره نام فاطمه (س) در ميان اسامي متعددي كه براي اوست نام فاطمه (س) از همه معروفتر و به گوشها آشناتر و در كتب اسلامي ذكر اين نام بيشترين است. در مورد معني و وجه تسميهاش گفتهاند: او فاطمه (س) است: لا نها فطمت عن الطمت، بدان خاطر كه از آزار حيض بازداشته شده. لا نها فطمت عن الشر زيرا كه او از شر بريده و جداست.
لانها فطمت عن الخلقزيرا كه او از مردم بريده شده. لا نها فطمت محبيها عن النار زيرا كه دوستدارانش از آتش دوزخ دور و بركنارند.لانها فطمت و شيعتها عن النار زيرا كه او و شيعيانش از آتش دور و بركنارند. لان الخلق فطموا عن كنه معرفتها زيرا كه مردم از كنه معرفتش بازداشته شدهاند. لانها فطمت عن ماسوي الهزيرا كه او از غير خدا بريده است. و امام صادق (ع): لقد فطمها بالعلم و عن الطمث في الميثاق - فسماها فاطمهٔ - ثم قال اني فطمتك بالعلم و فطمتك بالطمث خداوند اورا با علم و دانش درآميخت و از شكول در پيمان بازداشت او را فاطمه (س) ناميد و فرمود تو را از كسب دانش اكتسابي بازداشتم و از پليديها دور كردم.
كنيهها و تعابير براي فاطمه (س) كنيههائي است و كنيهها در دنياي گذشته تقريباً نقش نام خانوادگي امروز را براي افراد ايفا ميكردهاند اين كنيهها متعددند و هر كدام به مناسبتي و در بيان شأني از فاطمه (س) بكار ميرفتهاند. برخي از آنها در رابطه با انتساب او به فرزندان اوست مثل ام الحسن، ام الحسين، ام المحسن، ام الائمه، ام السبطين، ام الازهار.
برخي ديگر داراي رنگ جامعه و اجتماعند مثل ام المومنين، ام الايتام، ام النساء، ام الامه. بعضي در رابطه بافضائل اوست مثل ام العلوم، ام الخيره، ام الفضائل. و بعضي هم در انتساب او به پدرش مثل ام ابيها (مادر پدرش).
تعابيري هم كه از او در دست است همگي زيبا و در خور شأن اوست از جمله: فاطمه (س) لطيفهاي از عالم لاهوت است، فاطمه (س) مظهر زني كامل و نمونه انسانيت و فضيلت است، فاطمه (س) واجد بوي بهشت است. فاطمه (س) ريحانه يا گلي خوشبوست و رسول خدا (ص) ميفرمود من از فاطمه (س) بوي بهشت را ميشنوم.
تربيت
او در خانه وحي بدنيا آمد و در مهبط فرشتگان رشد يافت. در محلي نشو و نما كرد كه آيههاي قرآن در آن جا نازل شدهاند. خانه او از خشت و گلي بيش نبود ولي خانه زبدهترين انسانهاي جهان بود، پدرش خاتم انبياء و مادرش سيدهٔ النساء او را چون دو بال ملكوتي در ميان گرفتند و به رشد و پرورش او همت گماشتند. او از ديدي نخستين ثمره وحي و نبوت است و طبعاً سرمايهگذاري درباره او بسيار. و اين درس مهمي براي مسلمانان است كه براي داشتن نسلي ارزنده و پر ثمر حضور والدين عامل و متعهد ضروري است. پدر و مادر چون دو بالند كه بايد فرزند را هم چون جوجهاي زير پر گيرنده و از حرارت بدن وگرمي عاطفه، در آنان حرارت ايمان و علاقه به مذهب را در او پديد آورند و كودكي كه از اين حرارت دور باشد بزرگ نخواهد شد.
فاطمه (س) در شرايطي بود كه تنها كودك خانواده به حساب ميآيد، آنهم خانوادهاي كه پسر نداشت. دو خواهر بزرگش پيش از او ازدواج كرد و ترك خانواده خود كرده بودند. همبازي او بدين سان تنها پدر و مادر اويند و همراز او مادرش.
بسته به اينكه سال ولادت او را در چه تاريخي حساب كنيم ميتوانيم حدس بزنيم كه ايام شير خوارگي را در شعب گذرانده يا نه، محتمل است او در همانجا به راه افتاده و يا به زبان آمده باشد و در آن دوران خردسالي و پرستاري جز محيط شعب را نديده باشد. ولي در تمام دوران خردسالي او پدرش كه مصداق وانك لعلي خلق عظيم است.
توجه عميقش را به او مبذول ميداشت و مهر و محبتش را درباره او اعمال كرده و براي آيندهاي دشوار او را نيكو به بار ميآورد. آري همت پدر و مادرش او را ام الائمه ساخت، و فاطمه (س) پروراند كه ميراث قرآن و عترت ازطريق او سرايت يابند. در همرازي به مادر به درجهاي رسيد كه توانست وارث اسرار مادر و متحمل آن باشد. و در همراهي با پدر به درجهاي رسيد كه لقب ام ابيها گرفت و در همه اين مورد عنايت خدا با او قرين بود. مرگ مادر براساس پارهاي از روايات او هنوز كودك و خردسال بود و نياز به مادر را با تمام وجود احساس ميكرد كه دست اجل آغوش مادر را از او گرفت و در كودكي به دنبال جنازه مادر روانش ساخت.
او حامل اسرار مادر و در دم مرگ حامل پيام مادر به پدر و در لحظات جان سپردن خديجه، مايه آرامش و تسلي او بود . خديجه در هنگام مرگ به فكر تجهيز و كفن خويش افتاد و ديد كه فاقد كفن است. زني كه روزي شوكت عظيم و ملوكانهاي داشت و عمري را پيش از ازدواج با پيامبر غرق در نعمت گذارنده بود، با بذل و بخشش مختارانه دستش از مال دنيا چنان خالي شده بود كه حتي كفني براي خود ذخيره نكرده بود. از طريق فاطمه (س) از پيامبر (ص) خواست عباي خود را كفنش كند. خديجه در دم مرگ دلواپس بود، دلواپس دختري كه بايد درگرداب بلا غوطه بخورد، خس و خاشاك از سرو روي پدر پاك كند و براي او ام ابيها باشد.
دختري كه بايد قربان و صدقه اسلام شود، در فقري سخت بسوزد و باجهلها و نادانيها بسازد، و حتي ضربههاي خصم را بر بازو و لطمه در را بر پهلو تحمل كند. خديجه در حين مرگ به رسول خدا سفارش كرد فاطمه (س) را به خدا و به دست تو ميسپارم، مراقب دختر كوچكم باش... فاطمه (س) كوچك كنار بستر مرگ مادر مينشيند و جان دادن او را تماشا ميكند، به مادر دلداري و تسليت ميدهد تا آرام جان بسپرد به او قول و اطمينان ميدهد كه به وصايايش عمل خواهد كرد . او شاهد آخرين دم مادر است كه به همراه آن اين كلمات را از او ميشنود: ان الله هو السلام، و منه السلام، و الله يعود السلام. خديجه از دنيا ميرود در حاليكه عمر فاطمه (س) را قوياً بين ۵ تا ۱۰ سال و محتملاً تا ۱۵ سال ميتوان ذكر كرد.
همگامي با پدر فاطمه (س) از همان دوران كودكي كه در كشمكشهاي پدر با مشركان با او همراه همگام بود.
او در جريان نقشه ترور پيامبر قرار گرفته و پدر را مضطربانه از اين واقعه هشدار داد. دشمن شكمبه شتر يا گوسفند بر سر پدر ميريزد و او با دستهاي كوچك خود آنها را از سر و روي پدر پاك ميكند. پدرش را كتك ميزنند و او از شدت تاثر ميگريد و پدر را نوازش ميكند.
بر بدن پدرش جراحات وارد ميكنند او هم چون پرستاري مهربان بر آن جراحات مرهم ميگذارد. والحق كه اين دختر را چه تحملي در رنجها و نامرديها بود و چه آثاري از خدمات ارزنده. السلام علي البتول الطاهرهٔ ؛ الصديقهٔ المعصومهٔ، المغصوبهٔ حقها و الممنوعهٔ ارثها. ▪ السلام علي بضعهٔ لحمه و صميم قلبه و رحمهٔ اله و بركاته.
مقام و مرتبت فاطمه سخن از فاطمه (س) است، شخصيتي كه جلالت و بزرگي او در قالب مفاهيم و الفاظ نميگنجد. و افراد عادي بشر را توان آن نيست كه در شأن و عظمت او سخن گويند. درجه رشد او، و شأن كمالات او را خدا ميشناسد، و رسول خدا (ص) و همسر گراميش امير مؤمنان (ع) و بس، ديگران را نرسد از كنه معرفتش سردر آورند. در اين صورت ما را چه توان و امكاني است كه در شأن او سخن گوئيم؟ آنچه را كه ما ميگوئيم و ديگران پيش از ما درباره او گفتهاند در حد عرض ارادتي است نه تعريف واقعي، و تازه به همانگونه كه ميبينم و با تعريف ناقصي كه از او در دست است فاطمه (س) را بتي ساختهاند كه بشريت بايد در برابرش زانو زند. او را فرشتهاي تصوير كردهاند كه ديگران بايد به تقديس او بپردازند.
بيان ما از شأن و جلال فاطمه (س) و عظمت و فضائل او در حد فهم و ادراك محدود ماست و آن هم بدان اميد است كه باشداز آسمان ولايت او روزنهاي در انديشه و روان پديد آيد، دل مان به نور وجودش روشن گردد و درس آموزي از او ما را در برابر حوادث روزگار مقاوم سازد. و گرنه بگفته فاضلي شاعر به اين نكته واقفيم كه: اتريدان تحصي فضائل فاطمه (س) نفد الحساب و فضلها لم ينفد، آيا تو ميخواهي فضائل فاطمه را بشماره در آوري شمارش و حساب بپايان ميرسد ولي فضل او پايان نمييابد.
مظهري از انسان كامل اگر بخواهيم فاطمه (س) را در عبارتي كوتاه معرفي كنيم، خواهيم گفت او همان انسان كاملي است كه قرآن و روايات چهره آن را تصوير كردهاند. زني است كه ميتوان گفت مثَل اعلاي نفْس بشري است و مظهر صفات و اسماي الهي. از معدود زناني است كه توانسته است به مرحله كمال انساني دست يابد. قاضي بيضاوي در تفسير خود مينويسد: عن النبي عليه الصلوهٔ و السلام: كمل من الرجال كثير و لم يكمل من النساء الا اربع: آسيه بنت مزاحم، مريم بنت عمران، خديجه بنت خويلد، فاطمه (س) بنت محمد (ص) رسول خدا كه درود و رحمت خدا بر او باد فرمود در مراحل رشد و تكامل انساني مردان بسياري به مرحله كمال مقدر خود رسيدهاند ولي از زنان جز چهار تن به آن مقام دست نيافتهاند و آن چهار آسيه، مريم، خديجه و فاطمه (س). او برترين بانوي اسلام و سيده زنان عالم است. گوهري تابناك در منظومه و رشته نسل پيامبر است و فرشهاي است از ملكوت اعلي. او همسر شهيد است و امام شهيدان، تربيت كننده نسل شهيد است و خود زن شهيده، واجد كمالات انساني است و نمونه تربيت محمد (ص).
او تنها زني است كه از همان آغاز حيات و تشكّل، براساس اصول متعالي اسلام و ارزشهاي اسلامي رشد و پرورش يافته و به درجهاي رسيده است كه او را در عالم زنان همتائي و در عالم مردان كفي جز علي (ع) نبوده است. سرمايهگذاريهاي تربيتي پيامبر (ص) درباره او ثمر داد و كوششهاي خود او نيز عاملي مهم در رشد او بحساب ميآمده است.
در وصف او فاطمه (س) را به اوصاف و القابي ستودهاند كه ما بخشي از آن را در بحث پيشين ذكر كردهايم و البته در قالب القاب و اسماء و تعابير، ولي ميتوانيم مراتبي را بشرح زير بر آن بيفزائيم و متذكر شويم كه او: وليّ خداست، محل اسرار ربٌ العالمين است، دختر وليّ خدا پيامبر است و همسر وليّ ديگر خدا اميرمؤمنان (ع) و مادر اولياي خدا از حضرات ائمه و معصومان است . او ذخيره بزرگ الهي و ذخيرهدار حجت خداوند است. نور چشم رسول است، دُردانه خديجه كبري است، معجزه تربيت محمد (ص) است و پرورنده امامان و حجتهاي الهي، مهدي (ع) ذخيره امت و بقيهٔ الله في الارض از فاطمه (ع) پديد، فاطمه (س) مظهر است، مظهر عفت، مظهر طهارت نفس، مظهر تقوا، مظهر حلم و متانت، مظهر ادب، مظهر خدمت، مظهر شجاعت، مظهر عصمت، مظهر مظلوميت، مظهر حقطلبي، مظهر مبارزه و سياست، مظهر عبادت، مظهر عشق به خدا، مظهر رحمت و مظهر اشك و آه و ناله، مظهر عصيان عليه ظلم و تجاوز و مظهر قهر عليه دشمنان خدا.
برتري او از فرشتگان و انبيا گذشته فاطمه (س) انسان است ولي تعبيرات ديگران، از جمله رسول خدا (ص) درباره او تعبير فرشتهاي است در صورت انسان. رسول خدا (ص) فرمود: فاطمهٔ خلقت حوريه في صورهٔ انسيهٔ و براساس پارهاي از ديگر روايات او فوق فرشته است و حتي فرشتگان در خدمت او بودند، و از انفاس قدسيهاش بهره ميگرفتند. كدام فرشته است كه خداي را چون فاطمه (س) با تمام وجود پرستيده باشد؟ و با آن همه علم و ايمان و اخلاص در پيشگاه او به خضوع و خشوع بايستد؟ و كدام فرشته است كه پيك الهي در ورود به آستانش از او اجازه بطلبد؟ روايات و اسناد ما نشان ميدهند كه از حتي از فرشتگان مقرّب خداي هم برتر است و حتي فرشته مرگ در زمان رحلت رسول خدا (ص) بايد از او اجازه ورود بطلبد. به نص بسياري از احاديث و روايات فاطمه (س) از بسياري از انبياي گذشته افضل بود، و حتي روايات ما در اين زمينه استثنائي قائل نشدهاند. پارهاي از روايات گويند كه پيامبران حتي همشأن و همتاي فاطمه (س) در ازدواج نبودند و اگر علي نبود براي فاطمه (س) كفوي نبود. كوشش و تلاش انسانها زمينهساز او جهاست و انسان در سايه آن تلاشها ميتواند قدرت توان گيرد.
به پرواز در آيد در آدمي قدرت سيري است از منهاي بينهايت تا باضافه بينهايت. آنجا كه جاي رشد است اگر آدمي در آن گام نهد تا اعلي عليين به پيش ميرود، و به جائي ميرسد كه فرشته وحي گويد لودنوت انملهٔ لا حترقت اگر به ميزان گام مورچهاي قدم فراتر گذارم خواهم سوخت (به جايگاه بلند ثمّ دني فتدلي فكان قاب قوسين اوادني برسد).
و آنجا كه جاي سقوط است اگر در آن افتند تا اسفل سافلين سقوط خواهند كرد (ثم رددناه اسفل سافلين) و در گزينش دو مسير حق انتخاب با خود انسان است. فاطمه (س) راه اول را برگزيد و همسر نوح طريق دوم را و ديگر انسانها هم در بين دو مسيرند يا به اين نزديكترند و يا به آن.
در حسب و نسب فاطمه (س) از تبار پاكان و نيكان است، از اصلاب شامخهٔ و مطهرهاي پديد آمده كه هرگز آلودگيهاي جاهليت آن را نيالوده است.در جنبه حسب و نسل و فضل و افتخار چه كسي ميتواند چون فاطمه (س) باشد. او دختر بهترين افراد عرب و عجم است و خداوند است كه او را اشرف و افضل قرار داده است و او را حقاً چنين برتري و شرافتي بر ديگران است و دختر بهترين افراد عجم و عرب است.
او وارث انبياء، از سلاله ابراهيم، آن پيامبر بت شكن و از نسل اسمعيل ذبيح آن قرباني راه صفا و اخلاص و از نسل خاتم انبياء سيد رسولان و هم انس و همسر سيد اوصياست، پدر سر سلسله انبياي الهي و مصداق و شأن لولاك لما خلقت الافلاك است و وضع مادر را هم ديدهايم كه سيدهٔ نساء العالمين بود. و خود هم اولين بانوي اسلام است . در شأن خاندانش پيامبر فرمود: - يا فاطمهٔ منا خير الانبياء و هو ابوك اي فاطمه (س) بهترين پيامبران از ماست و آن پدر تست . - و منا خير الاوصياء و هو بعلك بهترين اوصياء از ماست و آن شوهر تست.
- و منا خير الشهداء و هو حمزهٔ عم ابيك بهترين شهيدان از ماست كه آن حمزه سيدالشهداء عموي پدر تست . - و منها من له جناحان يطير بهما في الجنهٔ حيث شاء و هو جعفر ابن عم ابيك. و از ما شهيدي است كه او را در بهشت دو بال است كه به وسيله آن در بهشت بهر كجاي كه بخواهد پرواز ميكند و آن جعفر پسر عموي پيامبر تست. و منا سبطا هذه الامهٔ و سيد شباب اهل الجنهٔ الحسن و الحسين و هما ابناك از ما دو سبط پيامبر اين امتند كه سيد جوانان اهل بهشتند و آن حسن و حسين دو پسر تواند. و اللذي نفسي بيده منا مهدي هذه الامه و هو من ولدك و قسم به آنكس كه جانم در دست اوست مهدي اين امت از ماست و او از فرزند تست.
جايگاهش نزد پيامبر: فاطمه (س) را نزد پيامبر احترامي عظيم بود بسي فراتر از احترام پدري به دخترش و اين بگونهاي بود كه حيرت ديگران را بر ميانگيخت او با آن همه شأن و عظمت دست دخترش را ميبوسيد و به گفته عايشه هرگاه كه فاطمه (س) بر پيامبر وارد ميشد رسول خدا به احترامش از جاي برميخاست و پيشاني او را ميبوسيد.
و يا در حين ورود از او جداً استقبال ميكرد و يا در حين خروج از محضرش مشايعتش ميفرمود. در شأن وصف فاطمه (س) و در انتساب او بخودش پيامبر كلمات والا و عجيب بكار ميبرد. گاهي ميفرمود فاطمه (س) يك شاخه گل است (ريحانه)؛ زماني ميفرمود فاطمه (س) پاره تن من است (بضعهٔ مِنّي)، و گاهي ميفرمود فاطمه (س) عزيزترين مردم به نزد من است. يا ميفرمود: هر كه فاطمه (س) راشادان كند مرا شادان كرده است، و هر كه فاطمه (س) را بيازارد مرا آزرده است،بااين اضافه كه شادي وغضب من، يا محبت و آزارم ،همانند محبت و آزار خداوند است، حتي در پاسخ به سؤال فاطمه (س) و علي از پيامبر كه كدام محبوبتر و عزيزترندفرمود: فاطمهٔ احبُّ اليَّ منك و انت يا عليُّ اعزّ عليّ منها فاطمه (س) از تو نزد من محبوبتر است و تو اي علي از فاطمه (س) نزد من عزيزتري.
و اين گونه سخنان از يك سو شأن فاطمه (س) را نشان ميدهد و از سوئي ديگر درس تربيتي است براي پدران و مادران در رابطه با دخترشان كه او را بحساب آورند و وزن و قدر او را كمتر از پسر ندانند، تعصب هاي ناروا را درباره دختران ناديده گيرند و... ضمن اينكه اين سخن انسان ميتواند نوعي پيشگيري از جرأت خصم بر فاطمه (س) باشد تا به او جسارتي نكنند و يا شأن او را نزد همسر بالا برند و...
فاطمه (س) مصداق آيات براساس اسنادي كه در دست و مورد قبول و اتفاق فريقين است فاطمه (س) مصداق آيات متعدد قرآن است كه ما را توان آن نيست همه آنها را احصاء كرده و به شرحش بپردازيم. ذيلاً به چند مورد آن اشاره ميكنيم و اين جمله را هم ميافزائيم كه نكتهاي ظريف است. فاطمه (س) مصداق آيات قرآن است و نسل و ذريهاش مصداق تفسيري آنها و اين پيوندي ملكوتي بين قرآن و فاطمه (س) و ذريه اوست. اما آن آيات. ۱) مصداق آيه قدر: امام صادق (ع) در تفسير و معني آيه انا انزلنا في ليلهٔ القدر.
فاطمه (س) را معني آن دانسته و مصداق كسي ميداند كه در شب قدر نازل شده . ۲) مصداق خير كثير: خداي در قرآن او را كوثر يا خير كثير ناميدو اساس نزول آن كوتاه كردن شر سخن مشركان از سر پيامبر بود. او مصداق آيه انا اعطيناك الكوثر است و شماتت كنندگان پيامبر مصداق ابترند، فاطمه خير كثير است و مجسمه خير، استوانه بركت است و اسطوره بالندگي . ۳) مصداق آيه نسائنا: در داستان مباهله كه بين پيامبر (ص) و مسيحيان نجران پديد آمد، سرانجام قرار شد طرفين ادعا، خود با زنان و فرزندان خويش براي نفرين متقابل حاضر گردند تا ناحق در معرض خشم و لعن خدا قرار گيرد. در آن روزگار زنان گرانقدري در دنياي اسلام حضور داشتند مثل صفيه عمه پيامبر، اسماء همسر ابوبكر، ام هاني و ديگران، ولي هيچكدام مصداق نسائنا قرار نگرفتند.
رسول خدا (ص) فاطمه (س) را بعنوان الگوي زن و مصداق و نماينده كلي زنان اسلام و بر اين اساس نام او را در قرآن در قالب نسائنا ثبت داد.
و هم بر اين بنيان جايگاه قربي براي زن معين كرد كه بر خلاف طرز فكر معهود بود . ۴) مصداق آيه تطهير: او مصداق آيه انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيراً در قرآن است. در كتاب صواعق المحرقه، تفسير طبري، و كتب ديگر از رسول خدا نقل شد كه اين آيه درباره من و علي (ع) و حسن و حسين و فاطمه (س) نازل شده است.
و طبري در تفسير خود ۱۵ روايت به سندهاي مختلف در اين باره ذكر ميكند. ۵) مصداق اهلبيت: او مصداق كامل اهلبيت رسول خداست.
كه در دامان وحي پرورش يافته و اهل عصمت و تقوا مصون از لغزش، و كاملترين افراد اهل بيت و عزيزترين آنها در نزد رسول خدا (ص) است . ۶) مصداق آيه ايثار و اطعام: او مصداق آيه شريفه قرآن است كه: و يؤثرون علي انفسهم و لو كان بهم خصاصهٔ و مصداق آيه و يطعمون الطعام علي حبه مسكيناً و يتيماً و اسيراً.
اوست كه به همراه علي و فرزندان خود و فضه افطاري خود را در راه خدا داد و با آب روزه را افطار كرد و اين عمل تا سه روز پي در پي ادامه يافت . ۷) مصداق نگهداري خود از آتش: فاطمه (س) براساس نامش و طبق سني كه ذكر شد از آتش دوزخ دور و بر كنار معرفي شد: (فصلمت عن النار.) اما آيه قرآن در اين مورد صريحتر است زيرا به اتفاق فريقين او مصداق آيه فوقيهم الله شر ذلك اليوم است.
و اين نشان ميدهد كه دوري از عذاب خدا لياقت، انسانيت و عبادت ميخواهد و ربطي به زن يا مرد بودن ندارد. و اين برخلاف انديشه رايج بود كه زن همكار شيطان است و اهل دوزخ است . ۸) مصداق ذي القربي: او از نظر خويشاوندي دختر پيامبر و نزديكترين خويشاوند اوست. پس مصداق همان ذي القربائي است كه در قرآن مودت او درخواست شده قل لا اسالكم عليه اجراً الا المودهٔ في القربي جز فاطمه (س) چه كسي است كه خون پيامبر را در رگهاي خود داشته باشد و بضعه رسول و پاره تن او باشد؟ از او خويشاوندتر كيست؟
۹) آيات ديگر او هم چنان براساس روايات متعدد ديگر مصداق آيات زير است: - آيه شريفه والقمر اذا تليها آيه و جمع الشمس و القمر در امر ازدواجش آيه ان الابرار يشربون من كأس كان مزاجها كافوراً مصداق آيه مرج البحرين يلتقيان و...
نظري به روايات روايات ما كه در شأن و مقام فاطمه (س) آمده و از نظر كثرت به حد تواتر رسيدهاند چنان بسيارند كه احصاء آنها خود مجلداتي را ميطلبد و اين روايات تنها از يك منبع و راوي ذكر نشده و يا تنها از سوي شيعيان نيستند كه اهل سنت نيز در اين زمينه داد سخن دادهاند و كتب آنها پر است از اينگونه روايات. اگر بناي اظهار و بررسي باشد ميتوان آنها را به دستههائي تقسيم كرد از آن جمله رواياتي كه از سوي پيامبر در شأن فاطمه (س) ذكر شدهاند در يك گروه، و رواياتي كه از سوي علي (ع) يا ديگر امامان ذكر شدهاند هر كدام در يك گروه، و رواياتي كه از سوي صحابه و موافق و مخالف ذكر شدهاند هر يك در دستهاي و گروهي ديگر.
و در اين بحث ما را توان ذكر آنها نيست. رسول خدا (ص) فرمود فاطمه (س) بهترين زنان اهل بهشت است. و هم به او فرمود: يا فاطمه، ان الله اصطفاك و طهرك و اصطفاك علي نساء العالمين اي فاطمه (س) خداي ترا برگزيد و مطهرت گردانيد و ترا بر زنان جهان برتري داده و گزينش و انتخاب كرده است. و هم فرمود: دخترم فاطمه (س)، سيده زنان ازگذشتگان و آيندگان است. فأمّا انبنتي فاطمه فانها سيدهٔ نساء العالمين من الاولين و الاخرين و يا در سخن ديگري فرمود او از همه زنان جهان برتر است.
و يا فرمود كه او سيده نساء اهل الجنه است و اين تعريفها نوعي درس آموزي هستند به مردم كه ديگران دريابند به چه كساني متوسل شوند و از چه كساني براي زندگي الگو گيرند.
سخن ديگران درباره فاطمه (س) ما از زبان حضرات معصومان عليهم السلام درباره فاطمه (س) بحث نكنيم كه آنها جاي خود دارند از ديگران بگوئيم و از جمله از عايشه همسر پيامبر (ص) كه ميگفت كسي را نديدم از فاطمه (س) راستگوتر باشد جز پدرش.
ابن ملقن گويد: عايشه سر فاطمه (س) را بوسيد و گفت اي كاش من موئي بر سر تو بودم. ابوبكر پس از وفات پيامبر در برابر سخنان و احقاق حق فاطمه (س) از او، در مقام پاسخ گفت: انت معدن الحكمهٔ و موطن الهدي و الرحمهٔ، و ركن الدين و عين الحجهٔ تو معدن حكمتي، مركز هدايت و رحمتي، ركن و اساس دين و عين محبت خدائي... (البته ما فعلاً وارد اين بحث نميشويم كه اگر فاطمه (س) براستي چنين بود پس چرا در رابطه با سخنان در خواسته اي او موضع خلاف در پيش گرفتند؟ چرا كتك زدن او را دستور داده و يا لااقل در برابر صدمه و آزارش سكوت كردند و دم بر نياوردند آري آنجا كه پاي مطامع و منافع در ميان باشد، درخت شرف را ميسوزانند و حتي تنها يادگار رسول خاتم سيلي ميخورد و ديگران خاموش ميمانند...)
تعبيرها از فاطمه (س) تعبيراتي كه از فاطمه (س) در دست است بگونهاي است كه حكايت از مقام و عظمت والاي او دارند.براساس روايات متعدد عبارات و كلماتي در شأن او بسيار و از آن جمله است: او فاضله است، عليمه است، محدثه است (يعني فرشته سخن ميگويد) معصومه است و محصوره از گناه، رشيده است، شهيده است بمعناي خاص و عامش، كنيز خداست ،واجد بوي بهشت است، مدافع حق است و حق طلب، مادر امامان است،ادامه شجره نبوت است تقيه و نقيه است، پاره تن پيامبر، يا بضعهٔ رسول است، سيده زنان است، و... فاطمه (س) رابرتر از مريم دانستهاند زيرا كه مريم مادر يك عيسي است و فاطمه (س) مادر ۱۱ امام معصوم، كه عيسي فرزند مريم در عين نبوت بايد در پشت سر مهدي او نماز بگذارد. امام صادق (ع) فرمود خداوند فرمود از نور فاطمه (س) اماماني پديد آوردم كه به امر من قيام كنند و افراد را بحقم هدايت نمايند.
و از اينگونه تعبيرات درباره او بسيارند، كه برخي از آنها صفات موهبتي هستند و برخي ديگر صفات مكتب و زنان ما با بهرهگيري از جنبه الگوئي او ميتوانند بسياري از صفات مورد انتساب فاطمه (س) را بدست آورند و يا لااقل قدم در جاي قدم او بگذارند. او طاهره است و از هر آلودگي و ناپاكي به دور است. و زن ميتواند طاهره باشد بشرطي كه راه فاطمه (س) را طي كند، در برابر وقايع و جريانات و در مشيها و حركتها و در برخورد با نامحرم چون فاطمه (س) موضع گيرد.
شرف و افتخار فاطمه (س) : شرف و افتخار فاطمه (س) در اين است كه از همه گسسته و به خدا پيوسته است، بنده حق است و تسليم او، عابدهاي است بي مانند كه با تمام وجود به پرستش خداي پرداخته است. در پيشگاه حكم و فرمان الهي كالميت بين يدي الغسال است تنها و تنها در پي آن است دريابد كه خداوند از چه چيز خرسند است، چه امري به نظر او مبغوض است، رضايتش در چيست؟ سخطش در كدام عمل و رفتار؟ و او همان را مورد عنايت قرار دهد. فاطمه (س) در سايه بندگي خدا خير نساء اهل الجنهٔ شد، و به همين خاطر افضل نساء اهل الارض بحساب و در سايه چنين امري است كه نور او از نور عظمت خدا مشتق ميشود.
و رهيابيها در سايه ادامه راه اوست و افضليت در سايه بهرهمندي از هدايت او، و بهترين زن بودن در سايه پذيرش جنبه الگوئي او. فاطمه (س) در سايه بندگي خدا به درجهاي رسيده كه ميتواند عزيز خدا باشد و ميوه دل پيامبر به حساب آيد، همتا و همراز علي باشد و هم پرواز با سيد اوصيا و سرانجام، ميزان و معيار سنجش حق و باطل، و كفر و ايمان براي ديگران گردد. فاطمه (س) يك محك انسانيت و فضيلت است و زنان ملاك اعتلاء و انحطاط خود را براساس او بايد در نظر گيرند. رمز عظمت را در او بايد بجويند و سعادتمندي را در گروه ادامه راهش بدانند. فاطمه (س) آبرومند درگاه خداوند است، و اين آبرو را در سايه اطاعت و تسليم خود به خدا پديد آورده و دانسته است كه عزت از آن خداست. ان العزهٔ لله جميعا و هم اوست كه بشرط زمينه سازي ما، عزت را براي ما مقدر ميسازد تعز من تشاء و فاطمه (س) كوشيد خود را در مسير عزت خدائي قرار دهد و عزيز گردد.
او دريافته است كه حكومت بر دلها در سايه سازش با خدا و پيوند با او حاصل ميشود، نه در سايه خودآرائي و نه در سايه فريب و نيرنگ.
دلها را خداي ميگرداند نه مردم، صفاي باطن و رشد در سايه بندگي خدا بدست ميآيد نه در سايه دلقكي و موي افشاني و رنگ كاري و اين دريافت درسي مهم براي همه زنان در طول تاريخ است. و اگر زني چون فاطمه (س) با خدا بسازد و در نزدش آبرويي پيدا كند، چنان خواهد شد كه پيامبر بجاي او بنشيند و گندم او را آسياب كند. و از او بوي بهشت استشمام كند.
مقام عصمت او فاطمه (س) داراي مقام عصمت است بدين معني كه معصومه است، يعني محصوره از گناه، يعني ممنوع و محفوظ از لغزش و انحراف و از اين ديد ميتواند الگو باشد. عصمت يك سبب شعوري است كه به هيچ وجه مغلوب نميشود و از انواع شعور و ادراكي نيست كه ما با آن آشنائيم و از سنخ علوم و ادراكات متعارضي نيست كه قابل اكتساب و تعلم باشد.
پس در راه و روش فاطمه (س) اشتباه و لغزشي نيست. آيه تطهير هم او را از رجس و خطا دور معرفي ميكند و حديث معروف ان الله اصطفاك و طهرك...نيز آن را تأييد مينمايد. البته مقام بصيرتش و ادراكش از جهان و ماسواي آن خود عامل ديگري براي دوري او از لغزش است.
عصمت موجد صورت علمي ريشهداري است كه پديد آورند. آثاري از اخلاق چون شجاعت، عفت و سخاوت است و مانع پديد آمدن جبن، خمود و شره، بخل، تبذير، تدبر و براين اساس فاطمه (س) داراي فضايل اخلاقي است به صورت كامل و مطلق و به دور از رذايل اخلاقي است آن هم در صورت كلي آن، او نه تنها تن به گناه نميدهد، بلكه حتي ترك اولائي از او سر نميزند. هرگز قول و فعلي را مرتكب نميشود كه در آن شائبه ترك اولي و يا گناه باشد. بدين سان او در خورتر از هر كس در داشتن جنبه الگوئي است. مقام علم او فاطمه (س)زني عالمه است، عالمهاي كه بلا معلمه است، معلم او خداست و علم موهبتي به او عنايت كرده در عين اينكه رسول خدا (ص) در مسؤليت پدري بالاي سر او بوده و راه رشد و آگاهي را براي او هموار كرده است.
چه بسيارند سؤالات و پرسشهائي كه فاطمه (س) در طول مدت حياتش از پدر پرسيده و براي آنها پاسخ مناسب و عملي يافته است. مقام علمي فاطمه (س) را در نحوه برخورد او نسبت به خود و ديگران، و نسبت به خداي جهان و پديدههاي آفرينش ميتوان يافت، هم چنين در عرصه الهيات و در عرصه ادب و سخن تنها خطبه او در مسجد، آن هم در چنان حال و هوائي، كافي است كه او را فردي نمونه و زبده قلمداد كند و برتري و علو فكري او را نسبت به ديگران نشان دهد.
- او در مقام دانش بجائي رسيد كه رسول خدا (ص) دربارهاش فرمود فطمها اله تبارك و تعالي بالعلم و او در اين مقام همانند مقام عصمتش از انبياي پيشين پيشتر رفته است. چنين امري نبايد استبعادي را پديد آورد زيرا آدمي در سايه بندگي خدا ميتواند به جائي رسد كه واجد سمع و بصر الهي گردد. كنت سمعه اللذي يسمع به و بصره اللذي يبصربه و براي انساني واجد چشم و گوش خدائي سر در آوردن از حقايق و اسرار امري عادي و طبيعي است.
مقام تقواي فاطمه (س) فاطمه (س) داراي ملكه تقواست و بدين خاطر همه گاه هشيار است كه معصيتي پديد نيايد و جز در مسير فضايل حركت نكند. هواي حق را بر هواي دل ترجيح ميدهد و در اين راه به جائي ميرسد كه براي افراد عادي جامعه قابل تعليل نيست. هم چون فردي عادي از پدر تقاضاي خدمتكاري ميكند، و بر خلاف آن درخواست پيامبر خدا به او تسبيح ويژهاي براي تكبير و ستايش خدا ميآموزد، و فاطمه (س) خدا را بر اين عطاي پيامبر سپاس ميگذارد. عمل و رفتار فاطمه (س) بر خلاف مقتضاي تقوا نيست و بدين خاطر هرگز مرتكب امري خلاف تقوي نيست، و هرگز اسير حرص و طمع نيست، از شأن و موقعيت خود، پدر، و همسر سوء استفاده نميكند.
در مسير خود دچار گمراهي و سردرگمي نميشود. - او راه تقوا را در پيش ميگيرد و در خور شأني ميگردد كه خداي براي او راه در رُو و نجات از مشكل را كه در قرآن وعده داده است فراهم ميسازد و من يتق الله يجعل له مخرجا شما در عالم انساني كدام زن را سراغ داريد كه در تقوا بتواند همدوش و همگام فاطمه (س) باشد؟
پس وعده الهي درباره او محقق ميگردد. - او سعي به هدايتطلبي و رهيابي ميكند و ميكوشد اهل هدايت و در معرض راهنمائي خدا واقع گردد. در نتيجه خداوند عوامل زيان و ضرر بخشي گمراهان را از ساحت او دور ميدارد. عليكم انفسكم لا يضركم من ضل اذ اهتديتم. و اين هم وعده ديگر خداوند است كه فاطمه (س) خود را در معرض آن قرار ميدهد. - و بالاخره او خود را با سر منشأ عزت و سرافرازي همگام ميكند و در نتيجه پيوند عزت براي او پديد آمده و مصداق اين آيه قرآن ميشود ولله العزهٔ و لرسوله و للمؤمنين در جنبه ايمان و باور داشت چه كسي در عالم زنان چون فاطمه (س) است؟
پس حق است كه عزت و آبرومندي از آن او باشد. بخاطر عصمتش و مقام علميش همه حركات و مواضعش براساس حكمت بالغه الهي و خود در اين جنبه نيز الگويي تام و تمام است. ديگران هم وظيفه تبعيت از راه و رسم او را دارند و هم خود موظفند در مسيري قرار گيرند كه حاصل آن رشد و كمال و دستيابي به بصيرتي براي يافتن راه خود باشد.
آبرويش نزد خدا فاطمه (ص) آن بندهاي است كه در نزد خدا آبروئي عظيم و پردامنه پيدا ميكند. تا حدي كه خداي به رضاي فاطمه (س) خرسند و به غضب فاطمه (س) غضبناك ميشود، ان الله يرضي لرضاء فاطمهٔ و يغضب لغضبها و نمونه همين سخن در آثار ديگر روايات از اهل شيعه و سنت زياد بچشم ميخورد.
به امام صادق (ع) گفتند كه برخي اين حديث را باور ندارند - آيا قابل قبول است كه خداي از خشم فاطمه (س) بخشم آيد؟ امام فرمود چرا باور نميداريد؟ آيا شما باور نداريد كه خداي از خشم بنده مؤمن بخشم ميآيد؟ فاطمه (س) نيز زني با ايمان است و طبيعي است خداي از خشمش بخشم ميآيد.
فاطمه (س) در پيشگاه خدا و در سايه عبادت قرب و آبرو پيدا كرده و در مثال آبرومنديش اين بس كه براي او مائدهاي آسماني نازل ميشد آن هم، نه يكبار و دوبار، بلكه بصورتي مكرر. رسول خدا (ص) بهمراه علي مرتضي بر او وارد شدند در حاليكه هر دو بمانند فاطمه (س) گرسنه بودند. ظرف غذائي گوارا در كنار او يافتند. پرسيدند أنّي لكِ هذا؟ اين غذا از كجا پديد آمد؟ پاسخ داد من عندالله - از جانب خدا.
هم چنين اين سخن از سلمان است كه گفت به هنگامي كه فاطمهٔ (س) در مسجد قصد نفرين كردن كرد و غضبناك شد. ديدم ديوارهاي مسجد ميلرزد. و امام باقر (ع) فرمود به خدا سوگند اگر فاطمه (س) گيسو ميگشود و لب به نفرين باز ميكرد زمين اهل خود را فرو ميبرد و يا عذاب بر مردم نازل ميشد و اين حقيقتي است كه پيامبر (ص) به فاطمه (س) فرمود: يا فاطمه ان اله عزوجل يغضب لغضبك و يرضي لرضاك.
مقام شفاعت بخاظر آبرومنديش در پيشگاه خداوند فاطمه (س) داراي مقام شفاعت است، و اين سخني است كه پيامبر دربارهاش فرموده بود: جعل الله مهر فاطمهٔ الزهراء شفاعهٔ المذنبين من ام ابيها خداوند مهر فاطمه زهرا (س) را شفاعت گنه كاران امت پدرش قرار داد. (البته بدان شرط كه لايق و در خور شفاعت گردند). امام باقر (ع) فرمود: در قيامت كنار آتش دوزخ، براي مادر ما فاطمه (ع) جايگاهي بلند است كه به منظور شفاعت و نجات دوستان ميايستد و گنهكاران به دختر پيامبر پناه ميبرند - و امام صادق (ع) هم در تأييد اين سخن فرمود معني خير كثير همين است و او نفع بسياري را بخاطر آبرومنديش در پيشگاه خدا متوجه امت ميسازد. در اين ادعا جاي تعجب و استبعادي نيست.
خداوند اين چنين ميكند كه به بندهاي مقام عزت و شفاعت ميبخشد، بدون اينكه بندهاي را در آن امر مستقل و يا خود را در اين جنبه خلع يد كند. بر خلاف تصور گروهي كه آن را محال ميدانند اين دعوي مبناي قرآني دارد بدينگونه كه: جانها بدست خداست (الله يتوفي الانفس حين موتها) ولي آن را در اختيار فرشته مرگ قرار ميدهد بدون اينكه آن حق را از خود سلب كند (قل يتوفيكم ملك الموت اللذي و كل بكم- در امر شفاعت (قل لله الشفاعهٔ جميعا).
در عين حال به اين آيات توجه كنيد: من ذاللذي يشفع عنده الا باذنه - ولا يشفعون الا لمن ارتضي.
ديگر مقامات ما را توان آن نيست كه همه كمالات او را در اين محدوه فكر كنيم. اوج رتبت و مقام او بحدي است كه هيچ پرنده تيزبالي به درك مقامش دست نمييابد و چند بعدي بودن حياتش سبب ميشود كه اگر يك جنبه آن را مورد عنايت قرار دهيم از ديگر جنبهها باز ميمانيم. ناگزير به صورت اشارهاي به مواردي از آنها را به صورت گذرا متذكر ميشويم: - او از نور عظمت خدا خلق شده لا ن الله تعالي خلقها من نور عظمته، حوارء انسيه است و نطفه او از ميوه بهشتي است. و پيامبر بوي بهشت را از فاطمه (س) ميشنيد شب قدر هزار ماه و فاطمه (س) تأويل شب قدر است، و محور اهلبيت است و از زنان برگزيده جهان است (سيدهٔ نساء اهل الارض) زهرا از صابرين است و بهشت براي فاطمه (س) خلق شده.
و داراي مقام شفاعت است، با جبرئيل مراوده داشت، و براي او مائده نازل ميشد، خدا پيش از خلقت دنيويش امتحانش كرد و موفقش يافت، آبرومند نزد خداست، امانتدار خلفاي الهي است، مادر مهدي است و... همانگونه كه ذكر شد ريشه و منشأ كمالات او عبادت، اطاعت و تسليم است. زهد و تقوا و امانت داري تكليف و رعايت آن است. متعهد و مسؤول است، داراي وقار و استقامت است. غضب دارد و بي باك نيست، زبان دارد و اهل همز و لمز نيست او زني است كه موقعيت خود را در عرصه تكليف يافته و آگاهانه و فضيلت مندانه در راه وصول به آن به پيش ميرود و هدفي جز جلب رضاي الهي ندارد .
درود بر فاطمه (س) شأن و مقام او را از سخناني كه ديگر اين درباره او گفتهاند، مخصوصاً حضرات معصومان (ع) ميتوان دريافت مثل درودهائي كه مرحوم مجلسي از زبان معصوم (ع) درباره او گفته است.
السلام علي نفس الله القائمهٔ بالسنن السلام علي نفس الله العليا، و شجرهٔ طوبي، و سدرهٔ المنتهي و المثل الاعلي و... اما در اين قسمت ميخواهيم از زبان فردي غير معصوم درود را درباره فاطمه نقل كنيم. محيي الدين عربي در كتاب مناقب براي هر يك از چهارده معصوم (ع) خطبهاي دارد كه در آن شؤوني را از آن معصومان نقل ميكند. درباره فاطمه سلام الله عليها چنين ميسرايد: و صلّ علي الجوهرهٔ القدسيهٔ في تعيّن الانسيّهِٔ - صورهٔ النفس الكليهٔ - جواد العالم العقليهٔ - بضعهٔ الحقيقهٔ النبويهٔ مطلع الانوار العلويهٔ - عين عيون الاسرار الفاطميهٔ - الناجيهٔ المنجيهٔ لمحبيها عن النار، ثمرهٔ شجرهٔ اليقين، سيدهٔ نساء العالمين، المعروفهٔ بالقدر، المجهولهٔ بالقبر، قرهٔ عين الرسول، الزهراء البتول، عليها الصلوات و السلام.
محوريت فاطمه (س) در شأن و مقام فاطمه (س) هر چه بگويند كم گفتهاند و رتبه و عظمت او بسي بيشتر از وصف توصيف كنندگان است او دخت پيامبر است و همسر امير مؤمنان، مادر سبطين است و خود معصومهاي شهيده، نمونه تربيت پدري است كه داراي مقام نبوت است و مادري كه سيده زنان عالم است . او داراي ملكه تقوا، عفت و عدالت است و داراي مقام عبد است و در اين راه واجد صفاتي كه افراد عادي بشر را توان اكتساب آن در چنان حد نيست. حق اين است كه گفتهاند براي او رازي الهي و لطيفه لاهوت مطرح است. ان لفاطمهٔ سلام الله عليها سرّاً الهياً و معني لاهوتيا...
محور بودن فاطمه (س) فاطمه (س) در جهان آفرينش و در دنياي اسلام ميتواند محوري به حساب آيد كه گردش بسياري از پديدهها و چرخش آنها بد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 419]
-
گوناگون
پربازدیدترینها