محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846624260
زنان پديدآورندگان پيدا و پنهان تاريخ - مهدي بابائي - مجتبي تهراني
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: زنان پديدآورندگان پيدا و پنهان تاريخ - مهدي بابائي - مجتبي تهراني
سحام: اثرات حركت زنان در روند توسعه و پويايي جامعه، بدون شك اگر از مردان بيشتر نباشد، كمتر هم نيست. ولادت حضرتزهرا(س) و روز زن فرصت مناسبي بود تا با يكي از معدود چهرههاي موفق خانم كه بيش از چهار دهه فعاليت در عرصههاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي و... دارد به گفتوگو بنشينيم. كسي كه به اذعان بسياري از شخصيتها و صاحبنظران نماد بلندي از همت، همراهي و پويايي زن امروز ايران اسلامي است. فعاليتها و حركتهاي او به بسياري از زنان اميد و انگيزه داده است. از سال 1341 كه آغاز نهضت امام خميني بود زندگي مشترك خود با مهدي كروبي را آغاز كرد از بدو زندگي مشترك به همراه همسر خود فراز و نشيبهاي تند را پشت سر ميگذارد.
زندگي در تبعيد، حضور در تحصنها، اعتصابات، سرزدن به خانواده زندانيان سياسي و مديريت خانه، خانواده و سر زدن به همسر و پدرشوهرش كه هر دو يا زنداني بودند يا تبعيدي و يا فراري از دست رژيم طاغوت بودند. از خانهبدوشي و از تربيت فرزندان در نبود همسر ميگويد، از پدرشوهر مرحومش شيخ احمد ميگويد. از 30 سال فعاليت خالصانه و نامهربانيهاي دوستان و زمانه با شكاف بر قلب تاريخ ميزند و از ناگفتهها ميگويد، گفتوگوي سايت حزب اعتماد ملي - سحام - را با ايشان ميخوانيم.
خانم كروبي فعاليتهاي جدي شما در عرصههاي سياسي، فرهنگي، اجتماعي از كي آغاز شد؟
زندگي مشتركمان با آقاي كروبي همزمان با نهضت حضرت امام خميني بود و طبعا با فراز و نشيبهايي روبهرو بوديم و ساواك هم سال به سال حساسيت بيشتري نسبت به مبارزين نشان ميداد. ولي از آنجايي كه مبارزه عليه رژيم پهلوي را يك وظيفه ميدانستيم و به نظرات و اعلاميههاي حضرت امام معتقد بوديم فشارها و تهديدها خيلي تاثيرگذار نبود و به هر حال زندگي همراه با تبعيد و زندانهاي مكرر بهويژه شهادت بعضي از زندانيان و نگرانيها و اضطراب بسيار سخت ميگذشت. همه خانوادههاي زنداني در شرايط سخت و سنگين به سر ميبردند و فشارهاي ساواك موجب شده بود كه شايد بعضي از نزديكان و آشنايان هم فاصله ميگرفتند كه مبادا برايشان مشكلي پيش آيد. در يك غربت خاصي به سر ميبرديم. ساعتها در صف طولاني و گرماي تابستان همراه بچهها براي ملاقات ميايستاديم و گاهي هم ملاقات كنسل ميشد و مدتها بهخاطر اينكه مهر رستاخيز را در شناسنامه نزده بوديم و در انتخابات شركت نكرده بوديم از ملاقات با زندانيمان محروممان كردند.
از آن زمانها چه خاطرهاي داريد؟
بارها بود زماني كه آقاي كروبي محكوم يا موقت دستگير شده بود ملاقات بسيار كم انجام ميشد، يا اصلا اطلاعي نداشتيم در كدام بازداشتگاه است. ماهها بود كه در زندان قزلقلعه زندان انفرادي بودند و ممنوعالملاقات و فرزند دوم ما هم متولد شده بود. از صداي راديوي عراق شنيدم كه در قزلقلعه ميباشد، باتفاق دو فرزندم كه ايشان از تولد فرزند دومم بياطلاع بودند به زندان قزلقلعه رفتيم مامور بعد از ساعتها يك تكه كاغذ به من داد كه فقط چند جملهاي را ميتواني به همراه يك لباس براي زندانيات بدهي. من نيز خبر تولد محمدتقي را نوشتم كه مامور به همراه خود برد. خوشحالكننده بود كه از وضعيت زندانيمان مطلع شديم. همانطور براي ايشان، هم از اينكه از حال ما و بچهها باخبر شده بود. در زندان قصر محمدتقي حدود 7 ماهه بود كه پدرش او را ديد. روزي از شهرباني منوچهري زنگ زد و ايشان محكوم به 5 سال حبس شده بود، گفت فردا بياييد. كميته مشترك در 24 ساعت كه در زمان تلفن تا وقت ملاقات با توجه به شهادت بعضي از زندانيان بسيار سخت گذشت. وقتي بعد از ساعتها همراه با بچهها با آقاي كروبي در مشترك ملاقات نمودم از شدت خوشحالي دنياي ديگري را براي خود ديديم.
روز چهارم آبان بود زندان قصر را چراغاني زيادي كرده بودند. لامپها به صورت آويز بود همين سه فرزندم كه به همراهم بودند بعد از بازگشت از ملاقات محمد تقي به لامپها دست زد و لامپها به هم خورد و شكست و مامور چند ساعت ما را بازداشت كرد كه حتما قصد اهانت داشتهايد. ملاقاتهايي كه با بعضي از بزرگان داشتيم به همراه خانوادههاي زنداني بهعنوان اعتراض در رابطه با فشارهائي كه به زندانيان وارد ميشد يا اجازه ملاقات نميدادند يا زنداني جابهجا شده بود، به خانواده اطلاع نميدادند و پاسخگو نبودند و بازرسيها از منزل ديگر جنبه اعلاميه نبود بلكه به دنبال اسلحه ميگشتند كه اينها خاطرات خاص خود را دارد. در يك مقطعي پدر آقاي كروبي هم در دماوند تبعيد بود كه شخصيتي مبارز، مومن و تاثيرگذار در خانواده ما بود و آقاي كروبي هم زندان قصر بودند. باتفاق بچهها روزهاي جمعه به ديدار پدربزرگ ميرفتيم روزها سه شب هم در زندان قصر كه البته گاهي ملاقات انجام ميشد و گاهي هم اجازه نميدادند گاهي ماهها ميگذشت و خانواده زنداني از وضع زندانياش بياطلاع بود و بسيار سخت ميگذشت. بهترين روزهاي سال عيد نوروز بود كه بچهها ميتوانستند ملاقات حضوري با پدرشان داشته باشند و در طول سال روزشماري ميكرديم براي آن ايام و بسيار برايمان باارزش و فراموش نشدني بود.
به هر حال انقلاب اسلامي به رهبري حضرت امام(ره) و فداكاري مردم و جانفشانيهاي زندانيان مبارز و تحمل و صبر خانوادههاي آنها بحمدالله در سال 1357 به ثمر رسيد.
بعد از پيروزي انقلاب اسلاميسوابق اجرايي جنابعالي چه مواردي بوده است؟
بعد از پيروزي انقلاب من هم بهعنوان قطرهاي از درياي خروشان مردم احساس وظيفه نمودم و اگر توانستم خدماتي را ارائه دهم بخش مهمي از آن را مرهون جناب آقاي كروبي هستم كه اگر همراهي و همكاري ايشان نبود موفقيتي حاصل نميشد. ابتدا در اوائل انقلاب به همراه دوستان در تاسيس، تجهيز و تكميل چند مركز توانبخشي در تهران، مشهد، شيراز اصفهان ايجاد نمودم و سپس با تاسيس بنياد شهيد و ادامه جنگ تحميلي در سال 1360 در بيمارستان مصطفي خميني مديريت داشتم و معاونت درماني در بنياد شهيد در ارائه خدمات درماني، دارويي، رفاهي و اعزام به خارج از كشور مجروحين شيميايي و جانبازان جهت ادامه درمان با اجازه شورايعالي به خارج از كشور كه بيش از 4 هزار نفر اعزام گرديدند. خدمات ادامه داشت تا سال 1367 كه به امر امام مسووليت جانبازان به نخستوزير وقت جناب آقاي ميرحسين موسوي داده شد چون حجم كاربنياد شهيد بسيار سنگين بود. جانبازان از بنياد شهيد جدا شدند و ستاد جانبازان تشكيل شد.
با توجه به نياز امكانات درماني جهت خانوادههاي معظم شهدا، و جانبازان و شرايط كشور فعاليتم را ادامه دادم در تأسيس، تكميل و راهاندازي 9 بيمارستان در تهران و ساير استانها و تاسيس دانشكده دندانپزشكي شاهد و همچنين دهها كلينيك تخصصي، داروخانههاي شبانهروزي در تهران و شهرستانهايي كه فاقد اين امكانات بودند ايجاد گرديد. افتخارمان بر اين است كه خود از خانواده جانبازان هستيم، فرزند بسيجيام محمدتقي كروبي كه داراي دكتراي حقوق بينالمللي است و پاي خود را در عمليات كربلاي 5 از دست داد.
لازم به ذكر است به جز دوره نمايندگيام در مجلس شوراي اسلامي در دوران مسووليتهايي كه داشتهام هيچگونه حقوق و مزايايي دريافت ننمودم.
روند تاريخي احقاق و يا تضييع حقوق زنان را در جامعه ايران از آغاز انقلاب مشروطه چگونه ارزيابي ميكنيد؟ منظورم اين است كه انقلاب مشروطه در اين رابطه در چه جهتي حركت كرد؟
اگر انقلاب را تحول بنيادي در پيكره نظام سياسي قلمداد كنيم و به خواستههاي اجتماعي انقلابيون بيتوجه باشيم، تعريف ما از انقلاب چندان عميق نخواهد بود.
پيش از انقلاب اسلاميسال 57، انقلاب ديگري در ايران بهوقوع پيوسته بود. انقلاب مشروطه ايران هفتاد سال پيش از انقلاب اسلامي بهوجود آمد. اين انقلاب دستاوردهاي سياسي مختلفي داشت. از جمله مجلس و عدالتخانه. اما يك مسأله واقعا بدون تغيير و دستنخوردهمان. مساله زن.
مساله زن چيست؟ چرا انقلابيون مشروطه به آن بيتوجه بودند؟ چگونه ميتوان يكي از بزرگترين دستاوردهاي انقلاب بعدي را انقلاب در حوزه زنان محسوب كرد؟
واقعيت اين است كه در انقلاب مشروطه كسي گروه اجتماعي زنان را بهعنوان گروه تاثيرگذار و در عين حال به رسميت نميشناخت.
علماي بزرگوار صدر مشروطه چندان علاقهاي به وارد كردن مساله حقوق زنان به خواسته حقوقي انقلابيون مشروطه نداشتند. آنان گرچه واقف بودند كه آنچه به نام سنت در جريان است، چندان با فقه و گرايشهاي فقهي همخواني ندارد، اما لزومي به تغيير نگاه به قشر زنان نديدند.
شايد كساني چون آخوند خراساني، آيات عظام بهبهاني، طباطبايي و نائيني كه پشتوانه مذهبي و مشروعيت بخش حركت مشروطهطلبان فضاي جامعه را براي ورود زن به عرصه تصديگري اجتماعي مناسب نميديدند. آيتالله نائيني كه با كتاب تنزيهالامه خود مانيفست و بيانيه مذهبي مشروطه را نگاشت، مساله حقوق و آزادي زنان را چندان مساله كلي نديد. بطوريكه تاريخ روشنفكري و ضدسلطنتي كه با سيدجمالالدين اسدآبادي آغاز شده بود و بهدنبال تفسيري مدرن از اسلام، حركت تاريخي خود را آغاز كرده بود، تاريخي كاملا مردانه بود. رجال روشنفكر و مشروطهخواه همه مذكر بودند. شايد اگر حركت مشروطهطلبان دچار افراط و تفريط نميشد، شاهد پيوستن زنان به صورت يك حوزه اجتماعي كه نيمياز جامعه را در اختيار داشتند ميبوديم. اما مشروطه به بنبستي رسيد كه نه ميتوانست متشرعين را قانع كند و نه ميتوانست هرج و مرج دروني جامعه را سامان دهد.
رنج بزرگ مشروطهطلبان، فقدان يك رهبر آگاه و آشنا به زمانه مذهبي بود. كسي كه هم بتواند حقوق و آزاديهاي مورد نياز جامعه ايراني را با استخراج فقهي و مذهبي تئوريزه كند و هم خاطر مذهبيون را از بابت محفوظ ماندن شرع راحت كند.
اين روند در دوران طاغوت چگونه بود؟
به هر حال حركت مشروطه به بنبست ديكتاتوري رضاخاني گرفتار شد. ديكتاتوري رضاخاني گرچه استبداد دوران قاجار را پررنگتر كرد، اما نظريه فكري بوميو داخلي براي حكومت بر ايرانيان نداشت.
رضاخان با هر دو قشر درگير در انقلاب مشروطه خصومت ميورزيد. هم مشروطهطلبان به انزوا كشيده شدند و هم مشروعهطلبان منزوي گرديدند. بدين ترتيب باز هم زنان از عرصه اجتماع و مسووليت اجتماعي بازماندند. ضربه ديگر دوران رضاخاني، مساله كشف حجاب بود. رضاخان با اين ضربه، عكسالعمل جامعه مذهبي را به شكل مقاومت منفي برانگيخت.
تاريخ از زناني ياد ميكند كه بعضا سالها به خاطر در امان ماندن حجابشان خانهنشين شدند. ضربه مهلكي به جامعه زنان وارد شده بود. جامعه مذهبي، عملا آزادي زن را گردن نهادن به قوانين ديكتاتوري قلمداد ميكردند. مساله ديگر اين بود كه رژيم پهلوي در تبليغ حضور زنان در جامعه بسيار ظاهرگرا بود. واقع امر اين بود كه جلوه و جمال زنانه زينتالمجلس و مزه حضور مجالس رجال گرديده بود. چهار عرصه قدرت، ثروت، منزلت و علم كه حوزههاي تقسيم كميابهاي جامعه هستند، از دسترس زنان به دور بود. تعيين سرنوشت زنان يا بر اساس فرمان همايوني بود يا در قبضه مرد سنتي خانواده. اين است كه بنبست سلطنت جديد پهلوي فقط براي سياسيون نبود. براي نيمه زنانه جامعه هم خارج از الگوي فرنگيماب تقليدي عرصهاي وجود نداشت. اگر ويترين يك جامعه را در تعداد زنان موفق عرصههاي سياست، بازار، علم و دانشگاه و منزلت اجتماعي بررسي كنيم، ديكتاتوري بعد از مشروطه براي عرضه توانايي زنان بسيار خلوت است.
با توجه به نقش و جايگاه ويژه زنان در نگرش و افكار بلند امام خميني(ره)، انقلاب اسلاميدر ايجاد نشاط و همكاري اجتماعي زنان چه تاثيري داشت؟
امام خميني(ره) در يك مبارزه پرمخاطره و طولاني توانست آرزوي تحقق حقوق و آزاديهاي معرفي گروههاي مختلف را دوباره زنده كند.
زنان ايراني در چهره او، پيامآوري را ديدند كه حقوق مدني زنان را بعد از قرنها سكوت به زبان دين زنده كرد. امام خميني براي زنان نه تنها يك مرجع تقليد و رهبر ديني، بلكه يك مرجع تغيير بود.
همسران مبارزين از آزادانديشي امام و نگرش غيرمتصلب ايشان، نويد يك رهبر جامع و كامل براي دستيابي زنان به حقوق مدني خويش را روايت كردند و زنان هميشه رويدادهاي پنهان تاريخ بودهاند و با رهبري حضرت امام ميليونها زن از پستوي خانه بيرون زدند و خيابانها را به حمايت از رهبر مبارزان تسخير كردند. شكوه انقلاب اسلامي57 برخلاف انقلاب مشروطه، شكوهي فقط مردانه نبود.
امام خميني در اولين روزهاي پيروزي با خيل عظيم زنان ديدار و سخنراني كردند. حضرت امام در پاسخ به اينكه براي حفظ سلامتيشان مانع از حضور خيل عظيم زنان در محل ملاقاتهاي ايشان شوند بهصورت قاطع و صريح فرمودند: كه همين زنان ساده خانواده كه با كودكان خردسالشان قدمرنجه كردهاند، باعث پيروزي انقلاب اسلامي شدهاند و صاحب انقلابند و حضور زنان را از مفاخر نظام دانستند و انقلاب با محوريت تفكر حضرت امام، درهاي بسته تاريخ را به روي زنان گشود.
سختترين باورهاي غلط سنتي كه حضور زنان را در صحنه انقلاب و جامعه بعضا حرام ميدانستند، با پاسخ رهبر بزرگ مذهبي و برهانهاي محكم فقهي فرو ميريخت.
در يك دوره بيست ساله، عرصههاي علميو فكري، سياسي، اقتصادي مملو از انرژي نيمه خاموش جامعه شد. نيمهاي كه نشان داد، چنانچه رقابتي سالم بين توانايي زنان و مردان در مديريت كشور باشد، قدرت و تسلط و تدبيرش كمتر از مردان نيست.
تفكر امام داراي چنان استحكاميبود كه با ورود زن به عرصه، برخلاف الگوهاي غربي و شرقي، خانواده نه تنها تضعيف نميشود كه قدرت خانواده ايراني و نهاد اساسي مشترك مرد و زن خانواده به قوام و اطمينان رسيد. حضور زنان در دانشگاهها از 12 درصد قبل از انقلاب امروزه به بيش از 62 درصد رسيده است و مادران تحصيل كرده، داراي بينش و صاحب اخلاق اجتماعي، ظرفيت تربيتي انسان ايراني را تكميل ميكنند.
اگر زن سنتي براي حفظ موقعيت خود به جادو و خرافات روي ميآورد و اگر زن غيرسنتي براي عرضه توانايياش، راهي جز جلوهگري در عرصههاي تجمل مردانه نداشت، زن انقلاب اسلاميظرفيت علم و فضيلت تفكر و موقعيت تسلط بر سرنوشت خويش را به دست آورد. البته تاريخ انقلاب، تاريخ گواهي است.
تاريخي كه سي سال از عمر آن گذشته است. پشت اين تاريخ كه مروج برابري حقوق انساني زن و مرد است، هزارههاي تبعيض وجود دارد. هزاران سال تبعيض و خشونت عليه زن. اين تاريخ سي ساله پيمانه كوچكي در برابر قرون تبعيض عليه زنان است. اما وقتي كه همين سي سال و دستاوردهايش را با قرنهاي گذشته قياس ميكنيم، يك جمله بيشتر براي قياس اين دو تاريخ نميتوان يافت. انقلاب اسلامي57، انقلاب اسلاميجهش موقعيت زنان ايراني است. نكته جالب اين است كه نقدها و اعتراضهايي هم كه بعضا از سوي فعالين زن مطرح ميشود، از سوي كساني است كه با رهگشايي تفكر امام و با رفع حضور زنان توسط فرامين ايشان، موقعيت كسب معارف و تحصيل علوم اجتماعي را يافتهاند.
حتي اگر ريشه اعتراض اين فعالان زن را بررسي كنيم، اعتماد به نفسي را بازشناسي خواهيم كرد، كه انقلاب سال 57 به نيمه خاموش جامعه بخشيده است. براي فهميدن نقش رهبر ممتاز و مرجع عاليقدري كه باعث اين جهش بزرگ گرديده است نيازمند يادداشت ديگري هستيم. اما خوب است كه تامل كنيم كه اگر انقلاب اسلاميسال 57، از رهبري جامعي كه مورد توافق همه گروههاي اجتماعي مورد وثوق اكثريت مذهبي ايران محروم ميبود، آيا زن ايراني باز هم اسير انقلابي مردانه نميشد.
با اين تصور ميتوانيم نقش رهبري امام(ره) را در شكستن حصارهاي غيرمنطقي پيرامون زن ايراني را دوباره بررسي كنيم.
با توجه به اين سوابقي كه فرموديد چه شد كه در دور هشتم مجلس شوراي اسلامي راهي خانه ملت نشديد؟
ناكامي در انتخابات نبود براي اصلاحطلبان ناكامگذاري بود بعضي ارادههاي غيرمدني اجازه نداد انتخابات شكل طبيعياش را ادامه دهد و كساني كه طبق سفارش حضرت امام به حكم قانون از دخالت در سياست منع شده بودند پادگانها را به بدنه دولت منتقل نمودند و ضربه بزرگي به حضور و مشاركت مردم وارد گرديد و انگيزه مردم را به انتخابات كم كرده بود و انتخابات بيروح و بيمحتوايي را پشت سر نهاديم.
ارزيابي شما از جايگاه زن در كشور در شرايط فعلي چيست؟
زنان پديدآورندگان پيدا و پنهان در رويدادهاي بزرگ تاريخ بودهاند و حقوق واقعيشان تضييع شده و كمتر دولتي بوده كه توانمندسازي يا فراهمسازي امكانات و شرايط لازم را بهوجود آورد در صورتي كه زنان در مخاطرات انقلاب اسلاميچه قبل از پيروزي و بعد از انقلاب اسلاميهم حضورشان سرنوشتساز بود و هم قابليتهايشان را در همه عرصهها اعم از فرهنگي، علمي، سياسي، اجتماعي و هنري، مديريتي بهخوبي ايفا نمودند و همه گرايشهاي فكري به اين مساله معتقدند. در حال حاضر لزوم توجه جديتر، كاربرديتر و برنامهريزيشده به زنان و استفاده از توان و پتانسيلهاي عظيم فكري آنان احساس ميشود.
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
سه شنبه 4 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 265]
-
گوناگون
پربازدیدترینها