واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: ويژگىهاى ماهوى و شكلى جمهورى اسلامى ايران در قانون اساسي
محمد برزگر خسروي
بند -1 نوع حكومت: نام “جمهورى اسلامي” دلالت بر نوع و محتواى حكومت دارد بدين صورت كه كلمه “جمهوري” مبين شكل حكومت است يعنى عمده تصميمات حكومت با راى مردم شكل مىگيرد. كلمه “اسلامي” دلالت بر محتواى حكومت دارد. بدين معنى كه حكومت بر مبناى احكام اسلامى اداره مىگردد و ايدئولوژى و معيار سنجش امور، ضوابط اسلامى است. در اين راستا مشروعيت نظام و حكومت در شكلگيرى و تطابق مقررات آن با موازين اسلامى است و “ولايت فقيه” در قانون اساسى مظهرى براى اين امر تلقى مىگردد. براساس اصل پنجم قانون اساسي” در زمان غيبت حضرت ولى عصر (عج) در جمهورى اسلامى ايران ولايت امر و امامت امت بر عهده فقيه عادل و با تقوي، آگاه به زمان، شجاع، مدير و مدبر است كه طبق اصل يكصد و هفتم عهدهدار آن مىگردد.”
بند -2 مبانى اعتقادي: محتواى نظام جمهورى اسلامى ايران براساس اصول فكرى و عقيدتى اسلام استوار گرديده است به نحوى كه صراحتا در اصول قانون اساسى بر آن تاكيد شده است. بر اساس اصل دوم قانون اساسى جمهورى اسلامى نظامى است بر پايه ايمان به:
-1 خداى يكتا (لا اله الا الله) و اختصاص حاكميت و تشريع به او و لزوم تسليم در برابر امر او.
-2 وحى الهى و نقش بنيادى آن در بيان قوانين.
-3 معاد و نقش سازنده آن در سير تكاملى انسان به سوى خدا.
-4 عدل خدا در خلقت و تشريع.
-5 امامت و رهبرى مستمر و نقش اساسى آن در تداوم انقلاب اسلامي.
-6 كرامت و ارزش والاى انسان و آزادى توام با مسئوليت او در برابر خدا كه از راه:
الف- اجتهاد مستمر فقهاى جامعالشرايط براساس كتاب و سنت معصومين (ع)
ب- استفاده از علوم و فنون و تجارت پيشرفته بشرى و تلاش در پيشبرد آنها.
ج- نفى هرگونه ستمگرى و ستمكشى و سلطهگرى و سلطهپذيري، قسط و عدل و استقلال سياسى و اقتصادى و اجتماعى و فرهنگى و همبستگى ملى را تامين مىكند.”
بند سوم- وحدت ملي:
با توجه به وجود قوميتهاى مختلف در كشور ايران، قانون اساسى “وحدت ملي” را در اصول مختلف از جمله اصول 9، 26 و 100 مورد تاكيد قرار داده است. اقوام، زبانها، نژادها، اديان و مذاهب مختلف در يك كشور مىتواند منشا بروز تشتت و پراكندگى در آن گردند. قانون اساسى ايران موازينى را براى تحقق وحدت ملى و جلوگيرى از تجزيه طلبى تدارك ديده است كه عبارتند از:
الف- تساوى اقوام:
براساس اصل نوزدهم قانون اساسي: “مردم ايران از هر قوم و قبيله كه باشند از حقوق مساوى برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اينها سبب امتياز نخواهد بود.” و اين امر به نحوى است كه در برخوردارى از حقوق اجتماعى نظير انتخابات از تساوى برخوردارند و نژاد و قوميت و زبان تاثيرى در آن ندارد. براساس اصل بيستم قانون اساسي: “همه افراد ملت اعم از زن و مرد يكسان در حمايت قانون قرار دارند و از همه حقوق انساني، سياسي، اقتصادي، اجتماعى و فرهنگى با رعايت موازين اسلام برخوردارند.”
ب- رسميت ديگر مذاهب اسلامي:
براساس اصل دوازدهم قانون اساسي: “دين رسمى ايران، اسلام و مذهب جعفرى اثنى عشرى است كه الى الابد غير قابل تغيير است. و مذاهب ديگر اسلامى اعم از حنفي، شافعي، مالكي، حنبلى و زيدى داراى احترام كامل مىباشند و پيروان اين مذاهب در انجام مراسم مذهبي، طبق فقه خودشان آزادند و در تعليم و تربيت دينى و احوال شخصيه (ازدواج، طلاق، ارث، وصيت) و دعاوى مربوط به آن در دادگاه رسميت دارند و در هر منطقهاى كه پيروان هر يك از اين مذاهب اكثريت داشته باشند مقررات محلى در حدود اختيارت شوراها بر طبق آن مذاهب خواهد بود، با حفظ حقوق پيروان ساير مذاهب.”
ج- رسميت اديان توحيدي:
براساس اصل سيزدهم قانون اساسي: “ايرانيان زرتشتي، كليمى و مسيحى تنها اقليتهاى دينى شناخته مىشوند كه در حدود قانون در انجام مراسم دينى خود آزادند و در احوال شخصيه و تعليمات دينى بر طرق آيين خود عمل مىكنند.”
جمهورى اسلامى موظف است با الهام از تعاليم اخلاق اسلامى با ساير اديان رفتار نمايد. براساس اصل چهاردهم قانون اساسي: “به حكم آيه شريفه “لا ينهيكم اله عن الذين لم يقاتلوكم فى الدين ولم يخرجوكم من دياركم ان تبروهم تقسطوا اليهم ان الله يحب المقسطين” دولت جمهورى اسلامى ايران و مسلمانان موظفاند نسبت به افراد غير مسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامى عمل نمايند و حقوق انسانى آنان را رعايت كنند، اين اصل در حق كسانى اعتبار دارد كه بر ضد اسلام و جمهورى اسلامى ايران توطئه و اقدام نكنند.”
د- حق استفاده از زبانهاى محلي:
براساس اصل پانزدهم قانون اساسى “... استفاده از زبان هاى محلى و قومى در مطبوعات و رسانههاى گروهى و تدريس ادبيات آنها در مدارس، در كنار زبان فارسى آزاد است.”
بند -4 تماميت ارضي:
سرزمين يكى از عناصر تشكيل دهنده “دولت” است. مرزهاى هر كشورى بايد مورد احترام قرار گيرد به نحوى كه تعدى به آن به منزله تجاوز به دولت قلمداد شود. شناخت آزادىهاى مختلف براى اقوام و قبايل گوناگون نبايد لطمهاى به تماميت ارضى زده و يا محملى براى تجزيه طلبى گردد. موضوع تماميت ارضى و يكپارچگى سرزمين ايران در اصول متعدد قانون اساسى از جمله اصول نهم، هفتاد و هشتم، يكصدم، يكصد و پنجاه و دوم و يكصد و هفتاد و ششم مطرح گرديده و حفظ آن وظيفه دولت (اصل 9) و آحاد ملت شناخته شده است. براساس اصل هفتاد و هشتم قانون اساسي: “هرگونه تغيير در خطوط مرزى ممنوع است مگر اصلاحات جزئى با رعايت مصالح كشور به شرط اينكه يك طرفه نباشد و به استقلال و تماميت ارضى كشور لطمه نزند و به تصويب چهار پنجم مجموع نمايندگان مجلس شوراى اسلامى برسد.”
بند -5 استقلال و آزادي
“استقلال، آزادي، جمهورى اسلامي” از شعارهاى اصول انقلاب اسلامى ايران بود. شعار مذكور نه تنها در مقدمه قانون اساسى بلكه در اصول مختلف آن جاى گرفته است و براساس اصل نهم دولت و آحاد ملت موظف به حفظ آن هستند.
بند -6 تفكيك ناپذيرى اصول:
براساس اصل نهم قانون اساسي: “در جمهورى اسلامى ايران آزادى و استقلال و وحدت و تماميت ارضى كشور از يكديگر تفكيك ناپذيرند و حفظ آنها وظيفه دولت و آحاد ملت است. هيچ فرد يا گروه يا مقامى حق ندارد به نام استفاده از آزادي، به استقلال سياسي، فرهنگي، اقتصادي، نظامى و تماميت ارضى ايران كمترين خدشهاى وارد كند و هيچ مقامى حق ندارد به نام حفظ استقلال و تماميت ارضى كشور آزادىهاى مشروع را، هر چند با وضع قوانين و مقررات، سلب كند.”
بند -7 امت اسلامي:
جمهورى اسلامى ايران به لحاظ محتواى اسلامى خود مسلمانان را امت واحده مىداند. در اسلام مهمترين معيار براى همبستگي، اعتقادات دينى است. لذا مرزهاى جغرافيايى جدا كننده مسلمانان از يكديگر نخواهد بود. چنين وجه اشتراكى اقتضا دارد كه در مسائل سياسي، اقتصادى و فرهنگى وحدت و تشريك مساعى وجود داشته باشد. براساس اصل يازدهم قانون اساسي: “به حكم آيه كريمه” آن هذه امتكم امه واحده و انا ربكم فاعبدون” همه مسلمانان يك امتاند و دولت جمهورى اسلامى ايران موظف است سياست كلى خود را بر پايه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامى قرار دهد و كوشش پيگير به عمل آورد تا وحدت سياسي، اقتصادى و فرهنگى جهان اسلام را تحقق بخشد.”
ويژگىهاى شكلى جمهورى اسلامى ايران:
بند -1 زبان فارسي
براساس اصل پانزدهم قانون اساسي: “زبان و خط رسمى و مشترك مردم ايران فارسى است. اسناد و مكاتبات و متون رسمى و كتب درسى بايد با اين زبان و خط باشد ولى استفاده از زبانهاى محلى و قومى در مطبوعات و رسانههاى گروهى و تدريس ادبيات آنها در مدارس، در كنار زبان فارسى آزاد است.”
قانون اساسى در اصل شانزدهم تدريس زبان عربى را در كنار زبان فارسى پس از دوره ابتدايي، در مدارس بنا به دو دليل ضرورى دانسته است:
-1 زبان عربي، زبان قرآن و علوم اسلامى است. لذا گسترش فرهنگ اسلامى در جامعه اقتضا دارد كه افراد جامعه با زبان عربى آشنا باشند.
-2 ادبيات فارسى با زبان عربى آميخته است. لذا براى بهتر آموختن هر چه بهتر زبان فارسى لازم است زبان عربى مورد توجه قرار گيرد.
بند -2 تاريخ رسمي:
براساس اصل هفدهم قانون اساسي: “مبدا تاريخ رسمى كشور، هجرت پيامبر اسلام (ص) است و تاريخ هجرى شمسى و هجرى قمرى هر دو معتبر است اما مبناى كار ادارات دولتى هجرى شمسى است. تعطيل رسمى هفتگى روز جمعه است.”
اعتبار سال قمرى از آن جهت است كه بسيارى از عبادات نظير حج، روزه و براساس ماههاى قمرى انجام مىشود. در اواخر رژيم پهلوى تلاش مى گرديد كه تعطيلى جمعه به يكشنبه تبديل گردد. بهانه نيز اين بود كه خارجيان روزهاى يكشنبه تعطيل هستند لذا ايام كارى مشترك محدود است. روز جمعه در بين مسلمانان داراى اعتبار و اهتمام است. و لذا براى تثبيت تعطيلى هفتگى در اين روز قانون اساسى بدان تصريح نموده است.
بند -3 پرچم رسمى كشور:
براساس اصل هجدهم قانون اساسى ايران: “پرچم رسمى ايران به رنگهاى سبز و سفيد و سرخ با علامت مخصوص جمهورى اسلامى و شعار “الله اكبر” است.” محتواى اين پرچم براساس مصوبه 6930 مورخه 1359/4/15 شوراى انقلاب بدين قرار است:
-1 علامت مخصوص جمهورى اسلامى ايران كه در قسمت ميانى پرچم درج مىگردد، كلمه “الله” است و به گونهاى طراحى شده كه مشتمل بر عبارت “لا اله الا الله” مىباشد. و اين شعار مكتبى و الهى است كه يادآور اعتقادات توحيدى و صحنههاى پر شور و افتخار آميز تاريخ اسلام است.
-2 شعار “الله اكبر” در پرچم نيز دلالت بر مفاهيم مذهبى و اعتقادات دينى مردم كشور دارد كه براساس آن خداوند بزرگترين قدرت و برترين است لذا با پشتيبانى او هيچ گونه ترس و بيمى در برابر دشمنان وجود نخواهد داشت. اين شعار به تعداد 22 بار به نشانه 22 بهمن- روز پيروزى انقلاب اسلامى در ايران- و با خط بنائى نوشته مىشود.
-3 رنگهاى سبز و سفيد و سرخ در پرچم به ترتيب وجود دارند.
هر چند رنگها ذاتا دلالت بر هيچ امرى نمىنمايند ولى در عرف سمبل تلقى مىگردند. درباره رنگهاى پرچم ايران گفتهاند كه قسمت سبز نشان سبزى و خرمى مملكت و مظهر اسلام، رنگ سفيد علامت صلح و دوستى و رنگ قرمز نشانه ميهن پرستى است. (هاشمي، محمد، حقوق اساسي، 1374 ص 191) ولى با وقوع انقلاب اسلامى مىتوان متناسب با محتواى اعتقادى نظام چنين تعبير نمود كه سبز نشانه سيادت و پيروزى است و سفيد نشانه صلح و منطق و سرخ نشانه آزادگى و شهادت در راه اعتقادات مىباشد.
دوشنبه 3 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رسالت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 114]