تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 10 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):افطارى دادن به برادر روزه دارت از گرفتن روزه (مستحبى) بهتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

«مهاجرت به آلمان»

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835915042




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

«پرسپوليس» يا «پيروزي»؟


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: «پرسپوليس» يا «پيروزي»؟
واكاوي تاريخي براي نام تيم محبوب پايتخت
دو ماه پس از بالا گرفتن دعوا بر سر نام باشگاه محبوب پايتخت كه به تازگي قهرماني ليگ برتر را نيز از آن خود كرد، يك پژوهشگر اجتماعي پيشنهاد كرد، به جاي «پرسپوليس» يا «پيروزي»، نام «پارسه» براي تيم قرمز تهران برگزيده شود.
وي در گفت‌وگو با «تابناك» با اشاره به پيشينه تاريخي نام پرسپوليس و باشگاه پرسپوليس گفت: پرسپوليس كه معادل غربي بناي تاريخي و باشكوه «تخت جمشيد» است، لقبي است براي آتنه، الهه خرد و صنعت و جنگ، و «ويران‌كننده شهرها» معني مي‌دهد. اين لقب را آشيل، شاعر يوناني سده پنجم ق.م. در چكامه مربوطه به پارسيان، به حالت تجنيس و بازي با الفاظ، در مورد «شهر پارسيان» به كار برده است.

وي گفت: اگر ايرانيان زمان هخامنشي كه پديدآورنده قديمي‌ترين تمدنهاي باستاني در جهان است، مي‌دانستند كه بازماندگان آنان نام تعيين شده توسط متجاوزان يوناني را بر بزرگترين اثر بر جاي مانده از دوران اقتدار خود بر مي‌گزينند، به راستي چه واكنشي از خود نشان مي‌دادند. اين ترجمه نادرست عمدي، به صورت ساده‌ترش، يعني پرسه پليس، در كتب غربي رايج گشته و از آنجا به مردم امروزي رسيده است. حال آنكه غربي‌ها پس ازشكست خود، با هدف تخطئه تمدن ايران، لفظ «پرسپوليس» را به كار بردند.
اين پژوهشگر اجتماعي اضافه كرد: البته آنچه متأسفانه در جدال رسانه‌اي سازمان تربيت بدني با برخي هوادارن اين تيم و رسانه‌ها ديده شد، معمولا يك رويكرد تحميلي و شعاري براي استفاده از نام «پيروزي« بود و طبيعتا با واكنش منفي جوانان و رسانه‌ها نيز روبه‌رو شد؛ در حالي كه اگر با جوانان كشورمان با نگاهي منطقي، ايجابي و مستدل برخورد شود، ميزان پذيرش آن افزايش مي‌يابد.

وي در پايان پيشنهاد كرد، به جاي كلمات «پرسپوليس» و «پيروزي» از كلمه «پارسه» استفاده شود تا هم اصالت ايراني حفظ شود و هم شائبه تحميل به جوانان پيش نيايد.

تاريخچه پارسه
خود ايرانيان نام «پارسه» را چند قرن پس از برافتادنش فراموش كردند؛ چون كتيبه‌ها را ديگر نمي‌توانستند بخوانند و در دوره ساساني آن را «صدستون» مي‌خواندند. البته مقصود از اين نام، تنها كاخ صدستون نبوده است، بلكه همه بناهاي روي صفه را بدان نام مي‌شناخته‌اند. در دوره‌هاي بعد، در خاطره مردم فارس، «صدستون» به «چهل‌ستون» و «چهل‌منار» تبديل شد. جُزَفا باربارو، از نخستين اروپايياني كه اين آثار را ديده است (سال 1474 ميلادي)، آن را ِچْل‌‌مِنار (چهل‌منُار) خوانده است. (3) پس از برافتادن هخامنشيان خط و زبان آنها نيز به تدريج نامفهوم شد و تاريخ آنان از ياد ايرانيان برفت، و خاطره‌ شان با ياد پادشاهان افسانه‌اي پيشدادي و نيمه تاريخي كياني در هم آميخت، و بناي شكوهمند پارسه را كار جمشيد پادشاه افسانه‌اي كه ساختمان‌هاي پرشكوه و شگرف را به او نسبت مي‌دادند دانستند و كم‌كم اين نام افسانه‌اي را بر آن بنا نهادند.

نام اصلي اين شهر پارْسَهْ بوده كه از نام قوم پارسي آمده است. پارسه به همين صورت، در سنگ نوشته خشيارشاه بر درگاه «دروازه ملل» نوشته شده و در لوحه‌‌هاي عيلامي مكشوفه از خزانه و باروي تخت جمشيد هم آمده است. يونانيان از اين شهر آگاهي كمي داشته‌اند، به دليل اين كه پايتخت اداري نبوده و در جريان‌هاي سياسي، كه مورد نظر يونانيان بوده، قرار نمي‌گرفته است. علاوه بر اين، احتمال دارد كه به خاطر احترام ملي و آييني شهر پارسه، خارجيان مجاز نبوده‌اند به اين مكان‌ها رفت‌ و آمد كنند و همين عامل باعث شده درباره آن آگاهي‌هاي زيادي به دست نياورند؛ آنچنان‌كه تا پايان دوره قاجار، سياحان اروپايي كمتر مي‌توانستند درباره امام‌زاده‌هاي ايراني تحقيق كنند.

سر تخت جمشيد جاي تو باد
سرير سران خاك پاي تو باد (نظامي)
تخت جمشيد (Ttakht -e- Jamshid) نام محلي پايتخت داريوش اول است كه از لحاظ وسعت، عظمت و شكوه، مهمترين مجموعه باستاني هخامنشي در ايران است. اين مجموعه بي‌نظير در دامنه كوه رحمت (كوه مهر)، در مقابل جلگه مرودشت و 55 كيلومتري شمال شرقي شيراز قرار دارد. يونانيان و به تبع آنها اروپاييان، گاهي آن را «پرسه پليس»، «پرسَپُليس» (با كسر «پ» اول، فتح «سين» اول و ضم «پ» دوم) يا «پرسپوليس» (persepolis) مي‌خوانند؛ اما نام تاريخي آن كه در كتيبه‌هاي كاخ‌ها ثبت شده پارسَه (parsa) به معناي شهر مردمان پارسي است.

تخت‌جمشيد در دل استان فارس، يعني ميهن هخامنشيان بنا شده است. داريوش اول در حدود 518 ق.م. صخره بزرگي را در حدود شمال غرب كوه مهر (= كوه رحمت) برگزيد تا كوشك شاهانه‌اي بر روي آن بنا نهد، وي و پسرش خشيارشا، و پسرزاده‌اش اردشير يكم، بناهاي با شكوه تخت‌جمشيد را بر آنجا بنا كردند. بر اين نكته بايد تأكيد كرد كه هدف داريوش اول از ساختن اين كوشك در سرزمين فارس، ساختن يك پايتخت اداري و سياسي نبوده، زيرا كه اين مكان از مركز دولت دور بوده، بلكه مي‌خواسته است مركزي براي تشريقات ايراني درست كند.
ارنست هرتسفلد Ernst Herzfeld كه در سالهاي 1930 در تخت‌جمشيد حفاري مي‌كرد، گفته است: «چنان مي‌نمايد كه تخت‌جمشيد جايي بوده است كه به دلايل تاريخي و علايقي ريشه‌دار در زادگاه دودمان هخامنشي ساخته شده و نگهباني گشته و تنها در مواقع برگزاري مراسم و تشريفاتي خاص از آن استفاده مي‌شده است» بسياري از محققان معتقدند كه تخت‌جمشيد تنها براي برگزاري جشن نوروز، كه هم عيدي شاهي و هم جشني ديني و هم آييني ملي بود، به كار مي‌رفت. استاد و. لنتس W. Lentz استدلال كرده است كه داريوش اول جايگاه و جهات اين كوشك را بر طبق محاسبات نجومي ساخته است و محور تابش خورشيد به هنگام دميدن، در روزهاي معيني از سال با محورهاي عرضي و طولي تخت‌جمشيد رابطه مي‌يابد.

از سوي ديگر كارل نيلندر Carl Nylander معتقد است شواهدي براي برگزاري جشن نوروز در تخت‌جمشيد در دست نيست و كالمير Peter Calmeyer نقوش تخت‌جمشيد و متون يوناني را مقايسه كرده و به همان نتيجه رسيده است. برخي هم با توجه به اسناد ديواني و كاربرد برخي از بناها (مثلاً حرمسرا) و وسعت كاخ‌ها و هزينه گزافي كه بر سر ساخت آنها به كار رفته است، تخت‌جمشيد را مركزي سياسي و ادراي و بازرگاني مي‌دانند كه تناسبي با آيين‌هاي مذهبي نداشته است. اما حقيقت آن است كه اسناد ديواني، هزينه‌هاي كارگري و سازندگي و نقش‌تراشي و نيز رفت‌و‌آمدهاي پيك‌ها و مأموران دولتي در تخت‌جمشيد همه به زماني تعلق دارند كه داريوش و خشيارشا و اردشير آنجا را بنا مي‌كرده‌اند، يعني فعاليت ساختماني در آنجا زياد بوده است. وجود جشن نوروز در زمان هخامنشي هم از شواهدي ثابت مي‌شود: مثلاً وجود جشن مهرگان، زيرا كه در نوروز درست آغاز سال و در مهرگان درست ميانه سال را جشن مي‌گرفته‌اند؛ همچنين ايجاد تقويم اوستايي، كه شامل جشن‌ها از جمله نوروز بوده (در دوره هخامنشي) و نيز وجود دعاي مخصوص زرتشتي بسيار كهن براي نوروز، كه با اعتقادات هخامنشيان پيوند ناگسستني دارد. از سوي ديگر در زمان ساساني نيز با آن‌‌كه استخر ‌ـ جانشين پارسه‌ ـ محل اصلي ساسانيان و جايگاه مذهبي و برگزاري آيين‌هاي دولتي (مثلاً تاجگذاري) بود، هيچ‌‌گونه مركزيت سياسي نداشت. با اين دلايل جشن ما هنوز نظريه آييني‌ بودن تخت‌جمشيد را مرجح مي‌دانيم.

صفّه‌ پارسه
تخت‌جمشيد بر روي صفّه‌اي بنا شده است كه كمي بيشتر از 125 هزار متر مربع وسعت دارد. خود صفه برفراز و متكي به صخره‌اي است كه از سمت شرق پشت به كوه‌ مهر (= كوه رحمت) داده است و از شمال و جنوب و مغرب در درون جلگه مرودشت پيش رفته و شكل آن را مي‌توان يك چهار ضلعي دانست كه ابعاد آن تقريباً چنين است: 455 متر در جبهه غربي، 300 متر در طرف شمالي، 430 متر در سوي شرقي و 390 متر در سمت جنوبي كتيبه برزگ داريوش بر ديوار جبهه جنوبي تخت، صريحاً گواهي مي‌دهد كه در اين مكان هيچ بنايي قبل از وي موجود نبوده است.

كارهاي ساختماني تخت‌جمشيد به فرمان داريوش اول در حدود 518 ق.م آغاز شد. اول از همه مي‌بايست اين تخت بسيار بزرگ را براي برآوردن كوشك شاهي آماده سازند: بخش بزرگي از يك دامنه نامنظم سنگي را مطابق نقشه معماران، تا ارتفاع معيني كه مورد نظرشان بود، تراشيدند و كوتاه و صاف كردند و گودي‌ها را با خاك و تخته‌سنگ‌هاي گران انباشتند، و قسمتي از نماي صفه را از صخره طبيعي تراشيدند و بخشي ديگر را با تخته‌سنگ‌هاي كثيرالاضلاع كوه پيكري كه بدون ملات بر هم گذاشتند، برآوردند و براي آن‌كه اين سنگ‌هاي بزرگ بر هم استوار بمانند، آنها را با بست‌هاي دم چلچله‌اي آهني به هم پيوستند و روي بست‌ها را با سرب پوشانيدند (اين بست‌هاي فلزي را دزدان و سنگ‌ربايان كنده و برده‌اند؛ تنها تعداد كمي از آنها را بر جاي مانده‌اند). اين تخته سنگ‌ها يا از سنگ آهكي خاكستري رنگي است كه از كوه و تپه‌هاي اطراف صفه استخراج مي‌شده و يا سنگ‌هاي آهكي سياهي شبيه به مرمر است كه از كان‌هاي مجدآباد در 40 كيلومتري غرب تخت‌جمشيد مي‌آورده‌اند. خرده سنگ‌ها و سنگ‌هاي بي‌مصرف حاصل از تراش و تسطيح صخره را نيز به درون گودها ريختند. شايد در همين زمان بوده است كه با آب انبار بزرگ چاه مانندي در سنگ صخره و در دامنه كوه‌ مهر (= كوه رحمت) به عمق 24 متر كندند.

پس از چند سال، صاف كردن صخره طبيعي و پر كردن گودي‌ها به پايان رسيد و تخت هموار گشت. آنگاه شروع به برآوردن شالوده بناها كردند و در همان زمان دستگاه آب دَركُني تخت‌جمشيد را ساختند. بدين معني كه در دامنه آن قسمت از كوه رحمت كه مشرف بر تخت است، آبراهه‌هايي كندند و يا درست كردند، و سر اين آبراهه‌ها را در يك خندق بزرگ و پهن، كه در پشت ديوار شرقي تخت كنده بودند، گذاشتند تا آب باران كوهستان از راه آن خندق به جويبارهايي در جنوب و شمال صفه راه يابد و به در رود. بدين‌گونه خطر ويراني بناهاي روي تخت‌ ناشي از سيلاب جاري از كوهستان از ميان رفت، اما بعدها كه اين خندق پر شد، آب باران كوهستان قسمت اعظم برج و باروي شرقي را كند و به درون محوطه كاخ‌ها ريخت و آنها را انباشت، تا اين كه در هفتاد سال گذشته، باستان‌شناسان اين خاك‌ها را بيرون ريختند و چهره بناها را دوباره روشن ساختند. بر روي خود صفه، آبراهه‌هاي زيرزميني كنده‌اند كه از ميان حياط و كاخ‌ها مي‌گذشت و آب باران سقف‌ها از راه ناودان‌هايي كه مانند لوله بخاري و با آجر و ملاط قير در درون ديوارهاي ستبر خشتي تعبيه كرده بودند، وارد آبراهه‌هاي زيرزميني مي‌شد و از زير ديوار جنوبي به دشت و خندقي در آنجا مي‌رسيد. هنوز قسمت‌هايي از اين آبراه‌هاي زيرزميني و ناودان‌هاي درون ديوارها را در گوشه‌و‌كنار تخت‌جمشيد مي‌توان يافت. هم اكنون نيز آب باران‌هاي شديد زمستاني از اين آبراه‌ها به در مي‌رود.

تاريخچه باشگاه پرسپوليس
پرسپوليس باشگاهي بود كه در سال 1342 به دست «علي عبده» بنا شد و در آن رشته‌هاي بولينگ، واليبال و بسكتبال فعال بود. عبده از آمريكا به ايران آمده بود و در جامعه ورزشي آمريكا در رشته بوكس صاحب عناويني آماتوري شده بود، عبده مدت‌ها انديشه ايجاد تيم فوتبال پرسپوليس را با خود داشت و تيم فوتبالي را نيز ايجاد كرده بود كه تيمي ضعيف در رده دوم باشگاه‌هاي كشور به شمار مي‌رفت و از اعضاي محبوب و ماندگار آن مي‌توان از محمود خوردبين را نام برد.
پس از انحلال شاهين با هدايت امير مسعود برومند و رايزني‌هاي مرحوم دهداري، چند تن از بازيكنان پيشين شاهين در تركيب تيم دسته دوم پرسپوليس قرار گرفته و ترتيب يك مسابقه را با تيم جم آبادان (كه در آن زمان تيم صاحب نامي بود) دادند و پس از آن تمامي اعضاي شاهين به پرسپوليس پيوستند و محبوبيت شاهين بلندپرواز را به پرسپوليس هديه نمودند.

پرسپوليس بهار خود را در آغازين روزهاي سال 1347 با مربيگري دهداري (كاپيتان پيشين شاهين) و سرپرستي دكتر برومند آغاز كرد. بر پايه مقررات، اين تيم مي‌بايست كار خود را در فوتبال از دسته سوم و يا حداكثر از دسته دوم باشگاه‌ها شروع كند، اما انحلال چند تيم در اين زمان باعث گرديد تا به جاي مسابقات ليگ يكسري مسابقات رده بندي در سطح باشگاه‌هاي پايتخت برگزار شود در آن زمان مسابقات 44 تيم به رقابت پرداختند كه 4 تيم پرسپوليس، تاج، عقاب و پاس سرگروه گرديدند.
از آن پس پرسپوليس رسماً وارد مسابقات باشگاهي ايران شد. اين تيم در سال 1347 قدرت‌نمايي كرد و تمام رقيبان را پشت سرگذاشت و به عنوان قهرمان باشگاه‌هاي تهران جهت شركت در مسابقات آسيايي تايلند عازم بانكوك گرديد.

در سال 1348 كارخانه ايران ناسيونال با مديريت خيامي (از طرفداران تيم شاهين) تازه تاسيس شده بود و تيم فوتبال ضعيفي هم داشت، (علي پروين هم از جمله بازيكنان اين تيم بود) در اين زمان (سال 1348) فكر تبليغ محصول اين شركت (پيكان) با استفاده از محبوبيت تيم شاهين، خيامي را بر آن داشت تا مذاكراتي با چند تن از شاهيني‌هاي سابق انجام داده و آنان را به تيم پيكان دعوت كند. با رفتن آنها، افراد باقيمانده نيز راهي جز پيوستن به ايشان نديدند؛ بنابراين همه بازيكنان تيم شاهين (به جز عزيز اصلي، دروازه‌بان شاهين) به پيكان مهاجرت كردند و در اين سال عنوان قهرماني باشگاه‌هاي ايران را از آن پيكان نمودند و در همين سال پيكان به جاي تيم ملي در تورنمنت جام دوستي نيز شركت كرده و در ميان 5 تيم، مقام نخست را از آن خود كرد.
گفتني است كه در اين زمان پيكان در برابر پرسپوليس با تك گل علي پروين و نيجه يك بر صفر، پرسپوليس را شكست داد.

در سال 1350 نخستين ليگ حرفه‌اي فوتبال ايران با نام تخت جمشيد شكل گرفت و پرسپوليس هم تلاش نمود خود را با استانداردهاي حرفه‌اي تطبيق دهد، اما به دليل فقدان زيرساخت‌هاي فوتبال حرفه‌اي در كشور، اين ايده به صورت كامل به فرجام نرسيد و باشگاه پرسپوليس علاوه بر اين نقص بزرگ، كم‌كم از مكتب فوتبال شاهين هم فاصله گرفت و رابطه خود را با سازندگي و تغذيه از بازيكنان جوان در آموزش و پرورش كمرنگ كرد و در مسير استفاده كاذب از دسترنج ديگران و آوردن ستاره‌ها از تيم‌هاي ديگر قرار گرفت و هر روز محتاجتر از روز قبل شد و با وجود برخورداري از طرفداران بيشمار، از يك باشگاه به يك تيم تقريباً محلي نزول كرد. ازجنبه فرهنگي هم با آرمان‌هاي اوليه خود كه از شاهين به آن منتقل شده بود، دور شد؛ به‌گونه‌اي كه اين دو قضيه بزرگ همچنان گريبانگير اين نام بزرگ است.

پرسپوليس در غياب شاهيني‌ها با تصاحب 12 امتياز در رده يازدهم قرار گرفت. حضور در پيكان بيشتر از يك سال به طول نينجاميد و مجدداً بازيكنان در سال 1349 به خانه خود برگشتند و قهرماني اولين دور ليگ تخت جمشيد در سال 1350 را از آن خود كردند. پرسپوليس در 5 دوره برگزاري ليگ تخت جمشيد، با كسب دو قهرماني (ليگ اول و دوم) و سه نايب قهرماني، به عنوان پرافتخارترين باشگاه كشور شناخته شد.

با وقوع انقلاب اسلامي، اين تيم دچار بحران نفرات گرديد و بازيكنانش به كلي عوض شدند و تعداد بسيار اندكي از بازيكنان قديمي باقي ماندند. ولي برگزاري مسابقات جام شهيد اسپندي در سال 1358 و ديگر مسابقات، باعث شد تا بازيكنان مستعد و جوان كشور نگذارند اين باشگاه بلند آوازه از رونق بيفتد.
باشگاه پرسپوليس در سال 1365 تحت پوشش بنياد مستضعفان و جانبازان قرار گرفت كه نام آن به آزادي تغيير يافت؛ اما پس از مدت زمان اندكي، بنياد از اداره اين باشگاه خودداري كرد و در اين زمان با توجه به موقعيت اين باشگاه، سازمان تربيت بدني، خود اداره آن را عهده‌دار گرديد و نامش را نيز به پيروزي تغيير دادند كه تاكنون نيز با همين نام در ميادين ورزشي حضور مي‌يابد.
 دوشنبه 3 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 288]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن