واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: رضا بسطامي مرد پيوند ميان دين و دانش
خبرگزاري فارس: آيتالله سيدمحمد حسيني بهشتي، در دوم آبان 1307 در اصفهان متولد شد. پدرش سيدفضلالله بهشتي از روحانيون اصفهان بود و جد مادرياش حاج ميرزا محمدصادق مدرس خاتونآبادي از شاگردان آخوند خراساني و سيدمحمدكاظم يزدي بود كه از علماي برجسته اصفهان به شمار ميرفت.
آيتالله سيدمحمد حسيني بهشتي، در دوم آبان 1307 در اصفهان متولد شد. پدرش سيدفضلالله بهشتي از روحانيون اصفهان بود و جد مادرياش حاج ميرزا محمدصادق مدرس خاتونآبادي از شاگردان آخوند خراساني و سيدمحمدكاظم يزدي بود كه از علماي برجسته اصفهان به شمار ميرفت. (1) دوره تحصيل ابتدايي و دو سال اول دبيرستان را در مدارس دولتي اصفهان طي كرد و در سال 1321 ه. ش كه جامعه ايران پس از سقوط رضاشاه دوره پرتلاطم و پرحادثهاي را آغاز كرده بود در مدرسه صدر اصفهان به تحصيل علوم ديني پرداخت و در آنجا ادبيات عرب، منطق كلام و دروس سطح فقه و اصل را آموخت و همزمان به آموختن زبان انگليسي پرداخت. در سال 1325 ه.ش براي ادامه تحصيل علوم ديني به قم رفت و يك سال بعد در درس خارج فقه و اصول استادان مبرز حوزه علميه شركت كرد. (2)
بهشتي همزمان با تحصيل علوم ديني در قم تحصيلات دبيرستاني ناتمام خود را به صورت داوطلب آزاد به پايان رساند و پس از اخذ ديپلم ادبي در سال 1327 دانشجوي دانشكده معقول و منقول (الهيات و معارف اسلامي كنوني) شد. (3) او از سال 1330 تدريس در دبيرستانهاي قم را آغاز و در سال 1333 دبيرستان دين و دانش قم را تأسيس كرد. (4) البته قبل از تأسيس دبيرستان مذكور او در صحن حرم حضرت معصومه به تدريس درس مكاسب اشتغال داشت. (5)
تأسيس دبيرستان دين و دانش نخستين تجربه عملي آموزش و پرورش در يك محيط مذهبي بود كه پيشگام مدارس اسلامي شد و بعدا تعدادي از آنها توسط افراد فرهنگي علاقهمند متعهد به وجود آمد. رياست دبيرستان دين و دانش گذشته از امكاناتي كه در جهت ساختن و تماس با جوانان فراهم ميآورد باعث به وجود آمدن تماس مستمر با فرهنگيان و دبيران از يك سود روحانيوني كه در تدريس برخي از دروس با مدرسه همكاري ميكردند شد. (6) آيتالله گرامي نگاهي خاص به فعاليت دبيرستان دين و دانش دارد. او در خاطرات خود ميگويد: "آيتالله بهشتي در اواخر حيات آيتالله بروجردي مدير مدرسه دين و دانش قم بود و در آنجا جايي درست كرده بود كه تعدادي از طلبهها شبها بروند و علوم روز را بخوانند. (7) آيتالله بهشتي شروع مبارزات سياسي خود عليه رژيم پهلوي را در پيوند با دبيرستان دين و دانش ميداند. وي ميگويد: "شروع به كار مبارزاتي – اجتماعي من (فعاليت تشكيلاتي – سياسي) به سال 1329 (يعني تقريبا دو سال قبل از ازدواج) مربوط ميشود. در سالهاي 1329 و 1330 كه تهران بودم مقارن با اوج مبارزات سياسي – اجتماعي نهضت ملي نفت به رهبري مرحوم آيتالله كاشاني و دكتر مصدق به صورت يك جوان مصمم مشتاق در تظاهرات و اجتماعات شركت ميكردم. در 26 تا 30 تيرماه فعاليت داشتم و شايد اولين يا دومين سخنراني اعتصاب كه در ساختمان تلگرافخانه بود به عهده من گذاشته شد. به هر حال بعد از كودتاي 28 مرداد جمعبندي كرديم كه چرا اولين نهضت به پيروزي نينجاميد و در اين جمعبندي متوجه شديم كه دو كمبود اساسي داريم، يكي ساخت ايدئولوژيك و سياسي و ديگر كادرها. در آن موقع اين طور به ذهن ميرسيد كه براي ساختن كادرها يك واحد نمونه فرهنگي به وجود بياوريم و آنجا را آن طور كه فكر ميكنيم و در قم دبيرستان دين و دانش را به همين منظور تأسيس كرديم. (8)
بهشتي با وجود شروع مبارزات عليه رژيم و به موازات تحصيل و حضور و فعاليت در حوزه علميه قم تحصيلات دانشگاهي را نيز دنبال كرد و در سال 1335 دوره دكترا فلسفه را در دانشكده معقول و منقول آغاز كرد كه تا سال 53 ادامه داشت و در اين سال به اخذ درجه دكترا نايل شد. از ديگر فعاليتهاي دكتر بهشتي تا قبل از سال 1341، تأسيس كانون دانشآموزان در قم بود كه مسووليت مستقيم اداره اين كار را شهيد آيتالله دكتر مفتح بر عهده گرفت. (9) در اين كانون به دفعاتي چند يكي از روحانيون برجسته براي سخنراني دعوت ميشدند. البته لازم به ذكر است كه دكتر بهشتي به جز فعاليت در قم، كوشش گستردهاي در آموزش جوانان در تهران آغاز كرده بود كه مجموعه سخنرانيهاي وي ضبط و پياده ميشد كه در مجموعهآي به نام "گفتار ماه" منتشر ميكردند.
با تأسيس انجمن اسلامي مهندسين در سال 1336 آيتالله بهشتي در جلسات اين انجمن شركت ميكرد و به سخنراني مذهبي ميپرداخت. (10) پس از درگذشت آيتالله بروجردي در 10 فروردين 1340 و مرجعيت يافتن امام خميني فصل جديدي از تحولات و مبارزات سياسي در حوزه علميه قم و محافل مذهبي آغاز شد. شهيد بهشتي نيز به اين مبارزات پيوست. فعاليتهاي وي در واقعه دوم فروردين 1342 و پانزدهم خرداد همان سال و دستگيري امام خميني به تفصيل در اسناد ساواك آمده است. (11) علاوه بر اين در همين سالها شهيد بهشتي در سازماندهي نيروهاي انقلابي نقشي عمده داشت و در اغلب حركتهاي اسلامي حضور داشت و نيز در سازماندهي به جريانات اسلامي كه در دانشگاهها و در بين نسل جوان و روشنفكران اصيل اسلامي به وجود ميآمد، در ايجاد پل بين حوزه و دانشگاه و در عادت دادن فضلا به شيوههاي تحقيق جديد در مسايل اسلامي به ايفاي نقش ميپرداخت. (12) يكي ديگر از اقدامات آيتالله بهشتي و همفكرانش در اعتلاي فكري جوانان در راستاي مبارزه با رژيم پهلوي، تأسيس مدرسه حقاني بود. اگر چه اين مدرسه در سال 1341 آغاز به كار كرد ولي در حوادث پس از خرداد 1342 نقشي كارساز داشت. در اين مدرسه علاوه بر تدريس علوم ديني درسهايي چون جامعهشناسي، اقتصاد، روانشناسي و ... تدريس ميشد تا طلاب اين مدرسه با علوم جديد بيگانه نباشند. (13) پس از عزيمت آيتالله بهشتي به آلمان در سال 1344 مديريت مدرسه در اختيار شهيد قدوسي قرار گرفت. اما شهيد بهشتي كماكان در جريان فعاليتها و اقدامات مدرسه بود. (14) در سال 1343 آيتالله سيدمحمدهادي ميلاني كه از مراجع تقليد و مقيم مشهد بود از بهشتي خواست كه در اجابت درخواست مسلمانان و ايرانيان مقيم هامبورگ به آلمان عزيمت كند و اداره مركز اسلامي هامبورگ را بر عهده گيرد.
با سفر بهشتي به اروپا در سال 44 كه به علت مخالفتهاي ساواك خالي از دشواري نيز نبود، افق تازهاي در برابر ذهن پويا و نوگراي شهيد بهشتي گشوده شد. (15) اقامت وي در آلمان تا سال 1349 طول كشيد. در اين مدت ساواك به دقت عملكرد او را زير نظر داشت. در اسنادي كه در مركز اسناد انقلاب اسلامي درباره اين شخصيت مبارز وجود دارد، به عمق فعاليتهاي او پي ميبريم. (16) در يكي از پروندهها به نامههاي وي به امام خميني، ارتباط وي با انقلابيون و موارد ديگر برميخوريم. (17) در سال 1349 بهشتي از آلمان به ايران آمد و به دليل فعاليتهايي كه كرده بود ممنوعالخروج شد. (18) در فاصله سالهاي 1349 تا 1356 بهشتي در تهران و قم به فعاليت عليه رژيم پهلوي ميپرداخت، از جمله فعاليتهاي مهم وي در اين دوره حضور موثر در برنامهريزي در بين تعليمات ديني وزارت آموزش و پرورش و مشاركت با روحانيون ديگر مانند شهيد باهنر، گلزاده غفوري و سيدرضا برقعي در تأليف كتابهاي درس ديني مدارس كشور بود. اين كتابها در آشنايي جوانان آن دوره با اسلام و ايجاد زمينههاي اعتقادي براي انقلاب اسلامي در ذهن آنها مؤثر بود. به طوري كه در سال 1354 ساواك او را دستگير و مدتي زنداني كرد. (19)
بحثهاي بسيار جالبي در فاصله سالهاي 55 تا 57 در منزل دكتر بهشتي برگزار ميشد. در اغلب جلسات دانشجويان و تحصيلكردگان رشته اقتصاد از جمله دكتر حسين نمازي بررسي مشتركي را بر روي كتاب كاپيتال ماركس انجام ميدادند. حدود 90 صفحه از جلد اول اين كتاب بررسي و نقد شده است. (20)
با اوج مبارزات ملت ايران به رهبري امام خميني فعاليتهاي دكتر بهشتي وارد مرحله جديدي شد. او در سال 1357 جزو هسته جامعه روحانيت مبارز شد و پس از تشكيل شوراي انقلاب توسط امام خميني به عضويت آن در آمد. (21) وي در برگزاري راهپيماييهاي معروف تاسوعا و عاشوراي 1357 در تهران و شهرستانها بسيار فعال بود. (22) و با پيروزي انقلاب اسلامي در 22 بهمن ماه 1357، همراه با آيتالله سيدعلي خامنهاي، آيتالله موسوي اردبيلي، آيتالله هاشمي رفسنجاني و شهيد باهنر حزب جمهوري اسلامي را به وجود آورد. آيتالله بهشتي در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسي نقش اساسي داشت و در سال 1358 از سوي امام خميني به رياست ديوان عالي كشور انتخاب شد. (23)
بهشتي در دوران نسبتا كوتاه ميان پيروزي انقلاب اسلامي تا زمان شهادت، با انديشه و تلاش بيوقفه در صدد تنظيم و تدوين پشتوانههاي نظري و قانوني براي نظام جمهوري اسلامي ايران و نيز تشكيل و تأسيس اركان اصلي حكومت اسلامي بود. در اين مدت او از معروفترين چهرههاي معتقد و مدافع انديشههاي امام خميني به شمار ميرفت. وي تحقق اسلام در جامعه را در گرو تحقق مفاهيم بنيادين ديني از قبيل استقلال، عدالت،آزادي و مشاركت مردم در امور سياسي و فعاليتهاي اقتصادي ميدانست. داشتن چنين بينشي سبب شده بود تا بر قطع تسلط بيگانگان از كشور و لزوم استقرار و استقلال قوه قضائيه و تعديل ثروت در جامعه از طريق گسترش مالكيتهاي تعاوني و تقويت شركتهاي تعاوني و اهميت فعاليتهاي سياسي در قالب احزاب و همفكري در قالب شوراها تأكيد بليغ داشته باشد. بهشتي در جذب نيروهاي جوان به فعاليتهاي سياسي و اجتماعي و تشويق آنان به سازندگي كشور، توانايي قابل ملاحظهاي داشت و از اين راه به "كادر سازي" براي نظام جمهوري اسلامي ميپرداخت. شهيد بهشتي در كنار آگاهي از معارف اسلامي، با وجوهي با انديشههاي غربي نيز آشنايي داشت و سخنوري توانا و نويسندهاي خوشقلم بود و در نظم و انضباط و مديريت نمونه بود. مجموعه امتيازات فردي و اجتماعي همانطور كه او را در مركز توجه توده مردم متدين و عموم نيروهاي طرفدار انقلاب اسلامي قرار داده بود، وي را آماج دشمنيها و تهمتهاي همه اشخاص و گروههايي ساخت كه او را مانعي بر سر راه خود ميديدند. دامنه گسترده اين دشمني، مخالفت و كثرت تهمتهايي كه بر او مخصوصا پس از پيروزي انقلاب وارد شد و صبر و سكوت وي در برابر اين دشمنيها حيرتآور است.
دشمنان انقلاب اسلامي و در رأس آنها منافقين كه از شايعهپراكني و دروغپردازي درباره او از هيچ كوششي فروگذار نكرده بودند، سرانجام در هفتم تير ماه 1360، ايشان را در محل حزب جمهوري اسلامي همراه با عدهاي از ياران و همفكرانش به شهادت رساندند. اين واقعه، مظلوميت وي را آشكار ساخت و موج تازهاي از حركت و آگاهي انقلابي در كشور ايجاد كرد. در بيانيه امام خميني (ره) به مناسبت شهادت آيتالله بهشتي و يارانش چنين آمده است: بهشتي ... مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان اسلام بود. (24)
پي نوشتها:
1. شريفرازي، محمد، بررسي مباني فكري آيتالله شهيد دكتر بهشتي، ج اول، تهران 1377،ص 243.
2. راستقامتان جاودانه تاريخ اسلام، دفتر اول، انتشارات بنياد شهيد، تهران 1361، صص 40-38.
3. رجبي، محمد، علماي مجاهد، مركز اسناد انقلاب اسلامي، تهران 1381، ص 132.
4. راستقامتان جاودانه تاريخ اسلام، همان، ص 37.
5. خاطرات آيتالله محمدعلي گرامي، تدوين محمدرضا احمدي، مركز اسناد انقلاب اسلامي، تهران 1381، ص 147.
6. ياران امام به روايت اسناد و ساواك، شهيد دكتر سيدمحمدحسيني بهشتي، جلد سوم، مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات، تهران 1377، مقدمه ص 6.
7. خاطرات آيتالله محمدعلي گرامي، همان، ص 73.
8. بررسي مباني فكري آيتالله شهيد دكتر بهشتي، مجموعه مقالات، نشر بقعه، تهران 1377، 181-180.
9. ياران امام به روايت اسناد ساواك، همان، مقدمه ص 7.
10. همان، ص 2.
11. رجبي، محمد، همان، صص 133 و 6-3.
12. بازشناسي يك انديشه، بنياد نشر آثار و انديشههاي آيتالله بهشتي، ص 75.
13. طاهرنيا، ناصر، شهيد بهشتي، انتشارات وزارت آموزش و پرورش، تهرن 1380، ص 28.
14. جعفريان، رسول، جريانها و سازمانهاي مذهبي – سياسي ايران، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي و مركز اسناد انقلاب اسلامي، تهران، 1381، ص 173.
15. راست قامتان جاودانه تاريخ اسلام، دفتر دوم، انتشارات بنياد شهيد، تهران 1361، صص 791-790.
16. آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، اسناد آيتالله بهشتي، شماره بازيابي 609، ص 35.
17. همان.
18. بررسي مباني فكري آيتالله شهيد دكتر بهشتي، همان، ص 188.
19. راستقامتان جاودانه تاريخ اسلام، دفتر اول، همان، صص 49-44.
20. ياران امام به روايت اسناد ساواك، همان، صص 4-2.
21. هاشمي رفسنجاني، دوران مبارزه جلد اول، زير نظر محسن هاشمي، نشر معارف، تهران، 1376، صص 323-321.
22. ياران امام به روايت اسناد ساواك، همان، ص 355.
23.صحيفه نور، جلد 11، نشر عروج، تهران 1361، ص 279.
24. همان، ج 15، ص 52
................................................................................
منبع: مركز اسناد انقلاب اسلامي
دوشنبه 3 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 250]