واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > خاورمیانه - فارس: آرزوها و رویاهای اسرائیل پس از جدایی جنوب سودان، متوقف نخواهد شد بلکه به عرصه شعله ور دیگری در سودان که همان "دارفور " است، منتقل می شود که سازمان های غربی و در پشت آنها اسرائیل سعی میکنند اوضاع آن را بهم بریزند. به گزارش فارس، پایگاه خبری "المسلم " در مقالهای به قلم "حمزه اسماعیل ابوشنب " به تحلیل تحولات سودان و نقش اسرائیل در این زمینه پرداخته است. این نویسنده نوشت: اسراییل در غفلت کشورهای عربی بذری را از مدتها پیش در سودان کاشته است که هم اکنون در حال برداشت ثمره آن است. به گزارش العالم، حمزه اسماعیل ابوشنب افزود: اسرائیل به مجموعهای از اقدامات در آفریقا دست زده است که مسلما بدون روابطش با اتیوپی، اریتره و اوگاندا که در استراتژی این رژیم بسیار محوری شده است، هیچ گاه نمی توانست آنها را انجام دهد. راه محاصره سودان و تجزیه آن از طریق حمایت از جنبش خلق در جنوب سودان میگذرد. *چرا تقسیم سودان؟ همه ما به خوبی می دانیم که خطر فراروی سودان ، مساله جنوبیها نبود و باز همه به خوبی میدانیم که مشکلات سودان در دارفور فقط مشکلات داخلی صرف میان سودانیها نبود. در واقع نقشهای برای تقسیم سودان از سوی آمریکا و اسرائیل به دلیل اهمیت ویژه سودان در سطح جهان عرب و آفریقا وجود داشت. *میتوان این امر را در چند نکته خلاصه کرد: 1) سودان بزرگترین کشور عربی و آفریقایی از لحاظ مساحت است به گونهای که مساحت آن به نیم میلیون کیلومتر مربع میرسد. 2) سودان با 10 کشور آفریقایی و عربی هم مرز است و این کشور پل پیوند این کشورها با یکدیگر است. 3) منابع سودان و ذخایر موجود در آن حایز اهمیت است. 4)سودان در ساحل دریای سرخ قرار دارد از این رو از لحاظ این که راه ارتباطی میان آسیا و جهان است، اهمیت بسیاری دارد. 5)ادامه تحت فشار قرار دادن مصر از طریق سودان که یک جایگاه راهبردی برای مصر پس از سال 1967 به شمار می آید به گونهای که به یک پایگاه آموزشی و محلی برای مخفی کردن سلاح هوایی مصری به شمار می رود، همان طور که هنگام جنگ فرسایشی نیروهایی از آن به منطقه کانال سوئز فرستاده شد. 6)سودان محل عبور آبهای نیل به مصر است. 7)ترس از تبدیل شدن سودان به کشوری اسلامی و محلی برای پناهگاه اسلام گرایان. *اهداف اسرائیل از تقسیم سودان شاید این علل بخشی از اهداف اسرائیل برای تقسیم سودان باشد که "آوی دیختر " وزیر امنیت داخلی اسرائیل در سال 2008 درباره آن سخن راند و بر اهداف تلآویو که در سخنان "دیوید بن گوریون " اولین نخست وزیر و موسس رژیم جعلی اسراییل خلاصه می شود؛ تاکید کرد. آودیختر گفته بود: "ما ملتی کوچک هستیم و امکانات و منابع ما محدود است و برای حل این مشکل باید تلاش کنیم نقاط ضعف دشمنان مان از کشورهای عربی را بشناسیم بویژه در پیوندهای نژادی خود با اقلیت های طائفی. ما باید در بزرگ کردن این مشکلات و نقاط ضعف دشمنان مان سهیم باشیم تا در نهایت به معضلی حل نشدنی و کنترل نشدنی تبدیل شوند ". او بود که به دستگاه های امنیتی دستور داد تا با رهبران اقلیتها در عراق و سودان تماس حاصل کرده و با آنها روابط برقرار کنند در همین راستا اسرائیل ایستگاه های ارتباطی در اتیوپی، اوگاندا و بسیاری از کشورهای آفریقایی ایجاد کرد. *نقش اسرائیل در حمایت از جنبش خلق جنوب سودان اسرائیل کمک بسیاری به جنبش خلق برای آزادی سودان جهت تقویت نیروهایش ارایه کرد و اشکال این کمک ارایه شده ، متنوع بود. این رژیم در ابتدا شروع به تشویق جنبش آنیانیا تا سال 1972 کرد تا اینکه ارتش مردمی یا آنچه که اینک موسوم به جنبش خلق به رهبری جان گارانگ است، ظهور کرد. {با شروع جنگ داخلی در جنوب به رهبری جنبش آنیانیا و حمایت رژیم صهیونیستی از این جنبش کار به جایی رسید که در نهایت براساس توافقنامه صلح آدیسآبابا میان دولت و جنبش آنیانیا، جنوب سودان به منطقه خودمختار تبدیل شد.} *بارزترین این حمایتها به اشکال زیر صورت گرفته است: 1) حمایت از نیروهای جان گارانگ از زمانی که سلاح به دست گرفتند. {گارانگ متولد سال 1943 استان بور بود که بعد از توصیه سفارت آمریکا در کنیا و سپس اوگانادا و زئیر موفق به کسب بورسیه تحصیلی در آمریکا شد و فوق لیسانس خود را از دانشگاه آیوا گرفت. وی بعد از پایان تحصیلات آموزشهای نظامی را در همین کشور گذراند و بعد از آن یک دوره نظامی هم در دانشکده امنیت داخلی رژیم صهیونیستی سپری کرد، پس از این دوره به جنوب سودان بازگشت و به جنبش "هینانیا " پیوست.جان گارانگ که پس از انعقاد قرار داد صلح با دولت سودان به معاونت ریاست جمهوری این کشور برگزیده شده و رهبری جنبش خلق برای آزادی سودان را عهده دار بود در جریان سقوط یک فروند هلی کوپتر جان خود را از دست داد.} 2) بهره برداری و عمیق کردن اختلافات قبیلهای میان جنوبیها و شمالیها 3) ارایه انواع کمک های پزشکی و غذایی به جنوبیها 4) ارسال مقادیر زیادی سلاح اسرائیلی به جنوبیها و آموزش شبه نظامیان جنوب در کشورهای همسایه 5)حمایت از شورشیان مسلح و فراهم کردن سلاح برای جنبشهای جدایی طلب جنوب که آخرین اقدام آنها در این زمینه دادن موشکها، ضد هواییها، زره پوشها و موشکهای زمین به هوا همچنین در اختیار گذاشتن تصاویری از پایگاههای دولتی سودان که از طریق ماهواره ها تهیه شده بود. 6) اعزام بسیاری از کارشناسان اسرائیلی برای تدوین نقشههای جنگ برای جنوبیها در مقابل، رهبران جنبش خلق این روابط ویژه با اسرائیل و نیز گشایش یک سفارت در اسرائیل به محض جدایی را مخفی نمیکردند و شاید اظهارات پی در پی دو طرف تاکیدی بر میزان روابط میان آنها از مدتها پیش باشد و پس از آن سفرهای هوایی میان جوبا و ادیس آبابا و تلآویو است واین علاوه بر افزایش آموزش ارتش برای تبدیل شدن به یک ارتش منظم قادر به جنگ با دولت سودان است. *نتیجهگیری آرزوها و رویاهای اسرائیل پس از جدایی جنوب سودان، متوقف نخواهد شد بلکه به عرصه شعله ور دیگری در سودان که همان دارفور است، منتقل می شود که سازمان های غربی و در پشت آنها اسراییل سعی میکنند اوضاع آن را بهم بریزند و شاید توسعه روابط میان جنوبیها و شورشیان دارفور بهترین دلیل این مدعا باشد. رویاهای اسرائیل در مرزهای سودان نیز متوقف نخواهد شد چرا که ضربه جدیدی به نظام مصر مبنی بر افزایش فشار بر آن وارد کرده و شاید شرایط اینک برای سخن گفتن از اقلیت قبطی مصر پس از انفجار اسکندریه فراهم باشد. و اینکه نقشه تقسیم شامل همه کشورهای عربی باشد که دارای مساحت زیاد و خطری برای امنیت اسرائیل هستند. از این جهت اقدامات اسرائیل در جنوب سودان ، خنجری بر پشت کشورهای عربی است. ولی در مقابل این معادله، آیا ممکن است که اعراب از سودان حمایت کنند؟ و آیا می توانند دارفور را حفظ کنند و به سودان که بر اثر درگیری ها زمین گیر شده و از توسعه و شکوفایی بازمانده، کمک هایی ارایه کنند؟ یا این که مصر و اعراب در مقابل این معادله جدید در خصوص مساله امنیت و آبها تسلیم میشوند و مصر قربانی بعدی خواهد شد؟ یا این که مصر پس از اظهارات رئیس جمهور فرانسه و حملات غرب علیه آن پس از انفجار اسکندریه، دست به تحرکاتی برای مقابله با این طرح خواهد زد؟ 46
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 406]