واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: كشف ستاره هاى فوتبال فردا
محمد جعفرىپژوهشگران عرصه ورزش در حال ساخت يك دستگاه تست استعداد هستند تا بتوانند ستاره هاى آينده را شناسايى كنند. اما آيا با استعداد بودن واقعاً چيزى موروثى است اين سؤالى است كه «سانجيدا اكونل»(Sanjida OشConnell) بررسى مى كند. بعضى از مردم ذاتاً براى فوتبال متولد مى شوند، اين چيزى است كه وب سايت تخصصى ديويد بكهام نيز آن را تأييد مى كند. بكهام در سن ۱۱ سالگى به تيم فوتبال «بابى چارلتون» پيوست و پس از پنج سال به عنوان يك كارآموز به تيم منچستر يونايتد رفت و بقيه ماجرا همانطور كه همه مى دانند شامل تاريخ زندگى اوست، اما چه مى شد اگر فوتباليست ها واقعاً متولد مى شدند نه اينكه تربيت بشوند. خيال خام مديران فوتبال اين است كه با يك تست بتوانند يك ستاره فوتبال را تشخيص دهند. اخيراً يك باشگاه اروپايى از دكتر هنينگ وَكِرهِيج (Henning Wackerhage)عضو مؤسسه پزشكى دانشگاه ابردين درخواست كرد كه آيا مى توانند از طريق آزمايش ژنتيكى پتانسيل يك ستاره فوتبال را تشخيص دهند. البته اين امر زياد هم خيالى و موهوم به نظر نمى رسد. قبلاً يك تست ژنتيكى براى پيشگويى استعداد يك فوتباليست در استراليا انجام گرفت كه بر اساس صفات پدرى و از سوى تكنولوژى ژنتيكى انجام شد. آزمايش ژن با استفاده از تكنولوژى ژنتيكى، همانطور كه اين شركت مى گويد به شما امكان مى دهد كه كاملاً از استعداد پنهان خود آگاه شويد و اين پروژه بر اساس تحقيقى است كه در سال ۲۰۰۳ از سوى گروهى از دانشمندان انجام گرفت. دكتر مك آرتور يكى از مؤلفانِ بنام، از مؤسسه تحقيقات و بررسى اعصاب در بيمارستان كودكان در «وستميد سيدنى»، مى گويد: «مطمئناً هنوز زود است كه اين تست براى پيشگويى استعداد به كار رود، بويژه درباره ستارگان فوتبال. ژنى كه شركت به دنبال آن است بعيد به نظر مى رسد كه روى افراد آماتورى كه فقط به فوتبال علاقه دارند تأثيرى بگذارد.» پس حقيقت واقعى پشت اين تحقيق ها كه براى ژن هاى فوتبال انجام مى شود چيست آيا روزى فرامى رسد كه ما بتوانيم تولد يك ستاره فوتبال را تشخيص دهيم آيا مسخره به نظر مى رسد كه ما فكر كنيم ارتباطى بين DNA يك ستاره مانند «فرانك لمپارد»، بازيكن فوتبال پيشين وستهام و پدرِ ستاره اخير چلسى وجود دارد علاوه بر اينها فرانك جونيور نيز پسرعموى هافبك انگلستان يعنى جيمى رِدنپ است. آيا واقعاً ارتباطى بين اينها وجود دارد.داستان از جاى ديگر شروع مى شود. همكار مك آرتور، پروفسور «كترين نورت» مشغول مطالعه روى بيماران عصبى بود كه اگر درمانى نيز پيدا نمى كند لااقل به علت بيمارى دست يابد. نورت روى ژنى به نام ACTN3 كه در طيف وسيعى از ارگانيسم ها يافت مى شود، تمركز كرد و آزمايشات خود را از انسان ها گرفته تا ماده لزج حلزون ها و جوجه ها ادامه داد. ACTN3 كه توليد پروتئين را در ماهيچه ها كنترل مى كند، بنابر اين بهترين انتخاب براى اين كار به نظر رسيد. دانشمندان كشف كردند كه بيماران دچار كمبود پروتئينى به نام ۳-alpha-actinin هستند كه توسط ژن ACTN3 توليد مى شود و اين كشف آنها را بسيار خوشحال كرد. اما نورت مى گويد؛ «خوشحالى ما زياد طولانى نبود چرا كه تبديل به يك سردرگمى شد.» مشخص گرديد كه خويشاوندان سالم بيمار نيز مشكل كمبود اين پروتئين را دارند. در واقع تحقيقات بعدى براى اين بود كه نشان داده شود تقريباً يك پنجم سفيد پوستان به كمبود ۳-alpha-actinin دچار هستند. اين پروتئين در ماهيچه هايى كه داراى كشش ها و انقباض هاى سريع هستند، يافت مى شود و اكثراً براى حركت هاى قدرتمند استفاده مى شوند، مانند دويدن و پريدن و همانطور كه ما مى بينيم اينطور نيست كه يك پنجم مردم براى رسيدن به اتوبوس بخزند يا قادر به دويدن نباشند. همه مردم دو عدد كپى از ACTN3 دارند، اما بعضى از آنها داراى يك چيز متفاوت هستند كه به نام R577X شناخته شده است. اين متغير سلول هاى ماهيچه را از خواندن كامل كد ACTN3 باز مى دارد. بنابر اين اگر شخصى دو كپى از R577X داشته باشد، اين بدان معنى است كه اين شخص اصلاً قادر به توليد پروتئين ۳-alpha-actininنيست. اگر ۱۸ درصد مردم قادر به توليد پروتئين نباشند، آن وقت قضيه خيلى پيچيده خواهد شد. در واقع يك ژن دومى به نام ACTN2 اين كمبود را جبران مى كند. محققان معتقدند كه اگر اين متغير در ميان مردم باشد، آنهايى كه با كپى هاى بيشترى از ACTN3 كار مى كنند، احتمالاً در دويدن و پريدن بهتر از بقيه هستند. به طور خلاصه، اين تيم شروع به حلاجى كردن پيچيدگى كدهاى ژنى كردند، ژن هايى كه با توانايى هاى قهرمانان ارتباط دارد. با همكارى مؤسسه ورزشى استراليا، آنها DNA بيش از ۴۰۰ قهرمان را در زمينه هاى ورزشى بسيار زيادى از شنا تا اسكى، گرفتند و با بقيه مردم عادى مقايسه كردند. چيزى كه نورت كشف كرد اين بود كه قهرمان ها عموماً داراى كمبود هر دو نوع ژن هستند. به عبارت ديگر، آنها كشف كرده اند كه كمبود كپى هاى ACTN3 در واقع مفيد و موجب عملكرد بهتر ماهيچه ها مى شود. در مقابل، قهرمان هاى دوندگى و قدرت همه داراى دو كپى از ACTN3 هستند. بنابراين ACTN3 را « ژن سرعت» ترجمه كرده اند. از منظر تئورى اين بدان معنى است كه ما مى توانيم كپى هايى از ACTN3 مورد آزمايش قرار دهيم، اما آيا اين آزمايش روش صحيحى براى يافتن نسل جديد فوتبال خواهد بود مك آرتور مى گويد: « مطلب مهم اين است كه ما بايد به خاطر داشته باشيم ژن ACTN3 تنها مسئول ۲ تا ۳ درصد تغيير هاى موجود در نيروى ماهيچه ايى و قدرت دوندگى بين قهرمانان و مردم عادى است. يعنى اينكهACTN3 چيزى نيست كه اكثر ما از آن سود ببريم. اگرچه اين ۲ تا ۳ درصد مى تواند تغيير بزرگى را در قهرمانان ايجاد كند. علاوه بر انگيزه بسيار قوى و كلاس هاى تمرينى فوق العاده، حتى اين افراد كمياب نيز نياز به يك گروه از اين ژن هادارند تا بتوانند مدال المپيك را از آنِ خود بكنند. در اين باره ژنACTN3 تأثير بسيار قوى روى دوندگان مى گذارد. بنابراين دوندگان حداقل نياز به يك ACTN3 از نوع دوندگى دارند تا شانس قهرمانى در المپيك را داشته باشند.» با اين تفاسير بعد از يك آزمايش اگر مشخص شود كه شما فاقد ژن سرعت هستيد، اين بدان معنى است كه شما هيچگاه نمى توانيد در المپيك دو سرعت مقام بياوريد و فرقى نمى كند كه چقدر تلاش كنيد. اما اگر شما داراى ژن سرعت باشيد آيا اين بدان معنى است كه احتمال گرفتن مدال نقره اى بالاى سرتان بيشتر است از تماشاى مسابقه آزمايش هايى كه توسط تكنولوژى هاى ژنتيكى انجام مى شود حدود ۱۰۰ دلار هزينه دارد و براى اين كار نياز به نمونه اى از آب بزاق دارد. مراجعه كنندگان جواب آزمايش خود را در ۱۰ الى ۱۵ روز دريافت مى كنند. مك آرتور مى گويد كه در آينده آزمايش هايى در سطح بالاتر وجود خواهد داشت، اما ما نمى توانيم زمان آن را پيش بينى كنيم. « ACTN3 يكى از صدها ژن گوناگونى است كه احتمال مى رود بتواند روى توانايى قهرمانان تأثير داشته باشد. ما فقط تعداد كمى از اين ژن ها را مى شناسيم و براى پيدا كردن تمامى اين ژن ها و كسب علم از چگونگى تأثير آنها، احتياج به تحقيقات بيشترى داريم.»قبل از اينكه ما وارد اين راه طولانى شويم، «وَكِرهِيج» مى گويد كه بايد اصول اخلاقى آزمايش هاى ژنتيكى را مد نظر قرار داد. ژنى كه مى تواند شما را يك ستاره در ورزش دوچرخه سوارى بكند و يا مى تواند بعد ها يك سلول سرطانى شود. همچنين مى تواند موجب حذف زودرس قهرمان ها از صحنه مسابقات شود، به اين ترتيب كه آنها ديگر قادر به دويدن سريع و يا طولانى نخواهند بود. البته چنين آزمايشى نمى تواند صد درصد دقيق باشد و خيال فرد را از قهرمانى راحت كند. در ضمن براى قهرمان ها درباره مجروحيت آينده تبعيض قائل مى شود، به عنوان مثال يك بوكسور نبايد مبارزه كند زيرا او داراى ژن APOE است كه امكان دارد او را در معرض خطر صدمه مغزى قرار دهد.حتى اگر ما پا روى اين مسائل اخلاقى بگذاريم، آيا داشتن يك بازى زيبا محتاج علم خواهد بود تا رونالدوها و بكهام ها را براى ما پيدا كند هو جِنينگ مدير توسعه در ليگِFA اعتقاد دارد كه چنين آزمايشى قادر به گلچين كردن ستارگانى چون رايان گيگز نخواهد بود. « فرض كنيم كه شما قادر به شناسايى توانايى قهرمان ها باشيد، اما بعد از اينكه به يك جوان قول قهرمانى داديد راه پر پيچ و خمى را در پيش داريد و همچنين معلوم نيست كه حتماً اين قهرمان يك فوتباليست خواهد شد.» تا آنجايى كه ما مى دانيم ژن ها تقريباً تا ۵۰ درصد روى مهارت هاى ورزشى تأثير دارند، از ماكسيموم اكسيژنى كه شما وارد شش ها مى كنيد تا سرعت دويدن شما.«وكرهيج» پژوهشگر حوزه ورزش مى گويد: « در آينده بدون شك زمانى خواهد آمد كه ما قادر به آزمايش توانايى ورزشى افراد خواهيم بود اما آيا ما بايد از اين آزمايش ها و نتايج آنها خوشحال باشيم »
دوشنبه 3 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 81]