واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: دانش - محمدحسن دلیر سالهاست عادت کردهایم که در برابر فناوریهای نوین ارتباطی که به کشور وارد میشوند، در نخستین اقدام، موضعی منفی یا حداقل انفعالی را شاهد باشیم. معروفترینش را هم تقریبا همه به یاد دارند: ویدئو و همه ماجراهایی که ملت با دستگاههای بزرگ «فیلم کوچک»، که لای هزار تای ملحفه قایم شده توی صندوق عقب ماشینشان داشتند تا برای ساعتی با خانواده دور هم بنشینند و یک نسخه درب و داغان و فنا شده فیلم «شعله» را با کلی پارازیت ببینند. سالها طول کشید تا مسئولان محترم متوجه شدند که این ویدیوی لامصب، یک ابزار است و هزارتا کاربرد میتوان از آن کشید؛ مثل اینکه میتوان یک موسسه رسانههای تصویری ایجاد کرد و خودمان فیلمهای مناسب را طبقهبندی کنیم و جایی را هم که نامناسب میدانیم اسیر قیچی کنیم و فیلم را به بازار بفرستیم. طبیعی است که ملت هم دوست ندارند بچههایشان هر فیلمی را که از در و همسایه میگیرند، بگذارند توی دستگاه و ببینند. پس مشتری ما میشوند که فیلمهای اخلاقی و مناسب فرهنگ ایرانی پخش میکنیم... اما افسوس که ویدیو وقتی آزاد شد که در همه جای دنیا، عمرش تمام شده بود! انگار این ماجرا تمامی ندارد و هیچ کس نمیخواهد از گذشته درس بگیرد. این ماجرا برای دستگاه فکس، موبایل، جیپیآراس، اساماس، اماماس، یوامتیاس، اینترنت، چت، فروم، وب و هزارتا از این ابزارهای نوین ارتباطی دیگر که مثل قارچ سبز میشوند و عمرشان هم مثل قارچ کوتاه است و تمام میشود، دارد تکرار میشود. نگاه نه چندان کارشناسی مسئولان فرهنگی کشور به اینترنت به عنوان اسباب بازی و نه بهعنوان چیزی که الان در دنیا به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای تولید ارزش افزوده مطرح است، بیش از هر چیز به اهداف طولانی مدت نظام جمهوری اسلامی لطمه میزند. هنوز در کشور مسئولان فرهنگی و بهخصوص اعضای محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی، بهعنوان مهمترین نهاد سیاستگذاری فرهنگی در کشور، به این نگاه نرسیدهاند که اینترنت، بیشک یکی از مهمترین ابزارها برای رسیدن به توسعه پایدار است. نکته جالب اینکه به نظر میرسد در اکثر اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی چنین نگاهی وجود ندارد؛ اما افسوس که کل، چیزی بیشتر از جمع اجزا است! وقتی این بزرگان دور هم جمع میشوند، بهطرز عجیبی، بخشنامه صادر می کنند که دسترسی مردم عادی را به اینترنت بیشتر از 128 کیلوبیت درثانیه ممنوع می کند! کافیاست به یاد مسئولان محترم بیاوریم که مقایسه کنند آن روزهایی را که بالاخره با هزار ترس و لرز، اساماس موبایل را راه انداختند، با امروز که حتی خودشان (نهادهای دولتی) با استفاده از همین ابزار، اطلاعات بهروز را در اختیار مشترکان قرار میدهند، اعیاد و مناسبتها را به مردم تبریک میگویند و دستور میدهند که کارهای بانکی از این طریق انجام شود تا مراجعان بانکهای دولتی کمتر شوند. یکی از این ابزارهای ارتباطی جدید و بر پایه وب، وبلاگ است. موضع منفی که اصحاب سیاستگذاری فرهنگی کشور نسبت به وبلاگ و بهخصوص انواع چندرسانهای آن مثل پادکست و ویدیوکست دارند، موضعی است که انسان را به یاد دوران ویدیوی فیلم کوچک در ایران میاندازد. روزگاری دور که برای ضبط و پخش صدا و تصویر، دستگاه و سازمانی به درازا و پهنای جامجم نیاز بود، خیلی وقت است که تمام شده است. الان یک بچه دبیرستانی، از اتفاق جالبی که توی خیابان میبیند، با دوربین 2مگا پیکسلی موبایلش فیلم میگیرد، میگذارد روی یوتیوب و آن را در توییتر، توییت میکند و در کمتر از 1ثانیه، آن واقعه را در دسترس همه مردم دنیا قرار میدهد. همه میدانیم که دیگر دوران آن اصل قانون اساسی که پخش صدا و تصویر را انحصاری کرده، گذشته است. البته این که بخواهیم در قوانین قدیمی تجدید نظر کنیم و یا اینکه بگذاریم به یادگار، دستنخورده بماند که آیندگان به آن بخندند (مثل آن قانون 300سال پیش که مردن در پارلمان انگلیس را ممنوع کرده بود و سوژه بروبچههای 20:30 شده بود) به خودمان بستگی دارد. اما بهتر است بهجای موضع انفعالی نسبت به این قضایا، خودمان به سمتی برویم که شاید بتوانیم با استفاده از این ابزارهای ارتباطی، حداقل نقشی در تولید محتوا داشته باشیم. نگاه انفعالی، فقط ما را عقب میاندازد. البته این نگاه لازمههایی هم دارد و مهم ترین آن، این است که قبل از هرچیزی، توهم توطئه را کمی عقب بزنیم. سرمان را از لاک بیرون بیاوریم و ببینیم که سالهاست برای مردم ثابت شده که دنیا هیات مدیره ندارد. دنیا بر مدار دست نامرئی اقتصاد یعنی نظام عرضه و تقاضا میچرخد. این نظام اقتصاد آزاد هم برخلاف پوزخندهای انتخاباتی که در صداوسیما زده میشود، آن قدر پایههای قوی دارد که با سقوط شاخص سهام اساندپی 500 از بین نمیرود! نظام عرضه و تقاضا یعنی من چیزی برای عرضه دارم که پاسخگوی نیاز شماست پس برای به دست آوردن آن باید معادل ارزشش، چیزی به من عرضه کنی که پاسخگوی نیاز من باشد! و بدانیم که در دنیا گروهی هم ننشستهاند که با اداره چترومهای یاهو یا فضای بلاگاسپات یا اکانت ایمیل بینهایتی گوگل یا اکستنشنهای فایرفاکس و ... در ایران انقلاب مخملی بهپا کنند. این، همه مردم دنیا هستند که چت میکنند، ویکی مینویسند، بههم لینک می دهند تا گوگل نتیجه را بدهد و ... وقتی نگاهمان عوض شد، آن وقت تازه اولین قدم را برداشتهایم. قدم دوم این است که آن چیزی را که فکر میکنیم ارزش عرضه را دارد، به دنیا عرضه کنیم. تعداد مشتریانش، تعداد تقاضا و بالطبع ارزش آن چیز برای مردم دنیا را به ما نشان میدهد. حالا بهانه این یادداشت یا درد دل چی بود؟ این بود که امیدواریم این نگاه آرام آرام در ذهن سیاستگذاران فرهنگی کشور شکل بگیرد؛ البته پیش از آنکه عمر یک فناوری ارتباطی دیگر تمام شود. این هم یک نشانه: «نخستین مرحله از طرح حضور فراگیر بسیجیان در عرصه فضای مجازی با ایجاد 10 هزار وبلاگ فرهنگی پایگاههای مقاومت بسیج از چهارشنبه 6 آذرماه در سراسر کشور آغاز شدهاست. علاقهمندان بسیجی میتوانند برای ثبت نام به کانونها، حوزهها، پایگاههای مقاومت و واحدهای فرهنگی - اجتماعی نواحی مقاومت در سراسر کشور مراجعه کنند. هدف این طرح تولید «محتواهای ارزشی» در فضای اینترنت است.» البته حواسمان هم باید جمع باشد که دچار دیدگاههای التقاطی و افراطی هم نشویم. نمونهاش: عزیزی که خود را کارشناس روزنامهنگاری سایبر میداند، در جایی نوشته: «واکنشهایی که در روزهای گذشته علیه جنبش وبلاگهای بسیجی از سوی بیگانگان نشان داده شد، حاکی از این است که این جنبش نقطه درستی را در فضای مجازی شناسایی کرده و جبهههای جدید در این عرصه در برابر بدخواهان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران گشوده است.» فکر کنم با این نگاه هم راه به جایی نبریم!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 472]