تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 5 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداوند از آدم بد اخلاق توبه نمى‏پذيرد. عرض شد: اى رسول خدا، چرا؟ فرمودند: چون ه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833597938




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مرگ بر پولدارها


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما  - آندره بازن / شهرام شکیبا مرگ بر پولدارها یا چگونه در رئالیسم سوسیالیستی با دو تخم‌مرغ، زخم‌ها و دردهای مشترک موجب انسجام توده‌ها می‌شود؟    اثر مجید طالش مجیدی  و  صمد بهرنگی و منصور یاقوتی و علی‌اشرف درویشیان و قدسی قاضی‌نور و سایر رفقا به همراه مقدار معتنابهی افزودنی‌های مجاز! روز. خارجی. داخلی. سوپر دریانی  تابلوی کهنه و فرسوده بقالی دریانی که آثار فقر جاری در محله در آن هم نمایان است.  هیبت دریانی پیرمردی لاغراندام است. 70 سال درد و رنج و فقر، خطوط بسیار عمیقی را در چهره وی ترسیم کرده؛ خطوطی که در عمق آن‌ها رد شلاق پنهان بورژوا کمپرادورها را می‌توان با چشم غیرمسلح دید. کلاه بافتنی چرک و مندرسی که بر سر دارد نماد تاج فقری است که سرمایه‌داری خُرد که بازو و اهرم فشار سرمایه‌داری کلان است، بر سر پیرمرد نهاده. در بقالی کوچک، نمور و کم نور او خبری از کالاهای لوکس نیست. او نه ردبول می‌فروشد، نه چیپس پرینگلز، نه شکلات مرسی و نه مربای مارچوبه و نه سویاسس و نه هیچ‌کدام از این کوفت و زهرمارهای مرسوم بالا‌شهری. او آلوچه دارد و آدامس خروس‌نشان و رشته پلویی و کشک فله‌ای و تخم‌مرغ. این‌جا پایین‌شهر است و محله توده‌های تحت ستم، نه آن بالا بالاها که با گورهای عمودی‌اش به نام برج(که همه‌اش تقصیر کرباسچی است) حتی تنفس را برای مردم پایین‌دست مشکل کرده. هیبت به دوردست می‌نگرد و با خودش زمزمه می‌کند.  هیبت:  سراومد زمستون، شکفته بهارون/ گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون  کوه‌ها لاله‌زارن، لاله‌ها بیدارن/ تو کوه‌ها دارن گل‌گل‌گل آفتابو می‌کارن  در P.O.V هیبت از در مغازه کوچه‌ای باریک را می‌بینیم که خورشید به طرزی شدیداً معناگرا در انتهای آن می‌درخشد. دو کودک 8 و 9 ساله که دست در گردن هم انداخته‌اند در طول کوچه پیش می‌آیند. خورشید به طرز معناگرایانه‌‌تری در بالای سر آن‌ها قرار گرفته و چقدر هم زیباست. کودکان در آستانه در قرار می‌گیرند. گویی بقالی هیبت معبدی است برای این فرزندان زخم ‌خورده خورشید. فرشتگان اندوه پا به بقالی دریانی می‌گذارند و رنگ فقر دوچندان می‌شود.  دارا و سارا خواهر و برادری فقیرند که همراه الباقی خانواده هشت‌نفری‌شان تازگی‌ها به این محله اسباب‌کشی کرده‌اند و همگی در یک اتاق 9متری زندگی می‌کنند. یعنی تقریباً به هرکدامشان یک متر و 25 سانت‌ اتاق برای زندگی می‌رسد.  دارا: سلام. سارا: سلام. هیبت: سلام بچه‌های گل، شما چرا این‌جوری هستین؟ تازه وضعیت خاص دارا و سارا را می‌بینیم. آن‌ها دست در گردن هم انداخته‌اند و دست دیگر هرکدامشان در یک آستین کت مردانه مندرسی است. آن‌ها با هم یک کت را پوشیده‌اند.  دارا: آخه کت بابامونو پوشیدیم.  سارا: خانواده ما کلاً همین یه کت رو داره.  هیبت: مگه چن نفرین شماها؟ دارا: سه تا برادر بزرگامون و من و سارا و مامان و بابا...  سارا: ... و خواهر کوچیکه‌مون که شیر می‌خوره.  هیبت: باباتون چی‌کاره‌س؟ سارا: بی‌کاره، شیش‌ماهه که بی‌کاره. هیبت: چرا؟ دارا: توی کارگاه دستگاه جوش کاربیت ترکیده، دو تا پا و یه دستش قطع شده...  سارا: جفت چشاشم کور شده.  هیبت: پس سه تا داداش بزرگاتون کار می‌کنن؟ سارا: سه‌قلوها؟ هیبت: مگه سه‌قلوئن؟ دارا: آره، اونا نمی‌تون کار کنن. اونا به هم چسبیدن. به هم چسبیده به دنیا اومدن.  سارا: از پهنا سه تاشون به هم چسبیدن. هیبت: پس مادرتون کار می‌کنه؟  دارا: نه، اون کر و لال و چلاقه.  سارا: چادرشم توی اسباب‌کشی گم شده، جایی نمی‌ره.  هیبت: حالا چی ‌می‌خواین؟ دارا: دو تا تخم‌مرغ، می‌خوایم واسه شام بخوریم.  هیبت دو تا تخم‌مرغ به دست می‌گیرد تا به بچه‌ها بدهد. آن‌ها که هنوز دست در گردن هم دارند آرام جلو می‌آیند.  هیبت: چرا این‌جوری راه می‌رین؟ دارا: آخه خونواده ما فقط یک جفت کفش داره. سارا: راستشو من می‌پوشم، اون یکی‌شو داداشم. دس میندازیم گردن همو لی‌لی‌ می‌کنیم که زمین نخوریم.  هیبت‌: پول دارین؟ دارا و سارا: نه! هیبت: باشه، خداحافظ. در P.O.V هیبت، بچه‌ها را در کوچه می‌بینیم که دور می‌شوند و به سمت خورشید می‌روند و به طرز معناگرایانه‌ای سرمایه‌داری خر است. تیتراژ پایانی با صدای سرود می‌آید. بچه‌ها طوری دیده می‌شوند که انگار با ریتم سرود گام برمی‌دارند.  سراومد زمستون، شکفته بهارون/ گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون  کوه‌ها لاله‌زارن، لاله‌ها بیدارن/ تو کوه‌ها دارن گل‌گل‌گل آفتابو می‌کارن    پایان مجید طالش‌مجیدی آبان 1357 بازنویسی: آبان 1387




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 399]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن