واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - حاشیههای روز اول احمد فرهنگنیا: یک شب پیش از شروع جشنواره، شبکه ششم سیمای جمهوری اسلامی ایران، گفتوگوی آقای مدقق با دکتر شاهحسینی. دکتر به حرفهایی که از یک ماه پیش به این طرف، زیاد خوانده و شنیدهایم، یک نکته شنیدنی دیگر نیز اضافه میکند: مدقق درباره تمرکز محلهای برگزاری جشنوارههای خارجی و عدم تمرکز جشنواره فجر سؤال میکند. دکتر حرفهای مدقق را تا تأیید میکند و بعد میگوید همین عدم تمرکز، نکته منحصربهفرد جشنوراه ماست؛ چراکه میهمانان خارجی وقتی به ایران میآیند و میبینند جشنواره ما با وجود عدم تمرکز مکانی و استفاده از پیکهای موتوری برای جابهجایی حلقههای فیلم، اینچنین منظم و دقیق برگزار میشود و هیچ برنامهای خارج از روال زمانی پیشبینینشده اجرا نمیشود، اصلاً بهکلی حیرتزده میشوند که ما چطور موفق به این کار میشویم. خدا را به خاطر نداشتن یک جشنواره on-time شکر میکنیم و میخوابیم. ظهر اولین روز جشنواره on-time فجر است. اگر یک آدم معمولی، حتی پانزده دقیقه مانده به شروع رسمی جشنواره هم از روبهروی سینما فلسطین رد شود، «برگزاری جشنواره فجر» شاید آخرین چیزی است که به ذهنش میرسد. تعدادی داربست سیاهرنگ روبهروی سینما برپا شده و... همین. خبری از بنر و پرچم نیست. وضع بقیه سالنهای برگزاری را نمیدانیم، تا ساعت 5:30 دقیقه عصر که تیم نصاب بنرها و پرچمها تازه میرسند و مشغول نصب میشوند. سرتیم نصابها موبایل به دست گرفته و ناآرام است. چند تا دیالوگ تلفنی آقای سرتیم معلوم میکند که تعدادی از بنرها اصلاً هنوز چاپ نشدهاند. تکلیف سؤال صبح هم البته این وسط مشخص میشود: «بنر فلان در فلان که هنوز نیومده... دارید میزنید یا فرستادیدش؟... آهان، پس هنوز دارید میزنید... خب پس ما فعلاً میریم سراغ سینما فلان و فلان و فلان تا کارشون رو تموم کنیم»! اوضاع داخل سینما در اولین لحظات شروع جشنواره، دور از انتظار نیست. هنوز جابهجایی میز و صندلیها و سفت کردن پیچ و مهرهها ادامه دارد. اسپانسرها هم که تازه بعد از آمدن نیمی از جمعیت، از راه رسیدهاند، نرمنرمک دارند بساط چای و آبمیوهشان را برپا میکنند. تنها علامت برگزاری جشنواره این است که جلوی در ورودی تعدادی کنترلچی ایستادهاند و از آدمها کارت جشنواره میخواهند. در جدول زمانبندی جشنواره نوشته که قرار است اولین فیلم را رأس ساعت 13 نمایش بدهند تا جشنواره بیستوهفتم عملاً کار خود را شروع کند. اما این «شروع» همیشه فرآیند زمانبری بوده؛ حتی در یک جشنواره منظم و دقیق مثل فجر. 45 دقیقه این طرف و آن طرف هم خیلی فرقی ندارد و طبیعی است. ساعت 13:45 درهای سالن باز میشوند. اولین نمایش اولین روز جشنواره اگرچه دور از انتظار نیست، اما به هرحال یک رکورد محسوب میشود: در دورههای گذشته، سر و کله اختلالات عجیب و غریب در پخش صدا و تصویر فیلمها یکی دو روز بعد از شروع جشنواره پیدا میشد، اما اینبار در همین اولین نمایش، تقریباً تمام عنوانبندی شروع فیلم به صورت فلو برای حضار نمایش داده شد و بعد از رفع این اشکال، صدای فیلم هم در همان چهار پنج دقیقه ابتدایی بهکلی مختل شد. حضار کف زدند. کسی به داد نرسید. حضار دوباره کف زدند. صدا لحظهای آمد و دوباره رفت. حضار کف زدند. یکی آن وسط داد زد: آلفردو! اما گویا «آلفردو» ترجیح داد کلاً بزند نمایش را قطع کند. لحظاتی بعد، فیلم از همانجا که قطع شده بود، شروع شد. این وسط، افتتاحیه فیلم از دست میرود. طبیعی است البته. در هر جشنواره دیگری در هر کجای دنیا هم بالاخره از این مشکلات پیش میآید. یکی از مسئولین برگزاری، با کلاه پشمی بر سر، در سالن رؤیت میشود. سالن به اندازه کافی گرم هست و نیاز به کلاه پشمی نیست. ماجرا به چند ساعت قبل برمیگردد. یعنی همان موقع که همه توی سالن نمایش داشتند دعا میکردند که بلای دیگری بر سر صدای فیلم در حال نمایش نیاید، بلا به شکل دیگری بر سر یکی از مسئولین برگزاری جشنواره نازل میشود: در جریان آخرین جابهجاییها و سر و سامان دادنها، یک میله داربستی سرگردان به سر مسئول محترم اصابت میکند و او را روانه درمانگاه میکند. ظاهراً این جشنواره از همین اول چشم خورده است. قضیه البته با چند بخیه فیصله پیدا میکند و دستاندرکاران هم فکری برای بلاهای نازلشده میکنند. صحنه ذبح گوسفند در کنار سینما را اگرچه عدهای از حضار از دست میدهند اما همه امیدوارند چشمزخمها چاره شده باشند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 257]