واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راسخون : بعد از سالها چه حسی نسبت به «قصههای مجید» دارید؟ هنوز هم برایتان همان جلوه را دارد؟ گلمکانی: حتی بیشتر هم شده. الان اصالت «قصههای مجید» را بیشتر حس میکنم و جنبه نوستالژیکش برایم پررنگتر شده. پوراحمد: در مجموع دوران خوبی بود و اکنون هم هربار که پخش میشود، واکنشهای مثبت مردم خوشحالم میکند. بههرحال این سریال نقطهعطف کارنامه فیلمسازیام بوده، گرچه پس از آن «خواهران غریب» و «شب یلدا» و «اتوبوس شب» را ساختهام که آثار شاخصی بودند اما قصههای مجید برایم حالت یک نگار نازنین را دارد که پس از سالها هربار به یادش میافتم، حس خوبی دارم. خیلی از بازیگران و همکاران سینماییام میگویند که با «قصههای مجید» بزرگ شدهاند. سالها گذشته، من پیر شدهام و بچههای آن دوران بزرگ شدهاند اما «قصههای مجید» سر جای خودش هست. گاهی فکر میکنم که چطور میشود آن حسوحال قدیم دوباره برگردد؟ هر چه دنبالش میروم، میبینم آن حسوحال دیگر وجود ندارد. خیلی دلم میخواهد که تا وقتی توانش را دارم، انگیزه و امکانش فراهم شود که سریال دیگری مثل آن سازم. شما فیلمهای خاطرهانگیز دیگری هم ساخته اید. «سرنخ» را ساختهاید که شاید تنها سریال پلیسی ایرانی باشد اما حتما خودتان هم موافقید که این سریال چیز دیگری بوده... پوراحمد: بله، «سرنخ» را خیلی دوست دارم و معتقدم در نوع خودش سریال بسیار خوبی بود. اصلا من همه فیلمهایم را با حال خوب ساختهام و جز یکی، دو فیلم مثل «گل یخ» که دوستشان ندارم، درباره بقیه ساختههایم همیشه همان حسوحالی را داشته ام که درباره «قصههای مجید» دارم. برای شما اصفهان و جلوههای این شهر چقدر در دوست داشتن سریال تاثیر داشته است؟ گلمکانی: فرقی نمیکند که «قصههای مجید» در اصفهان ساخته میشد یا شهری دیگر. مهم دنیایی است که پوراحمد ساخته و این دنیا برایم جذاب است ولی درباره اصفهان یک نکته خاص وجود دارد و آن هم خشک شدن زایندهرود است که جنبه نوستالژیک سریال را پررنگتر میکند. انگار که سریال تصویرهایی از یک زمان دوردست را نشان میدهد. با خشک شدن زایندهرود بهنظر میرسد «قصههای مجید» مربوط به زمانی است که از دست رفته و دیگر نشانی از آن پیدا نمیشود. در آن زمان که سریال را میساختید، فکر میکردید تا این اندازه ماندگار شود ؟ پوراحمد: البته درباره دیرپایی سریال تصوری نداشتم ولی مطمئن بودم که کار ماندگاری میشود چون یادم هست که به پدر و مادر مهدی باقربیگی تاکید میکردم این سریال موفق خواهد شد و مجید به شهرت میرسد، مراقب باشند که از پسرشان و شهرت یکبارهاش سوءاستفاده نشود و اطراف او کاسبی به راه نیفتد. سختترین بخش ساخت سریال چه بود؟ پوراحمد: راستش تفاوت خاصی نداشت. مثل اغلب مواقع تلویزیون پول کم میداد، پرداختهایش دیر بود و من مجبور میشدم پول قرض کنم و سود بدهم تا دستمزدها و هزینههای تولید بهموقع پرداخته شود ولی سختی ویژهای نداشت. مثل بقیه کارها بود. ظاهرا سریال را با بودجهای پایین ساختهاید. جالب است که این روزها دهها سریال پرهزینه با بودجه میلیاردی ساخته میشود که اغلب هم کارهای چشمگیر نیستند اما «قصههای مجید» بهعنوان یکی از بهترین سریالهای تلویزیون با بودجهای زیر متوسط ساخته شده. پوراحمد: اگر کمک و همراهی خانواده من نبود، این سریال با آن بودجه ناچیز اصلا امکان ساخته شدن پیدا نمیکرد. حمایت خانوادهام و زحمتهایی که برادرم و دیگران در تدارک شرایط تولید کشیدند، باعث شد فضا برای ساخت «قصههای مجید» مساعد شود؛ وگرنه امکان نداشت با آن بودجه بتوان سریالی را به سرانجام رساند. بودجه تولیدتان چقدر بود؟ پوراحمد: دقیقهای 20 هزار تومان. برای 9 اپیزود سریال و دو فیلم مستقل، مجموعا 16 میلیون تومان نقدینگی داشتیم که برای زمان خودش هم بسیار کم بود و سریالهای بیکیفیتتر را با چند برابر این بودجه میساختند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 188]