تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هيچ مرد و زن مؤمنى نيست كه دست محبت بر سر يتيمى بگذارد، مگر اين كه خداوند به اندازه ه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815712597




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نسل سوخته از منظری سوررئال


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما  - نگاهی به «پستچی سه بار در نمی‌زند» ساسان گلفر: همین که در این روزگار وانفسا فیلمی در بخش مسابقه پیدا کنی که بتوانی چند کلمه‌ای – خوب یا بد- درباره‌اش بنویسی، باید خدا را هزار مرتبه شکر کنی. این‌که فیلمی پیدا کنی که بتوانی تا لحظه آخر –خوب یا بد- به دنبال داستانش بروی، باز هم بهتر و شکرش واجب‌تر. با این ترتیب اگر احیاناً امیر قادری باشی و یک ستون «ده فرمان» دم دستت باشد، باید روی پرده رفتن «پستچی سه بار در نمی‌زند» حسن فتحی در سینمای مطبوعات را به عنوان اتفاق مهم روز نهم جشنواره ثبت کنی. «پستچی سه بار در نمی‌زند» فیلمی دیدنی و پذیرفتنی است اگر از یکی - دو مورد صرف‌نظر کنی: از آن دیالوگ‌گفتن‌های جویده و نامفهوم در لحظات هیجان و آمیخته‌شدن با نفس محمدرضا فروتن بگذری و از دقایق گره‌گشایی سردستی فیلم‌نامه با جملات توضیح واضحات باران کوثری که همزمان وظیفه توهین به درک تماشاگر، بالابردن سطح توقع او از مضمون و افزودن بر سردرگمی‌اش را بر عهده دارد، چشم –در واقع گوش- بپوشی. می‌توانی این فیلم را یک نمونه نادر و موفق سینمای وحشت در ایران بدانی؛ فیلمی که در ادغام عناصر فرهنگ بومی و ژانرهای برگرفته از سینمای غیربومی کمابیش با موفقیت عمل کرده و ایده درهم‌آمیختن چند ژانر برای جلب چند نوع مخاطب –ایده‌ای که سال‌هاست در سینمای جهان آزموده شده- را به هرحال خوب پیاده کرده است. و البته می‌توانی به این فکر کنی که درآمیختگی ژانرها -نشانه بی‌ثبات شدن چارچوب‌ها و محدوده‌های ژانر در دوره معاصر- از یک سو در سینمایی که هنوز به تعریف درستی از ژانر نرسیده زودهنگام است و از دیگرسو به خودی خود نشانه‌ای است از بحران ارزش‌ها و گسست در سازمان فرهنگ.*  در «پستچی سه بار در نمی‌زند» با یک «نسل سوخته» طرف هستی که چندسالی بعد از درگذشت مرحوم ملاقلی‌پور انگار از زاویه دیدی سوررئال دوباره تعریف شده است. فیلم در بخش عمده‌ای از زمان نمایشش در سه «طبقه» می‌گذرد و از همان تیتراژ آغاز بازیگرانش را به شکلی طبقاتی معرفی می‌کند. محمدرضا فروتن و باران کوثری، نمایندگان نسل امروز در طبقه اول ساختمان – به گفته یکی از شخصیت‌ها «اجنّه‌خونه»- به بازی موش و گربه‌ای با هفت‌تیر و چراغ‌قوه و دهان‌بند مشغول‌اند و در همان حال در طبقه دوم روح امیر جعفری و پانته‌آ بهرام، نماینده نسل نیم‌قرن پیش بازی بی‌پایان مرگ‌باری را در پیش گرفته‌اند. علی نصیریان و رویا تیموریان صد سال پیش در طبقه سوم به کشمکش دایمی و توطئه‌های معمول خاندان اشرافی مضمحل شده خود سرگرم‌اند و شبح پسرکی در این میانه و در راه‌پله‌ها سرگردان و بهانه همه کشمکش‌ها گنجی شوم و پنهان. فیلم تا نیمه با تمهیدات منظم و مرتبی از یک طبقه به طبقه دیگر می‌رود و در میانه، ناگهان همه را به هم می‌آمیزد و شبح پدرسالاری قد علم می‌کند و در آن مه و رعد و برق بر کل خانه سایه می‌اندازد.  جای بحث مفصلش این‌جا نیست. نمادهای بسیار در «پستچی سه بار در نمی‌زند» می‌بینی، از همین خانه و اثاثه و آینه و تیر و تفنگ و خنجر و شمشیر و طلا و جواهر تا تابلوهای آبستره و «فریاد» مونش و جیغ تلفن موبایل و صفحه تلویزیون و از همه مهم‌تر، به یک‌عالم ارجاع خواسته و ناخواسته به تاریخ سینمای ایران برمی‌خوری، از «هالو» و «قیصر» و «سازدهنی» تا «شازده احتجاب» و «کمال‌الملک» نمادها و ارجاع‌هایی که برای  بحث‌های بیشتر بهانه‌ به دستت می‌دهند. جف کینگ، «مقدمه‌ای بر هالیوود جدید»، ترجمه محمد شهبا، انتشارات هرمس،‌ چاپ اول1386، صص 79-80




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 553]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن